دوسال از نبودنت گذشت آقای کیارستمی!
تیرماه دوسالی است که برای سینماگران و سینمادوستان تفاوت معناداری با سالیان گذشتهاش داشته است و ۱۴ تیرماه سال ۹۵ شاید یکی از تلخترین روزهای تاریخ نزدیک به ۱۲۰ساله سینمای ایران است که سینمای ایران یا بهتر بگوییم سینمای جهان یکی از متفاوتترین سینماگران خود را به نام عباس کیارستمی از دست داد.
روزنامه شرق: تیرماه دوسالی است که برای سینماگران و سینمادوستان تفاوت معناداری با سالیان گذشتهاش داشته است و ۱۴ تیرماه سال ۹۵ شاید یکی از تلخترین روزهای تاریخ نزدیک به ۱۲۰ساله سینمای ایران است که سینمای ایران یا بهتر بگوییم سینمای جهان یکی از متفاوتترین سینماگران خود را به نام عباس کیارستمی از دست داد! وجوه هنری مختلف این هنرمند در این سالها توسط هنردوستان بارها تحلیل و تبیین شده است و حضور تأثیرگذار او در اشکال مختلف هنر، اعم از سینما و نقاشی و عکاسی و... بر کسی پوشیده نیست، اما از نظر نگارنده، مهمترین وجوه «او» در کنار سایر وجوه هنریاش، «زایش» و اصرار بر نشر فکری او در میان انسانها بوده است!
میل بسیار برای برگزاری ورکشاپهای مختلف سینمایی در ایران و سراسر جهان برای انتقال تجارب ارزندهاش به فیلمسازان نوجو و جوانش زبانزد عام و خاص اهالی سینمایی جهان بوده و چنان در این «انتقال» صادقانه رفتار کرده است که همانند یک مادر نوعی دیگر از «زایش انسانهای متفاوت» را در این نوع جهانبینی از او شاهد هستیم و مگر غیر از این است که هر هنرمندی اگر بتواند به درستی داشتههایش را برای نسل دیگر انتقال دهد، به نوعی تمثیلوار مادرانه «زایشی» را شاهد است که میتواند به مرور زمان فرزندان جدیدی را با نگاه و جهانبینی جدید در بین خیل فیلمسازان شاهد باشد.
زندهیاد کیارستمی در تمام تصاویری که از خود بهجا گذاشته است (تصاویر پشت صحنه و تصاویر زندگی شخصیاش را میگویم) چنان با حرارت با دوربین «بهمثابه سومشخص» و شاگردانش از شوق فیلمسازیاش صحبت میکند که گویا میدانست فرصت برای انتقال دانش و تجربه به نسلهای دیگر کوتاه و هر لحظه ممکن است دست اجل او را به دنیای دیگر فرابخواند!در تاریخ نمونههای زیادی از ماندگاری هنرمندان را شاهد هستیم که با یک «اثر» مانا شدهاند، اما همچنان میخواهم از مهمترین «اثر» کیارستمی برخلاف آثار مانای سینمایی، نقاشی و عکاسی و... او نام ببرم که جزء وجوه ناشناخته و گمنام او بوده است و آن هم اصرار بر «نشر جهانبینی خاصش» با ابزار سینما در سراسر جهان بهصورت رودررو با نسلهای مختلف است که در میان همنسلان هنری خود مثالزدنی است.
.سفرهای او به سراسر جهان و برگزاری ورکشاپهای بیآلایش او برای علاقهمندان میتواند نمونهای از یک استاد مسلم سینمایی باشد که آماده است «عریان» خود و عقاید و نوع فیلمسازیاش را در اختیار دیگران بگذارد و خود را از برج عاجنشینی به میانه علاقهمندان تبعید کند تا بار دیگر هنر ناب را در میان مردم نوجو بسط و عین بخشد... . کیارستمی نمونهای است از هنرمندان نابی که از مجموعهای «وجوه» تشکیل شدهاند که اگر میتوانستیم از آنها بهعنوان «پیامآوران هنری» نام ببریم، سخن گزافهای نبود! او «پیامآور هنری» زمانهای بود که خیلی از هنرمندانش فخرفروشی را نشانه متفاوتبودن میدانستند و او برخلاف همنسلانش «هنرش» را در بسط و نشر آن میدانست و خیل علاقهمندان شیفتهوار او با دوربینهای جستوجوگرشان نشانهای است از «پیامآوری» که هنر را بیآلایش «زایشوار» نشر و بسط میداد... .
نظر کاربران
خدا رحمتش کنه ولی انسافا کمتر جوونی هست که این آقا رو بشناسه! نمیدونم چرا وقتی کسی میمیره بعدش برمیگردن و طرفو بزرگش میکنن!
ر وحش شاد،غرین رحمت الاهی