روایت هولناک محکومین به قصاص که از چوبه دار نجات پیدا کردند
۱۴ محکوم به قصاص با تلاش صلحیاران و رضایت اولیای دم آزاد شدند.
هفت صبح: صبح روز دوازدهم آبان ماه امسال حال و هوای راهروهای دادسرای جنایی تهران با همیشه فرق دارد. هر چند مثل هر روز صدای کشیده شدن زنجیر پای متهم بر سنگفرش راهرو در فضا میپیچد اما برخلاف معمول خبری از صدای شیون ولی دمی که عزیزی را از دست داده و گریههای مضطربانه متهم به قتل از ترس چوبه دار نیست.

متهمانی که در پویش بخشش محکومان قصاص موفق به جلب رضایت اولیای دم شدهاند امروز قرار است در جشن آزادی خودشان شرکت کنند و خوشان و خانوادههایشان اشک شوق میریزند و همدیگر را در آغوش میکشند.یک درگیری پیش پا افتاده، فحاشی در عالم مستی یا یک شک بیاساس کافی بود تا سهم این متهمان از زندگی سالهای سرد حبس باشد.حالا با تلاش صلح یاران دادسرای جنایی تهران کابوس قصاص و چوبهدار برای آنها تمام شده و بار دیگر رنگ رهایی و آزادی را خواهند دید.
آغاز جلسه
در این پویش ۱۴ محکوم قصاص با کمک صلحیاران دادسرای جنایی تهران موفق به جلب رضایت شاکیان خود شدهاند.علاوه بر صلحیاران واحد صلح و سازش این دادسرا، دکتر علی صالحی دادستان تهران، دکتر شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران، شهردار منطقه ۱۰ تهران، جمعی از بازپرسان ویژه قتل و خانواده متهمان حضور دارند.
در ابتدای جلسه دکتر شهریاری میگوید:«واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران از مراحل شروع تحقیقات در پروندههای قتل تلاش برای برقراری صلح و سازش را آغاز کرده و بعد از بازگشت پرونده به اجرای احکام این تلاشها جدیتر شده و تا پای چوبه دار ادامه پیدا میکند. دوشنبه هر هفته در زندان قزلحصار با محکومین به قصاص ملاقات داشته و تقاضای صلح و سازش آنها را اخذ میکنیم. گاهی صلحیاران ما برای جلب رضایت به منازل اولیای دم نیز مراجعه کرده و هنرمندان و ورزشکاران در کمک به صلحیاران از اعتبار خود برای برقراری صلح استفاده میکنند.»
در این جلسه شهردار منطقه ۱۰ به اولیای دمی که بیقید و شرط از حق قصاص خود گذشتند یک سفر مشهد هدیه داد.همچنین دکتر علی صالحی دادستان تهران با حضور در این جلسه از اولیای دمی که حاضر به بخشش شدند قدردانی کرد.در ادامه گزارش روایت متهمان از جزئیات پرونده قتل را بخوانید.
قتل بعد از پایان نامزدی
هادی نام جوانی ۳۴ ساله است که از شهریور ماه سال ۱۴۰۰ به اتهام قتل پیرمرد همسایهشان بازداشت شده است. هادی در لحظه وقوع جرم فکرش را هم نمیکرد هل دادن آن پیرمرد کار را به یک جنایت بکشاند.پیش از آن مدتها بود که هادی با یکی از دوستان صمیمی خود درگیری داشتند. متهم درباره این جریان میگوید: «بعد از جدا شدن از نامزدم حال و روز خوبی نداشتم.
یکی از دوستان من به خاطر صمیمیت افراطی و اشتباهی که بین ما وجود داشت به خودش اجازه میداد من را مسخره کند. من هم ناراحت شدم و تلفنی با او بگومگویمان شد. بعد کار به جایی رسید که دوستم مقابل خانه ما آمد و در ادامه درگیریمان به من فحاشی کرد. من هم از او شکایت کردم که رسیدگی به شکایت من حدود دو سال طول کشید و در نهایت دوستم به شلاق محکوم شد.»
هادی در مورد شب حادثه میگوید:«آن شب دوستم دوباره مقابل خانه ما آمد.او از صدور حکم شلاق خیلی ناراحت بود.دوباره با هم درگیر شدیم و پیرمرد همسایه برای میانجیگری و خاتمه دادن به دعوای ما بین ما قرار گرفت.من در حالت عصبانیت او را هل دادم که زمین خورد و بعد از بستری در بیمارستان به کام مرگ فرو رفت.»
درگیریهای ناموسی
دو نفر از متهمان حاضر در این پویش به علت قتلهای ناموسی به قصاص محکوم شده بودند.یکی از آنها مرد میانسالی است که خواهرش را کشته. او میگوید:«مدتی بود خواهرم حرفهای نامربوطی درباره خانواده من میزد که آبروی خانواده من را به خطر انداخته بود. من نمیتوانستم این بیآبرویی ناموسی را تحمل کنم برای همین با خواهرم درگیر شدم که در جریان درگیری او را به قتل رساندم.»
دومین نفر مرد جوانی است که همسر خود را به قتل رسانده است.او در مورد جزئیات پرونده خود میگوید:«با همسرم ۱۶ سال زندگی مشترک داشتم و یک درگیری ناموسی باعث شد از شدت خشم او را با دستان خودم خفه کنم.یکی از اولیای دم دختر خودم بود که همان ابتدا رضایت داد.پدر و مادرش هم پس از گذشت ۵ سال از وقوع قتل از قصاص گذشت کردند.»
گفت هوی کشتمش
درگیریهای منجر به قتل همیشه هم به خاطر مسائل ریشهدار اتفاق نمیافتد. درست مثل اتفاق منجر به جنایتی که جوانی ۲۵ ساله به نام وحید در آن منجر به قتل شد. وحید در مورد جزئیات این جنایت میگوید:«شب حادثه من مست بودم.در حال راندن با موتور بودم که جلوی عدهای پیچیدم.یکی از آنها گفت هوی! همین یک کلمه جرقه درگیری مرگبار بین ما را زد.ابتدا درگیری فیزیکی ما در همان محل تمام شد اما ساعتی بعد آنها مقابل خانهمان آمدند چون بچه محل بودیم و خانه ما را بلد بودند.
آنها پنج نفری با چوب به من حمله کردند و بینیام بر اثر ضربهای که یکی از آنها وارد کرد شکست. برای همین من هم با چاقو به یکی از آنها که یک جوان افغان بود ضربهای زدم که باعث مرگش شد.» وحید ادامه میدهد:«با تلاش صلحیاران اولیای دم قبول کردند که با دریافت وجهالمصالحه شش میلیارد تومانی رضایت دهند. حالا همه زندگی من و خانوادهام بابت پول خون از دست رفته است. در محلهای که ما زندگی میکردیم دعوا کردن چیز عجیبی نبود اما از این به بعد به هر کسی برخورد کنم خواهم گفت که خودتان را یک لحظه کنترل کنید تا یک عمر بیچاره نشوید.»
چند روز مانده به عروسیام قاتل شدم
سهراب 32 سال دارد و 4 سال است که به دلیل تنه زدن به یک نفر مقابل یک سوپرمارکت درگیر یک پرونده جنایت شده است. این حادثه هولناک زمانی برای او رخ داد که چند روز بیشتر تا روز عروسیاش نمانده بود.او در مورد این جنایت میگوید:«چند روزی به عروسیام مانده بود و درگیر پیدا کردن خانه بودم.آن روز خیلی خسته بودم و وارد یک سوپرمارکت شدم تا نوشیدنی بخرم و دوباره بقیه کارها را از سر بگیرم.بعد داشتم با عجله از آن مغازه بیرون میآمدم که مقتول با من روبهرو شد و بیاختیار شانهام به بدنش اصابت کرد.او هم شروع به فحاشی کرد و من با او درگیری لفظی پیدا کردم.ناگهان او چاقو کشید و من چاقوی خودش را از دستش گرفتم و با آن ضربهای به او زدم که موجب شد به قتل برسد.»
سهراب ادامه میدهد:«خانواده مقتول اصرار به قصاص داشتند و در این سالها هر روز و هر شب با کابوس چوبه دار برای من سپری شد. روزهای خیلی سختی بود و فکرش را نمیکردم بتوانم رضایت بگیرم.»
زندانیهای قدمت دار
در میان متهمانی که در این پویش شرکت کردهاند دو نفر هستند که بیشترین مقدار حبس را کشیدهاند. وجه اشتراک پرونده آنها این است که هر دو به دلیل درگیری مالی مرتکب قتل شدهاند.یکی از آنها کسی است که همین امروز قفل دستبندش به دست دادستان تهران باز شد و بعد از 15 سال رنگ آزادی را میبیند.
این متهم در مورد جزئیات پروندهاش میگوید:«سالها قبل با یکی از دوستانم در یک مغازه شریک شدیم اما روزی به او شک کردم و گمان میکردم وسایل مغازه را برمیدارد. برای همین با او درگیر شدم و در این میان او را به قتل رساندم.»او در مورد احساس خود راجع به آزادیاش میگوید:«موقع انتقال به دادگاه یا دادسرا از داخل ماشین میبینم که شهر خیلی تغییر کرده است. من هم که باید زندگیام را از صفر شروع کنم. اصلا نمیدانم حال و هوای زندگی وقتی بعد از 15 سال آزاد میشوم چطور خواهد بود.»
متهم بعدی مرد میانسالی است که قرار است بعد از 20 سال رنگ آزادی را ببیند. او در مورد این جنایت میگوید: «با دوستم اختلاف حسابی داشتم که روز حادثه با هم قرار گذاشتیم تا در مورد آن صحبت کنیم اما بین ما درگیری شروع شد و در جریان دعوا او را به قتل رساندم. فرزندانش به اجرای حکم قصاص اصرار داشتند برای همین این همه سال رسیدگی به این پرونده طول کشید که در نهایت آنها حاضر شدند بیقید و شرط من را ببخشند.»
						
	
			
			
	
			
			
	
			
			
	
			
			
	
			
			
	
			
			
	
			
			
	
			
			
	
			
			
	
			
			
	
			
			
					  
  
  
      
      
      
      
	
			
			
	
			
			
نظر کاربران
ازادیتان مبارک اما زندگی رو چنان سخت کرده اند که بعدازمدتی بخود میگوید ایکاش راحت میشدم چرا که با اینهمه گرانی ،دست خالی هرروز درحال مرگیم.