«شادی»، طفلِ گمشده این روزهای ایران است
وضعیت شادی در ایران بر اساس شاخصهای جهانی حال خوشی ندارد. در این میان فعالیتهای جمعی و خودجوش مانند ورزشهای همگانی، با ایجاد سرمایه اجتماعی و تقویت پیوندهای انسانی، میتواند به عنوان یک عامل مهم برای جبران کسری شادی درک ، و مورد توجه قرار گیرد.
زهره آقایانی_ برترینها: وضعیت شادی در ایران بر اساس شاخصهای جهانی حال خوشی ندارد. در این میان فعالیتهای جمعی و خودجوش مانند ورزشهای همگانی، با ایجاد سرمایه اجتماعی و تقویت پیوندهای انسانی، میتواند به عنوان یک عامل مهم برای جبران کسری شادی درک ، و مورد توجه قرار گیرد.

از سویی غفلت از این نیاز و محدود کردن فضاهای شاد، میتواند باعث کاهش تابآوری جمعی همچنین افزایش بیاعتمادی و تشدید نارضایتیها شده و بستر مناسبی برای بروز التهابات اجتماعی شود . اما بر اساس ارزیابیهای جهانی شادی و در گزارش سال 2025، ایران در رتبه 99 از بین 147 کشور قرار گرفته است. این رتبه در پایینترین نیمه جدول جهانی است. از سویی براساس دادههای دیگر برای سال 2024، امتیاز شادی ایران ( البته براساس ارزیابی مردم از زندگیشان از 0 تا 10 ) 4.92 اعلام شده که از میانگین جهانی 5.56 پایینتر است. و این زنگ خطری است که بیتوجهی به آن زمینههای بحرانهای اجتماعی را فراهم خواهد ساخت. چرا که امروزه مفهوم شادی تنها به وقت گذراندن و فراهم کردن ساعات خوش اتلاق نمیشود، بلکه با ارزیابیهای علمی به روشنی میتوان به رابطه مستقیم میان شادی با رضایتمندی، همچنین توسعهیافتگی جامعه دست یافت. اما نمودارها برای جامعه تبدار ایران ارقام نگران کنندهای را نشان میدهد! به گفته علی ربیعی دستیار اجتماعی رییس جمهور«نتایج برخی سنجشها، نشانگر آن است که جامعه ایران، به لحاظ شادی، امید و اعتماد در وضعیت نامناسب قرار دارد. »
ربیعی با انتقاد از وضعیت شادی در بین مردم میگوید «مشخص نیست چه نگاه، سیاست و تدبیری پشت این مساله نهفته است که هر کجا روزنه شادیای برای مردم مییابند علیه آن اقدام میکنند، بنابراین اگر تعبیر «سیاست علیه شادی» به کار برده میشود، بیجا نیست. انگار یک سیاست نانوشته برای پیشگیری از جشنها و شادیها وجود دارد. »اومیگوید «حتی در مناسبتهای مناسکی مثل اعیاد مختلف همچون عید قربان، فطر و....، گویی صدا و سیمای ما اساسا نسبت ذهنی و توانایی برای بسط شادی را ندارد » حالا در این گرانی شادی اگر مردم بخواهند با برگزاری مسابقاتی مثل دو همگانی که در کیش برگزار شد، خود به تولید شادی بپردازند، نه تنها از آن حمایت نمیشود که با برخوردهای و هجمههای گوناگون، همگان متوجه خواهند شد که برای رسیدن به شادی، راهی بس مخاطرهآمیز در پیش رو دارند!
این در حالی است که حتی مسولان هم میدانند که با توجه به شرایط کنونی، جامعه به شدت نیازمند شادی است. شاید علم به همین موضوع است که حتا مخالفان موتورسواری زنان در سطح شهر یا حضور دختران در ورزشگاهها کوتاه آمده و چندی است که سکوهای ورزشی با شور و هیجان زنان چهره شادتری پیدا کرده است. هر چند که هنوز برخی از تریبونداران دست از مخالفت بر نداشته و بحران زیر پوست شهر را درک نکرده اند. بطوری که یکی از سخنرانان مشهور در تازهترین موضعگیریهای خود گفته است «در ورزشگاه آزادی، محلی مخصوص زنان در نظر گرفته شود تا شور و هیجان آنان به مردان منتقل نشود. اگر دختر خانمی در مقابل دانشجویان پسر دوچرخهسواری کند، طبق فتوا حرام است!»
این در حالی است که نبود فضای شاد زمینه فرسایش سرمایههای اجتماعی را فراهم خواهد ساخت. از سویی تجربه نشان داده که گاهی سرکوب شادیهای ساده و خودجوش مانند برهم زدن کنسرتها یا ورزشهای همگانی همچنین بستن کافهها و ممنوعیت موسیقی در مدارس، میتواند خود به عاملی برای افزایش نارضایتیها تبدیل شود. در چنین مواردی، شادی به یک تقاضای اجتماعی و حتی کنش نارضایتی تبدیل میشود. شاید به همین دلیل است که رییسجمهور در واکنش به ماجرای ورزش همگانی در کیش تاکید کرده است که «نباید بیجهت برای مردم محدودیت ایجاد کرد یا آنها را تحت فشار گذاشت؛ هر اقدامی که باعث نارضایتی مردم شود، دقیقا کمک به دشمن است.» به گفته پزشکیان«مردم با انبوه مشکلات اداری و معیشتی مواجه هستند که کسی به این مشکلات حساسیتی نشان نمیدهد، اما به محض اینکه یک ناهنجاری کوچک در جایی مشاهده شود، عدهای فریاد وا اسلاما سر میدهند؛ نباید به جای حل ریشهای مسئله به دنبال پاک کردن صورت مسئله باشیم.»
درک شادی در اوضاع حال حاضر ایران و تاثیر آن بر خاموش کردن نارضایتیها ، ضرورتی است که از گوشه وکنار و از زبان دلسوزان شنیده میشود. باید باور داشت که چهره عبوس شهر، شادی را کم دارد. موسیقی در مدارس، اجرای کنسرت در میدان آزادی و شادیهای همگانی تهدید نیست. نباید با تنگنظری شادی را از دروس شهروندی حذف کنیم. شور و نشاط حلقه مفقوده این روزهای کوچه و بازار شهر ماست. بقول کدکنی شاعر بزرگ این سرزمین «طفلی به نامِ شادی، دیریست گم شدهست….»
ارسال نظر