adexo3
۱۳۰۴۵۲۵
۲۷ نظر
۱۱۸۴۲
۲۷ نظر
۱۱۸۴۲
پ

تکان‌دهنده‌ترین خاطرات ایرانی‌ها از بی‌پولی منتشر شد

خیلی از ما طعم بی‌پولی را چشیده‌ایم. البته با شدت و اندازه‌های مختلف و متفاوت. تعریف بی‌پولی هم برای افراد، فرق دارد.

برترین‌ها: خیلی از ما طعم بی‌پولی را چشیده‌ایم. البته با شدت و اندازه‌های مختلف و متفاوت. تعریف بی‌پولی هم برای افراد، فرق دارد. مثلا برای بعضی‌ها بی‌پولی یعنی نرفتن به سفر خارجی. برای برخی دیگر نداشتن ماشین خارجی خوب است. برای بعضی‌ها هم نداشتن پول برای ایمپلنت دندان است. یک جوک بامزه هم در این باره وجود دارد که احتمالا شنیده‌اید: «با رفیق پولدارم حرف می‌زدیم.

یهو گفت آخر هفته بریم ترکیه. گفتم پول ندارم. گفت خب از کارتت بردار! این بنده‌ خدا اصلا بی‌پولی براش تعریف نشده.» اما چیزی که ر این گزارش می‌خوانید با همه موارد بالا متفاوت است. در این گزارش با بی‌پولی به معنای واقعی کلمه آشنا می‌شوید. به این شکل که مثلا پول در حد کرایه ماشین یا سوار اتوبوس شدن هم موجود نباشد. شاید اگر فیلم «بی‌پولی» را دیده باشید راحت‌تر بتوانید محتوای این گزارش را درک کنید. این اتفاق تلخ البته در سال‌های اخیر برای تعداد بیشتری از افراد رخ داده است.

تکان‌دهنده‌ترین خاطرات ایرانی‌ها از بی‌پولی منتشر شد

آمار رسمی بانک مرکزی درباره میزان تورم و خط فقر هم این مساله را تائید می‌کند. اما آنچه در این گزارش می‌خوانید قرار نبود این قدر تلخ باشد. شاید نفر اولی که بقیه را دعوت کرد که از روزهای بی‌پولی‌شان بنویسند هدفش شوخی و فان بود اما تجربه بقیه افراد نشان داد که در بی‌پولی چیزی برای شوخی و خنده وجود ندارد. این شما و این تجربیات افرادی که شاید همین نزدیکی‌ها و در همسایگی‌تان زندگی می‌کنند:

خاطره نفر اول خیلی زود به گریه ختم شد: «شرکتم ورشکست شد، صورت وضعیتام رو تایید نمی‌کردن. خونه و ماشین اصلیم رو فروختم تا بدهیا و چک‌ها صاف شد. برگشتم خونه مادرم. رفتم اسنپ ثبت‌نام کردم و شروع کردم مسافرکشی، اولین روز کاری یکی از دانشجوهام رو سوار کردم که بعد که پیاده شد کنار خیابون وایسادم و گریه کردم.»

پیاده‌روی به دلیل بی پولی تجربه خیلی‌ها بوده است: «یه مدت برای رفت و آمد به دانشگاه فقط پول یه مسیرو داشتم. یه طرفو می‌رفتم. برای برگشت اگه کسی تا جایی می‌رسوند که روز خوبی می‌شد، اگه نه که یه چیز تو مایه‌های ۲۵ کیلومتر پیاده روی داشتم.»

بی‌پولی در حد ناتوانی از خرید سمبوسه هم وجود دارد: «چند ماه پس از عقد با همسرم بیکار شدم. هر جا هر کاری بود انجام می‌دادم. کارای سختی که فکرشم خسته‌م می‌کنه. موتور و ماشین هم نداشتیم. یه شب چقدر دلمون سمبوسه خواست ولی پولشو نداشتیم. دونه ای ۲۰۰ تومن بود! گاهی به همدیگه یادآوری می‌کنیم. فقط یه چیز. بخشش، ثروتمندت می‌کنه.»

این یکی ماجرایش را خیلی باز نکرده اما در همین حد هم خیلی خیلی تلخ است: «آدمی که دوستش داشتم بیمارستان بود ولی من حتی پول تاکسی رو برای تا بیمارستان رفتن نداشتم.»

فداکاری برای اقوام نزدیک هم مورد شایعی است: «وقتی عموم ورشکست شد، بابام چکاشو پاس می‌کرد که نیفته زندان، من دو سه سالم بود ولی مامان برام تعریف کرده که چیا کشیدیم.»

وقتی بچه هستی و هیچ تصوری از گرانی و قیمت‌های بالا نداری: «اوجش نبوده اما بدترین حس رو وقتی گرفتم که در ۱۵ سالگی یک سال تمام پولامو جمع کردم که برای مامانم یه هدیه طلا بخرم. وقتی رفتم طلا فروشی و کل مبلغی که با بدبختی جمع کرده بودم دید، گفت با این پولا یه تیکه نقره هم نمی‌دن دستت. کل پس انداز یک سال من هیچ بود براش.»

بی‌پول شدن در اثر بیماری‌های پرهزینه هم دل خیلی‌ها را خون کرده است: «وقتی فهمیدم مادرم سرطان داره گفتم خیر سرمون بیمه داریم، تازه دیپلم گرفتم می‌رم سرکار خرجشو می‌دم. 3 سال بعد یه روز می‌خواستم برم قرصاشو بخرم لنگ پول بودم، دورمو نگاه کردم، تو خونه فقط چنتا فرش کهنه مونده بود، دیگه چیزی برای فروش نبود، کسی هم نمونده بود که ازش قرض بگیرم، فقیر شده بودم.»

این یکی البته خیلی شایع نیست اما دردآور است: «بابام بدون این که بهمون بگه کل خونه رو تخلیه کرده بود. من و مامانم یک ماه، نه خونه داشتیم نه هیچ وسیله‌ای. بالاخره با کلی شکایت و به کمک وکیل تونست بخشی از مهریه‌اش رو بگیره و جای خیلی پرت و کوچکی گرفتیم. تا مدت‌ها هم مبل و خیلی از لوازم خونه رو نداشتیم ولی ته دلمون شاد و آزاد بود.»

فروش حلقه ازدواج از روی ناچاری هم برای خیلی‌ها اتفاق افتاده اما بستنی خوردن بعدش اصلا مرسوم نیست: «دوران بی‌پولی زیاد داشتم اما خاطره این دوستم جالب‌تره: «کرایه تاکسی نداشتن و پیاده راه می‌رفتن. یک جای مسیر «ن» می‌پیچه داخل طلافروشی حلقه‌اش رو درمیاره، فروشنده پول می‌شمره می‌ده بهش. می‌ذاره جیبش میان بیرون. دو تا بستنی قیفی می‌خرن و توی خیابون لیس می‌زنن و به مسیرشون ادامه می‌دن..»

بی‌پولی البته گاهی نتایج خوبی دارد. مثل لاغر شدن: «انقد پول نداشتم که حتی پول برای یه لامپ خریدنم نداشتم، تو تاریکی یه ماه سر کردم تا حقوق بگیرم. اون ماه ۵ کیلو وزن کم کردم چون پول غذا هم نداشتم!»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتی ۹/۵ ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • رضا

      خیلی زانوم درد میکرد‌.آرتروز داشتم.سال ۹۰ بود و ۵۰ پول ویزیت دکتر بود.برادرم وضع مالیش خوب بود.گفت چرا دکتر نمیری.گفتم پول ندارم.گفت ویزیت میشه ۵۰ تومان.اون زمان برای من ۵۰ پول زیادی بود و من نداشتم و اون درک نمی‌کرد.کلا از حقوق برای یک ماه ۱۳۸ هزارتومن می ماند.

    • بی پولی یعنی این که پدرم چشماش باید عمل میشد ولی هیچ پولی نداشت و حالا اصلا نمیبینه...

    • ناشناس

      اری شماازمجردهاگفتید امابی پولی درحدی به طرف نامش رانمیبرم به بچه هاش میگه باباغذاکم بخورید هرچندان غذا نان وماست یاسیب زمینی است. طرف داریم به بچش گفت بابا من پول ندارم مدادرنگی بخرم ازهمکلاسی هایت بگیر. داستان واقعی زیاداست ازاینهابدتراینجاجایش نیست. نمونش سقف یک اتاق قدیمی کوچک اب میدادازبارش باران بچه گفت بابا سقف اب میدهدکاری کن بابا گفت نعمت خداست بزارببارد حتی سقف هم نعمت خداست بیاید پایین »پدرپول نداشت تامنزل یاهمان سقف اجاره ای راتعمیرکند

    • ناشناس

      لعنت به کسانی که این وضعیت رو برای مردم درست کردن

    • دینا

      منم به جایی رسیدم که پول نداشتم نون خالیبخرم با پسرم که مریض بود بخوریم هیچی تو خونه نداشتیم گشتم تو خونه یه کم نون خشک که قبلا دور ریخته بودم پیدا کردم و خوردیمش

    • لیلیان

      پدرم بیماری صعب العلاج داشت و ما خیلی بی پول بودیم غذا نداشتیم بخوریم یهو همسایه اومد مامانم گفت بدو برو به در قابلمه دمکن بپیچ بذار رو اجاق گاز که همسایه فک کنه ما شام داریم

    • لیلیان

      یبارم تو همون دوران بی پولی که داداشم کارگری میکرد تا خرج خونه رو بده با همون چندر غاز مامانم برای شام دل مرغ رو اب پز کرد نفری هشت تا دونه ۰۰هشت تا هم نگه داشت داداشم از سر کار بیاد بخوره من انقد گشنم بود رفتم سه چارتاشو خوردم بد دعا دعا میکردم داداشم اومد شام نخوره ۰۰اومد گف سرکار شام خوردم ی نفس راحت کشیدم

    • ناشناس

      عیب ندار مردم کاره ای نیستند سر اقایان واقازاده ها سلامت باشد اصلا کل مردم وایران نابود شود همان عده ای معدود که همه قدرت وثروت دست انها بمانند کافی

    • مری

      ابتدایی بودم کفشام پاره شده بود میدونستم بابام پول نداره بهش نمیگفتم روی پارگی چسب زخم میزدم روشم واکس میرفتم و میومدم مبدیدم چسبه مچاله شده رفته تو پارگی دوباره فردا چسب زخم۰۰۰کفشونم همیشه سوراخ میشد وقت بارندگی آب میرف توشون۰۰۰ینی اند سختی و بی پولی کسیدم که فقط خدا میدونه شش تا بچه که با فقر کامل بزرگ شدیم

    • ناشناس

      کرونا بدهکارم کرد
      با نامزدم میخواستم برم بیرون یهو میدیدم خواهر کوچیکشم اورده
      هی بهم میگفتن چقد ساکتی
      چرا ناراحتی
      چطور میتونستم بگم کلا 15 تومن پول توجیبمه؟
      تکرار این موقعیت از من براشون ی ادم خسیس،خشک و بد اخلاق ساخت..
      اعتماد به نفسم نابود شد..
      تهشم خیلی راحت ولم کرد رفت
      همونی که حتی سر امتحانم بیشتر ازون نمینوشتم که مبادا ازش بیشتر بشم غصه بخوره..
      همونی که تمام پایان نامه و مقالشو نوشتم..
      همونی که شب و روز نذاشتم اب تو دلش تکون بخوره

    • ناشناس

      کاش میشد از تک تک ماها پرسید چی به سرم گذشته تا اینجا رسیدیم.

    • طاهری

      بچم نصفه شب تب کرد هیچ پولی نذاشتیم که ببرمش بیمارستان چون اول برا ویزیت باید بری حسابداری تو کیفامون جیبامون و کارتمون رو هم گذاشتیم شد یه قطره تب تا صبح شوهرم فحش داد به زمین و آسمون من گریه کردم برا بارداریم برا ویار وحشتناک من باید سرم میزدم ۲۰ تومن بود نداشتیم از بغال سرکوچه قرض کردیم
      جالبیش اینه شوهرم فوق عمران کارمند اداره

      پاسخ ها

      • ناشناس

        جالبه که تحصیلکرده بودین ولی در اوج بی پولی یه بچه داشتی یکی هم حامله بودی با ویار

      • ناشناس

        اینا عادی ترین تجربه های بی پولیه.

        یه بنده خدایی قسم میخورد میگفت من میرم از کشتارگاه نزدیک خونه مون توی جنوب شهر، خون ذبح میگیرم، میجوشونم نون تریت میکنم توش میدم بچه هام بخورن.
        پول میوه شیرینی ندارم، اخر هفته میبرمشون بهشت زهرا از خیرات مردم میوه شیرینی بخورن
        این حرف مال ۳۳ سال پیشه

    • ناشناس

      پول دوا ودرمان نداشته باشی واقعا سخته مخصوصا بیماریهای صعب العلاج

    • ناشناس

      پدرم که مرد مادرم موندو ۶ تا بچه ی قدو نیم قد با بد بختی زندگی می کردیم یک شب پول نداشتیم که بتونیم یک تونن بخریم هرچی نون ته جانونی بود دادیم به کوچک تر ها ساعت نه شب نشده برق رو خاموش کردیم و خوابیدیم

    • ناشناس

      الان کمتر کسی هس که درد بی پولینکشیده باشه بیاخودم تعریف کنم تاصب اشک بریز

    • ناشناس

      بی پولی یعنی بالباسی که مادرهمکلاسیات بهت بده تازه اونم چند سال پوشیدن بری مدرسه بعد همون همکلاسی مسخرت کنه بزنه توسرت یا کفش لاستیکی رو دوسال بپوشی وهروقت پاره شد رو اتیش باچاقو جوش بدی یاهمش خوراکت نون پیاز باشه دربهترین حالت پیازوپونه نداری نکشیدید نمیدونید

    • علی یاری

      بچه بودم، پدرم فوت کرده بود خرج خونه را من میدادم زمستون یاد هست کفش نداشتم ۶ماه با دمپایی رفتم سر کار الان ۳۰سال گذشته وقتی داشتم این مطلبو تایپ میکردم اشک تو چشام جمع شد 😔😔

    • سختها ومن

      منم مشکل شنوای دارم انقدر شدید نبود اولش اما الان کلان گوشم بازور میشنوه حتا پول ندارم سمعک تعویض کنم ولی بچه کوچک دارم خیلی وقتها گریه کردم تو تنهای یک روز انقدر گریه کردم که اشکهام بند نمیامد خدا وکیلی بی پولی خیلی بده برای من که مشکلم دارم خدا به داد ما برسه

    • ناشناس

      ی نفر نیست جلوی قطار پیشرفت رئیسی و دولت بی سوادش را بیگره

    • مریم

      این خاطرات برا ملت نوشته شده یا مسولینم میخوننشون..این بود ارمان هایی که بهش دسنت یافتیم

    • ناشناس

      خجالتش برای دولت ومجلس .

    • تنها

      پدرم پول نداشت دفتر نقاشی و مداد رنگی بخره من عاشق نقاشی بودم ته دفتر مشقم نقاشی مبکشیدم ی روز با خواهرم دعوام شد رفت به مامانم لو داد مامانم اومد و کلی دعوام کرد بعد رف ی دفتر صد برگ خرید برای مشقم جلوی پنج تا بچه ی دیگه برگه هشو شمرد گف تعداد برگه هاش اینقدره اینقدرم تحویل میگیرم دیگه نبینم نقاشی بکشی۰۰۰هنوزم نقاشی دوس دارم ولی دیگه ذوق ندارم

    • محمد

      یه سمبوسه ۲۰۰ تومن!!؟
      حاجی داری کرون حساب می کنی ها!!؟

    • ناشناس

      همسایمون ازبی پولی بچشو سقط کرد

    • ناشناس

      وحشتناک‌ترین .جوانها بیکارن و آرزوی خونه دار شدن و ازدواج رو به گور میبرن

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج