از یاد رفته و بازی تاج و تخت!
برزو نیکنژاد در پنج قسمت نخست «از یاد رفته» تلاش کرده با ریتمی مناسب قصه را پیش ببرد و پس از معرفی شخصیتها، نقاط عطف اصلی را به تصویر بکشد.
برترینها: برزو نیکنژاد در پنج قسمت نخست «از یاد رفته» تلاش کرده با ریتمی مناسب قصه را پیش ببرد و پس از معرفی شخصیتها، نقاط عطف اصلی را به تصویر بکشد.
مرگ یکی از تمهایی است که فیلمنامهنویسان زیادی با آن کار کرده و در ژانرهای مختلف مورد استفاده قرار دادهاند؛ حقیقتی که هر انسانی در طول زندگی خود با آن مواجه شده و سر آخر هم خود با آن همراه میشود. در سریال «از یاد رفته» ساخته برزو نیکنژاد که تاکنون پنج قسمت از آن توسط پلتفرم فیلمنت پخش شده است از مرگ به عنوان عامل پیشبرنده داستان استفاده شده که نقش مهمی در شکلگیری یکی از شخصیتهای کلیدی آن به نام اسماعیل ادیبی دارد؛ مرد از گور برگشتهای که وقت زیادی برای زندگی نداشته و میخواهد در یک بازه زمانی سه ماهه از عذاب وجدان هولناکی که دچارش است، نجات پیدا کند. «از یاد رفته» این گونه شروع شده و به مرور قصه شکل گرفته و در قسمت پنجم به نقطه عطف اصلی خود میرسد.
نوید محمودی و مهدی اسدزاده به عنوان نویسندگان فیلمنامه، از قسمت دوم تا پنجم بیشتر تمرکز خود را روی قصه اصلی یعنی تلاش اسماعیل ادیبی برای پیدا کردن نوهاش شهاب و راضی کردن او به مدیریت هولدینگ خود گذاشته اند که پای پریسا نوه دیگر ادیبی هم به آن باز میشود. این الگو کلیشهای آشنا است که در قسمت پنجم به کار آمده و نقطه عطفی با محوریت شهاب و پریسا رقم میزند. یک مثلث عشقی هم با حضور این دو و نوه دیگر ادیبی شکل گرفته که منحنی تنش فیلمنامه را بالا میبرد.
سریالهایی از این جنس، نیاز به داستانکهای فراوان دارند که به مرور در عرض گسترش پیدا کرده و به راحتی به تنه اصلی آن بچسبند و این اتفاق تا حدود زیادی در «از یاد رفته» رخ داده و داستانهای فرعی بازوهای پرقدرتی برای خط اصلی قصه به حساب میآیند برای نمونه میتوان از مخمصه هشتصد میلیاردی آرش و بهزاد یاد کرد که پول هولدینگ را به کمک حسابدار آن جا به جا کرده و حال این پول خارج از ایران بلوکه شده است! تقلای این دو برای بازگرداندن پول با مدیرعامل شدن شهاب همزمان شده که تنش خوبی به آن بخشیده و تماشاگر را در بیم و امید نسبت به فرجامش قرار میدهد. داستانک دیگری نیز با محوریت آرش و عشق قدیمیاش شکل گرفته که البته عنصر تصادف نقشی کلیدی در خلق آن دارد؛ عشق به مثابه زخم کهنهای که سر باز کرده و آرش را وارد فاز تازهای از زندگی سرشار از الکل و قمار خود میکند. بهزاد هم به عنوان یکی از شخصیتهای خاکستری سریال، پیچیدگیهای خاص خود را داشته و پس از مرگ همسرش که دختر بزرگتر ادیبی محسوب میشود به دنبال پروبال دادن به پسر خود در هولدینگ است. در عین حال، بهزاد در قسمت پنجم رودستی اساسی به تماشاگر زده و لایه پنهان دیگری از خود را به نمایش میگذارد. در سمت دیگر قصه، زنانی با خصوصیات نزدیک به یکدیگر حضور داشته که ثروت و قدرت وجه اشتراک آنها به حساب میآید؛ آدمهایی که بوی مرگ به مشامشان رسیده و برای ثروت کلان ادیبی بزرگ تقلا میکنند. مادر شهاب که کینه کهنهای از اسماعیل ادیبی دارد و او را مقصر اصلی اعدام شوهر خود میداند، شخصیت متفاوتتری است که تم انتقام «از یاد رفته» را پررنگ کرده و تماشاگر را منتظر یک تقابل همه جانبه بین او و ادیبیها نگه میدارد. نویسندگان سریال تا قسمت پنجم همچنان دلیل اعدام شدن پدر شهاب و ۱۰ سال زندانی شدن مادرش را مخفی نگه داشته و تنها به اشاره هایی مبهم در این باب بسنده کردهاند.
تعدد شخصیتها، کار نویسندگان کار را سخت کرده و آنها را بیشتر به سمت تیپ-شخصیت سوق داده که مهمترین آن خود اسماعیل ادیبی است؛ مردسالار و مقتدر که عذاب وجدان بابت فرزندی که از دست داده و در آن بیتقصیر هم نبوده است، روی قلبش سنگینی میکند. آرش هم تیپ-شخصیت جذابی است که پر از نوسان بوده و بازگشت به سمت عشق قدیمیاش، لایه دیگری به او اضافه کرده است.
نیکنژاد در پنج قسمت نخست «از یاد رفته» تلاش کرده با ریتمی مناسب قصه را پیش ببرد و پس از معرفی شخصیتها، نقاط عطف اصلی را به تصویر بکشد. هر چند که در یکی دو قسمت اخیر، تم عشق پررنگ شده و بخشی از زمان سریال را ویدیو کلیپهایی با محوریت شهاب و پریسا تشکیل داده که حکم پاساژهای کار را دارند. نیکنژاد در انتخاب بازیگرها نیز تلاش کرده طیف متنوعی را در کنار هم قرار داده است و از آنها به عنوان ستون سریال استفاده کند؛ از حسین محجوب و آزیتا حاجیان از نسل متاخر تا فرهاد اصلانی و حمیدرضا آذرنگ از نسل میانی تا پردیس احمدیه، الهام اخوان، ارسطو خوش رزم و سینا مهراد از نسل جوان که ترکیب جالبی را در کنار یکدیگر به وجود آوردهاند.
«از یاد رفته» به عنوان یک ملودرام تا به اینجا خوب پیش رفته و همچنان برگهای برنده خود را رو نکرده است تا در وقت مناسب از آن برای غافلگیر کردن تماشاگران خود استفاده کند.
محمد جلیلوند
از یاد رفته شما را کنجکاو می کند
ارسال نظر