اعتراف به قتل برادرزن با دستان خونین
قضات دادگاه ادعای دفاع مشروع متهم را پذیرفتند و او از قصاص نجات یافت
هفت صبح: ظهر پاییزی یکی از روزهای سال ۱۴۰۱ مرد میانسالی با دست و لباس خونین در حالی که به شدت پریشان و آشفته به نظر میرسید وارد پلیس آگاهی شهرستان ورامین شد و در حالی گریه امانش را بریده بود، با کلمات مقطع و بریده به قتل برادر همسر خود که از دوستان او نیز بود، اعتراف کرد و گفت:«در جریان نزاعی که میان ما صورت گرفت ناخواسته و در دفاع از خودم مرتکب قتل برادر همسرم به نام مجید شدم.»
با این اعتراف رسیدگی به پرونده جنایی کلید خورد و مشخص شد ساعتی قبل مجید به بیمارستان منتقل شده اما به دلیل شدت جراحت وارد شده با ضربه چاقو از سوی متهم به نام شاهرخ، به کام مرگ فرو رفته بود.به این ترتیب تحقیقات جهت روشن شدن انگیزه متهم و ابعاد پنهان ماجرا آغاز شد.
اولین تحقیقات
در تحقیقات ابتدایی مشخص شد که درگیری خونین در منزل متهم رخ داده بود و ظهر روز حادثه همسایهها با سر و صدای شکسته شدن شیشههای خانه شاهرخ و همچنین صدای داد و فریاد پشت در خانه او تجمع کرده بودند.دقایقی بعد همسر مجید نیز سراسیمه وارد کوچه شده بود اما همسایهها به او گفته بودند که یک نفر در این خانه چاقو خورده و او را به بیمارستان بردند که وقتی او متوجه شد آن فرد شوهرش بوده، خیلی سریع راهی بیمارستان شد اما کار از کار گذشته بود.
در تحقیقات از حاضرین در منزل شاهرخ مشخص شد که صبح روز حادثه شاهرخ با همسر خود درگیر شده و برای حل و فصل موضوع برادر خود را به خانهشان دعوت کرده بود اما موضوع به همین جا ختم نشد و همسر شاهرخ نیز با خانواده خودش تماس گرفت و دو برادر او به خانهشان آمده و با شاهرخ درگیر شدند.
شاهرخ در اولین اعتراف خود گفت:«حدود ساعت ۳:۳۰ با همسرم جر و بحث مختصری کردم و از ناراحتی یک سیلی به گوش همسرم زدم و با ناراحتی به طبقه بالای خانهمان رفتم. حدود نیم ساعت از انجام این عمل گذشته بود که شنیدم سروصدایی میآید و با صدای شکستن در ورودی منزلم از جا بلند شدم.
با عجله به سمت خانه آمدم و دیدم برادر همسرم با سلاح سرد، چوب و لوله پلاستیکی به جان من افتاد. من حدود ۱۰ دقیقه با بستن در، مقاومت کردم ولی نهایتاً مجبور شدم دست برادرزنم را بگیرم. او قصد کشتن مرا داشت. مدتی از این ماجرا که گذشت، برای دفاع از خودم رفتم یک چاقو برداشتم و یکی از مهاجمان را زدم. چون زیاد تحریکم کرده بودند.»
با اقرار صریح متهم و بازسازی صحنه جرم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و با درخواست اولیای دم، متهم به قصاص محکوم شد اما در ادامه همسر شاهرخ که به عنوان ورثه پدرش یکی از اولیای دم شناخته میشد از قصاص شوهرش اعلام گذشت کرد و همچنین رای صادر شده در دیوانعالی شکسته شد.به این ترتیب متهم بار دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در دادگاه
در این جلسه رسیدگی اولیای دم بار دیگر تقاضای قصاص شاهرخ را کردند. سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم برادرزنم را کشتم اما من در دفاع از خودم دست به چنین کاری زدم.آنها به خانه من حمله کردند و مرا کتک زدند. با چوب به صورتم زدند. متهم ادامه داد: من حتی فکر کردم تیغه چاقو با دست او برخورد کرده. به همین خاطر به پسرم گفتم داییاش را به بیمارستان برساند.»
قاضی گفت: لحظهای که چاقو کشیدی، برادرزنت به سمت تو حمله کرد؟
متهم پاسخ داد: نه او با چوب ضربه سنگینی به صورتم زده بود که صورتم متلاشی شد.من قصد کشتن برادرزنم را نداشتم و چاقو را از کشو بیرون آوردم تا او را بترسانم و از خودم دور کنم.»
در این جلسه رسیدگی متهم بار دیگر ادعا کرد قصد ضربه زدن به دست مقتول را داشته تا جلوی حمله او با چماق را بگیرد. قاضی به او گفت:«قبلا گفته بودی برادر خودت در درگیری حضور داشت و میان تو و مقتول قرار گرفت تا جلوی حمله او را بگیرد.پس چرا دست به چاقو شدی؟»
متهم گفت:«بله برادر من نیز برای میانجیگری بین من و همسرم به خانهمان آمده بود.برادر من دیسک کمر دارد و من نگرانش بودم.میخواستم خودم را از آسیب دور نگه دارم اما چون ضربه چوب به سرم خورد و منگ شدم، دیگر نفهمیدم چه شد. بعد هم بیهوش شدم.»
در این لحظه مادر مقتول گفت:«متهم بیهوش نشده بود و حتی با ماشین خودش تا نزدیک بیمارستان هم آمد.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاع متهم برای صدور رأی وارد شور شدند.در این مرحله از رسیدگی و پیش از اینکه رای دادگاه صادر شود، فرزندان مقتول با مراجعه به دادگاه از قصاص متهم اعلام گذشت کردند.آنها اعلام داشتند که پدرشان در خانه بوده و عموی آنها با مجید تماس گرفته و از از خواسته وارد دعوا شود.همچنین اظهار داشتند اگر عمویشان تماس نمیگرفت شاید هرگز چنین اتفاق تلخی رقم نمیخورد چون پدرشان پیش از آن با شاهرخ مشکلی نداشت.
بهرغم اعلام گذشت سه تن از اولیای دم، دادگاه بعد از بررسی ادله و شواهد موجود در پرونده، دفاع مشروع را از جانب متهم پذیرفت و به این ترتیب شاهرخ با رهایی از قصاص محکوم به پرداخت دیه و تحمل 10 سال حبس شد.
ارسال نظر