و چشمش به آفتاب بود به امید روزی که پریا با هر دو چشم کوچکش نور را ببیند. با گل کاشتنش هم نان میگذاشت بر سر سفره…
کد خبر:
۵۲۰۸۶
تاریخ انتشار:
و چشمش به آفتاب بود به امید روزی که پریا با هر دو چشم کوچکش نور را ببیند. با گل کاشتنش هم نان میگذاشت بر سر سفره…
هديه دو ساله و نیمه، وقت زیادی برای زندگی کردن ندارد. او باید هر چه سریعتر عمل شود، اما ...
شايد براي كمتر فردي قابل درك باشد سختي زندگي بدون سرپرست در ميان گورستان شهر و محل اجتماع معتادان اما ليلا با اميرحسين…