سووشون را مدیران بیتجربه بر باد داده است
پلتفرم نماوا که زیرمجموعه شاتل است، کار خود را با استراتژی منسجم آغاز کرد و توانست در همان ابتدای راه طیف وسیعی از کاربران را جذب کند. تولید و پخش آثار اختصاصی مانند قورباغه (هومن سیدی)، خسوف (مازیار میری)، مهمونی ۱ (ایرج طهماسب) و خاتون (تینا پاکروان) در کنار همکاری مشترک با فیلیمو برای عرضه سریالهای پرطرفدار، جایگاه نماوا را در میان پلتفرمهای نمایش خانگی تثبیت کرد.
برترینها: پلتفرم نماوا که زیرمجموعه شاتل است، کار خود را با استراتژی منسجم آغاز کرد و توانست در همان ابتدای راه طیف وسیعی از کاربران را جذب کند. تولید و پخش آثار اختصاصی مانند قورباغه (هومن سیدی)، خسوف (مازیار میری)، مهمونی ۱ (ایرج طهماسب) و خاتون (تینا پاکروان) در کنار همکاری مشترک با فیلیمو برای عرضه سریالهای پرطرفدار، جایگاه نماوا را در میان پلتفرمهای نمایش خانگی تثبیت کرد.
اما این مسیر امیدوارکننده خیلی زود به بیراهه رفت. اشتباهات مدیریتی، اتکا به افراد ناآگاه و بیتجربه و گرفتار شدن در دور باطل تصمیمهای غلط، نماوا را از نقطه عطف خود دور کرد. با وجود تغییر مدیریت، تولید آثار اختصاصی باکیفیت به ثمر نرسید و امروز تنها نقطه روشن پلتفرم، برنامه نیمهشب امیرحسین قیاسی است؛ برنامهای که در غیاب آن، شاید نماوا در ردیف پلتفرمهای تازهتأسیس و در آستانه ورشکستگی قرار میگرفت.
شکست پرهزینه سووشون
نماوا تصور میکرد با پخش سریال سووشون به کارگردانی نرگس آبیار، دوباره به اوج بازمیگردد. سرمایهگذاری کلان روی این پروژه، نهتنها نتیجهای نداشت بلکه به ضدتبلیغی برای پلتفرم بدل شد. رفتار تهیهکننده (محمدحسین قاسمی) بیشتر به یک شرکت درمانده شبیه بود تا یک پلتفرم حرفهای. اقتباس ضعیف از شاهکار سیمین دانشور، با فیلمنامهای پراکنده و دیالوگهای طولانی و خستهکننده، دوربینهای بیمنطق روی دست، توجه افراطی به جزئیات و شخصیتپردازیهای ناقص، همه و همه نشان داد که خروجی کار چیزی جز یک دور باطل دیگر نیست.
بسیاری از کاربران احساس کردند هزینه اشتراکشان برای چنین اثری هدر رفته، آنهم در حالی که مجبور به تماشای تبلیغات بین سریالی و برنامهای نیز هستند.
بیاعتمادی مخاطبان و سینماگران
امروز میتوان با قاطعیت گفت نماوا هیچ حرفی برای گفتن ندارد. تبلیغات تکراری آثار گذشته در صفحه اصلی پلتفرم نشان از آیندهای مبهم دارد. سکوت شاتل، بهعنوان پشتوانه اصلی، این پرسش را پررنگتر میکند که آیا منافع دیگری در پشت پرده وجود دارد یا صرفاً بیتوجهی است؟
پرسش اصلی اینجاست: چرا باید مردم برای نماوا اشتراک بخرند؟
برای سریالهای قدیمی؟ برای برنامههای کمکیفیت؟ برای اقتباسهای ناکام مثل سووشون؟ برای پخش زنده فوتبال؟ یا فیلمهای دوبلهشده خارجی و آثار قدیمی ایرانی؟ همه اینها در پلتفرمهای دیگر با کیفیت بهتر در دسترس است.
از سوی دیگر، سینماگران نیز تمایلی به همکاری با نماوا ندارند. عدم استقبال از اکران آنلاین فیلمها در این پلتفرم، نشانه روشنی از ریزش شدید کاربران و بیاعتمادی بدنه سینما به این مجموعه است.
پروژههای نیمهکاره؛ نشانهای از بحران
نماوا به جز مشکلات کیفی، در مدیریت پروژهها نیز ناتوان ظاهر شده است. سریال جنگل آسفالت و ازازیل نیمهکاره ماندند، فصل دوم مهمونی با فیلیمو به اشتراک گذاشته شد و حتی سووشون نیز طبق گفته برخی عوامل، صحنههای جنگیاش فیلمبرداری نشده است! یعنی باز هم محصولی نیمهکاره، که با لاپوشانی عرضه شد.
به نظر میرسد قانون نانوشته در نماوا این است: «یا همه چیز یا هیچ!» آزمون و خطا پشت آزمون و خطا، بیآنکه کیفیت یا احترام به مخاطب در اولویت باشد. شاید تنها نقطه مثبت، این باشد که مدیرانش در فضای مجازی همچنان رویای موفقیت میبینند و هنوز متوجه واقعیت تلخ عقبماندگی پلتفرم خود نشدهاند.
ارسال نظر