طنز؛ تاریخ شفاهی تابستانهای دهه ۶۰
یک لحظه خودتان را بگذارید جای پدر و مادری که در آرزوی پسر زاییدن، یک خشاب دختر به دنیا آوردهاند (یا برعکس) و حالا با پایان سال تحصیلی، باید گِلی به سرِ اوقات فراغت مریم و میتیل و شیتیل و پیتیل بگیرند. شاید بگویید: «خب اینهمه کلاس تابستونی!» اما نباید فراموش کنید که ما داریم درباره دهه شصت صحبت میکنیم.
پدرام ابراهیمی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:
یک لحظه خودتان را بگذارید جای پدر و مادری که در آرزوی پسر زاییدن، یک خشاب دختر به دنیا آوردهاند (یا برعکس) و حالا با پایان سال تحصیلی، باید گِلی به سرِ اوقات فراغت مریم و میتیل و شیتیل و پیتیل بگیرند. شاید بگویید: «خب اینهمه کلاس تابستونی!» اما نباید فراموش کنید که ما داریم درباره دهه شصت صحبت میکنیم. از بار مالی قضیه که بگذریم، توجه به این نکته لازم است که آنموقعها، همین کلاس عادی مدرسهاش هم بهزور وجود داشت و در خیلی از مناطق، مدرسهها سه شیفت بودند و اگر آن نسل از والدین چند سال دیگر جوان و شاداب میماندند، مسئولان مجبور میشدند تعدادی از متقاضیان ورود به مقطع ابتدایی را منجمد کنند که چند سالی دیرتر به مدرسه بروند. شرایط مثل حالا نبود که انواع و اقسام کلاسهای زبان (زبان انگلیسی، زبان فرانسوی، زبان آلمانی، زبان کیهانی و...) وجود داشته باشد. کلاسهای ورزشی هم به اینصورتی که الان هست و برای هر بند و مفصل بدن یک ورزش مخصوص وجود دارد، نبود.
یک باشگاه ورزشی بود که پول ثبتنام میدادی و میرفتی مینشستی پینگ پنگ بازی کردن گندههای محل را تماشا میکردی. نانچیکو و ورزشهای رزمیِ قمهمحور همکه بهصورت سینه به سینه و دهان به دهان به نسلهای بعد منتقل میشد، موسم آموزش تکچرخ نیز از مهر به بعد بود که دبیرستان دخترانه باز میشد. برای خجستگانی هم که شرایط آن دوره را درک نکرده بودند و لطیفتر بودند، به جای کلاس باله و زومبا و اپیلاسیون و این قبیل رذایل اخلاقی، یک فیلم وی.اچ.اس آموزش حرکات موزون میم.خ بود که خانوادهها شب جمعه مینشستند به عنوان فیلم سرگرمکننده نگاه میکردند. دورههای پیلاتس و یوگا هم که طبیعتا وجود نداشت چون در آنزمان خود دالایی لاما با مریدانش در تبت استپ هوایی بازی میکرد!
مدرسه فوتبال هم یکی بیشتر نبود و آن هم مال علی پروین بود که در آن دروس فوتبالی، تجسمی و انگیزشی به صورت همزمان و در دورهای بسیار فشرده به شاگردان منتقل میشد. هر کس هم خیلی خواهان دانستن طرح درس و متد آموزشی آن کلاس است خودش برود از احمد عابدزاده بپرسد.
متاسفانه تا میآییم گرم شویم، جای ستون تمام میشود. بنا بر این بحث درباره کلاسهای تابستانی دهه شصت را در مطلب فردا ادامه میدهیم. شما هم گریه نکنید؛ عمو ميره بیرون براتون قاقا بخره زودی میاد.
یک لحظه خودتان را بگذارید جای پدر و مادری که در آرزوی پسر زاییدن، یک خشاب دختر به دنیا آوردهاند (یا برعکس) و حالا با پایان سال تحصیلی، باید گِلی به سرِ اوقات فراغت مریم و میتیل و شیتیل و پیتیل بگیرند. شاید بگویید: «خب اینهمه کلاس تابستونی!» اما نباید فراموش کنید که ما داریم درباره دهه شصت صحبت میکنیم. از بار مالی قضیه که بگذریم، توجه به این نکته لازم است که آنموقعها، همین کلاس عادی مدرسهاش هم بهزور وجود داشت و در خیلی از مناطق، مدرسهها سه شیفت بودند و اگر آن نسل از والدین چند سال دیگر جوان و شاداب میماندند، مسئولان مجبور میشدند تعدادی از متقاضیان ورود به مقطع ابتدایی را منجمد کنند که چند سالی دیرتر به مدرسه بروند. شرایط مثل حالا نبود که انواع و اقسام کلاسهای زبان (زبان انگلیسی، زبان فرانسوی، زبان آلمانی، زبان کیهانی و...) وجود داشته باشد. کلاسهای ورزشی هم به اینصورتی که الان هست و برای هر بند و مفصل بدن یک ورزش مخصوص وجود دارد، نبود.
یک باشگاه ورزشی بود که پول ثبتنام میدادی و میرفتی مینشستی پینگ پنگ بازی کردن گندههای محل را تماشا میکردی. نانچیکو و ورزشهای رزمیِ قمهمحور همکه بهصورت سینه به سینه و دهان به دهان به نسلهای بعد منتقل میشد، موسم آموزش تکچرخ نیز از مهر به بعد بود که دبیرستان دخترانه باز میشد. برای خجستگانی هم که شرایط آن دوره را درک نکرده بودند و لطیفتر بودند، به جای کلاس باله و زومبا و اپیلاسیون و این قبیل رذایل اخلاقی، یک فیلم وی.اچ.اس آموزش حرکات موزون میم.خ بود که خانوادهها شب جمعه مینشستند به عنوان فیلم سرگرمکننده نگاه میکردند. دورههای پیلاتس و یوگا هم که طبیعتا وجود نداشت چون در آنزمان خود دالایی لاما با مریدانش در تبت استپ هوایی بازی میکرد!
مدرسه فوتبال هم یکی بیشتر نبود و آن هم مال علی پروین بود که در آن دروس فوتبالی، تجسمی و انگیزشی به صورت همزمان و در دورهای بسیار فشرده به شاگردان منتقل میشد. هر کس هم خیلی خواهان دانستن طرح درس و متد آموزشی آن کلاس است خودش برود از احمد عابدزاده بپرسد.
متاسفانه تا میآییم گرم شویم، جای ستون تمام میشود. بنا بر این بحث درباره کلاسهای تابستانی دهه شصت را در مطلب فردا ادامه میدهیم. شما هم گریه نکنید؛ عمو ميره بیرون براتون قاقا بخره زودی میاد.
پ
نظر کاربران
عالی بود . حرف نداشت ....
میم. خ :)))))))))))) آقا ادامه بدید خیلی خوبه من با گوشت و پوست و خونم حس می کنمشون
عالی بود . حرف نداشت ....