آخرین دیدار میرزاکوچک‌خان و همسرش (۱۶+)
میرزا کوچک خان جنگلی، پیش از آنکه در ۱۱آذرماه ۹۲سال قبل کشته شود و دربار رضاخان با سر بریده او عکس بگیرند، به خانه مراجعت کرد تا برای آخرین بار همسرش را ملاقات کند.
مجله مهر: میرزا کوچک خان جنگلی، پیش از آنکه در ۱۱آذرماه ۹۲سال قبل کشته شود و دربار رضاخان با سر بریده او عکس بگیرند، به خانه مراجعت کرد تا برای آخرین بار همسرش را ملاقات کند.
جريان آخرين ديدار ميرزا و همسرش را ابراهيم فخرايى در کتاب سردار جنگل، از قول يكى از نزديكان ميرزا که در خانه میرزا حضور داشت این طور روایت می کند:
اوضاع مان از همه جهات مغشوش و نا معلوم است. خطر از همه سو احاطه مان نموده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفته ایم. جریانات آینده بقدر کفایت مبهم و تاریک به نظر می رسد و امکان این هست که باز تاریک تر شود و تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگی ات سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانی ات بی بهره بمانی در حالی که (طلاق) حلال همه ی این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالوده نوینی را برای زندگی آینده ات بریزی.
همسرش گفت من این پیشنهاد را نمی پذیرم. زیرا مایل نیستم به پیمان شکنی و بی وفائی متهم شوم، قبول این تکلیف در حقیقت به معنی تن در دادن به ملامت ها و سرزنش های مردم است. من اگر این پیشنهاد را بپذیرم مردم به من چه خواهند گفت. آیا نمی گویند هنگام خوشی و اقبال روزگار، با شوهرش انباز بود اما زمان بروز مصیبت ناسازگار گشته است؟
نه نه - تسلیم به چنین امری به من گوارا نیست. من زن بی حقوقی نیستم و تو را هنوز روی پله شهرت و افتخار می بینم. درست است که بین زنان، افراد هوس باز و پیمان شکن نیز یافت می شوند لیکن اکثریت با افراد باگذشت و با حقیقت و با شخصیت است که لوح ضمیرشان از وسوسه های شیطانی پاک و منزه است من که به مراتب از فرزانگی ات آگاهم از آنچه بر من گذشته است تاسفی ندارم و به آنچه به من وارد خواهد شد نیز راضی هستم زیرا به خدای عادل رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم.
سر بریده و یخ زده میرزا کوچک خان در دربار رضاشاه
من با زندگی ساده و شرافتمند توام با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.
تو اگر زنده بمانی خدای بزرگ را سپاسگزار خواهم بود از اینکه به کالبدم روح تازه دمیده است و اگر از پای در آئی که طلاق خدایی خود به خود جاری شده است- با این همه محال است به پیوند دیگری در آیم و شخص دیگری را به همسری برگزینم و مطمئن خواهی بود که عهد خود را تا لب گور ادامه خواهم داد { این را گفت و های های گریست و اشک از دیدگانش جاری شد }.
میرزا از این حالت همسرش، سخت منقلب و متاثر گردید و از او پوزش طلبید و شخصیت و نجابتش را ستود و گفت: درس ادب و انسانیت را باید از طبقه شما آموخت زیرا روح و قلبتان از درک حقایق زندگی سرشار است. من زنی به نجابت و سلامت نفس و قدرت فهم و درایت تو کمتر دیده ام با اینکه دهقان زاده ای بیش نیستی معهذا می بینم که در خلال گفته هایت حقایق غیرقابل انکاری نهفته است.
نمونه امضای میرزا کوچک خان
از اینکه وضع مادی ام اجازه نداد که یک زندگی آسوده ای مطابق شانت فراهم کنم شرمنده ام و از اینکه در شدائد روزگار و دشواری های وارده بر من همچون کوه ثابت و پایدار مانده و با این همه، ذره ای از غم خواری و مهر و محبتت نکاست از تو سپاسگذارم . معنی همسر و شریک همین است نه آنچه به دروغ بعضی ها ادعا می کنند، چه بسا زنان محیلی که به غلط و از روی خودستائی متظاهر به صفاتی می شوند که از آنها به کلی عاری اند و چه بسا زنان پارسائی که با داشتن همه ی سجایای اخلاقی ادعائی ندارند و لب از لب نمی گشایند. من تو را به نام یک زن شرافتمند و انسانی که در درجه کمال است می ستایم و از داشتن چون تو همسری که حقایق زندگی را با همان مقدار شعور دهقانی اش درک می کند به خود می بالم. شاید این هم جزء مشیت الهی باشد که امید و آرزوهای چندین ساله ام زیر تلی از حوادث و آلام زندگی مدفون شوند ولی این آخرین کلام را باید بدانی که چون همسرت دزد نبود لاجرم از مال دنیا نیز چیزی نیاندوخت خیلی چیزها درحقم گفته اند اما تو که از همسرت حتی برای روزگار نامعلوم و ابهام آمیز آینده ات کوچکترین ذخیره ای دراختیار نداری بهتر از هرکس دیگر می توانی درباره ام قضاوت کنی من از تو راضی ام که هیچگاه من را مورد مواخذه و سرزنش درباره آن چه نداشته ام قرار نداده ای و از خدای بزرگ خواهانم که از این بزرگواری و کف نفس که مظهر تقوی و فضیلت است از تو راضی باشد تنها چیزی که از دارائی دنیا در اختیار دارم یک ساعت طلا است که یادگار هدیه انور پاشا است من اینک آن را به تو می بخشم که هر وقت زنگ ش به صدا در آمد به خاطرات گذشته رجوع کنی و همسر آزرده و حسرت بر دل مانده را به یاد آوری!
این را گفت و با چشمانی اشک آلوده از همسرش خداحافظی کرد.
آرامگاه میرزا کوچک خان در رشت
جريان آخرين ديدار ميرزا و همسرش را ابراهيم فخرايى در کتاب سردار جنگل، از قول يكى از نزديكان ميرزا که در خانه میرزا حضور داشت این طور روایت می کند:
اوضاع مان از همه جهات مغشوش و نا معلوم است. خطر از همه سو احاطه مان نموده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفته ایم. جریانات آینده بقدر کفایت مبهم و تاریک به نظر می رسد و امکان این هست که باز تاریک تر شود و تو گناهی نداری جز اینکه همسر من هستی و سزاوار نیست بی سرپرست و بلاتکلیف بمانی و زندگی ات سیاه و تباه شود یا خدای نکرده در معرض خطر قرار بگیرد. در حقیقت حیف است که هنوز از گلستان زندگی گلی نچیده دچار خزان حوادث شوی و از طراوت و جوانی ات بی بهره بمانی در حالی که (طلاق) حلال همه ی این مشکلات است و تو بعد از طلاق به حکم شرع و عرف مجاز خواهی بود شالوده نوینی را برای زندگی آینده ات بریزی.
همسرش گفت من این پیشنهاد را نمی پذیرم. زیرا مایل نیستم به پیمان شکنی و بی وفائی متهم شوم، قبول این تکلیف در حقیقت به معنی تن در دادن به ملامت ها و سرزنش های مردم است. من اگر این پیشنهاد را بپذیرم مردم به من چه خواهند گفت. آیا نمی گویند هنگام خوشی و اقبال روزگار، با شوهرش انباز بود اما زمان بروز مصیبت ناسازگار گشته است؟
نه نه - تسلیم به چنین امری به من گوارا نیست. من زن بی حقوقی نیستم و تو را هنوز روی پله شهرت و افتخار می بینم. درست است که بین زنان، افراد هوس باز و پیمان شکن نیز یافت می شوند لیکن اکثریت با افراد باگذشت و با حقیقت و با شخصیت است که لوح ضمیرشان از وسوسه های شیطانی پاک و منزه است من که به مراتب از فرزانگی ات آگاهم از آنچه بر من گذشته است تاسفی ندارم و به آنچه به من وارد خواهد شد نیز راضی هستم زیرا به خدای عادل رئوف توکل دارم و همه پستی ها و بلندی ها و تحولات را از سرچشمه مشیت او می نگرم.
سر بریده و یخ زده میرزا کوچک خان در دربار رضاشاه
من با زندگی ساده و شرافتمند توام با فقر و قناعت خو گرفته ام و چون آمیخته به ریا و تصنع نیست، آن را محبوب و لذت بخش می شمارم و معتقد هستم که بهترین لذات جهان هستی، راحتی روح و آسایش وجدان است.
تو اگر زنده بمانی خدای بزرگ را سپاسگزار خواهم بود از اینکه به کالبدم روح تازه دمیده است و اگر از پای در آئی که طلاق خدایی خود به خود جاری شده است- با این همه محال است به پیوند دیگری در آیم و شخص دیگری را به همسری برگزینم و مطمئن خواهی بود که عهد خود را تا لب گور ادامه خواهم داد { این را گفت و های های گریست و اشک از دیدگانش جاری شد }.
میرزا از این حالت همسرش، سخت منقلب و متاثر گردید و از او پوزش طلبید و شخصیت و نجابتش را ستود و گفت: درس ادب و انسانیت را باید از طبقه شما آموخت زیرا روح و قلبتان از درک حقایق زندگی سرشار است. من زنی به نجابت و سلامت نفس و قدرت فهم و درایت تو کمتر دیده ام با اینکه دهقان زاده ای بیش نیستی معهذا می بینم که در خلال گفته هایت حقایق غیرقابل انکاری نهفته است.
نمونه امضای میرزا کوچک خان
از اینکه وضع مادی ام اجازه نداد که یک زندگی آسوده ای مطابق شانت فراهم کنم شرمنده ام و از اینکه در شدائد روزگار و دشواری های وارده بر من همچون کوه ثابت و پایدار مانده و با این همه، ذره ای از غم خواری و مهر و محبتت نکاست از تو سپاسگذارم . معنی همسر و شریک همین است نه آنچه به دروغ بعضی ها ادعا می کنند، چه بسا زنان محیلی که به غلط و از روی خودستائی متظاهر به صفاتی می شوند که از آنها به کلی عاری اند و چه بسا زنان پارسائی که با داشتن همه ی سجایای اخلاقی ادعائی ندارند و لب از لب نمی گشایند. من تو را به نام یک زن شرافتمند و انسانی که در درجه کمال است می ستایم و از داشتن چون تو همسری که حقایق زندگی را با همان مقدار شعور دهقانی اش درک می کند به خود می بالم. شاید این هم جزء مشیت الهی باشد که امید و آرزوهای چندین ساله ام زیر تلی از حوادث و آلام زندگی مدفون شوند ولی این آخرین کلام را باید بدانی که چون همسرت دزد نبود لاجرم از مال دنیا نیز چیزی نیاندوخت خیلی چیزها درحقم گفته اند اما تو که از همسرت حتی برای روزگار نامعلوم و ابهام آمیز آینده ات کوچکترین ذخیره ای دراختیار نداری بهتر از هرکس دیگر می توانی درباره ام قضاوت کنی من از تو راضی ام که هیچگاه من را مورد مواخذه و سرزنش درباره آن چه نداشته ام قرار نداده ای و از خدای بزرگ خواهانم که از این بزرگواری و کف نفس که مظهر تقوی و فضیلت است از تو راضی باشد تنها چیزی که از دارائی دنیا در اختیار دارم یک ساعت طلا است که یادگار هدیه انور پاشا است من اینک آن را به تو می بخشم که هر وقت زنگ ش به صدا در آمد به خاطرات گذشته رجوع کنی و همسر آزرده و حسرت بر دل مانده را به یاد آوری!
این را گفت و با چشمانی اشک آلوده از همسرش خداحافظی کرد.
آرامگاه میرزا کوچک خان در رشت
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
مردان بزرگ همیشه زنده اند (یاشاسین آذربایجان یاشاسین بوتون بویوک انسانلار )
پاسخ ها
حرفت درست ولي چه ربطي به ياشاسين آذربايجان داشت ؟
خردادی جان ولش کن بویون بویوکه دیگه
تا اون جایی که من شنیدم میرزا کوچک خان یه یاغی بیشتر نبود
یعنی زنده باد تمام انسان های بزرگ و اذربایجان
افتاد حالا
هی ایراد الکی میگیرین
میخای یه شعاد هم برا تراختور بنویس !!!
آفرين به اينهمه نجابت و گذشت و فداكاري .
لعنت خدا بر رضا شاه جلاد
پاسخ ها
هرکی منفی داده کوراندیش هست
بی نهایت
صدبار لعنت... و بر همه زورگویان و آدم کشان طاغوت...
تو روحش با اون سربازی گذاشتنش :|
رضا شاه بود که ایران درحال تجزیه رو یک پارچه کرد،راه آهن ساخت
ار.وی شهادت راشما شهیدان درمازنده کردید
پاسخ ها
روح میرزا کوچک جنگلی شاد تاا ابد
روحش شاد و یادش گرامی باد..
شاید این گفته ها و این نوشته ها ساخته ذهن و نوشته نویسنده های تاریخ باشد! ولی در کل این اشخاص از قبیل - میرزا کوچک خان. رئیس علی دلواری. ستارخان و باقرخان و و و هزارن بزرگمرد تاریخ ایران ایده آفرین و آرمان آفرین بودند نه دنبال رو ایده های دیگران.. چه از نظر اخلاق خانوادگی و چه از نظر اخلاق خانودگی..
و شایسته است این شخصیت ها را بیشتر بشناسانیم نه اینکه کشور و کشورداری را محدود به دوره چهار دهه انقلاب اسلامی بشناسانیم.
تشکر از گردآورنده..
پاسخ ها
نه دلبندم اینها نامه های موجود با دست خط میرزا کوچک خانه که تو موزه سردار جنگل موجوده
من با نواده های میرزا هم صحبت شده ام در روستای زیده نزدیک خانه حسن خان کیش دره ای معروف به معین الرعایا معاون میرزا - میرزا اصلا ازدواج نکرده بود
پاسخ ها
اگه میرزا ازدواج نکرده بود چطور با نوه هاش هم صحبت شدی؟
چطور با نواده هاش هم صحبت شدی وقتی ازدواج نکرده بوده
خودت میگه نواده های میرزا بعد میگی ازدواج نکرده
ازدواج کرده بود بچه نداشت
اگه ازدواج نکرده بود پس شما چطوری با نواده هاش صحبت کردی؟
ببخشید اونوقت این نواده ها از کجا اومدن اگه میرزا ازدواج نکرده بود؟
پس چه جوری نواده داره؟
ببخشید اگه ازدواج نکرده بود نوادشو از کجا آوردی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ازدواج نکرده بود چجوری نواده داشت پس؟
خخخخخخخخ
اگه ازدواج نکرده بود چطور الان "نواده" داره ؟!!!!!!! :-D
خودت فهمیدی چی گفتی
مهراب سوتی دادی رفت! صداشو در نیار...!:)))
:)))))))))))))))))))
بابا حالا یه چیزی گفت به رگبار یه سوال بستینش که!!!!!
الكي ميگه!!!!!!!!!!
اگر ازدواج نکرده بود نواده از کجا اومد ؟؟!!1 یه ذره فکر کن بعد دروغ بگو...خخخ
خخخخخخ
آیا اگر میرزا کوچک موفق شده بود الان کشوری به نام جمهوری گیلان در کنار ایران نداشتیم؟
پاسخ ها
احسنت
خدایا گور به گور بشه ایشالله رضا پهلوی
شما میفهمید یخ زدن شریان خون تو بدن یعنی چی اراذل اوباشی که منفی دادید؟ها؟
پاسخ ها
یعنی الان شما میدونی، که یخ زدن شریان خون در بدن یعنی چی؟؟؟ تجربه اش کردی؟؟
آخه اگرم مخالفی دیگه حرف بی ربط نزن.
حرف نزنی که نمیگن لالی...
با کاربر اولی هستم!
اگه ازدواج نکرده بود پس چطور نواده داره و شما باهاش صحبت کردین؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
يك تَوَهُمي بهش خورده! شما جدی نگیر!
میرزا کوچک خان ازدواج نکرده بود! شما از نوه اش پرسیده اید!؟
پاسخ ها
بابا مگه نمیشه بدون ازدواج نوه داشت؟میشه بابا میشه.
میرزا شعبان برادر میرزا بود ونوادگانش هنوز زنده هستند ولی میرزا فرزند نداشت
مهراب جون حالت خوبه میگی نواده هاش بعد میگی اصلا ازدواج نکرده عجببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب
جانم به فدای شهدای اسلام
میرزا کوچک خان خواهان جدایی گیلان از ایران بوده است چرا تاریخ را تحلیف میکنید
پاسخ ها
مجید جان تحریف نه تحلیف :)))))
مورخ باسواد.
شما که «طاریخ»رو «تهلیل»میکنی و از «تحلیف»«طاریخ»فراری هستی،میرزا بدنبال ایجاد جمهوری بود در کل ایران نوعی حکومت فدرال تشکیل شده از چندین ایالت.الگویی مثل آمریکا،آلمان و یا حتی اتحاد جماهیر مثل شوروی.امیدوارم متهم به «تحلیف»نشده باشم
خدا رحم کرد یه اشتباه تایپی داشت! اگه بیشتر داشت فک کنم تو همین دنیای مجازی اعدامش میکردین!
شمااول برویه دورمطالعه کن ازچارنفربپرس بعدبیاباهم درموردتحلیــــفه تاریخم حرف می زنیم
تحلیف هههههههههههههههههههههههههههههههههه
مردم از خنده یه دفه میگفتی "ته دیگ " دیگه خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خداوند روح این بزرگ مرد و همه بزرگ مردانه تاریخ ایران را قرین رحمت و آرامش فرماید. لطفاً بدون سند هم دلاوریهای مردان شجاع مملکت را زیر سوال نبرید!!!
اونی که گفته با نواده های میرزا صحبت کرده،میرزا اصلا ازدواج نکرده...
خیلی بمبیی....
پاسخ ها
بابا بسه دیگه! اه
ول کن نیستن!
بنا به نوشته کتاب سردار جنگا ابراهیم فخرایی میرزا ک
وچک خان فرزندی نداشته اما بعد از شهادت او مردی کاملا شبیه میرزا با همان خصوصیات دیده شده که سال تولدش با شهادت میرزا همخوانی داشته و حدس زده اند که شاید فرزند میرزا باشد
پس نتیجه میگیریم یاشاسین گیلان
پاسخ ها
اي ول بابا خيلي بمب بود .
مديرمحترم سايت لطف كن اين نظرهاي كه مفت هم گران است را در سايت نذار .
پاسخ ها
ظاهرا براش نظر مفت و غیر مفت فرقی نداره و هدف جنجال و بحث بی مورد است شاید برای مخاطب بیشتر!
امشب یه گزارش شبکه خبر پخش کرد که با نواده هاش و پسرش مصاحبه کرده بودن.
خدا رحمت كند مردان بزرگ اين مرز و بوم را روح اين مردان و روح امام عزيز قرين رحمت خداي باري تعالي باد
تو عکس بالایی سمت چپیه.. دکتر حشمت هستش :)
با این همه گرانی چرااینقدر فکر می کنید
بنده نوه میرزا کوچک خان را میشناسم.میرزا یک پسر داشته است اما بدلیل ترس از میان برداشتن او هواره اورا مخفی نگه داشته وبزرک کردن فرزند را به خانواده ناشناسی میسپارد....وپس از کشته شدن میرزا وبزرگ شدن فرزند ایشان و ازدواجشان میرزا پس از مرگ صاحب نوه میشوند.نوه ایشان در قید حیات است.
با عرض پوزش حقیر با نوه حسن خان کیش دره ای صحبت کردم اشتباه تایپی بود ببخشید
مرد مبارز گیلان زمین
میرزا کوچک خان جنگلی
خدا لعنت کند رضا شاه رو که میرزا کوچک خان و علیمردون خان بختیاری را به نامردی از بین برد...بی نهایت بار لعنت.لعنت لعنت لعنت.
خدا لعنت کند نت منو که همش قطع میشود
میرزا تجزیه طلب نبود چون خود حکومت باهاش وارد جنگ شد فک میکنن جداییه
1- میرزا هدفی جز برقراری عدالت در ایالت گیلان نداشت.
2- قیام میرزا به دو بخش تقسیم میشه یکی قبل از متحد شدن با بالشوئیک ها که کمیته اتحاد اسلام اداره امور را در دست داشت و بعد از متحد شدن با کمونیست ها که اعلام جمهوری سوسیالیستی گیلان را اعلام کرد.باید توجه کرد اون موقع شعار کمونیست ها خیلی قشنگ بود.مثل الغای
زمین داری فئودالی و حقوق یکسان کارگرها و ......میرزا تو این برهه گول خورد و وقتی فهمید که کمی دیرشده بود.
3-رضاخان هم در جای خودش کار درستی انجام میداد.اگر بیرحمی بخرج نمیداد خراسان,کردستان,گیلان و.......از ایران جدا میشدند.پس نمیشه به اون خرده گرفت.اون فکر تمامیت ارضی ایران بود.گرچه میرزا هم مرد بزرگ و آزادیخواهی بود.
4-باید قبول کرد مملکتی مثل ایران با اقوام و طوایف گوناگون را نمیشه با آزادی دادن به اقوام اداره کرد.حتی امروزه در جمهوری اسلامی ما محدودیت هایی برای آزادی داریم که البته بحق هست و ارمغانش همین امنیتی هست که تو کشور داریم.
سلام علیکم،احتراما خدمتتان عارضم،گرداننده همه اینها غیرازمیرزا،استعماره،بالاخص انگلیس پیر،مطالعه بفرمایید اسناد موجوده که پیشنهاد سلطنت راقبل رضا خان غاصب خاین به میرزاکوچک دادند،لکن شرف واستقلال وازادی میرزا بودفرمود شالوده سلطنتی که انگلیس دزدوکافرمستکبر بریزد،پشیزی نیارزد،. مرگ بروطن وناموس فروش خاین پهلوی که بخودی خودهیچتر ازهیچندودرچونان سگی درزیرسایه سنگندوخیال میکنند سایه خودشان هست،مرگبرانگلیس،.ودرپایان مرگبر آمریکاودرراس همه اسرائیل. دعاگویتان
دورد به گیلانیان، دورد به میرزا کوچک خان جنگلی، دورد به مردمان گیل دیلم قهرمان زنده باشی
درود خدا بر روح شهید سرافراز میرزاکوچک خان جنگلی که برای استقلال ایران جونش فدا کرد.یادش تا تاریخ زنده است زنده می ماند.