جنگ بر سر عشق خیابانی، پسر جوان را قاتل کرد
هجدهم بهمن سال ۹۷ ماجرای مرگ مرد ۴۲ سالهای در بیمارستان طالقانی مشهد، پرونده جنایی دیگری را مقابل قاضی ویژه قتل عمد گشود.
روزنامه خراسان: هجدهم بهمن سال ۹۷ ماجرای مرگ مرد ۴۲ سالهای در بیمارستان طالقانی مشهد، پرونده جنایی دیگری را مقابل قاضی ویژه قتل عمد گشود.
بررسیهای مقدماتی بیانگر آن بود که «علی-ر»(مقتول) به دنبال وقوع نزاعی در یک میوه فروشی واقع در بولوار ادیب منطقه قاسم آباد مشهد و به دلیل عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو به ناحیه سر به قتل رسیده است؛ بنابراین تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت وحشتناک درحالی آغاز شد که بازبینی دوربینهای مداربسته نشان میداد در روز حادثه یکی از دوستان مقتول نیز همراه او بوده است.
به همین دلیل کارآگاهان دوست ۳۸ ساله مقتول را به مقر انتظامی هدایت و از او بازجویی کردند. او به کارآگاهان گفت: آن روز به همراه علی از طرقبه به مشهد آمدیم، قرار بود علی (مقتول) به گلبهار برود و من هم به خانه خودمان بازگردم، ولی در نزدیکی پلیس راه امام هادی (ع) پسر خاله علی تلفنی با او تماس گرفت. وقتی علی گوشی را قطع کرد، به من گفت: پسر خاله ام با من کار دارد بیا با هم برویم دوباره باز میگردیم. در همین حال «امیر» (پسرخاله مقتول) سوار بر پراید از راه رسید و ما به منطقه قاسم آباد رفتیم. راننده (امیر) در حالی که با نگرانی اطرافش را میپایید وارد بولوار ادیب شد. سپس با فرد دیگری تلفنی تماس گرفت و در حالی که کری میخواند فریاد زد اگر جرئت داری بیا! و در نهایت با فردی که آن سوی خط بود قرار گذاشت. ناگهان دو جوان کنار پراید ایستادند و از «امیر» خواستند که پیاده شود، اما او شیشه را کمی پایین کشید و گفت: هر حرفی داری، همین جا بگو! ناگهان یکی از دو جوان چاقویی را بیرون کشید که راننده پراید با دیدن چاقو پدال گاز را فشرد و فرار کرد.
ما که ترسیده بودیم از راننده خواستیم ما را پیاده کند! وقتی از خودرو پایین آمدیم علی (مقتول) گفت: برویم ببینیم ماجرا چه بود؟ وقتی دوباره به محل بازگشتیم همان جوان چاقو به دست (سجاد) به سوی علی حمله ور شد که من دخالت کردم و آن جوان را هل دادم. وقتی چاقو از دستش افتاد «علی» آن را به سوی دیگری پرت کرد، ولی سجاد دوباره چاقو را برداشت و علی را که از ترس به داخل میوه فروشی پناه برده بود، هدف قرار داد و او را به قتل رساند.
در پی اظهارات این مرد، بلافاصله گروهی از کارآگاهان به سرپرستی کارآگاه نجفی وارد عمل شدند و در حالی «سجاد» را به پلیس آگاهی کشاندند که او هنوز از مرگ مرد ۴۲ ساله خبر نداشت. او وقتی از اتهام قتل عمد مطلع شد اشک ریزان گفت: مدتی قبل با دختری در یکی از بازارهای تجاری معروف سی متری طلاب آشنا شدم و وابستگی شدیدی به او پیدا کردم. در این میان فهمیدم که آن دختر با «امیر» (راننده پراید) هم رابطه دارد.عصبانی بودم و برای آخرین بار با «امیر» در بولوار ادیب (محل سکونت متهم) قرار گذاشتم که این حادثه رخ داد، اما من تحت تاثیر مصرف مشروبات الکلی بودم و چیزی نمیفهمیدم چرا که آن روز صبح مقداری مشروب خورده بودم.
بنابر این گزارش،به دنبال اعترافات متهم و بازسازی صحنه جنایت،کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به آن رسیدگی شد. طولی نکشید که جلسات محاکمه آغاز شد و متهم ۲۳ ساله این پرونده جنایی درحالی پای میز محاکمه ایستاد که تلاش میکرد ماجرای قتل را انکار و آن را به توهمات ناشی از مصرف مشروبات الکلی ارتباط دهد. او در جلسه دادگاه و در حضور وکیل مدافعش گفت: ساعت ۱۱ صبح مشروبات الکلی مصرف کردم، وقتی با علی (مرحوم) درگیر شدم حال طبیعی نداشتم به همین دلیل چیزی از لحظه قتل را به خاطر ندارم! و اکنون پشیمانم!
متهم این پرونده جنایی درحالی این جملات را بر زبان میراند که نمیدانست این گونه دفاعیات دربرابر قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک، فقط آب در هاون کوبیدن است چرا که او دقایقی بعد چنان در مخمصه سوالات رگباری و تخصصی قضات قرار گرفت که چنگ انداختن به ماجرای توهمات ناشی از مصرف قرص و الکل نیز او را بیشتر در مرداب خود ساخته اش فرو میبرد.
متهم سپس با دستور قاضی در تشریح صحنه جنایت گفت: من مشکل عصبی دارم. صبح قرص خوردم تا بخوابم. با فردی به نام «امیر» از قبل مشاجره داشتیم. آن روز به من زنگ زد و گفت: چرا شب گذشته با من کل کل کردی؟ وقتی تلفنی با هم مشاجره کردیم او گفت: دقیقا کجایی؟ گفتم: به مغازه میروم! بعد حدود ساعت ۱۱ مقداری مشروب خوردم که دوباره «امیر» زنگ زد و گفت: خودم میآیم تا با هم صحبت کنیم! ولی سر قرار از خودرو پیاده نشد. فردی که همراه «امیر» بود به طرف من آمد و گفت مشکل تو با «امیر» چی بود؟ که من دیگر نمیدانم چه اتفاقی افتاد! ولی دوستم گفت: بعد از آن با هم درگیر شده اید و او را داخل میوه فروشی با چاقو زده ای!
در این هنگام رئیس دادگاه پرسید: شما نزد بازپرس ویژه قتل عمد ادعا کرده اید که ساعت ۷:۳۰ تا ۸ صبح مشروبات الکلی نوشیده اید، اما اکنون مدعی هستید که ساعت ۱۱ صبح این عمل را انجام داده اید؟
متهم که هاج و واج مانده بود، ادامه داد: درست یادم نمیآید، در این لحظه مقام قضایی سوال کرد: چگونه همه صحنهها را از لحظه دیدار تا زمان درگیری به خاطر داری، اما فقط زمان چاقوکشی را به خاطر نمیآوری؟
متهم ۲۳ ساله پاسخ داد: تا قبل از درگیری با مقتول حالم خوب بود و هوشیار بودم، ولی بعد از درگیری حالم بد شد و دقیق یادم نمیآید.
در ادامه جلسه دادگاه قاضی از متهم این پرونده جنایی پرسید: شما در جلسه بازپرسی بیان کرده اید که ابتدا کلم و پرتقال به طرف مرحوم پرت کردم پس شما حتی نوع میوه را تشخیص داده اید و به یاد داشتید، حالا چگونه مدعی میشوید که صحنه قتل را به خاطر ندارید؟ متهم که فکر نمیکرد در چنین مخمصهای گرفتار شود، با کلماتی تکراری و بریده گفت: همه اینها را دوستم تعریف کرد و من همان حرفها را از زبان خودم گفتم!
در ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی، فیلم دوربین مداربسته داخل میوه فروشی در جلسه دادگاه پخش شد که نشان میداد متهم با عصبانیت ابتدا میوهها را هدف ضربات چاقو قرار داده و سپس با پرت کردن کلم و پرتقال به طرف مرد ۴۲ ساله (مقتول) که درون میوه فروشی پناه گرفته بود به سوی وی حمله ور شده و او را با ضربات چاقو مجروح کرده و ...
سپس قضات دادگاه با ادله و استنادات دقیق قضایی و همچنین بررسی فیلم مذکور سوالات متعددی را مطرح کردند که متهم در نهایت فقط سکوت کرد و گفت: نمیدانم!
با پایان یافتن جلسات محاکمه، قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی وارد شور شدند و به اتفاق آرا متهم به قتل را به قصاص نفس در ملاء عام، زندان و شلاق محکوم کردند. در بخش رای دادگاه تصریح شده است: با توجه به تاثیر سوء رفتارهای خشونت آمیز متهم در منطقه و عبرت دیگران از این گونه رفتارهای مشابه، مقرر میدارد اجرای حکم قصاص نفس در ملاء عام انجام شود.
شایان ذکر است: رای صادره از سوی دادگاه، مورد اعتراض متهم و وکیل مدافع وی قرار گرفت و پرونده مذکور برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور ارسال شد.
نظر کاربران
عاشق که میشی از دنیا میبری .
پاسخ ها
ننگ برین عشق کثیف. مرده شور هیکل جوانانی بشوید که چنین شهوتران هستند.
ای لجنها را اعدام کنید تا جامعه از لوثوجود اینها پاک شود به خطر ان دختر نفم که هم باید محکمه شود که با دونفر ارتباط داشته ای زنها عامل جنیت هستند حد اقل باید جرمی برای اینها در نظر گرفته شود این دختر سلم نبوده وشاید رابطه جنسی هم داشته اینها که پدر و مادر درستی ندارند در اصل ان دختر هم متهم است قضات محترم باید با این دخترهای هرزه حکمی صادر کنند اون دختر ممکن است ی جنایت دیگه بزاره رو دست دولت
چرا اینقدر...جنایت واتفاقهای بد....در مشهد می افته....دختران فراری..صیغه..قتل...مواد...مشروبات..گوشی قاپی....خیانت...خیلی ازمشهد داریم...
انقدر مردا از غیرت ورگ گردن میگن
این چیزارو میشنوم تعجب میکنم
سریال پایتخت هما که بک زن بعد 20سال از ازدواجش از شنیدن اسم دختر محمود نقاش قاطی میکنه باوجود اینکه مرداز نظر شرعی میتونه هم زمان چند تازن داشته باشه
آنوقت این مردای با غیرت وقتی عاشق ی دختر میشن ومیبینن دختره با کس دیگه ای هم دوست ...... میرن مرده رو میکشن اصلا همچین زنی ارزش فکر کردن هم نداره
از کجا معلوم بعد از دواج دوباره خیانت نکنه
پاسخ ها
چه شرع زیبا و با وفایی
خاک بر سرتون ، ارزششو داشت خدایی؟؟؟ ای کاش کمی فکر و بعد اقدام کنیم .
چرا قانونی نداریم که متهم با راستگویی باعث تخفیف در مجازات شود و با دروغ گفتن مجازاتی سنگین تر داشته باشد .
این به کشف حقیقت و حکم قضات تاثیر دارد .اینکه نمیشود هر مجرمی با ساختن داستانی سعی در پرت کردن قاضی داشته باشد و متاسفانه گاها موفق هم بشوند
قانون داریم عریزم ماده 37 قانون مجاات اسلامی مصوب 92......ای خدا ای دخترا چ ب سر پسرا ک نیاوردن.....
تنها مقصر اصلی اون دختره ک زندگی دو نفرو نابود کرد با رابطه داشتن با هر دو ، تو ایران تا بوده همین بوده ، یکم خانواده ها دقت کنن رو اعمال دختر و زن هاشون
مقصر اصلی دختر بوده خدا لعنتش کنه اون و امثالش ک کم نیستن ک باعث از بین رفتن دو زندگی شد ، غیرت برای همچین دختر و زنانی بی معنیه
خاک برسره اون بچه بیچاره مادرخداجوابتومیده هم این دنیاهم اون دنیا
متاسفانه الان دخترها یا خانومها هیچ گونه تعهد اخلاقی نسبت به زندگی ندارن و خیلی راحت با چند نفر رابطه برقرار میکنن خدا به داد این جامعه فاسد برسه که الان زنهای شوهردار بدتر از مجردها هستن
حالا ببین دختره میاد نجاتت بده امثال مثل شما چقدر بدبخت هستید که خودتونو اینطوری گرفتار میکنید حالا لحظه شماری کن برای اعدام از اون طرف هم دوست دخترت راحت میخوابه