۱۵۵۶۷۵۸
۳ نظر
۲۴۴۰
۳ نظر
۲۴۴۰
پ

اطلاعات: قلم شرم دارد حرف‌های ازغدی درباره بانوان را بازگو کند

"چه زمانی شهروند مساوی‌الحق این مرز و بوم را اجازت خواهد بود، تا یافته‌های ناشی از شفقت و دلسوزی و مهرورزی‌اش به حال کشور را به گوش طبل‌زنانِ تک‌صدای نه‌چندان ناخوش‌آواز برساند؟ و اگر رساند، کی باید امید بست که بدان گوشی سپرده شود و وقعی نهاده شود؟"

محمدعلی فیاض‌بخش در روزنامه اطلاعات در انتقاد به اظهارات اخیر رحیم پور ازغدی که گفته است [در خیابان‌ها هم داف می‌بینیم هم ناف] نوشت: اخیراً از افاضات یکی از برنشستگان بر کرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی شنیدم که در شِکوه از عدم ابلاغ لایحه‌ای، بر سبیل عادتِ پرگویی، واژگانی را ادیبانه و با قافیه‌هایی مؤدبانه(!) در حق برخی بانوان به کار برده، که قلم از بازگویی آن شرم می‌کند.

6192605

چرا دلسوزی و شفقت به حال این کشور باید در انحصار گروهی خاص باشد؟ آن هم بیشتر در مقام شعار! 

چرا دغدغه‌مندی برای ثبات و صلاح ملک و ملت و کشوردوستی، از سوی کسانی غیر از تریبون‌داران رسمی، نباید جدی انگاشته شود؟ آیا در «دلسوزی» نیز باید شهروندیِ درجه‌ یک و دو لحاظ شود؟ 

مثلا اگر شهروند درجه دو(!) از سر دلسوزی و تپش قلبش برای کشورش بگوید: آزموده‌ی ناکارآمد را برای چندمین بار به بوته‌ی آزمایش نکشید و سیاستی دیگر را ارج و احترام نهید، باید با همان کلیشه‌های همیشگی حاوی برچسب و پرخاش و اشتلم مواجه گردد؟

چه زمانی شهروند مساوی‌الحق این مرز و بوم را اجازت خواهد بود، تا یافته‌های ناشی از شفقت و دلسوزی و مهرورزی‌اش به حال کشور را به گوش طبل‌زنانِ تک‌صدای نه‌چندان ناخوش‌آواز برساند؟ و اگر رساند، کی باید امید بست که بدان گوشی سپرده شود و وقعی نهاده شود؟

آری! این مقدمه‌ی نسبتا طولانی را بدان آوردم که به یادها آورم، ماجراهای ناخوشایند شهریور ۱۴۰۱ را و تبعات شش‌ماهه‌اش را؛ آن زمان که جوانی در سمَت دبیر نهادی موسوم به ستاد امر به معروف و نهی از منکر، جرقه‌ی شعله‌ای خانمان‌سوز را کلید زد و شد آن‌چه شد.

امروز هم گویا با تصور این که آب‌ها از آسیاب‌ فرونشسته، دوباره فرد دیگری در آن سمَت و جایگاه بر آن شده تا آزمون پرحادثه‌ی آن زمان را در معرض آزمایشی دوباره بکشد و لابد بعد از حوادثی دیگر (که خدایا مباد!)، بی سر و صدا ترک صندلی کند و ادامه را به دیگری بسپارد.

اخیراً از افاضات یکی از برنشستگان بر کرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی شنیدم که در شِکوه از عدم ابلاغ لایحه‌ای، بر سبیل عادتِ پرگویی، واژگانی را ادیبانه و با قافیه‌هایی مؤدبانه(!) در حق برخی بانوان به کار برده، که قلم از بازگویی آن شرم می‌کند. گویا جوّزدگیِ نشستن بر پاره‌ای نشیمن‌ها، فرد را مجاز می‌دارد، تا هرآن‌چه بر زبانش می‌آید بگوید؛ مرحبا !

عجالتاً از ما گفتن و البته بر اساس تجربه‌ها، نشنیدن همان و دوباره بر همان طبل‌ها کوبیدن همان.

دیگر چه می‌مانَد برای گفتن!؟ شما بگویید!

وب گردی

خبرفوری: کچل ها بزودی منقرض میشوند

معرفی شامپو ضد ریزش مو در برنامه زنده صدا سیما!!

سفارش محصول

سریال شفرونی نسخه کامل

با تخفیف ویژه در فیلیمو

تماشا کنید

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    ازغدی کارش درسته

  • ناشناس

    واقعیت همیشه تلخ، شرم برای چه ؟؟

  • ناشناس

    واقعا شرم آوره عریان میان بیرون

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج