۶۷۳۲۳۸
۲۲ نظر
۵۴۱۲
۲۲ نظر
۵۴۱۲
پ

گفتگو با مرد مجرم، یک هفته قبل از اعدام

روزنامه قانون نوشت: اسمش «بهنام» بود. مرد ٤٠ ساله‌اي كه پيش از مرگ جمله‌اي هنگام خداحافظي به من گفت:«اي كاش مي‌شد به گذشته بر مي‌گشتم».

روزنامه قانون نوشت: اسمش «بهنام» بود. مرد ٤٠ ساله‌اي كه پيش از مرگ جمله‌اي هنگام خداحافظي به من گفت:«اي كاش مي‌شد به گذشته بر مي‌گشتم».

براي مصاحبه با بهنام به زندان رفته بودم. او مرد ميانه قد، تو پر با صورت گرد و موهاي تنك بود كه با گذشت چند سال از مرگش هنوز قيافه‌اش مقابل چشمانم است. او بر خلاف چهره عبوس و با جذبه‌اش، مرد شوخ و مهرباني بود. يك هفته بعد از گفت و گو، او را به جرم همراه داشتن چهار كيلو كراك اعدام كردند. بهنام نتوانست همسر و دو فرزند خردسالش را براي آخرين بار ببيند.

زماني كه با من حرف مي‌زد، چشمانش پر از اشك مي‌شدند و گويي ديگر هيچ اميدي به بازگشت به زندگي نداشت. چهار سال دوندگي خانواده‌اش براي اينكه بتوانند حكم اعدام را به حبس ابد تغيير بدهند، بي‌نتيجه مانده بود. هنگامي كه احساسات به او چيره مي‌شد، زبانش مي‌گرفت و بريده بريده حرف مي‌زد. قصد نداشتم اين مصاحبه را منتشر كنم ولي يك اتفاق كوچك باعث شد حرف‌هايي كه بين من و بهنام رد و بدل شده را منتشر كنم تا شايد كساني كه خواسته يا ناخواسته در راه خريد و فروش و توزيع افيون قدم بر مي‌دارند آن را بخوانند. شايد يك نفرشان پشيمان شود و از ميانه راه بازگردد.

گفت و گو با مرد اعدامی

تو به دليل همراه داشتن مواد مخدر بازداشت شدي؛ توضيح مي‌دهي اصل ماجرا چه بوده است؟

اول باید از خودم بگویم و به اصل مطلب برسم. من براي خودم در محله‌مان برو و بيايي داشتم، همه مرا مي‌شناختند. وقتي از ژاپن برگشتم، تصميم گرفتم توي محله‌مان نمايشگاه اتومبيل بزنم. پول خوبي از ژاپن آورده بودم و كار و كاسبي‌ام گرفت. دو سال نگذشته بود که سري توي سرها درآورده بودم. مي‌شنيدم كه خيلي از نمايشگاه‌دارها از من مي‌گویند كه با سرمايه‌اي كه دارم كار و كاسبي‌شان را كساد كرده‌ام. با اين حرف‌ها كاري نداشتم و سرم توي كار خودم بود. از اين دست ماشين خارجي مي‌خريدم و از آن دست مي‌فروختم. با سودي كه كرده بودم، آپارتمان بزرگي توي پونك خريديم و سال به سال وضعم بهتر و بهتر مي‌شد تا اينكه يكي از دوستان قديمي‌ام را ديدم. او از من ماشين خريد و بهانه‌اي شد براي اينكه هفته‌اي يك‌بار به من سر بزند. بعد از مدتي به من پيشنهاد داد كه بخشي از سرمايه‌ام را براي خريد و فروش مواد هزينه كنم. او مي‌گفت به جاي اينكه ماشين خارجي بخرم ٦٠ ميليون و دو ميليون استفاده كنم، چند كيلو شيشه يا كراك جابه‌جا و ١٠ ميليون سود ببرم.

قبول نكردم. منصور آن‌قدر دم گوشم وز وز كرد و گفت حتي حاضر است با من شريك شود و این تضمین را داد که خودش جنس‌ها را جابه‌جا مي‌كند. راستش وسوسه شدم. کار را با هم شروع کردیم و من فقط پول مواد را می‌دادم و منصور خودش می‌خرید و خودش هم می‌فروخت و سود را نصف به نصف برمی‌داشتیم. اولش استرس زيادي داشتم ولي به مرور با سود بالايي كه دستم آمد ، روي كار سوار شدم و ترسم تا حدودي ريخت. دو سالي تحت پوشش خريد و فروش ماشين مواد مي‌خريدم و با سود بالا به كاسب‌هاي خرده فروش مي‌فروختم. چند روز پيش از اينكه دستگير شوم، يكي از مشتري‌ها زنگ زدم و گفت چهار كيلو كراك مي‌خواهد و پولش هم نقد است.

مواد را تهيه كردم و ظهر قرار گذاشتيم. هميشه مواد را منصور سر قرار مي‌برد ولي آن روز او به بهانه اينكه مادرش را به بيمارستان برده‌اند و در راه بيمارستان است، براي تحويل جنس‌ها نيامد و مجبور شدم خودم سر قرار بروم. راستش آن روز بر خلاف همه روزها دلم آشوب بود. انگار يك گردان سرباز توي دلم رژه مي‌رفتند. سر قرار رفتم و وقتي مواد را تحويل دادم، در حال شمردن پول‌ها بودم مامورها مرا دستگير كردند و آنجا بود كه فهميدم همه اين‌ها نقشه‌اي برای دستگیری من بوده است.

همسرت مي‌دانست خلاف مي‌كني؟

بله، چند ماه قبل از دستگير شدنم همه چي را به او گفته بودم.

چه واكنشي داشت؟

اولش قهر كرد و رفت خانه مادرش ولي وقتي دنبالش رفتم و گفتم كه اين همه خانه و مغازه‌هایي كه خريده‌ام از همين راه است و خطري مرا تهديد نمي‌كند كوتاه آمد. حتي يكي از آپارتمان‌ها را براي اينكه زبانش كوتاه شود به اسم او کردم.

بچه‌هايت چند ساله هستند؟

دخترم هشت ساله و پسرم دو ساله است.

آن‌ها را مي‌بيني؟

دو ماه يك‌بار همسريا مادرم آن‌ها را اينجا مي‌آورد. دفعه پيش كه دخترم آمد از من پرسيد بابا چرا تو آن‌طرف هستي و ما اين‌طرف؟ چرا تو را زنداني كرده‌اند؟ نمي‌توانستم جوابش را بدهم و بغض به گلويم چنگ انداخته بود. حتي بعد از اين سوال نتوانستم به چشم‌هايش نگاه كنم از بس كه خجالت مي‌كشيدم.

مال و اموالت چه شدند؟

همه را مصادره كردند و فقط خانه‌اي كه با پول خودم خريده بودم و به اسم همسرم كرده بودم باقي مانده است.

تو كه اين همه سرمايه داشتي چرا سمت خلاف رفتي؟

طمع زيادي. هر كسي نان حرام بخورد سيري ناپذير مي‌شود و آن‌قدر غرق در خلاف می‌شود كه يك روز توي چاهي كه خودش حفر كرده مي افتد.

زندان برايت چگونه مي‌گذرد؟

هر روز اينجا مثل يك‌سال براي من و همه آدم‌هاي اينجا مي‌گذرد. روزهايي كه جز فكر كردن به گذشته و اشتباهات‌مان هيچ فايده ديگري ندارد. كساني كه هم‌بندي من هستند اميد به آزاد شدن و نجات از طناب دار ندارند. روز و شب نماز و قرآن و دعا مي‌خوانم كه خدا از سر تقصيرات من بگذرد. من با خريد و فروش مواد خيلي از جوان‌ها را معتاد كرده و زندگي‌شان را از بين برده‌ام. گاهي با وجدان خودم خلوت مي‌كنم و مي‌گويم با اين كارهايي كه كرده‌ام و اين همه نفرين‌هايي كه پشت من هست، بايد به مجازات اعدام تن بدهم و حق من مجازات است ولي وقتي بچه‌هايم جلوي چشمانم مي‌آيند، به‌هم مي‌ريزم و از خدا مي‌خواهم فرصت دوباره‌اي بدهد كه به زندگي برگردم و همه اشتباهات را جبران كنم و آدم ديگري بشوم.

چه حكمي برايت صادر شده؟

دادگاه بدوي و تجديد نظر و ديوان عالي كشور حكم اعدامم را تاييد كرده‌اند و هر چقدر وكيلم اعتراض كرده كه لااقل بتواند يك درجه تخفيف بگيرد، موفق نشده است. هر شب كابوس مي‌بينم كه ماموران اجراي حكم مي‌آيند داخل بند و مرا براي اجراي حكم اعدام به حياط زندان مي‌برند. نمي‌توانم براي‌تان توضيح بدهم كه وقتي از خواب مي‌پرم چه احساسي دارم.

اگر يك روز بگويند آزادي چه كار مي‌كني؟

خدا از دهان‌تان بشنود. به‌نظرم محال است ولي اگر آزاد شوم دور سر بچه‌هايم كه چهارسال است آن‌ها را نديده‌ام، مثل پروانه مي‌چرخم. كمپ ترك اعتياد مي‌زنم و جوان‌هاي معتاد را رايگان ترك مي‌دهم. اي كاش مي‌شد به گذشته برگشت، اي كاش...

بهنام يك هفته بعد از اين مصاحبه اعدام شد. هنوز اين جمله او همراه با قيافه‌اش توي ذهنم مي‌آيد كه به من مي‌گفت: «اي كاش مي شد به گذشته برگشت».
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      خدا رو شکر اعدام رو برداشتن پس واسه این افراد

      پاسخ ها

      • بدون نام

        اعدام چیز خوبی نییت اما دوستان اینم بدونید که ایشون برای دو تا بچه‌ش چقد بی تابی میکرده ولی از اونطرف ده‌ها بچه و فرزند رو از آغوش پدر و مادرش راهی خیابونا و قبرها کرده.خیلی احساسی برخورد نکنیم. اون بچه داشت و همونطور که شماها زن و بچه دارین...اون با جون بچه‌های شما،ثروت و سامان جمع کنه و دلسوزیش برای شما بمونه؟

    • مانی

      کاش میشد

    • بدون نام

      ای کاش ای کاش ای کاش وبازهم ای کاش

    • بدون نام

      بدبخت بیچاره

    • گندم مجیدی ...15ساله...پونک قزوین

      وایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

      خدایا گریه ام گرفت ...... چقد بد

      پاسخ ها

      • بدون نام

        حساس نشو دنیا همینه،کافیه ی لغزش کنیم

    • بدون نام

      اه اون مادرایی که بچشون معتاد شده بود گرفتش

    • بدون نام

      همان بهتر اعدام شد یک بیشعور کمتر آن همه ثروت باز طمع داشتی !!!

    • بدون نام

      اصل بد نیکو نگردد - چونکه بنیادش بد است :
      اگر صد بار هم آزاد میشد باز خلاف میکرد چون به حق خودش قانع نبود :

    • من

      خدا از سر تقصیراتش بگذره حالا که رفته ولی معلوم نیست چند تا جوون چندتا خانواده و چندتا بچه به خاطر این مرد و طمعش نابود شدن

    • بیتا

      زندگی خیلی ها با این کار تو از بین رفت شاید نفرین مادرها وپدر ها وزن و دارید فرزندان اون قربانی ها دامنت رو گرفت گر چع اونا خودشون عقل داشتن ونباید سراغ مواد میرفتن

    • عسل

      مگه حکم اعدام رو حذف نکرده بودن ؟

    • حآدم بزرگ میتیکمان

      اعدام اصلا خوب نیست... حداقل حبس ابد میدادن.. اعدام به جرم مواد مخدر کامل برداشته نشده.ولی بند و تبصره هایی داره که مجری قانون. تخفیفی برای حمل مواد مخدر وضع کرده. اونم بستگی به نوع مواد و مقدار. طبقه بندی می شود..

    • اسد

      اعدام کار خوبی نیست بااعدام جامعه مادرست شد؟؟؟ به نظر من حق حیاتی که خود خدا داده نباید بشر بستاند. متاسفانه امروزه مصرف مواد مخدر معذل جامعه بشری شده واین کاررا به دانشمندان باید سپرد تاحلش کنند وهمه معتادادارو به روش علمی ترک بدن و......

    • مجید

      به نظر من این اگه آزاد میشد همه کارهاشو

    • مادر رسول 10 ساله از تهران

      رسول پسرم، ازین حرفا درس بگیر مامان

    • بدون نام

      مرگ تلخه حتی برای یه مجرم امممممممما تلخ تر از مرگ اعتیاد جوان ها اون موقع که کراک حمل میکرد خوب بود به عاقبتش هم فکر کند نمیشه که هم کار بد کنن هم جوانها رو بدبخت کنند وهم راحت بدون نتیجه اعمالشان زندگی کنند دنیا دارالمکافاته

    • سارا

      سلام کاش اعدام نمیشد گناه داره بخاطره بچه هاش گریم گرفت

    • صدف

      دوستش چه آدم بدذاتی بوده حتماحتماهم خودش لو داده

    • شهریار صفری

      داستانش زیاد تاثیر کذار نبود و راستش خیلی غیر واقعی بود معلومه نویسندش اینکاره نیست اولا کسی که چهار کیلو کراک جابه جا میکنه کسیه که هیچی دیگه واسه باختن نداره و اخر خطه دوما همچین ادمایی معمولا خودشون سر قرار نمیرن یه عملی رو که کسی بهشون شک نکنه میفرستن و در ضمن با پول میشه هر جرمی رو خرید .ادم میشناسم با پنجاه کیلو کراک گرفتنش با پول اعدامش شد حبس ابد حبس ابد شد ۱۵ سال اونمعفو خورد و شد ۸ سال .و خلاصه اینکه همچین ادمایی هیچ چیزیرو به اسم خودشون نمیکنن و هرچی اموال دارن به نام خانوادشون میکنن .این اولین شرطه قاچاق چیاست واز همین فهمیدم که داستان غیرواقعیه

    • رضا

      اصلا موافق نيستم با اعدام بخاطر مواد اصلااااا
      خو معتاد نشو اينا ك مجبور نكردن معتاد شي اونايي ك معتاد ميشن حقشونه تا جونشون بالا بياد ب درك ك نابود ميشن

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج