تکيه کلام مردم وقتی «ارسطو» را می بینند!
بازيگر نقش ارسطو در سريال «پايتخت» با بيان اينکه ۳ قسمت از حضورش در مجموعه تلويزيوني «شاهگوش» حذف شده است، گفت: بيشترين تکيه کلامي که مردم با ديدن من مي‌گويند، حساس نشو است.
خبرگزاری مهر: بازيگر نقش ارسطو در سريال «پايتخت» با بيان اينکه ۳ قسمت از حضورش در مجموعه تلويزيوني «شاهگوش» حذف شده است، گفت: بيشترين تکيه کلامي که مردم با ديدن من مي‌گويند، حساس نشو است.
احمد مهرانفر گفت: تغييراتي در پايتخت۳ براي ارسطو به وجود آمد. در واقع خود ما نمي‌خواستيم تکرار کارهاي قبل را بکنيم. شخصيت همانطور که قبلا بود، همان موقعيت‌ها و تکيه‌کلام‌هاي قبلي، ولي دليل اصلي‌اش اين بود که ارسطو خيلي شبيه خنجري در سريال شاهگوش است. به همين دليل ما سعي کرديم تغييراتي در کارکتر شخصيت ارسطو ايجاد کنيم؛ يکي اينکه ارسطو حالا اين دفعه مثل دفعات قبل اينطور نيست که دنبال دختري باشد که با او ازدواج کند، اين دفعه ازدواج کرده، بعد اين ها چيزهايي بود که در فيلمنامه لحاظ شده بود و اينکه اين آدم کاميونش عوض شده، راننده ترانزيت است و چون با کشورهاي ديگر در ارتباط است، يکسري کلمات انگليسي به کار مي‌برد، کلاس انگليسي رفته و يک چيزهايي دست و پا شکسته مي‌گويد و همه اين ها باعث اين تغييرات شد.
او افزود: آنهايي که با لهجه آشنا هستند، مي‌دانند خنجلي براي استان گيلان است و گيلاني است. آدم‌هايي که از لهجه خبر ندارند شايد بگويند اين دو آدم شبيه هم هستند، ولي واقعيت اين است آن براي شمال غربي و مازندران است و آن يکي براي گيلان سختي کار هم اين بود که دو تا لهجه‌اي که تقريبا شبيه هم بود، حالا لحن‌هايشان کمي فرق مي‌کرد، ما مي‌خواهيم جفت آنها را اجرا کنيم به دو تا شخصيتي که فونداسيون‌شان شبيه هم است، بخواهيم اينها را از هم تفکيک و از همه متفاوت کنيم. اين اتفاق افتاد.
تنها شباهتي که به نظرم بين اين دو شخصيت وجود داشت، اين بود که اين دو تا آدم در موقعيت‌هايي قرار مي‌گرفتند که قرار بود به دختري ابراز علاقه و عشق کنند وگرنه ديالوگ‌هايي که خنجري مي‌گويد چقدر فرق مي‌کند با ديالوگ‌هاي ارسطو. آن اوايل اين شايعه ايجاد شد که يک مقدارش عمدي بود و يک مقدارش غيرعمدي، اين شايعه ايجاد شد که اين دو تا شخصيت خيلي شبيه هم هستند، در صورتي که اين دو تا شخصيت هم در ظاهر و هم در نوع ديالوگ و در لحن و همه چيز با هم متفاوت هستند و تنها چيزي که يکسان است، آن موقعيت‌هايي است که در آن قرار مي‌گيرند. او افزود: قرار گرفتن جلوي دوربين آقاي ميرباقري يک مقدار سخت است.
من مي‌دانم همه بازيگران ايران مي‌ترسند که جلوي دوربين ميرباقري قرار بگيرند، چون خيلي آقاي ميرباقري نکته‌سنج و نکته‌بين هستند و چيزهايي که مي‌خواهند دوست دارند صددرصد لحاظ شود و نمي‌گذرند از هيچ چيزي و به همين دليل تصويربرداري ما قرار بود ۶ ماه طول بکشد ولي ۹ ماه طول کشيد. برايم سخت‌تر بود چون ديالوگ‌هاي بيشتري داشت؛ خنجري چيزهايي داشت، رفتارها و خرده‌رفتارهايي داشت، گفتارهايي داشت که اينها خيلي سخت مي‌کرد کار را، آن راه رفتنش خيلي براي من سخت بود، يک جايي آن حجم ديالوگ را بگويي و حالا آن راه رفتن و فيزيک را حفظ کني، خيلي براي من سخت بود، جايي وقتي سکانس تمام مي‌شود، واقعا انگار من يک نصفه روز در آفتاب کار کردم، اينطور بود. ولي نتيجه کار خيلي لذتبخش بود. او با بيان اينکه خودش کاميون سريال پايتخت را مي رانده، گفت: من سر آن کاميون اولي خيلي تمرين کردم ولي اين چون خيلي آسانتر بود، خيلي تمرين نکردم، شايد نيم ساعت نشستم و يکسري چيزها به من گفتند و من کار را شروع کردم.
او درباره تبليغ هاي سريال پايتخت از اسپانسر کار هم توضيح داد: آزار دهنده بود ولي يک مقدار تبليغ شد در کار. به هر حال وقتي قرار است تهيه‌کننده و خود تلويزيون که پولي ندارد که بدهد، بايد يک سريال بسازد، مجبور مي‌شود از اسپانسر استفاده کند آن هم وقتي که يک پول بزرگ به کار تزريق مي‌شود، قطعا بايد در کار تبليغ هم بشود. مطئمنا کار سفارشي را دوست ندارم و هر کاري که يک طور تبليغ در آن باشد و يکطوري حالا کار هنري در واقع برود تحت سلطه جريانات اقتصادي، دوست ندارم و بدترين چيز است، ولي وقتي پولي نيست ما شرايط را پذيرفتيم. او تکيه کلام محبوبش از سوي مردم را «حساس نشو» دانست و گفت: من حواسم به مسئله تکيه کلام هست و در اين قضيه شاخک‌ها‌يم تيز است وقتي در يک يادداشتي يک چيزي از يکي مي‌شنوم، سريع آن را يادداشت مي‌کنم. الان در موبايل من نگاه کنيد هست. مثل وات تو دو. در پايان هم اميدوارم سال خوبي براي شما و همه مردم باشد.
احمد مهرانفر گفت: تغييراتي در پايتخت۳ براي ارسطو به وجود آمد. در واقع خود ما نمي‌خواستيم تکرار کارهاي قبل را بکنيم. شخصيت همانطور که قبلا بود، همان موقعيت‌ها و تکيه‌کلام‌هاي قبلي، ولي دليل اصلي‌اش اين بود که ارسطو خيلي شبيه خنجري در سريال شاهگوش است. به همين دليل ما سعي کرديم تغييراتي در کارکتر شخصيت ارسطو ايجاد کنيم؛ يکي اينکه ارسطو حالا اين دفعه مثل دفعات قبل اينطور نيست که دنبال دختري باشد که با او ازدواج کند، اين دفعه ازدواج کرده، بعد اين ها چيزهايي بود که در فيلمنامه لحاظ شده بود و اينکه اين آدم کاميونش عوض شده، راننده ترانزيت است و چون با کشورهاي ديگر در ارتباط است، يکسري کلمات انگليسي به کار مي‌برد، کلاس انگليسي رفته و يک چيزهايي دست و پا شکسته مي‌گويد و همه اين ها باعث اين تغييرات شد.
او افزود: آنهايي که با لهجه آشنا هستند، مي‌دانند خنجلي براي استان گيلان است و گيلاني است. آدم‌هايي که از لهجه خبر ندارند شايد بگويند اين دو آدم شبيه هم هستند، ولي واقعيت اين است آن براي شمال غربي و مازندران است و آن يکي براي گيلان سختي کار هم اين بود که دو تا لهجه‌اي که تقريبا شبيه هم بود، حالا لحن‌هايشان کمي فرق مي‌کرد، ما مي‌خواهيم جفت آنها را اجرا کنيم به دو تا شخصيتي که فونداسيون‌شان شبيه هم است، بخواهيم اينها را از هم تفکيک و از همه متفاوت کنيم. اين اتفاق افتاد.
تنها شباهتي که به نظرم بين اين دو شخصيت وجود داشت، اين بود که اين دو تا آدم در موقعيت‌هايي قرار مي‌گرفتند که قرار بود به دختري ابراز علاقه و عشق کنند وگرنه ديالوگ‌هايي که خنجري مي‌گويد چقدر فرق مي‌کند با ديالوگ‌هاي ارسطو. آن اوايل اين شايعه ايجاد شد که يک مقدارش عمدي بود و يک مقدارش غيرعمدي، اين شايعه ايجاد شد که اين دو تا شخصيت خيلي شبيه هم هستند، در صورتي که اين دو تا شخصيت هم در ظاهر و هم در نوع ديالوگ و در لحن و همه چيز با هم متفاوت هستند و تنها چيزي که يکسان است، آن موقعيت‌هايي است که در آن قرار مي‌گيرند. او افزود: قرار گرفتن جلوي دوربين آقاي ميرباقري يک مقدار سخت است.
من مي‌دانم همه بازيگران ايران مي‌ترسند که جلوي دوربين ميرباقري قرار بگيرند، چون خيلي آقاي ميرباقري نکته‌سنج و نکته‌بين هستند و چيزهايي که مي‌خواهند دوست دارند صددرصد لحاظ شود و نمي‌گذرند از هيچ چيزي و به همين دليل تصويربرداري ما قرار بود ۶ ماه طول بکشد ولي ۹ ماه طول کشيد. برايم سخت‌تر بود چون ديالوگ‌هاي بيشتري داشت؛ خنجري چيزهايي داشت، رفتارها و خرده‌رفتارهايي داشت، گفتارهايي داشت که اينها خيلي سخت مي‌کرد کار را، آن راه رفتنش خيلي براي من سخت بود، يک جايي آن حجم ديالوگ را بگويي و حالا آن راه رفتن و فيزيک را حفظ کني، خيلي براي من سخت بود، جايي وقتي سکانس تمام مي‌شود، واقعا انگار من يک نصفه روز در آفتاب کار کردم، اينطور بود. ولي نتيجه کار خيلي لذتبخش بود. او با بيان اينکه خودش کاميون سريال پايتخت را مي رانده، گفت: من سر آن کاميون اولي خيلي تمرين کردم ولي اين چون خيلي آسانتر بود، خيلي تمرين نکردم، شايد نيم ساعت نشستم و يکسري چيزها به من گفتند و من کار را شروع کردم.
او درباره تبليغ هاي سريال پايتخت از اسپانسر کار هم توضيح داد: آزار دهنده بود ولي يک مقدار تبليغ شد در کار. به هر حال وقتي قرار است تهيه‌کننده و خود تلويزيون که پولي ندارد که بدهد، بايد يک سريال بسازد، مجبور مي‌شود از اسپانسر استفاده کند آن هم وقتي که يک پول بزرگ به کار تزريق مي‌شود، قطعا بايد در کار تبليغ هم بشود. مطئمنا کار سفارشي را دوست ندارم و هر کاري که يک طور تبليغ در آن باشد و يکطوري حالا کار هنري در واقع برود تحت سلطه جريانات اقتصادي، دوست ندارم و بدترين چيز است، ولي وقتي پولي نيست ما شرايط را پذيرفتيم. او تکيه کلام محبوبش از سوي مردم را «حساس نشو» دانست و گفت: من حواسم به مسئله تکيه کلام هست و در اين قضيه شاخک‌ها‌يم تيز است وقتي در يک يادداشتي يک چيزي از يکي مي‌شنوم، سريع آن را يادداشت مي‌کنم. الان در موبايل من نگاه کنيد هست. مثل وات تو دو. در پايان هم اميدوارم سال خوبي براي شما و همه مردم باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر