پلاسکو؛ ساختمان خرده بورژواها
پلاسکو بنا شد تا گامهای اولیه مدرنیته را با افق دید سرمایهداری بردارد. پلاسکو به نماد مدرنیته ایرانی تبدیل شد. ساختمانی با نام و شکل غربی در فضایی که مدرنیته تمرین میشد و میرفت که سیر تکمیلی خود را سپری کند، درسال ۱۳۴۱ توسط مهندسان اسرائیلی طراحی و ساخته شد.
هفته نامه مثلث - داود رضایی چراتی: از روزگاری که شمسالعماره بلندترین ساختمان با ۳۵ متر ارتفاع در دوره قاجار در تهران بود و ناصرالدین شاه با دیدن تصاویر بناهای فرنگستان تمایل پیدا کرد بنایی مرتفع نظیر آنها در پایتخت خود ایجاد کند و بتواند از بالای آن منظره شهر(که به ندرت ساختمان دوطبقه وجود داشت) و دورنمای پیرامون را تماشا کند، بیش از یک قرن میگذرد.
سنت تجددخواهی با سلطنت رضاخان روزگار خوشتری را تجربه میکرد؛ بهطوری که او پس از شروع سلطنت خود، بیکار ننشست و دستور داد بلواری در شمال تهران(انقلاب فعلی) کشیده شود و مردم را تشویق کرد تا در اطراف آن بلوار خانه بسازند؛ سپس طرح تشویقی هم برای آنهایی که چهار طبقه میساختند، مقرر کرد، آجرو شن مجانی میداد و برای آنها معافیت از پرداخت عوارض نیز در نظر گرفت که برخی از این ساختمانهای چهارطبقه که ۲۰ متر ارتفاع دارند، هنوز پابرجا ماندهاند.
با ساخت ساختمانی تجاری مجهز به آسانسور، توسط مظفر فیروزه نوه فرمانفرما در شمال لالهزار نو موقعیت مکانی تجددخواهان نیز تثبیت شد و کسبه و اصناف و تجار تشویق به خرید مغازه در این پاساژ شدند. علیاکبر علمی که یک ناشر بود، گوی سبقت را ربود و ساختمانی با ۱۴ طبقه در ۴۰ متر ارتفاع که بلندترین ساختمان ایران تا آن زمان بهحساب میآمد را بنا کرد و به جهت آنکه یک شرکت تبلیغاتی برای تبلیغ کالایی بر بالای آن یک بادکنک بزرگ شکل فیل به هوا فرستاده بود، معروف بود که بالای این ساختمان فیل هوا کردهاند.
متعاقب آن و یکسال پس ازساخت ساختمان آلومینیوم، که واحدِ بازرگانی و تجاری محسوب میشد، مظهر ارتفاع و تجدد ایران (ساختمان پلاسکو)، که ساختمانی بلند و تجاری به سبک ساختمانهای آمریکایی در تهران بود، بنا شد. این ساختمان عظیمالجثه به سرعت گروه کثیری را به خود جذب کرد. سوار شدن بر آسانسورهای بزرگ و تماشای تهران در آن روزها، دلمشغولی مردم، مانند دلمشغولی ناصرالدین شاه برای دیدن شهر از ارتفاعی بالا بود. خیابانهای اطراف مظهر ارتفاع و تجدد، بهعنوان یکی از نمادهای مدرنیته، به مکانی برای پرسهزدن، گذراندن بخشی از زندگی، «تماشا» و درعینحال «دیدهشدن» تبدیل شده بود. حتی خودکشیهای پرسر و صدا نیز در این ساختمان اتفاق میافتاد.
پلاسکو بنا شد تا گامهای اولیه مدرنیته را با افق دید سرمایهداری بردارد. پلاسکو به نماد مدرنیته ایرانی تبدیل شد. ساختمانی با نام و شکل غربی در فضایی که مدرنیته تمرین میشد و میرفت که سیر تکمیلی خود را سپری کند، درسال 1341 توسط مهندسان اسرائیلی طراحی و ساخته شد.
پلاسکو بنا شد تا گامهای اولیه مدرنیته را با افق دید سرمایهداری بردارد. پلاسکو به نماد مدرنیته ایرانی تبدیل شد. ساختمانی با نام و شکل غربی در فضایی که مدرنیته تمرین میشد و میرفت که سیر تکمیلی خود را سپری کند، درسال 1341 توسط مهندسان اسرائیلی طراحی و ساخته شد.
پلاسکو، به سرعت بعد از بازار تهران، به بزرگترین و معروفترین بورس توزیع پوشاک در تهران تبدیل شد. پاساژ پلاسکو، یکی از نخستین مراکز خرید مدرن در ایران بود که با بازار سنتی فرق بسیاری داشت؛ مکانی لوکس و مرتفع که مغازههای زیاد، با دکورها و ویترینهای رنگارنگ به یکی از پررونقترین مکانهای اقتصادی ایران تبدیل شد و در باطن قصد داشت با تحقق شعار«تولید بیشتر، مصرف بیشتر» قلب بازار سنتی ایران را از کار بیندازد.
با ظهور مجتمعهای تجاری جدیدتر و ساختمانهای بلندمرتبهتر در مرکزِ شهرِ تهران، پلاسکو هویت کاری خود را حفظ کرده و همچنان بهعنوان یکی از بلندترین ساختمانهای تهران ناظرِ بر آسیبهای بسیاری بود و خود نیز گرفتار سیستم سرمایهداری جدید و لجامگسیخته شد. ساختمانی که استانداردهای بازار سنتی در ایران دهه ۴۰ را تغییر داد، اما بازارهای کاربردی ایرانی را نیز در خودش قبول کرد. یادگاریهای بازار تهران را میشد در همه طبقههای پلاسکو دید. منطقهای که در دهههای40 و50قلب تجارت و دیپلماسی و البته خوشگذرانی و تفریح در تهران بوده است. برجی 15طبقهای که در آن آسانسور و پله برقی وجود داشت و نمادی از ورود تهران به مدرنیته محسوب میشد.
فریده دیبا در خاطرات خود مینویسد: «ساختمان پلاسکو یک نماد بود، نماد آغاز دوران زرق و برق. القانیان(مالک اولِ پلاسکو) بعد از سال ۱۳۵۰، برجهای آلومینیوم و پلاسکو را به هژبر یزدانی واگذار کرد. او میگفت چون حاضر به همراهی با تشکیلات بهایی به رهبری ثابت پاسال نشده بود، مورد خشم و غضب آنها قرار گرفت و ساختمان پلاسکو را هم این عده به ضرب چوب و چماق و با ارعاب و تهدید از دست او درآوردند.» (دخترم فرح، ج ۳، ص ۱۳۷۳)
آنچه مهم است اینکه در خاطرات دیبا اشاره نشده که هدف اصلی این زرق و برق، تضعیف بازارسنتی و از بین بردن قدرت سیاسی بازار سنتی توسط رضا خان و سپس محمدرضا بود. یکی از برنامههای مهم محمدرضا، استحکام قدرت سیاسی داخلی خود با استفاده از تضعیف بازار بود. محمد رضا با درک قدرتِ سیاسی بازار راه پدر را ادامه داد و با تئوری «قدرت را باید از بازار گرفت» به جنگ بازار رفت تا بتواند بازار سنتی را که نقش مهمیدرعرصه سیاست بازی میکرد، تضعیف و تحت کنترل خود درآورد.
پلاسکو مجموعهای شیک و مدرن که ۲۹ هزار متر مربع زیربنا داشت، با یک طبقه زیرزمین که حوض و صندلیهایی برای نشستن و وقتگذرانی در آنها قرار گرفته بود و با بقیه مغازهها و بازارهای سنتی فرق داشت میتوانست برای رژیم دو هدف را محقق کند. اول: پلاسکو یکی از اولین تجربههای ایرانیها از «مرکز خرید» مدرن و هم نماد مدرنیته ایرانی بود، که برای عینیت بخشیدن اصل مدرنیته برای حکومت هم کاربرد داخلی و هم کاربرد خارجی داشت. پلاسکو ساختمانی با نام و شکل غربی، در فضایی که مدرنیته تمرین میشد و میرفت که سیر تحول و تکمیل خود را سپری کند، میتوانست این هدف را محقق کند.
دوم: کاربرد دیگر پلاسکو برای حکومت، از کار انداختن موتورِ سیاسی بازار با ایجاد انشقاق در بازاریان و تجمیع عده زیادی از آنها در یک مکان (پلاسکو) و اعمال کنترل بهتر و آسانتربود.
محمدرضا در اواخر حکومت خود ضمن درک از نقشِ سیاسی بازارهای سنتی در ایران تلاش خود را بر تضعیف آن متمرکز کرد و بنای سیاست خود را بر خارج کردن بازار سنتی از تهران و تجمیع آنها بهکار بست که اتفاقا از همین نقطه ضربه اصلی را خورد. نقش بازار در پیروزی انقلاب اسلامی و بهعنوان یکی از گروههای تاثیرگذار در جامعه مدنی و همکاری با روحانیون، در تحدید دولت پهلویها و پیروزی انقلاب اسلامی اصل مهمی محسوب میشود. بد نیست اشاره کنیم که بازار سنتی در سده اخیر و حتی در چند صد سال اخیر، تاثیرگذارترین تشکل اجتماعی در تحولات اجتماعی ـ سیاسی ایران بود. از انقلاب مشروطه به بعد، حضور بازار در صحنه تحولات سیاسی و اجتماعی بسیار چشمگیر بود. سه دوره را برای تقسیم بندی این تاثیرگذاری میتوان در نظر گرفت: دوره اول؛ دورانی است که بازار بهعنوان یک رکن قدرت مطرح است؛ این دوره از صفویه شروع میشود و تا مشروطیت ادامه پیدا میکند.
دوره دوم؛ دوره جنگ قدرت است. دورهای است که بازار با قدرت سیاسی درگیر است - بعد از مشروطیت و مساله نفت - در این دوره بازار تحت فشار قرار میگیرد و درگیر جنگ قدرتی میشود که تا انقلاب اسلامی به طول میانجامد. به همین اشاره بسنده میکنیم که: بازار در جریان نهضتملی هم حضور فعالی داشت. بسیاری از بازاریها در میتینگهای سیاسی شرکت میکردند. بازاریها پیرامون تشکلها و شخصیتهای ملی که آن زمان فعال بودند، حاضر بودند. بازار از نهضت ملی خوب دفاع میکرد؛ زیرا آنچه که بازار را در معرض تهدید قرار میداد، موضوع نفت بود. نفت را ابزاری میدانستند که در اختیار حکومت و نیروهای خارجی بود و در درازمدت میتوانست بازار را از چرخه اقتصاد کشور خارج کند. اما اگر همین ابزار از سلطه حکومت وابسته و کلا از سلطه بیگانگان خارج میشد و بهدست دولت ملی میافتاد، به نفع بازار بود و آینده بازار را تضمین میکرد.
دوره سوم؛ دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، که بازار در اوج قدرت و تاثیرگذاری است. از یاد نبریم که در ابتدای روی کارآمدن رضاخان، بازار و روحانیت نگاه مثبتی به وی داشتند، تکیه معروفی بود که شخص رضاخان در مراسم عزاداری و سینهزنی آنجا شرکت میکرد. در هیاتهای مذهبی که عمدتا در محیط بازار تشکیل میشد، رضاشاه را یک چهره ملی میدانستند. چنانچه در زمانی که در عربستان یک سری اماکن مذهبی توسط وهابیون تخریب شد، علما نامههای متعددی به رضاشاه نوشتند و از وی درخواست کردند تا برای حمایت و حفظ آثار اسلامی اقدامی بکند.
تا حدود ده سال پس از روی کارآمدن رضاشاه، درگیری و تنش خاصی بین بازار، روحانیت و رضاشاه وجود نداشت. حتی بازاریان از امنیتی که رضاشاه برقرار کرده بود رضایت نسبی داشتند، زیرا تجارت و دادوستد و رونق بازار در سایه امنیت ممکن بود و این، نیاز همیشگی بازار در دورههای مختلف بوده است. اصولا یکی از دلایل همکاری بازار با قدرت سیاسی وقت (پیش از حکومت رضاشاه) نیز همین عامل بوده است.
اما نقطه شروع درگیری بازار و روحانیت با حکومت رضاخان، زمانی بود که وی سعی کرد مدل توسعه غربی را در ایران جایگزین کند. بحث کشف حجاب بهعنوان نقطهعطفی در این میان مطرح است. کشف حجاب به معنی درگیری آشکار با سنتهای روحانیت و بازار بود و برای آنان بسیار سنگین و طاقتفرسا جلوه میکرد. بهگونهای که پس از گذشت سالیان طولانی، هنوز این موضوع به فراموشی سپرده نشده است.
پلاسکو در دو نقش پیشگفته متفاوت عمل کرد: به خواسته روبنایی(بازارگرایی) تکمیلِ سیرِ مدرنیته و همگرایی با سرمایهداری لجامگسیخته در ایران پاسخ مثبت داد و با مخابره پالسهای مثبت به مجتمعهای تجاری عظیم، جدید و نوظهور در مرکزِ شهرِ و دیگر نقاط شهر تهران نقش خود را بهخوبی ایفا کرد. اما در مواجهه با نقش دوم «تضعیف بازار» و بازارزدایی مقهور انگیزههای ملی و حضور تمامیتخواهانه بازاریان در ارکان قدرت و نهادها شده و فروریخت.
گفتوگو با دکتر امانالله قرایی جامعهشناس
ضمن تشکر از اینکه در گفتوگو با مثلث شرکت کردید، در ابتدا بفرمایید که ساختمان پلاسکو از نظر جامعهشناسی از چه درجه اهمیتی برخوردار بود؟
یکی از عوامل مهمی که مدرنیته در جوامع صنعتی و مدرن مطرح کرد، مساله شهرسازی است. از منظر مدرنیته چگونگی ساخت، نوعِ بافت و وضعیت شهرها از لحاظ فضای شهری و میزان تراکم، مورفولوژی و ریختشناسی در شهر و همچنین پراکندگی و تراکم نسبی و جمعیتی شهرها اهمیت پیدا میکند. این مساله از اوایل قرن بیستم بسیار مورد توجه جامعهشناسان قرار گرفت. شهرها از لحاظ بافت شهری و ساخت و ساز و مناطق پرتراکم، آسیبهای اجتماعی، امکانات رفاهی و تفریحی و موقعیتهای سیاسی و استراتژیکی مورد توجه بیشتر قرار گرفتند. شهرها بهطور کلی از منظرهای مختلف مورد نظر قرار میگرفتند. از نظر جامعهشناسی ممکن است یک شهر بیشتر از نظر سیاسی مورد توجه قرار بگیرد که تهران یکی از نمونههای آن است. شهری ممکن است از منظر زیارتی مورد توجه قرار گیرد، مانند مشهد و قم یا اینکه شهری به سبب حمل و نقل و قطب اقتصادی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. تهران از منظر سیاسی بهخصوص بعد از دوران قاجار یا قبلتر که سبزه میدان بهوجود آمد، ساختمانهایش دارای بافت قدیمی بود. در این مورد یک مکتبی در جامعهشناسی وجود دارد که بنام مکتب جامعهشناسی شهری یا مکتب شیکاگو معروف است.
مکتب شیکاگو تمرکز خود را بر مطالعه شهرهای بزرگ قرار میدهد. مثلا کاری که در خودِ شیکاگو بهعنوان یک مادرشهر انجام شد، مورد توجه جامعهشناسانی چون پارک، ادوین، سادرلند، شاوو و غیره قرار گرفت که شهرهای بزرگ چه امکانات و چه خطراتی را در خود دارد؛ و همچنین از منظر بافت، ساخت و آسیبهایی که ممکن است در شهرها بهوجود بیاید آن را مورد بررسی قرار میدهد. براساس تئوری ریمل و براساس اصل تنازع بقا یا اصل انتخاب اصلح، موضوع مورد توجه قرار گرفت.
در این تئوری آمده است که شهر خود انتخاب میکند که چه کسانی را در خود جای دهد؛ آنها در کجای شهر زندگی کنند و خود شهر برای اینکه شرایط مثبت را فراهم آورد، به افراد ساکن میگوید که شما جایتان اینجا نیست و مهاجرت کنید. بهعنوان مثال اگر فردی ببیند که منطقهای از نظر فرهنگی و اقتصادی مناسب حال او نیست، محل زندگی خود را تغییر میدهد یا برعکس. مکتب شیکاگو شهرها را از منظر ساخت شهری به صورت دایرههای مختلفی تقسیم میکند. از نظر جامعهشناسی بازار در تهران میشود منطقه یک. اطراف بازار تهران، که وزارتخانههای مختلف در آن قرار دارند، در دایره دوم قرار میگیرند. حال هرچه شهر گسترش پیدا کند به تدریج این دایرهها زیادتر شده و جمعیت از مرکز به اطراف میروند.
ساختمان پلاسکو یکی از ساختمانهایی بود که در ساخت و ساز مدرنیته ایران بهعنوان یک سمبل در سال 1341 مطرح شد و از همان ابتدا به مرکز تولید و کسب و کار تبدیل شد. در قسمت پایین ساختمان پلاسکو قهوهخانهای بزرگ و مرکز و لابی برای افراد مختلف شامل کسبه، دانشجویان و غیره بود که محلی مناسب برای بحثهای روشنفکرانه و تجارت و کسب و کار شیک و مدرن بود. در آن حوالی مجله فردوسی، روزنامههای کیهان و اطلاعات نیز بود. این بود که ساختمان پلاسکو بهعنوان یک پایگاه اجتماعی در آمد.
جامعهشناسی شهری از لحاظ ساخت و ساز، نوع ساخت و نوع موضوع را مورد بررسی قرار میدهد. مثلا ساختمان پلاسکو را بهعنوان یک نوع مدرنیته مورد بررسی قرار میدهد. ساختمان پلاسکو نمودی بسیار بزرگ در تهران، چه از نظر فرهنگی و چه اجتماعی پیدا کرد چرا که اولین بود. ساختمان پلاسکو حرکت بهسوی مدرنیته ایران را از لحاظ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رقم زد. از نظر جامعهشناسی و همچنین مکتب تکنوکراسی ساخت ساختمان پلاسکو جامعه را در فکر، اندیشه، رفتار و طرز تفکر و بینش و گرایشها دچار تحول کرد.
مکتب تکنوکراسی که ماتریالیستها آن را مطرح میکنند از مارکس و هگل و بعد هم جامعهشناسان آمریکایی معتقدند آنچه زندگی مردم را تغییر میدهد و سبک زندگی آنان را عوض میکند و امیال، خواستها و نگرشها و تاثیرات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی سیاسی را تغییر میدهد، مادیات یا کارخانه است. وقتی ماشین دودی به ایران آمد زندگی مردم تغییر کرد. دوچرخه که به ایران آمد همینطور. زندگی سرعت بیشتری گرفت. چرخ خیاطی و یخچال و تلویزیون به زندگی سرعت بخشیدند.
بنابراین ساختمان پلاسکو بهعنوان یک متریال و ماده دیدگاه مردم را نسبت به زندگی شهری تغییر داد. میتوان اینگونه بیان کرد که اولین شکل آپارتمانی زندگی کردن از سطح به ارتفاع رفت. اثبات کرد که در زمینی با مساحت کم میتوان تولید بسیار انجام داد. این مساله از نظر جامعهشناسی از منظر تاثیرات عمیق فکری، اقتصادی و غیره مهم است. از نظر فرهنگی نیز فکر و بینش را تغییر داد. از نظر نوع ساخت و ساز، قدرت تفکر و خود اتکایی نشان داد مردم ایران هم میتوانند ساختمانهای بلند مرتبه بسازند. ساختمان پلاسکو دید اقتصادی ایران را هم تغییر داد. از نظر جامعهشناسی دید مردم و نگاه مردم دچار تغییرات ماهوی شد. ساخت ساختمان پلاسکو از نظر آموزشی، پرورشی و اقتصادی هم از درجه اهمیت بالایی برخوردار است.
به نظر شما ساخت پلاسکو همراهی مدرنیته در افقِ دیدِ سرمایهداری بود؟
بله؛ ولی ما از نظر جامعهشناسی فقط موضوع سرمایهداری را بررسی نمیکنیم. یک بعد آن سرمایهداری بود که بروز پیدا کرد. از نظر جامعهشناسی بله؛ وضع اقتصادی را تغییر داد. تولید از پراکندگی در آمد و تجمیع شد. این مرکز تبدیل به یک کارتل اقتصادی شد. هر چند مکتب شیکاگو معتقد است اطراف این ساختمان به مراکز فساد تبدیل خواهد شد...
چرا؟
چون بهواسطه و دلیل ورود مهاجران از کارگر و غیره کنترل و نظارت سخت میشود. چون ترس از شناختهشدن وجود ندارد و چون کم کنترل میشود بنابراین میتواند به مرکز فساد مبدل شود. اما ساختمان پلاسکو از نظر ابعاد آسیبشناسی و نابسامانیهایی که میتوانست در اطراف ساختمان بهوجود آید، اینها را نداشت.
به اعتقاد بزرگان علم جامعهشناسی جایی که مرکز مهاجرت است و ترس از شناخته شدن ندارند، فساد زیاد میشود. ساختمان پلاسکو این ویژگیها را نداشت بلکه تجمیع شد و تحت کنترل و نظارت قرار گرفت و اگر خلافی صورت میگرفت همه متوجه میشدند. بنابراین آسیب کمتر میشود. پس ساختمان پلاسکو از نظر اقتصادی تبدیل به یک مرکز تجاری و تولیدی و فرهنگی، سیاسی بسیار مهم شد که میتوانست از امنیت مناسبی هم برخوردار باشد.
چه طبقه از طبقات اجتماعی نسبت به پلاسکو و تجددگرایی توجه داشتند، آیا شامل همه طبقات اجتماعی میشد یا طبقات خاصی که گرایش به مدرنیته داشتند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که بهطور عام آنهایی که گرایش به مدرنیته داشتند. بیشتر مخاطب ساختمان پلاسکو بهعنوان یک مرکز تجدد قرار گرفتند. پلاسکو بعدها به یک مرکز تولید و بازار بسیار مهم تبدیل شد. با ظهور پلاسکو قدرت و نفوذ بازار از نظر سیاسی هم کاهش پیدا کرد.
چرا بازار سنتی را از بین برد؟
بله؛ در دوره ناصرالدین شاه هر وقت مساله سیاسی پیش میآمد میگفتند که بازار شلوغ کند. یکی میگفت که در اعتراض بازار را میبندیم. بازار حکم یک مرکز سیاسی مهم را داشت. بنابراین وقتی که ساختمان پلاسکو و ساختمان آلومینیوم بهوجود آمد قدرت بازار که بتواند از نظر سیاسی در جامعه نقشآفرینی کند و اثرگذار باشد و خود را بهعنوان مرکز تولید اقتصادی عرضاندام کند، کم شد.
در دوره آخر رضا شاه این تئوری مطرح شد که بازار را به خارج از تهران منتقل کنند، که قدرت بازار نتواند در حکومت دخالت کند. اهمیت ساختمان پلاسکو از این نظر است. خب این یک قدرت است. بنابراین بازار را از تجمع انداختند و پخش کردند. ساختمان پلاسکو از منظر قدرت سیاسی قدرت را از بازار گرفت. دیگر نمیتوانستند به حکومت بگویند که امروز بازار را میبندیم! همانگونه که گفتم در دوره قاجاریه و حتی پس از آن بازاریها این کار را انجام میدادند. وقتی بازار بسته میشد اقتصاد مملکت مختل میشد. از تهران شروع میشد و به تبریز و اصفهان هم گاها میرسید. پس ساختمان پلاسکو قدرت بازار را کاهش داد. شاه وقتی عملکرد پلاسکو را مثبت ارزیابی کرد، در ادامه آمد و فروشگاهای کوروش را راهاندازی کرد. به نوعی مرکز تولید از خیابانها به یک مجتمع جمع شد که توان نظارتی حکومت افزایش پیدا کند.
ساختمان پلاسکو به یک مرکز عریض و طویل تبدیل شد.
قدرت بازار را شکست. تولید را از انحصار بازار درآورد. بنابراین برای حکومت مهم بود. ساختمان پلاسکو از منظر اشتغال هم به یک مرکز مهم تبدیل شد. ساختمان پلاسکو دید فرهنگی و اجتماعی و چشمانداز اقتصادی و سیاسی را هم حتی عوض و همچنین مردم را مدرن کرد. پلاسکو تبدیل به یک مرکز مدرن خرید و فروش شد. بهعنوان یک سمبل اهمیت پیدا کرد. در ایران بهعلت اینکه ساختمانی مامور شده باشد برای تضعیف بازار، در آن زمان ایجاد نشد. البته بعدها دیگر به یک امر عادی تبدیل شد.
تهران از منظر ریخت شناسی وقتی از بالا نگاه کنیم، بسیار اشکالات متفاوتی دارد.تراکم نسبی وتراکم سیاسی و جمعیتی متفاوت دارد.تراکم نسبی یعنی تعداد جمعیتی که در آن قرار گرفتهاند. ساختمان پلاسکو باعث شد که تمرکز جمعیت در مرکز تهران افزایش پیدا کند. تراکم اقتصادی یعنی اینکه جمعیت را بر مساحت تقسیم میکنند. میزان جمعیت بر میزان تولید؛ مانند ژاپن که زمین ندارد اما از نظرتراکم اقتصادی بسیار بالاست. هلند، دانمارک و هنگکنگتراکم اقتصادی دارند؛تراکم جمعیتی ندارند.
ازتراکم نسبی برخوردار نیستند. میزان جمعیت تقسیم بر میزان زمینهای قابل کشت. خیابان جمهوری و ساختمان پلاسکو تراکم اقتصادی ایران را بالا بردند. دنیا به ژاپن بهخاطر زمینهایش اهمیت نمیدهد بلکه بهخاطر تولید بالاست که کشور ژاپن اهمیت دارد. ساختمان پلاسکو تولید اقتصادی ایران را بالا برد و مرفولوژی، یعنی ریختشناسی شهر تهران و تراکم نسبی را هم تغییر داد.
پ
نظر کاربران
و حالا به یک معما تبدیل شده!؟
بعد دولت خودشو براشون کشته
تولید کننده داخلی بود اینگار خیالشون نبود
چرت و پرت!!
امان از نقش منفعت طلبانه و معما گونه بازار