مسیح مهاجری: رفع حصر کروبی به سود نظام بود
این جمله رئیس جمهور پزشکیان که در مصاحبه اخیر گفت: «اگر موشک داشته باشیم ولی مردم را نداشته باشیم، هیچ قدرتی نداریم... گاهی از بعضی تریبونها صداهائی شنیده میشود که میتواند بسیار خطرناکتر از مکانیزمهائی نظیر اسنپبک باشد»، در شرایط حساس کنونی کشورمان از اهمیت زیادی برخوردار است.
مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: این جمله رئیس جمهور پزشکیان که در مصاحبه اخیر گفت: «اگر موشک داشته باشیم ولی مردم را نداشته باشیم، هیچ قدرتی نداریم... گاهی از بعضی تریبونها صداهائی شنیده میشود که میتواند بسیار خطرناکتر از مکانیزمهائی نظیر اسنپبک باشد»، در شرایط حساس کنونی کشورمان از اهمیت زیادی برخوردار است.
پذیرش این اصل که مردم پشتوانه اصلی کشور و نظام حکمرانی هستند، مهمترین محور مصونسازی در سپهر حاکمیتی است.
تعامل دولت با مردم را در دو بخش باید دید، یکی رفاه و معیشت و دیگری رعایت آزادیهای مشروع و حقوق شهروندی.
رفاه و معیشت مردم را میتوان در شرایط کنونی که دولت به دلایل مختلف دچار ضعف مالی است با کوچک کردن دستگاههای حکمرانی، قطع کردن بودجههای موسسات آویزان و بیخاصیت، مبارزه با مفاسد اقتصادی و کاهش فشارهای مالیاتی و گرانی و تورم بر مردم تأمین کرد. آزادیهای مشروع را نیز با اعلام عفو عمومی، آزاد کردن زندانیان سیاسی، رفع حصر، بازگذاشتن فضای سیاسی و پایبند کردن دستگاههای اجرائی و نظارتی انتخابات به قانون میتوان تأمین کرد.
میدانیم که هیچیک از این اقدامات کمترین هزینهای برای دولت و دستگاههای حاکمیتی ندارند و حتی دربردارنده فواید زیادی هستند که به بالا رفتن عیار اعتبار حکمرانی و مستحکم شدن پایههای اعتماد مردم به حکمرانان خواهند شد.
هر قدر تعداد زندانی کمتر باشد، نشاندهنده قدرت و قوت حکمرانی، اعتبار و محبوبیت آن در میان مردم و بالا بودن عیار امنیت در کشور است. زندانیان سیاسی اگر مرتکب اقدامات براندازانه نشده باشند، حضورشان در زندان نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند بلکه ابهامات زیادی را در افکار عمومی به وجود میآورد که بهیچوجه به نفع کشور و حکمرانی نیست. حضور این قبیل افراد در میان مردم، علاوه بر اینکه چنین عوارض منفی گستردهای نخواهد داشت، جامعه را به سوی ارتقاء مصونیت سیاسی از طریق رعایت حقوق شهروندی به پیش خواهد برد. این ارتقاء مصونیت سیاسی، از پایههای اصلی دوام و بقاء حکمرانی است و تجربه نشان داده است که فقدان آن موجب تزلزل حکمرانی و بیاعتمادی عمومی نسبت به حکمرانان میشود.
توسل به حصر نیز برای نظام جمهوری اسلامی نهتنها سودی نداشته بلکه با زیانهای انباشته همراه بوده است. با توجه به نتایج سوءحصرهای دهههای 60 و 70 این انتظار وجود داشت که این تجربه ناموق در دهه 80 تکرار نشود به ویژه آنکه هیچیک از حصرشدگان در هیچ دورهای در زمره براندازان نبودند.
محصول حصرها را تاکنون دو دسته به جیب خود ریختهاند، دسته اول کاسبان داخلی حصر که آن را ابزاری برای مطرح کردن خود قرار دادهاند و در موارد خاص به ویژه تبلیغات انتخاباتی مورد استفاده قرار میدهند و دسته دوم معاندین خارجنشین که بدون هیچ تعلق خاطری به حصرشدگان تلاش میکنند با دمیدن در بوقهای تبلیغاتی خود،حصر را همچون چماقی بر سر مسئولین نظام فرو بیاورند. در کنار این سوءاستفادهها تصور کنید اگر حصرشدگان به جای آنکه در حصر باشند در جامعه حضور میداشتند اولاً زمینهای برای این سوءاستفادهها وجود نداشت و ثانیاً خود آنان نیز کاری بیش از انتقاد کردن از مسئولین و تلاش برای اصلاح عملکردهای مجریان انجام نمیدادند و این هر دو به نفع کشور و ملت و حاکمیت بود.
دیدهایم که رفع حصر حجتالاسلام مهدی کروبی به نفع خود نظام بود و به آرامش نسبی جامعه و رضایت افکار عمومی منجر شد. این تجربه باید حکمرانان را به این نتیجه برساند که پرونده حصر را بطور کامل مختومه کنند و بنا را بر این بگذارند که برای همیشه موضوعی به نام حصر را از کارنامه نظام جمهوری اسلامی حذف نمایند.
ارسال نظر