۷۴۸۳۷۶
۱۷ نظر
۵۰۲۴
۱۷ نظر
۵۰۲۴
پ

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

عکاسی به نام "سیمون بری" در آخرین پروژه خود به کاوش تجربیات عشق و از دست دادنش می‌پردازد. بری از شرکت‌کنندگان خواست تصاویری از خود و عشق ازدست‌رفته‌شان را بیابند و سپس به مکانی که عکس در آن گرفته شد بروند.

وبسایت فرادید: عکاسی به نام "سیمون بری" در آخرین پروژه خود به کاوش تجربیات عشق و از دست دادنش می‌پردازد. بری از شرکت‌کنندگان خواست تصاویری از خود و عشق ازدست‌رفته‌شان را بیابند و سپس به مکانی که عکس در آن گرفته شد بروند.

نیکولا

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

تصویری از من و خانواده‌ام در "بیکن فل"، لانکاشیر که نزدیک به جایی بود که آن زمان در آن زندگی می‌کردیم؛ حدود سال ۱۹۷۸. این یکی از معدود عکس‌هایی است که هر چهار نفر در آن هستیم، زیرا معمولاً یکی از والدینم عکس می‌گرفت.

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

دخترم نمی‌دانست چه اتفاقی برای برادرم افتاد و باید می‌گفتم که دایی‌اش مرده است. او بلافاصله گفت: "مامان، تو تنها کسی بودی که در خانه‌تان زنده ماندی." او خیلی خوب شرایطم را درک کرد و بدون تعارف حقیقت را بیان کرد، کاری که فقط از کودکان برمی‌آید.

به یاد دارم زمانی که مادرم از دنیا رفت، مدام به این فکر می‌کردم که دیگر هرگز او را نمی‌بینم؛ نه‌تنها او را نمی‌بینم، بلکه هرگز او را نمی‌بینم. واقعاً سخت بود.

زندگی‌ام دیگر هرگز مثل قبل نشد. در این عکس من یک دختر و یک خواهر بودم، اما دیگر نیستم.

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

گاهی اوقات دوستانم می‌گفتند: "چرا، هنوز هم دخترِ مادرت هستی. هنوز هم خواهر جف هستی." اگر حقیقت چیز دیگری است. من دختر مادر و پدرم هستم. اما هیچ‌کس در این دنیا من را دخترش نمی‌داند. کسی مرا خواهر صدا نمی‌کند.

پس هویتت برای همیشه تغییر می‌کند. می‌توانم بگویم که یک برادر داشتم و می‌دانم خواهر بودن چه حسی دارد و می‌دانم پدر داشتن چگونه است- اما دیگر نه دخترم و نه خواهر و این حقیقت بسیار دردناک است.

وقتی کسی می‌میرد، آن‌قدر تکان‌دهنده است که حس می‌کنی باید بسیار پر سروصدا باشد، مثل صدای طبل یا شیپور و یا فریاد. اما همه‌چیز غرق سکوت می‌شود، زیرا آن فرد رفته و دیگر صدایش را نمی‌شنوی.

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

پس از مراسم خاک‌سپاری، در سکوت رها می‌شوید. گاهی اوقات حس می‌کنید اشتباه شده، زیرا احساساتتان به‌هیچ‌وجه آرام نیستند. فکر نمی‌کنم تجربه چنین دردهایی سبب شده باشند که از زیبایی این دنیا قدردانی کنم. به نظر می‌رسد وقتی چنین درد عمیقی را تجربه می‌کنید، درک عمیق‌تری از جهان اطراف پیدا می‌کنید. من هم به شکل متفاوتی به جهان نگاه می‌کنم.

جیمز

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

عکس اصلی (سمت چپ) در شهر هیلزبوروگ و در باشگاه فوتبال "وندزدی شفیلد" گرفته شده است. این عکس در روز بازی لیگ برتر گرفته شد و فصلی بود که با شکست تیم "شفیلد یونایتد" به قهرمانی رسیدیم.

از دوازده سالگی این بازی‌ها را با پدرم دنبال می‌کردیم. نزدیک به بیست سال اکثر شنبه‌ها با پدرم به دیدن بازی می‌رفتیم و در همان صندلی‌های همیشگی می‌نشستیم. دو صندلی شماره ۹۷ و ۹۸ در ردیف R صندلی‌های ما بودند.

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

سپس با افرادی که دوروبرمان بودیم صحبت می‌کردیم. پدرم روال خاصی داشت: او در روزهای مسابقه به حمام می‌رفت و شلوارک با تصویر باشگاه وندزدی شفیلد را می‌پوشید. او همیشه کلاهش را با خودش می‌آورد و وقتی اوضاع تیم خوب نبود می‌گفت: "درسته، وقتشه کلاه را در بیاریم."

بیماری‌اش در اواخر ماه اکتبر تشخیص داده شد و تا آخر آن فصل بدتر شد، اما در آخرین بازی حضور داشت. خیلی بیمار بود. وندزدی شفیلد در صدر باقی‌مانده بود اما او یک جورایی پایین کشیده شده بود. نگاهی به دور و برش انداخت و شروع کرد به گریه؛ احتمالاً داشت فکر می‌کرد که این آخرین مسابقه‌ای که در آن حضور داره.

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

همه سنگینی این غم را حس می‌کردند. پدرم واقعاً ناراحت بود و وقتی دوستانمان متوجه شدند، همه شروع به گریه کردند. لحظه بسیار تلخی بود.

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

مایکی

عینکش یکی از اولین چیزهایی بود که عاشقش شدم، چون از عینک‌هایی که آدم رو شبیه درسخوان‌ها می‌کرد خوشم می اومد و وقتی عکس پروفایلش رو توی سایت "Guardian Soulmates" دیدم با خودم گفتم: "از این پسره خوشم میاد، شبیه جارویس کوکره."

این عکس در ماه مه در کنار سد دریایی شهر پنزانس گرفته شد. ما اینترنتی با هم آشنا شده بودیم و بعد از حدود شش ماه به آلمان نقل مکان کردم.

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

یک شب کاملاً عادی بود. او سر کار بود و من آن زمان کار نمی‌کردم. پس همیشه نزدیک ساعت ۵ منتظر بودم تا به خانه برگردد. هنوز رابطه برایمان نو و هیجان‌انگیز بود. طبق روال هر روز برای قدم زدن از خانه خارج شدیم.

او خیلی بامزه بود و من معتقدم همین حس شوخ‌طبعی باعث شد خیلی زود به هم نزدیک شویم. پس از مرگ پاول، دوباره به پنزانس برگشتم تا از او و خاطراتی که با هم داشتیم حرف بزنم.

روایت هایی زیبا از عشق، مرگ و زندگی

وقتی عکاس از من خواست با چشم‌های بسته عکس بگیرم، انگار پشت پلک‌هایم فیلمی در حال نمایش بود، فیلمی از تمام لحظاتی که با هم بودیم.

با خودم فکر می‌کنم که دیگر افراد چگونه با این غم کنار می‌آیند؟ زندگی به دو قسمت مجزای قبل و بعد تبدیل می‌شود و لحظاتی هست که با خود فکر می‌کنی: "آیا این همان‌جایی است که دنیا باید متوقف شود؟" اما زندگی ادامه دارد. این نقطه‌ای است که در آن دنیای شما تغییر می‌کند، اما دنیای خارج به چرخش خود ادامه می‌دهد. غم از دست دادن یک عزیز تغییر بزرگی در آدم ایجاد می‌کند: دیگر اهمیت زیادی به دیگران نمی‌دهی.

این فرآیند بسیار خودخواهانه است، چون دائم به چیزهایی که خودت می‌خواهی گوش می‌کنی. یک هفته می‌گذرد و می‌توانی بگویی که تقریباً خالت خوب است، اما روز ناگهان همه‌چیز دوباره روی سرت خراب می‌شود. سخت است بفهمی که با این غم کجا باید بروی و چه باید بکنی.

با این احساسات کجا می‌روید؟ آن‌ها را کجا می‌گذارید؟ خودتان را خالی می‌کنید؟ یا با آن‌ها مبارزه می‌کنید؟ آیا سعی می‌کنید آن‌ها را توضیح دهید و نگاهی منطقی داشته باشید؟ گاهی اوقات دلتان می‌خواهد تسلیمشان شوید و یک هفته در رختخواب بمانید.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • خشم درد خشم کوفت ( من همون خشم شب هستم اسمم رو عوض کردم )

      اوه من واقعا درک شون میکنم گریه ام گرفت یاد خواهرم افتادم

      پاسخ ها

      • خشم شب تقلبی

        دوست عزیزم خشم شب من واقعا معذرت میخوام که با نام کاربری شما پیام گذاشتم لطفا من رو ببخش و با همون نام کاربریت پیام بذار

      • پری

        خدا رحمتش کنه....خیلی خیلی سخته ...خودم نمی تونم حتی یه درصد هم تصورش کنم...

      • خشم شب

        اشکالی نداره من میبخشمت ببخشید که بهت توهین کردم ولی نظراتم رو تو مطالب قبلی بخون پری گلم تو ام خودتو ناراحت نکن ما ( من و خانوادم ) دیگه خیلی ناراحت نیستم

    • بدون نام

      خيلي ناراحت كنده بود:(

    • خشم شب واقعی

      چه غم انگیز

      پاسخ ها

      • خشم درد خشم کوفت ( من همون خشم شب هستم اسمم رو عوض کردم )

        تو خشم شبی ! از این بازی خوشت اومده باشه بچر تا بچرخیم

      • بدون نام

        من خشم شب تقلبی هستم

    • زهرا گل

      منم پدر و برادرمو از دست دادم واقعاً درک کردم اون خانم اولی چی می‌گفت هنوز بعد از ۹ سال مثه روز اول برام سخته و زندگیم دگرگون شد هرچند من مادر و خواهر و برادر دیگه ای هم دارم

      پاسخ ها

      • خشم شب

        خدا بیامرزدشون درکت میکنم

    • بدون نام

      نه فقط مامانم را نخواهم ديد، بلكه هرگز او را نخواهم ديد! منم بعد از مرگ مادرم درست همين فكر را كردم!

      پاسخ ها

      • خشم شب

        خدا رحمتش کنه امید وارم روحش شاد باشه

    • محمد

      بعضی وقتها فکر اینکه یکی از عزیزانت بمیره اعصابم رو خراب میکنه و میگم کاش زندگی نمیبود تا حداقل شاهد مرگ عزیزانت نباشی ولی چه حیف که تقدیر خداوند هست و کاریش نمیشه کرد

      پاسخ ها

      • خشم شب

        نمیخوام ناراحتت کنم ولی وحشتانکه مخصوصا اگه جلوی چشمای خودت با بدترین حالت ممکن بمیره ولی انشاالله عزیزانت همیشه سالم باشن

    • مه

      خیلی دردناک بود

    • آتش خاموش

      واقعا گریه داره

    • اوده

      بخش دردناکی از این غم را با رفتن پدرم تجربه کردیم و هنوز هم پس از گذشت 6 سال باور نبودنش برامون سخت و عذاب آوره ...... امیدوارم زمان مرهم خوبی برای دلهای دردمند باشه و بس .................

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج