۵۷۴۲۸
۵۸ نظر
۵۶۸۴
۵۸ نظر
۵۶۸۴
پ

زن: ۵۱ سال کتک خوردم و سکوت کردم

پیرزن گریه می کند. دستانش می لرزد. صدایش گرفته است. به نظر می رسد برای رسیدگی به پرونده دختر یا پسرش به دادگاه آمده است اما قضیه چیز دیگری است.

زن: 51 سال کتک خوردم و سکوت کردم

همشهری سرنخ: پیرزن گریه می کند. دستانش می لرزد. صدایش گرفته است. به نظر می رسد برای رسیدگی به پرونده دختر یا پسرش به دادگاه آمده است اما قضیه چیز دیگری است.

چه کسی باور می کند این زن سپید مو آمده تا خودش طلاق بگیرد. آن هم از مردی که سال ها با او زندگی کرده است. زن رو به قاضی می کند و درحالی که به شوهرش اشاره می کند با صدایی بغض آلود می گوید که دیگر نمی خواهد از دست این مرد کتک بخورد.

این پرونده یکی از عجیب ترین پرونده هایی است که در دادگاه خانواده پیگیری می شود. زن 68 ساله درحالی که برگه های پزشکی قانونی را روی میز قاضی می گذارد می گوید که می خواهد برای همیشه از همسرش جدا شود: «51 سال پیش خانواده ام تصمیم گرفتند که مرا شوهر دهند. هیچ وقت نظرم برای خانواده مهم نبود به همین خاطر قبول کردم که ازدواج کنم. پدر و مادرم می گفتند که باید همسر پسرخاله ام شوم.

من با اینکه از او زیاد خوشم نمی آمد و علاقه ای به او نداشتم مجبور شدم تا با او ازدواج کنم. روز اول ازدواجمان به جای محبت تا می توانست مراکتک زد و این قضیه بارها تکرار شد. من از دست او هر روز کتک می خوردم اما تحمل می کردم.

هر روز یک بهانه پیدا می کرد تا مرا به باد کتک بگیرد. به هربهانه ای می شد دعوا راه می انداخت و ظرف ها را می شکست و خانه را به هم می ریخت و داد و فریاد می کرد. بعد هم به سراغم می آمد و تا موقعی که عصبانیتش فروکش کند مرا می زد. همیشه دست و صورتم کبود بود. شب ها از درد به خودم می پیچیدم و تا زخم ها و کبودی هایم رو به بهبود می رفت دوباره کتک می خوردم.»

پیرزن جای کبودی روی صورتش را نشان می دهد و می گوید: »او 51 سال مرا کتک زد. برایش فرقی نمی کرد دم دستش آهن است یا چوب. برمی داشت و سمتم پرت می کرد. کمربند برمی داشت و تا می شد مرا کتک می زد. آن روزها جوان بودم و با خودم می گفتم شاید زمانی که ببیند یک بچه دارد دیگر دست روی همسرش بلند نکند اما حتی بچه دار شدن من او را تغییر نداد. فکر می کردم وقتی بفهمد باردار هستم دیگر دستش رویم بلند نمی شود اما او در دوران بارداری ام هم مراکتک می زد. حتی وقتی بچه شیر می دادم، باز هم زیر ضربات کمربند او ناله می کردم. بارها با خودم گفتم که این مرد مرا دوست ندارد یا مشکل و اختلال روانی دارد اما چه کاری از دستم برمی آمد؟»

پیرزن درحالی که اشک می ریزد ادامه می دهد: «تو زن نمی خواستی. هیچ وقت همدم نمی خواستی. بلکه همیشه یک فردی را می خواستی که عصبانیتت را سر او خالی کنی و با کتک زدن و تحقیر آن خودت را آرام کنی.»

زن به قاضی می گوید: «او هیچ وقت به خاطر هیچ کدام از آسیب هایی که به من زد تاسف نخورد و عذرخواهی نکرد بلکه هر روز بدتر و محکمتر کتکم می زد. دیگر عروس دار شده بودم او مقابل عروسم تحقیرم می کرد. یک بار کاسه روی میز را برداشت و سمتم پرت کرد آن هم فقط به خاطر اینکه میان حرف هایش حرف زدم. آن هم مقابل تازه عروسم. بعدها همین کار را مقابل دامادهایم انجام داد. دیگر پس از 51 سال زندگی مشترک با او خسته شده ام. از سکوت و از اینکه کتک بخورم و دم برنیاورم خسته شده ام. می خواهم از این مرد زندانبان برای همیشه جدا شوم.»

پیرمرد که از صحبت های همسرش عصبانی شده است رو به قاضی می گوید: «این زن می خواهد بگوید من مشکل روانی دارم. اصلا این طور نیست. این زن حتما کاری می کرد که من کتکش می زدم. حتما کاری می کند که در این سن کتک می خورد وگرنه من با این سن و سال و وضعیت جسمی، چطور می توانم او را به این شدت که می گوید کتک بزنم. این زن می خواهد آبروی مرا ببرد. من او را طلاق نمی دهم.»

قاضی از پیرزن می پرسد که آخرین باری که کتک خورده کی بوده است و پیرزن به کبودی صورتش اشاره می کند و ادامه می دهد: «دو روز پیش زمانی که همسرم در اتاق خوابیده بود، من در آشپزخانه بودم که ناگهان یک لیوان از دستم افتاد و شکست. او از خوا پرید و به دلیل اینکه سروصدا کردم شروع کرد به کتک زدنم. من هم که دیگر جانم به لبم آمده بود ساکم را بستم و به خانه برادرم رفت. برای اولین بار نزد برادرم از همسرم گله کردم و گفتم که من سال ها از این مرد کتک خورده ام و دیگر تحمل این را ندارم که او به بهانه های الکی کتکم بزند و تحقیر کنم. برادرم که فهمید من سال ها زیر بار کتک های او اذیت شده ام از من خواست از او جدا شوم.»

مرد به قاضی می گوید همه حرف هایی که این زن می زند تهمت است. با عصبانیت رو به زن می کند و می گوید که او به فکر پول و سرمایه وی است و می خواهد ثروتش را از او بگیرد. پیرزن با شنیدن این حرف به قاضی می گوید: «من حتی یک ریال هم از این مرد نمی خواهم. مهریه ام را تمام و کمال می بخشم. هیچ زنی با این رفتار او نمی سازد. اگر تا امروز حرف طلاق را نزدم و گله ای نکردم به خاطر آبرویم بود اما دیگر نمی خواهم او را ببینم.»

قاضی مدارک پزشکی قانونی را مرور می کند و به مرد می گوید که با این مدارک ثابت می شود که شما به طور مستمر همسرتان را کتک می زنید و مرد باز روی حرف خودش پافشاری می کند: «اینها مدرک سازی است. اصلا شما از کجا می دانید او خودزنی نمی کند؟»

قاضی از عروس و داماد و بچه های این زوج می خواهد تا به داخل دادگاه بیایند و شهادت دهند که پدرشان سال هاست دست روی مادرشان بلند می کند. عروس خانواده که 30 سال دارد به قاضی می گوید: «من اولین فرد غریبه ای بودم که به خانه آنها پا گذاشتم. اوایل که رفتار پدر همسرم را با مادر شوهرم می دیدم می ترسیدم. پدر همیشه در مهمانی های خانوادگی دست روی مادر بلند می کرد و او را می زد. از همسرم خواستم پادرمیانی کند اما همسرم گفت به ما مربوط نمی شود. به هر حال من بارها در این 10 سالی که عروس این خانواده هستم شاهد کتک های شدید پدرشوهرم و صورت کبود مادرشوهرم بودم.»

داماد 40 ساله این خانواده نیز شهادت می دهد که پدرزنش بارها مادرزنش را مورد تحقیر و ضرب و شتم قرار داده است. دختر کوچک خانواده نیز به قاضی می گوید که بارها به مادرش گفته که در مقابل کتک های پدر بایستد اما مادرش همیشه سکوت کرده است.

قاضی پس از شنیدن صحبت های شاهدان و با تایید پزشکی قانونی، رأی به جدایی این زوج از هم داد.

چرا سکوت؟

این پرنده، یکی از دردناکترین پرونده های دادگاه خانواده بود. یک زن بارها توسط همسرش کتک خورده بود، حتی در دوران بارداری، آن هم به خاطر دلایل بسیار کوچک. هر چند مرد بسیار پرخاشگر بود اما زن هر بار با سکوت و اعتراض نکردن درصد پرخاشگری او را زیادتر می کرده است. در اینگونه موارد فرد باید زمانی که برای اولین بار کتک می خورد از همسرش بخواهد که دیگر این کار را تکرار نکند. اگر بار دوم تکرار شد به همراه همسرش به روانشناس مراجعه کند و اگر باز هم تکرار شد بدون اتلاف وقت به مراجع قانونی شکایت کند. هیچگاه در مقابل ظلمی که در زندگی مشترک به شما می شود سکوت نکنید. سکوت شما همسرتان را به اشتباه می اندازد و او فکر می کند که کار درستی انجام داده است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • هلن

      حماقت و بی عرضگی خانومه خونه هم بوده
      چطور مردا به خودشون اجازه میدن که این کارو بکنن...
      از همه ی مردا متنفرم
      و هیچ وقت ازدواج نخواهم کرد...

      پاسخ ها

      • منصور

        بیعرضگی و بیغیرتی بچه هاش بخصوص پسراش هم بوده. برن بمیرن بیشرفا؛ فقط بفکر خودشون بودن کثافتا.
        با اینکه بابامو به اندازه همه دنیا دوس دارم اگه خدای نکرده یه زمانی بخواد به مامانم بی احترامی کنه جلوش می ایستم.
        اگه جای پسرش بودم باباهه رو تا میخورد میزدم تا بمیره

    • بدون نام

      بسیار متاسف شدم . ولی اگه یک بار فقط یک بار این خانم مقابله به مثل می کرد شرایطش خیلی فرق می کرد. ایشون می تونست همون کتک ها رو به شوهرش بزنه اونوقت می دید شوهره چقدر آدم می شده حالا دیگه بعد از 51 سال نوشدارو بعد از مرگ سهرابه .

    • شهرزاد

      یادمه چند روز پیش توی همین برترین ها متنی رو خوندم تحت عنوان"خشونت فیزیکی و جنسی علیه یک سوم زنان جهان". شخصی که اسم خود ش رو هم ننوشته بود اظهار نظر کرده بود که "زنان ایرانی از بهترین جایگاه در جهان برخوردارند و بیشتر از زنان هر کشور دیگری عزت و احترام دارند". امیدوارم آقا یا خانمی که این نظر را نوشته بود حتما این مطلب را هم بخواند تا بفهمد عزت و احترامی که از آن حرف می زند خیالی بیش نیست.
      از حق طلاق گرفته تا حق حضانت فرزند و حق داشتن 4 زن برای مرد و خیلی چیزهای دیگر.

    • marya

      واقعا ناراحت كننده است.... نميدونم چرا بچه هاي اين خانم تحمل كردن و چيزي نگفتند و از حق مادرشون دفاع نكردند؟! هر كسي بايد حد و حق خودشو بدونه.كاش اينجور جرايم رسيدگي ميشد تا كسي اين حق و به خودش نده كه با يك انسان ديگه اينطوري رفتار كنه.واقعا براي اون اقا متاسفم.

    • بدون نام

      دستش بشکنه الهی .

    • مصفا

      اوخی دلم سوخت
      پیرزن بیچاره..

    • taha

      bazam be gheyrate aruso dumsdesh.age man jaye in khanum budam dar javani daste in agharo ghat mikardam va mifrestadam bara nanash

    • محمد

      خدا ایشالا اینا رو به سخت ترین عذاب ها نابود کند. به خدا قسم حاضرم بیامو این پیرمرد کسافتو جوری بزنم که نفساش بالا نیاد و حق پیر زن بیچاره رو بگیرم. به خدا حیا هم خیلی چیز خوبیه.

    • راحله

      به نظرم بهترین کار این خانم همین طلاقه حالا شوهرش وقتی تنها بشه میفهمه که چه قدر پست بوده وچه زنیو از دست داده

    • پرستو

      این مرد بسیار نا مرد است و امیدوارم هیچ وقت خودش را نبخشد

    • سهراب

      پدر من هم وقتی جوون بود مامانمو کتک می زد با کمربند هر هفته می زدش ولی الان کتکش نمی زنه.اکثر زنان ایرانی از شوهرانشون کتک میخورن خصوصن قدیمیا

    • احسان

      منم مامانم هنوز از بابام شلاق میخوره ولی طلاق نمیگیره

    • بدون نام

      مردای قدیم همگی زناشونو کتک میزدند

    • حمید

      واقعا متاسفم تو این مملکت زندگی می کنم که حیوان های این جوری توش زندگی می کنند مرد باید به خاطر محبت زن و راهنمایی هاش و زحمت هایی که می کشه و تلاشی که برای تربیت فرزند می کنه و هزاران هزار لطف و محبت دیگه زن دستش رو ببوسه بعد مردی که دست رو زن بلند کنه بیمار روانیه و شریک زندگی نمی خواد می دونم الان همه می گید زن ذلیله ولی به خدا قدرشناسی ذلیل بودن نیست

    • حدیث

      من بدبخت هم اینقدر شوهرم کتکم میزنه کلی هم فحش به پدر مادرم میده.از خدا میخوام به سخت ترین عذاب الهی دچار بشه.بخدا طوری سیلی و مشت و لگد خوردم تو خونه ی بابام هیچ وقت کسی نازکتر از گل بهم نگفته بود.

    • Alireza

      مامانم منو کتک میزنه لطفا منو راهنمایی کنید

    • باران

      من که هیچ وقت از شوهرم نمیگزرم هر روز بهم سیلی میزنه صورتم سرخ سرخ شده عادی نمیزنه هاااا سیلی ای که میزنه ها یعنی طوری میزنه که رو زمین پخش و پلا میشم از درد به خودم میپیچم خدا ازش نگزره

    • منم مثل شما

      منم اوایله نامزدیمه،شوهرم دست بزن داره سر هر چیز کوچیک میزنه،الانم خونه ی مادرمم نمیدونم عاقبتم چی میشه،فقط حرص میخورم،دارم مریض میشم

    • شقایق

      من مجردم ولی میترسم ازدواج کنم.

    • لیلا

      سی سه ساله داره با مشت و لگد و کمر بند منا میزنه یه شیره ‌ ی بی سواد همه جور فحش بد هم به پدر و مادرم میده ولی بچه هام بخاطر آبروی خودشون حاضر نیستن کمکم کنن دیگه این آشغالا نبینم از اول هم ازدواجم اجباری بود اصلا ازش تنفر داشتم و منا به زور به عقدش در آوردن خدااااایا یعنی میشه مردنشا ببینم و یعنی شدنیه؟؟؟؟

    • Bahar

      من ۲۰ سالمه ولی از نامادریم کتک میخورم

    • Bahar

      من توسط نامادریم خیلی کتک میخورم هرروز بدنمو با نیشگون کبود میکنه جرات ندارم حرف بزنم چون بیشتر کتکم میزنه هر چی میگه میگم چشم نباید رو حرفش حرف بزنم اگه رو حرفش حرف بزنم با سیلی و نیشگون و سیخ داغ کبودم میکنه خیلی ازش میترسم وقتی نگام میکنه از ترس میلرزم دستش خیلی سنگینه و با شیلنگ هم میزنه

    • Bahar

      چن روز پیش بی اجازه با دوستام رفتم بیرون وقتی برگشتم موهامو کشید گفت با اجازه کی رفتی هیچ نگفتم موهامو بیشتر کشید دوباره پرسید با اجازه کی رفتی بیرون گفتم ببخشی دفعه دیگه تکرار نمیشه گفت وقتی بدنتو سیاه و کبودکردم میفهمی از تو حیات تا تو اتاق موهامو کشید و پس گردنی بهم میزد و تو اتاق پرتم کرد زمین شروع کرد به کتک زدن و نیشگون گرفتن تموم بدنمو نیگشون گرفت حین نیشگون گرفتن میگفت دفعه دیگه ببینم رفتی بیرون بدون اجازه با قاشق داغت میکنم

    • Bahar

      کلا نامادریم یه سری وسایل تنبیه داره شیلنگ و مگش کش سیلی و نیشگون که دیگه بماند وقتی خونه رو جارو کنم اگه خوب جاروش نکنم با همون سیم جارو برقی میزنه سیاه و کبودم میکنه خیلی عصبیه

    • Bahar

      بچه که بودم وقتی حمومم میکرد زیر دوش آب با سیلی منو میزد

      پاسخ ها

      • H

        اخیییی عزیزم خیلی گناه داری ایشالله دست نامادریت بشکنه

    • Bahar

      اگه نامادریم بگه فلان چیزو برام بیار و من پیداش نکنم و بگم نیست میگه اگه خودم بیام و پیداش کنم به حسابت میرسم وقتی خودش میاد پیداش میکنه موهامو میکشه میگه پس این چیه دو کشیده هم بهم میزنه هرروز براش کار میکنم دستور میده میگه چایی برام بیار چایی درست کن منم هر چی میگه انجام میدم اگه انجام ندم با شیلنگ کتکم میزنه در حد کبودی وقتی میزنه دیگه میزنه تا خسته نشه از کتک ولم نمیکنه اگه حین کتک حرف بزنم یا اعتراض کتم با پشت دست چنان میزنه تو دهنم

    • Bahar

      نامادری خیلی ترسناکه من از سوم ابتدایی زیر دستش بودم میگفت باید از همین سن طوری تربیتت کنم که رو حرفم حرف نزنی و به حرفام گوش بدی زیر دستای سنگینش کبودم میکنه

    • Bahar

      لطفا نظرات منو هرروز بذارید با نوشته هام خالی میشم

    • Bahar

      بخاطر نمره هم خیلی از نامادریم کتک خوردم نمره کم میگرفتم یا پنج دیقه دیر میرسیدم خونه دیگه خودمو برا کتک حسابی اماده میکردم خیلیم ازش حساب میبرم و خیلی ازش میترسم الان ۲۰ سالمه ولی کتک زدناش کم نشده بلکه بیشتر بوده از سوم ابتدایی زیر دستای سنگینش بودم

    • Bahar

      وقتی بهم دستور میده میگه فلان کارو انجام بده اگه پنج دیقه دیر انجامش بدم یا دیر جوابش بدم اول میگه دلت کتک میخاد میگه دلت میخاد سیاه و کبودت کنم منم سریع از جام بلند میشم

    • بدون نام

      من یه بار 11 سالم بود تو کوچه با دوست هام بازی میکردم که که قوری اسباب بازی شکست و از ترس جرات نمیکردم برگردم خونه وقتی شب خونه رفتم نامادریم فهمید اول اومد گفت اسباب بازیتو شکوندی اره و با چند تا چک آبدار منو برد تو اتاق تا میخوردم با کمربند زدم بعدش منو برد تو آشپزخانه و با زور سیلی روی پام با قاشق داغ کرد حتی الآن هم جای اون داغ روی پام هست،

    • Bahar

      من وقتی نامادریم منو تنبیه میکنه که معمولا با سیلیه جرات ندارم حرف بزنم چون نامادریم میگه وقتی تصمیم به زدن بگیرم دیگه پشیمون نمیشم و تا اخر وایسا تا تنبیه بشی

    • Bahar

      نامادریم نمیذاره از خونه برم ییرون میگه اگه بری تیکه تیکت میکنم واقعا هم اینکارو میکنه با یه دست موهامو میگیره بایه دست دیگه سیلی میزنه

    • Bahar

      یکی نیس به من کمک کنه؟

    • Bahar

      ممنون به خاطر سایت خوبتون خیلی خوبه که اینجا حرفامو میزنم

    • Bahar

      اگه کسی راه حلی داره کمکم کنه

    • بدون نام

      یه روز دیگه خیلی از دستش خسته شده بودم بهم گفت دلت کتک میخاد منم گفتم ولم کن دیگه از دستت خسته شدم بعدش رفت تو حیات منم فکر کردم دیگه کاریم نداره وقتی برگشت یه سیم و یه شیلنگ دستش بود بدترین کتکمو اون روز خوردم با سیم و شیلنگ افتاد به جونم عین وحشیا شده بود هر چی جیغ میزدم میگفتم غلط کردم فایده نداشت قرمز شده بود باچنان قدرتی میزد که نگو گفتم مگه چی بهت گفتم گفت خفه شو وگرنه با همین سیم خفت میکنم

    • H

      عزیزم نامادری همینه بی رحمه منم از مامانم کتک میخورم ولی کم

    • Bahar

      من وقتی مامانم منو تنبیه میکنه که معمولا با سیلیه جرات ندارم حرف بزنم چون مامانم میگه وقتی تصمیم به زدن بگیرم دیگه پشیمون نمیشم و تا اخر وایسا تا تنبیه بشی

    • بدون نام

      ناماوریم حتی حالا وقتی دادش ناتنیم اگه جیش کنه اول چند تا سیلی بهش میزنه من خیلی دلم براش میسوزه چون نامادریم سر هر چیزی اونو با سیلی قرمز میکنه و همیشه جای دستاش روی صورتش هست

    • Bahar

      تموم بدنم درد میکنه از شدت کبودی

    • بدون نام

      سلام دوستان

    • Bahar

      از بدن درد خابم نمیبره بدنم گبوده

    • Bahar

      امروز یه سیلی خوردم

    • Bahar

      ۱۵ سالم بود بعد مدرسه با دوستم رفتم پارک وقنی برگشتم نامادریم فهمید افتاد به جونم تو حیات اینقد با دمپایی و جارو کتکم زد بعدش پرتم گرد تو خونه افتادم زمین چنان ازم نیشگون گرفت که کبود شدم

    • Bahar

      ۱۵ سالم بود بعد مدرسه با دوستم رفتم پارک وقنی برگشتم نامادریم فهمید افتاد به جونم تو حیات اینقد با دمپایی و جارو کتکم زد بعدش پرتم گرد تو خونه افتادم زمین چنان ازم نیشگون گرفت که کبود شدم

    • Bahar

      ۱۵ سالم بود بعد مدرسه با دوستم رفتم پارک وقنی برگشتم نامادریم فهمید افتاد به جونم تو حیات اینقد با دمپایی و جارو کتکم زد بعدش پرتم گرد تو خونه افتادم زمین چنان ازم نیشگون گرفت که کبود شدم

    • Bahar

      ۱۵ سالم بود بعد مدرسه با دوستم رفتم پارک وقنی برگشتم نامادریم فهمید افتاد به جونم تو حیات اینقد با دمپایی و جارو کتکم زد بعدش پرتم گرد تو خونه افتادم زمین چنان ازم نیشگون گرفت که کبود شدم

    • Bahar

      ۱۵ سالم بود بعد مدرسه با دوستم رفتم پارک وقنی برگشتم نامادریم فهمید افتاد به جونم تو حیات اینقد با دمپایی و جارو کتکم زد بعدش پرتم گرد تو خونه افتادم زمین چنان ازم نیشگون گرفت که کبود شدم

    • یکتا

      اوایل ازدواج.به همسروکسانیکه نامادری دارندفرصت دادبلکه توبه کننداگراصلاح نشدندوحیانداشتندخودشون باخلاص کنند

    • S

      بهار خانم نمیتونی به پدرت بگی کمکت کنه؟

    • S

      بهار خانم نمیتونی به پدرت بگی کمکت کنه؟

    • Bahar

      نه میترسم بگم به پدرم چون نامادریم تا حد مرگ کتکم میزنه

    • Bahar

      دیگه به کتک زدناش عادت کردم با وسایلی کتکم میزنه که خیلی درد داره مثله سیم جاروبرقی جاش تا یه ماه میمونه رو بدنم.با شیلنگ.با کمربند هرچی میگه میگم چشم اصلا رو حرفش حرف نمیزنم خیلی ازش میترسم

    • Bahar

      برای هرکاری باید ازش اجازه بگیرم اگه اجازه نده جیغ میزنه رو سرم و یه سیلی بهم میزنه

    • Bahar

      یه بار بدون اجازه نامادریم رفتم بیرون وقتی برگشتم داشت حیاتو میشست تا منو دید یه سیلی بهم زد موهامو کشید رفت شیر آبو بست با همون شیلنگ دستش تا حد مرگ کتکم زد

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج