۱۰ سریال برتر ۲۰۲۵؛ این فهرست را همه نیاز دارند
کمتر کسی انتظارش را داشت اما سال ۲۰۲۵ با انتشار تعدادی از بهترین سریالهای یک دهه اخیر همراه شد؛ آثاری که هیچ شباهتی به هم ندارند اما در حوزه و ژانر خود، درخشان عمل میکنند. امسال، شاهد بازگشت پرقدرت چند سریال محبوب بودیم، یکی دو سیتکام سرگرمکننده داشتیم و ژانر علمی-تخیلی هم پرهیاهو ظاهر شد.
دیجیکالا مگ: کمتر کسی انتظارش را داشت اما سال ۲۰۲۵ با انتشار تعدادی از بهترین سریالهای یک دهه اخیر همراه شد؛ آثاری که هیچ شباهتی به هم ندارند اما در حوزه و ژانر خود، درخشان عمل میکنند. امسال، شاهد بازگشت پرقدرت چند سریال محبوب بودیم، یکی دو سیتکام سرگرمکننده داشتیم و ژانر علمی-تخیلی هم پرهیاهو ظاهر شد.
با یک نگاهی اجمالی به فهرست بهترین سریالهای ۲۰۲۵، متوجه میشوید که هر کدامشان به مسیر متفاوتی میروند. چه آثار ابرقهرمانی، چه کمدیها و چه درامها. واقعیت این است که حتی اگر سریالهای بیکیفیت را هم برای مدتی طولانی تماشا کنید، به آنها معتاد خواهید شد اما یک سریال درجهیک، فراتر از اینها عمل میکند، تا مدتها ذهن شما درگیرش خواهد بود و بیصبرانه انتظار میکشید تا فصل بعدیاش از راه برسد. و خوشبختانه، امسال تا دلتان بخواهد سریال درجهیک داشتیم.
در اینجا ده سریال محبوب سال ۲۰۲۵ را به شما معرفی کردیم:
۱- جن وی (Gen V)

توسعهدهنده: کریگ روزنبرگ، اوان گلدبرگ، اریک کریپک
فصل: 2
تعداد اپیزودها: 8
بازیگران: جاز سینکلر، چنس پردومو، لیز برادوی، مدی فیلیپس، لندن ثور، درک لو، آسا ژرمن، شلی کان
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 94 از 100
فصل دوم «جن وی» حتی با یک قدم اشتباه هم میتوانست از مسیر منحرف شود. اسپینآف سریال «پسران»، فصل قبل را در اوج تعلیق به پایان رساند و حالا باید همزمان با چند بحران روایی و تولیدی دستوپنجه نرم میکرد: ادامهای منطقی برای داستان، کاهش علاقهی مخاطبان به ژانر ابرقهرمانی، و حفظ صداقت در قصهای که دربارهی نسل جوانی است که میان قدرت و اخلاق سرگردان مانده. مرگ ناگهانی چنس پردومو در سن 27 سالگی نیز چالشها را بیشتر کرد و تیم سازنده مجبور شد ساختار فصل دوم را از نو بچیند.
با این حال، فصل جدید نهتنها از زیر بار این فشارها فرار نکرده است، بلکه آنها را به بخشی از هویت خود تبدیل میکند. «جن وی» اینبار دقیقتر و متمرکزتر است. عناصر آشنای دنیای «پسران» همچنان وجود دارند: خشونت بیپرده، مرزهای درهمشکستهی اخلاقی، و طنز سیاسی بُرندهای که به شکل مستقیم از واقعیتهای روزمرهی ما الهام میگیرد. افزوده شدن هامیش لینکلیتر در نقش سایفر، شروری که هوش و کاریزمایش فورا به چشم میآید هم یکی از بهترین تصمیمهای فصل است.
اما فارغ از این عناصر آشنا، چیزی در این سریال تغییر کرده است که خیلی زود متوجهاش میشوید. غیبت آندره اندرسون تنها یک حذف ناگزیر نیست، بلکه به روایتی دربارهی فقدان و پیامدهای آن تبدیل میشود. توسعهدهندگان سریال، با تغییر خطوط داستانی، لایهای از آسیبپذیری انسانی را به خشونت و هرجومرج سابق تزریق کردهاند. نتیجه، فصلی است که با وجود تمام اغراقها و آشوبهای بصریاش، احساسیتر است.
۲- بنیاد (Foundation)

توسعهدهنده: دیوید اس. گویر، جاش فریدمن
فصل: 3
تعداد اپیزودها: 10
بازیگران: جرد هریس، لی پیس، لائورا برن، ترنس مان، چیپو چونگ
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.6 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 87 از 100
ایزاک آسیموف نخستین کتاب مجموعهی «بنیاد» را سال 1951 منتشر کرد و آخرین جلد مجموعه هم پس از مرگ او در سال 1993 منتشر شد. این رمانها با ریاضیات، فلسفه، تاریخ و اِلمانهای علمی-تخیلی پیوند خوردهاند و جهانی به شدت گسترده و پیچیده دارند که عمدا بیثبات است. آسیموف در یک فصل پنجاه سال زمان را پوشش میدهد و بعد، یک رمان کامل را صرف چند ماه میکند. این تغییرات زمانی، چیزی بود که باعث شد ساخت یک اقتباس سینمایی یا تلویزیونی از «بنیاد» کاری غیرممکن به نظر برسد. و با این حال، اپل تیوی پلاس از پس آن برآمد.
فصل سوم که آخرین حضور دیوید اس. گویر -در مقام توسعهدهنده- به حساب میآید، بیاندازه خوب است. پس از دو فصل زمینهچینی، سرانجام ماجراها وارد مرحلهی فوران میشوند؛ امپراتوری در حال فروپاشی است و «بنیاد» با تهدیدهایی روبهرو میشود که بهنظر از دل زمان بیرون آمدهاند. نکتهی تحسینبرانگیز اینجاست که سریال با وجود تمام تغییرات، به روح آثار آسیموف وفادار مانده؛ بهویژه در دو محور کلیدی: ظهور «بنیاد دوم» با تواناییهای ذهنی و حضور رازآلود و هولناک میول (Mule)؛ ضدقهرمانی که هم شرور است و هم قربانیِ سوءتفاهم.
تیم سازنده مفاهیم پیچیده را با ظرافتی مثالزدنی در ساختار دراماتیک فصل جدید جا دادهاند. نتیجه، ترکیبیست از نمایش بصری چشمگیر و ادای دین به آثار علمی-تخیلی کلاسیک. فصل سوم «بنیاد» هم ذهن شما را قلقلک میدهد و هم شما را میخکوب میکند. با جدایی دیوید اس. گویر، هیچ ایدهای نداریم که فصل چهارم چگونه خواهد بود، اما فعلا از فصل سوم لذت ببرید، چون یکی از بهترین سریالهای 2025 است.
۳- ربات قاتل (Murderbot)

توسعهدهنده: پال وایتز، کریس وایتز
فصل: 1
تعداد اپیزودها: 10
بازیگران: الکساندر اسکاشگورد، نوما دومزونی، دیوید دستمالچیان، سابرینا وو، آکشی خانا، تامارا پودمسکی، تاتیانا جونز
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.4 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از 100
یک اثر فوقالعاده دیگر از اپل تیوی پلاس، «ربات قاتل» سریالی علمی-تخیلی با عناصر کمدی و فلسفی است که امیدواریم به همین زودیها کنسل نشود. اقتباسی از سری رمانهای «خاطرات ربات آدمکش» نوشتهی مارتا ولز، ماجراها درباره یک ربات منزوی (الکساندر اسکاشگورد) است؛ ترکیبی از «پلیس آهنی» و یک بچه خجالتی با مهارتهای اجتماعی پایین، که به سریالهای فضایی علاقهی ویژهای دارد و نسبت به همه بدبین است. او شاید در مقابل هیولاهای فضایی، شجاع و ترسناک باشد اما در تعامل با انسانها مشکلات اساسی دارد.
سریال را الکساندر اسکاشگورد یکتنه به دوش میکشد؛ او با زبان تند و تیز خود حتی صحنههای تکراری را به طنزی گزنده تبدیل میکند. در کنار بازیگران مکمل جذابی چون نوما دومزونی و دیوید دستمالچیان، «ربات قاتل» نه تنها یکی از بهترین سریالهای علمی-تخیلی 2025 است بلکه یکی از خاصترین قهرمانان چند سال اخیر تلویزیون را هم معرفی میکند.
بهراحتی میتوان تصور کرد که این مجموعه مسیر «ریچر» را دنبال کند: هر فصل ماجرایی تازه، بازیگرانی تازه و همان محور آشنا: قهرمانی که نمیخواهد قهرمان باشد. فصل دوم این سریال هم اخیرا تایید شده و امیدواریم هرچه زودتر از راه برسد.
۴- پیت (The Pitt)

توسعهدهنده: آر. اسکات جمیل
فصل: 1
تعداد اپیزودها: 15
بازیگران: نوآ وایل، تریسی ایفیاچور، پاتریک بال، کاترین لانسیا، سوپریا گنیش، فیونا دوریف، تیلور دیاردن، ایسا بریونس
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.9 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از 100
دلایل واضحی وجود دارد که چرا «پیت»، جایزه امی بهترین سریال درام 2025 را به خانه برد. این سریال، حاصل همکاری چند چهرهی کهنهکار دوران طلایی تلویزیون است: آر. اسکات جمیل، جان ولز (که خودش چند قسمت از فصل اول را کارگردانی کرده) و نوآ وایل؛ همان دکتر کارترِ سریال «ایآر» (ER) که حالا دوباره به اتاق اورژانس برگشته، اما پیرتر، خستهتر و بسیار واقعیتر.
«گودال» با بهرهگیری از ساختار زمانی مشابه سریال «24» (هر قسمت، یک ساعت زمان واقعی) داستان دکتر مایکل -رابی- روبیناویچ (نوآ وایل) را دنبال میکند که وارد اورژانسی در پیتسبرگ میشود. او قرار است فقط 12 ساعت کار کند، اما اگر به تعداد قسمتها (15 اپیزود) نگاه کنید، میفهمید که هیچچیز در این سریال، مطابق برنامه پیش نمیرود.
تماشای نوآ وایل در حالی که دوباره گوشی پزشکی را برمیدارد، در ذات خود نوستالژیک است؛ انگار به دوران شیرین فصلهای قدیمی «ایآر» برگشتهایم اما نوستالژی تنها بخشی از ماجراست؛ «پیت» فراتر از ادای دین به «ایآر»، روایتی خیرهکننده از فروپاشی تدریجی انسانها درون سیستم درمانی مدرن است. سریالی که از دل بحران کووید-19 بیرون آمده و بیپرده نشان میدهد چطور شغلِ «نجات جان دیگران»، میتواند جان خودت را بگیرد.
سریال با نگاهی صادقانه، فشار، فرسودگی و حتی بیحسی اخلاقی پرسنل درمانی را در مواجهه با سیستمی بیرحم نشان میدهد. در این میان، نقشآفرینی درخشان نوآ وایل را بهسختی میتوان «نقشآفرینی» دانست؛ او بیشتر تجسمی از خستگی روانی یک نسل از پزشکان است. اما قدرت سریال فقط در او خلاصه نمیشود. حضور بازیگران کهنهکار مثل کاترین لانسیا و شان هاتوسی، در کنار چهرههای تازهای مانند پاتریک بال، گران هاول و تیلور دیاردن، ترکیبی از انرژی تجربه و بیپروایی جوانی را شکل داده است. در «پیت» هیچکس روز خوبی ندارد. همه در مرز فروپاشیاند. و با این حال، تماشای سریال لذتبخش است؛ چون به شکلی تلخ و دردناک، از قلب دنیای واقعی آمده، نه از خیال.
۵- تمرین (The Rehearsal)

توسعهدهنده: نیتان فیلدر
فصل: 2
تعداد اپیزودها: 6
بازیگران: نیتان فیلدر
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.5 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 96 از 100
فصل دوم سریال «تمرین» پدیده عجیبی است؛ اینکه چگونه نیتان فیلدر، تهیهکنندگان را قانع کرده تا چنین بودجهای در اختیارش قرار داده و اجازه دهند ایدههای دیوانهوارش را پیادهسازی کند، نمیدانیم، اما میدانیم که او اینجا روی مرز بین جنون و نبوغ قدم میزند.
این فصل فوقالعاده است و ساخت آن تنها از هنرمندی مثل فیلدر برمیآید. او استاد خلق موقعیتهایی است که هم میخندانند، هم آزار میدهند، و هم ناگهان ما را با پرسشهایی دربارهی خودمان روبهرو میکنند. در فصل دوم، فیلدر به بهانهی «حل بحران ایمنی هوانوردی»، دست به کالبدشکافی مفهوم کنترل، اضطراب و بازسازی واقعیت میزند.
در قسمت سوم، وقتی تصمیم میگیرد زندگی سالی سولنبرگر (فیلم «سالی» بر اساس سرگذشت او ساخته شده) را از کودکی تا میانسالی بازسازی کند تا بفهمد دقیقا چه چیزی در «معجزه در هادسن» رخ داده، نتیجه آنقدر مضحک و هوشمندانه است که میان خنده و حیرت نمیتوان تمایزی قائل شد. این همان جایی است که فیلدر به سطحی از خودآگاهی میرسد که کمتر هنرمندی جرأت نزدیک شدن به آن را دارد.
اما زیر تمام شوخیها، لایهای از درام نهفته است. «تمرین» در ظاهر دربارهی بازسازی واقعیت است، اما در باطن سفری است به درون ذهن فیلدر: انسانی که انگار مدام در تلاش است است تا خودش را درک کند. او در فصل جدید درگیر کشف این واقعیت است که شاید خودش «نورودایورجنت» باشد (کسی که مغزش و رفتارهایش با آدمهای معمولی فرق دارد). هرچه قدرهم که توضیح بدهم، تا خود سریال را شخصا تماشا نکنید، شاید به درستی متوجه نشوید که چرا کمنظیر است.
۶- پیسمیکر (Peacemaker)

توسعهدهنده: جیمز گان
فصل: 2
تعداد اپیزودها: 8
بازیگران: جان سینا، دانیل بروکس، فردی استروما، چوکودی ایووجی، جنیفر هلند، استیو ایجی، رابرت پاتریک، فرانک گریلو
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.3 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از 100
سریالی که فصلش را با مرگ خونین یک شخصیت کلیدی و تمسخر دو ابرقهرمان اصلی دیسی آغاز میکند، نمیتوان «لطیف» نامید اما از قضا، این سریال دقیقا چنین چیزی است. زیر لایههای خشونت و شوخیهای بیپروا، «پیسمیکر» روایتی انسانی دارد؛ داستان مردی که در جهانی پر از قدرت، فقط به دنبال بخشش است.
فصل دوم «پیسمیکر» نشان میدهد علاقهی جیمز گان به این گوشهی خاکستری از دنیای دیسی نه تنها کم نشده، بلکه عمیقتر شده است. در حالی که او همزمان هدایت «سوپرمن» و دنیای سینمایی جدید دیسی را برعهده دارد، اما گویی خانهی اصلیاش میان «بچههای خیابان یازدهم» است. فصل جدید، ترکیب آشنای درونگرایی و زبان بیپردهی فصل قبل را میگیرد و آن را به سطح تازهای از آشفتگی احساسی و شکوه بصری میبرد؛ طوری که دیگر وجود این سریال در دنیای جدید دیسی نه فقط قابل دفاع، بلکه ضروری به نظر میرسد.
«پیسمیکر» یکی از بهترین تیمهای بازیگری را هم دارد. جان سینا در نقش کریس اسمیت، مردی که در ظاهر زره میپوشد اما در واقع میخواهد آسیبهایش را پنهان کند، یکی از بهترین نقشآفرینیهایش را ارائه میدهد. سینا حالا دیگر یک کشتیگیر بازنشسته نیست، او در حال تبدیل شدن به یکی از شگفتیهای بازیگری هالیوود است. حضور جنیفر هالند در نقش امیلیا هارکورت نیز یادآور همان دقت و ظرافتی است که در آثار قبلی گان میدیدیم؛ او بار سنگینی را بر دوش دارد و بهخوبی از پسش برمیآید.
صحبت بیشتر دربارهی داستان، ظلم به تجربهی سریال است. «پیسمیکر» از آن دسته سریالهایی است که لزومی ندارد از طرفداران ژانر ابرقهرمانی باشید تا از تماشایش لذت ببرید.
۷- ریچر (Reacher)

توسعهدهنده: نیک سانتورا
فصل: 3
تعداد اپیزودها: 8
بازیگران: آلن ریچسون، مالکوم گودوین، ویلا فیتزجرالد، بروس مکگیل، ماریا استن، سریندا سوان، شان سیپس، رابرت پاتریک
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 96 از 100
از همان فصل اول در سال 2022، تماشای «ریچر» لذت خاصی داشت: مردی درشتهیکل با مشتهایی سنگین و نظمی اخلاقی که درست به اندازهی بازوهایش محکم است. خوشبختانه، سریال با فصل سوم هم به مسیر پیشرفت خود ادامه میدهد.
در این فصل، هرآنچه «ریچر» را لذتبخش میکرد، دو برابر شده است: صحنههای اکشن اغراقآمیز؟ بله. شوخیهای خشک و نگاه سرد ریچر به اطرافیانش؟ قطعا. اینکه او تنها کسی است که میداند چه خبر است؟ همیشه. اما پشت این ظاهر پرادعا، فصل سوم چهرهی آرامتری از جک ریچر بیرون میکشد؛ چیزی که در تضاد با ظاهر نسبتا خشن او است.
این بار داستان بر اساس یکی از بهترین رمانهای لی چایلد ساخته شده است و نتیجه یکی از پویاترین فصلهای تلویزیون اکشن معاصر است. دشمن اصلی، با بازی اولیویر ریخترز، به معنای واقعی کلمه هیولاست؛ آنقدر بزرگ که حتی آلن ریچسون هم در کنار او کوچک به نظر میرسد. درگیری نهاییشان بیگمان نفستان را بند میآورد.
فصل سوم همچنین با صحنهای بهیادماندنی که ادای دینی است به فیلمهای «رمبو»، این نکته را به ما یادآور میشود که چرا این سریال در عین سادگیاش اینقدر موثر است: چون به ریشههای سرگرمی ناب وفادار باقی مانده. با حضور سونی کاسیدی در نقش سوزان دافی، که در نقش شریک و علاقهی عاطفی ریچر توازن خوبی ایجاد کرده، فصل سوم «ریچر» در رأس بهترین سریالهای اکشن 2025 قرار میگیرد.
۸- هک (Hacks)

توسعهدهنده: لوسیا آنیلو، پل دبلیو داونز، جن استاتسکی
فصل: 4
تعداد اپیزودها: 10
بازیگران: جین اسمارت، هانا اینبیندر، کارل کلمونز-هاپکینز، رز ابدو، مارک ایندلیکاتو، کیتلین اولسون، کریستوفر مکدونالد
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.2 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 99 از 100
گاهی سریالها، با هر فصل تلاش میکنند تا فرمولهای جواب پسدادهی فصول قبلی را تکرار کنند. «هک» اما از آن استثناهای نادر است که هر بار بهتر میشود. این کمدی سیاه اچبیاو مکس، مرز میان جاهطلبی و خشم را با نگاهی طنز بررسی میکند.
داستان دربارهی دبرا ونس (جین اسمارت)، کمدینی سالخورده است که سعی دارد با کمک نویسندهای جوان به نام آوا (هانا اینبیندر)، به دوران اوج برگردد. در طول سه فصل نخست، این دو نهتنها همکار، بلکه دشمن، آینه و ناجی هم بودند؛ رابطهای که هم پرتنش و زهرآلود بود، و هم خلاقانه و سرزنده.
در فصل چهارم، دبرا بالاخره به آرزویش میرسد: اجرای برنامهی شبانهی خودش. اما سریال به ما یادآوری میکند که تحقق رویا، همیشه آغاز نوعی کابوس است. همانطور که کونان اوبراین به شوخی گفته بود: «هک دقیقترین بازسازی اضطرابِ پشتصحنهی یک برنامهی شبانه است که تاکنون دیدهام.» و او پُر بیراه نمیگوید. از رقابت تا بیخوابی و وسواسهای ذهنی، این فصل موشکافانه به جنونِ حرفهی خنداندن میپردازد.
در کنار اسمارت و اینبیندر که هنوز در اوجاند، گروه بازیگران مکمل هم بینقص ظاهر میشوند: مگان استلر، کیتلین اولسون، و یکی از خالقان سریال، پل دبلیو. داونز. حضور ستارههای مهمان مانند سث روگن در نقش خودش و لورن ویدمن در نقش شهردار عجیب لاسوگاس، فقط بر این جنونِ شیرین میافزاید.
«هک» حالا نه تنها یکی از بهترین سریالهای کمدی دهه است، بلکه یکی از دقیقترین آثار دربارهی ماهیت «برنامههای هالیوودی» و هزینهی انسانی پشت آن است. هیچ فهرستی از بهترین سریالهای 2025 بدون «هک» کامل نمیشود.
۹- پشت پرده (The Lowdown)

توسعهدهنده: استرلین هارجو
فصل: 1
تعداد اپیزودها: 8
بازیگران: ایتن هاک، کیث دیوید، گانیهدیو هورن، رایان کیرا آرمسترانگ، جین تریپلهورن، میکن بلیر، اسکات شپرد
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 7.3 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 98 از 100
وقتی ایتن هاک خوب بازی میکند، کسی غافلگیر نمیشود. اما در سریال «پشت پرده» او چیزی فراتر از «خوب» است؛ او در اوج خودش است. در نقش لی ریبون، نویسندهای درمانده و «مورخ حقیقت»، هاک مردی را به تصویر میکشد که همزمان واقعیت را میکاود و زیر بار آن له میشود. مردی عرقریزان، ناآرام و بدبین، که در گوشهای از تالسا، اوکلاهاما، بین کتابهای خاکگرفته و سایهی قدرت زندگی میکند.
داستان با یک افشاگری شروع میشود (مقالهای علیه خاندان ثروتمند واشبرگ) و با مرگ مشکوک یکی از اعضای همان خانواده ادامه پیدا میکند. وقتی لی در میان کتابهای قدیمی یادداشتی رمزآلود پیدا میکند، آرامآرام پایش به توطئهای بزرگ باز میشود؛ توطئهای که بوی خون و فساد میدهد. اما آنچه سریال را متمایز میکند، نه فقط یک قصهی معمایی خوب، بلکه رابطهی شکنندهی لی با اطرافیانش – بهویژه دخترش فرانسیس (رایان کیرا آرمسترانگ)- است؛ رابطهای که قلب احساسی سریال را تشکیل میدهد.
هاک عالی است و نقشآفرینی او در «پشت پرده» به آسانی در کنار بهترین کارهایش مثل «نخستین اصلاحشده» و «پرنده ارباب خوب» قرار میگیرد. سریال جمعی از بازیگران تراز اول دیگر را نیز کنار هم آورده است: کیث دیوید، کایل مکلاکلن، تریسی لتس، مایکل هیچکاک و جین تریپلهورن.
«پشت پرده» با نظارت استرلین هارجو -خالق سریال تحسینشدهی «سگهای ولگرد»- تولید شده و دقیقا همان روح سرکش و بیپروا را دارد: عناصر کمدی سیاه، نگاهی انتقادی به تاریخ معاصر آمریکا، و مملو از همدلی برای شکستخوردگان. این سریال شعار نمیدهد، بلکه از سکوت، تنهایی و عرق پیشانی یک نویسنده حرف میزند.
۱۰-جداسازی (Severance)
توسعهدهنده: دن اریکسن
فصل: 2
تعداد اپیزودها: 10
بازیگران: آدام اسکات، زک چری، بریت لاور، ترامل تیلمن، جن تولاک، دیچن لاچمن، مایکل چرنوس، جان تورتورو
امتیاز کاربران IMDb به فیلم: 8.7 از 10
امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 95 از 100
ایدهی اصلی سریال «جداسازی» بهراستی ترسناک اما وسوسهبرانگیز است. دن اریکسون، اینجا تصویری از نسخهی نهایی «تعادل کار و زندگی» ارائه میدهد، اما به سبک کابوسهای علمی-تخیلی: چه میشود اگر تراشهای در مغزت بتواند دیواری کامل بین زندگی شخصی و حرفهای بکشد؟ بیرون از دفتر، شاد و آزاد، بیخبر از تمام آنچه درون دیوارهای شرکت رخ میدهد. و درون دفتر، بردهای بینام، بدون خاطره و بدون گذشته.
فصل دوم از جایی آغاز میشود که این مفهوم شروع کرده به عمیقتر و شاید متلاشی شدن. مارک (آدام اسکات) در میان دو نسخه از خودش گرفتار است: مارکِ بیرون که هنوز در سوگ همسر ازدسترفتهاش زندگی میکند، و مارکِ درون که در محیط کار، کمکم بیدار میشود و میفهمد چیزی در زیر این نظم سرد و ماشینی ایراد دارد. او، هلی (بریت لاور) و همکارانش دیلن (زک چری) و ایروینگ (جان تورتورو) حالا نه فقط کارمندان، که شاهدانی هستند بر یک فاجعهی فلسفی دربارهی هویت و اختیار.
در این فصل، مرز بین «کار» و «خود» کمرنگ میشود. «جداسازی» از استعارهی اولیهاش عبور میکند و به پرسشی اگزیستانسیال تبدیل میشود: اگر بخشی از ما مجبور باشد در جهنمی به نام دفتر زندگی کند، در حالی که بخش دیگر حتی وجود او را به یاد نمیآورد، آیا هنوز میتوانیم بگوییم انسان واحدی هستیم؟
«جداسازی» تنها دربارهی فلسفه «کار» نیست؛ دربارهی ازخودبیگانگی است، دربارهی شکاف بین آنچه انجام میدهیم و آنکه هستیم. و حقیقتا هیچ سریال -یا فیلمی- تا این اندازه نتوانسته بود این مضمون را ملموس و اثرگذار به تصویر بکشد. «جداسازی» اگر در فصلهای بعدی هم کیفیت بالای خود را حفظ کند، جایگاهش در میان بهترین سریالهای تاریخ تثبیت خواهد شد.

ارسال نظر