پارکبانی که با یک رفتار ساده، نهایت انسانیت را نشان داد

برترین‌ها: علی شریعتی(فعال رسانه) در توییتر به نکته جالبی اشاره کرده که توجه دیگران را جلب کرده است، خصوصا در این روزهایی که گاها مردم نسبت به هم بدبین هستند، انتشار چنین محتواهایی شاید به تصحیح نگاه عمومی کمک کند، روایت علی شریعتی را بخوانید:

* در یکی ازروزهای برفی شدید تهران، دوستم به پارکبان مقابل یک رستوران کارت هدیه داد عملیات تحویل را من انجام دادم و رمز ۱۱۱۱ کارت را تاکید کردم فراموش نکند! تشکر کرد و‌ ما رفتیم. فردایش دوباره همانجا میهمان بردم مقداری پول نقد دادم، نگرفت گفت از شما دیروز به اندازه کافی گرفتم!

* گفتم آن کارت هدیه دوستم بود نه من! گفت نخیر! وقتی شما واسط خیر شدی حتما مشتی هستی! من دخترم چندوقت بودچیزی میخواست پولش جمع نمیشد با اون کارت جمع شد خدا دخترتو حفظ کنه . گفتم از کجا میدانی من دختر دارم؟ گفت شک ندارم !چون دل دخترمو شاد کردی حتما خدا دل دخترتو شاد میکنه!

* البته که راضی بود و وقتی داستان را گفتم فرمود روزی اش بوده و خدارو‌شکر! همان روز و همان دیدار باعث اشنایی و ان شا الله شروع یک کارخوب هم‌ شد.یاد حکایت سینی چایی افتادم تا وقتی برای دیگران برداری سینی چایی روبرویت هست برای خودت برداری میرود.