۵۴۷۴۶۱
۵۰۰۷
۵۰۰۷
پ

گره اردوگاه اصولگرایان را چه کسی باز می کند؟

فرناز حسنعلی‌زاده در روزنامه ایران نوشت: سال ۹۲ مجموع آرای ۴ نامزد اصولگرا در رقابت‌های ریاست جمهوری یازدهم ۱۶ میلیون بود و در کارزار اخیر مجموع آرای ابراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم هم قریب ۱۶ میلیون. این در حالی است که به شمار واجدین شرایط رأی دادن، دست کم ۴ میلیون اضافه شده است.

فرناز حسنعلی‌زاده در روزنامه ایران نوشت: سال ۹۲ مجموع آرای ۴ نامزد اصولگرا در رقابت‌های ریاست جمهوری یازدهم ۱۶ میلیون بود و در کارزار اخیر مجموع آرای ابراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم هم قریب ۱۶ میلیون. این در حالی است که به شمار واجدین شرایط رأی دادن، دست کم ۴ میلیون اضافه شده است.

ابراهیم رئیسی فعلاً مسئولیتی چون تولیت آستان قدس رضوی دارد که به دلیل کثرت و گستردگی مجموعه، فعالیتی تمام وقت می‌طلبد. از سوی دیگر او هیچ علقه‌ای به تشکل‌های اصولگرا ندارد و تا به حال نیز حرف و سخنی از اینکه در یکی از این گروه‌ها عضو شود یا خود حزبی تشکیل دهد، مطرح نشده است.

16 میلیون رأیی که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به سبد نامزدهای اصولگرا واریز شد، اگر چه به حدی نبود که گزینه‌های این جریان را «رئیس جمهوری» کند، اما آنقدر وسوسه انگیز و قابل تأمل هست که زعما و کارگزاران اصولگرا به صرافت صیانت و تکثیر آن بیفتند. خاصه آنکه این بار آرای پریشان، تجمیع شده و عِدّه و عُدّه این اردوگاه روشن. علی الظاهر در این هنگامه، اقدام حیاتی، ایجاد پیوند پایدار میان رأس جریان با پایگاه رأی است تا در انتخابات و بزنگاه بعدی، به مدد این عقبه راه بازگشت به نهادهای انتخابی از دست رفته فراهم شود.
چه اصولگرایان در 5 سال گذشته یکی یکی کرسی‌هایی که به واسطه رأی مردم تعیین تکلیف می‌شود را از دست داده‌اند. در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، مجلس شورای اسلامی سال 94 و واپسین انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا و ریاست جمهوری، اصولگرایان ناکام بزرگ رقابت‌ها بودند. روندی که در سه سال اخیر سرعت گرفته و موازنه قدرت را بخصوص در تهران و شهرهای بزرگ به ضرر این جریان به هم زده است.
اصولگرایان هم 30 کرسی مجلس شورای اسلامی و هم 21 کرسی شورای شهر را از دست داده‌اند و الان هم در پارلمان ملی و هم پارلمان شهری، هیچ نماینده‌ای ندارند. علاوه بر پیشکش کردن کلید کاخ ریاست جمهوری به رقیب خود، در کلانشهرهایی همچون مشهد و اصفهان که به عنوان شهر اصولگرایان شهره بودند نیز ورق برگشته است و همین رویدادها کافی است تا زنگ هشداری که از خرداد 92 برای این اردوگاه به صدا درآمد، به بلندترین حد برسد. بخصوص که قوانین موجود، برای آرایی که به حد کفایت نرسیده است، کرسی یا سهمی قائل نیست و این گونه نیست که اگر جریانی در انتخابات 30 درصد مجموع آرا را کسب کند، 30 درصد نهاد انتخابی را در اختیار بگیرد. در چنین گیروداری است که اصولگرایان درصدد هستند در نخستین گام، جمع موجود را حفظ کنند و بعد در اندیشه فزودن بر آن باشند.
تاکنون از دو محور برای این جمع نام برده شده است. یکی سید ابراهیم رئیسی نفر دوم انتخابات ریاست جمهوری و دیگری «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» که به اختصار «جمنا» خوانده می‌شود.
ابراهیم رئیسی تولیت آستان قدس رضوی اگر چه برای اهالی سیاست و رسانه چهره ناشناسی نبود، اما عامه مردم شناخت چندانی از وی نداشتند. حضور بلندمدت او در مسئولیت‌های ارشد دستگاه‌های نظارتی و قضایی، او را از میدان سیاست ورزی دور داشته بود. با این همه اصولگرایان ائتلافی ترجیح دادند با دلگرم ساختن وی به پشتیبانی همه‌جانبه، جلوی پای رئیسی فرش قرمز پهن کنند و در نهایت رایزنی‌های فشرده و دعوتنامه‌های مکرر ائتلاف اصولگرایان، تولیت آستان قدس را از مشهد به تهران کشاند؛ هر چند که وی ترجیح داد شناسنامه سیاسی خود را با شهرت «مستقل» دریافت و در انتخابات ثبت نام کند.

بعد از قطعی شدن حضور ابراهیم رئیسی و احراز صلاحیتش از سوی شورای نگهبان، احزاب و گروه‌های اصولگرا از وی حمایت و جانبداری کردند؛ جامعه روحانیت مبارز به دبیرکلی آیت‌الله موحدی کرمانی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به دبیر کلی آیت‌الله محمد یزدی، حزب پایداری و در رأس آن آیت‌الله مصباح یزدی، جبهه پیروان خط امام و رهبری به دبیرکلی محمدرضا باهنر و حتی حزب مؤتلفه اسلامی که یکی از اعضایش در میدان رقابت حضور داشت.
اصولگرایان تحول‌خواه از جمله جمعیت ایثارگران و رهپویان از جمله تشکل‌های ریز و درشتی بودند که در صف آرایی‌ها، از رئیسی پشتیبانی کردند. «جمنا» به عنوان اصلی‌ترین تشکل مدعو رئیسی نیز بعد از کناره‌گیری محمدباقر قالیباف به حمایت از او پرداخت. رئیسی نیز که با دو وعده اصلی بهبود وضعیت اقتصادی مردم با افزایش حمایت‌های مالی و مبارزه با فساد وارد گود شده بود، در ستاد خود از نیروهای اصولگرایی که در دولت محمود احمدی‌نژاد مسئولیت داشتند، بهره گرفت و از تمام فرصت تبلیغات برای معرفی خود و طرح دیدگاهش سود جست. مجموع تحولات و اقداماتی که ۱۵ میلیون و ۸۳۵ هزار و ۷۹۴ برای وی به ارمغان آورد. آرایی که بی تردید حالا او را به عنوان یکی از ظرفیت‌های اصولگرایی تعریف می‌کند؛ اما آیا این ظرفیت توان رهبری و هدایت بخشی از اصولگرایان را دارد؟
پاسخ به این سؤال نیازمند توجه به چند مؤلفه است؛ از جمله این که ابراهیم رئیسی فعلاً مسئولیتی چون تولیت آستان قدس رضوی دارد که به دلیل کثرت و گستردگی مجموعه، فعالیتی تمام وقت می‌طلبد. از سوی دیگر او هیچ علقه‌ای به تشکل‌های اصولگرا ندارد و تا به حال نیز حرف و سخنی از اینکه در یکی از این گروه‌ها عضو شود یا خود حزبی تشکیل دهد، مطرح نشده است. موضوع دیگر، اصرار وی به «مستقل» معرفی شدن است. رئیسی اگر چه در میان حلقه‌ای از اصولگرایان در انتخابات نام‌نویسی کرد و در ایام تبلیغات از سوی آنان همراهی شد، اما تاکنون کمترین اشاره‌ای به اینکه اصولگراست، نداشته است.
گزاره‌هایی که ۱۶ میلیون رأی را در میزانی قرار می‌دهد که کفه دیگرش پیشینه غیر سیاسی اوست و حال باید منتظر ماند و دید ترازو به کدام سو سنگینی می‌کند. اصولگرایان ائتلافی اما علاقه بسیار دارند «جمنا» همان حلقه مفقوده‌ای باشد که این جریان سیاسی سال‌ها به دنبالش بود؛ «لویی جرگه»‌ای درون گروهی که مجمع الجزایر اصولگرایی را تحت انقیاد یک قانون و یک لیدر قرار دهد. گروهی که به زعم خود می‌خواهند ماورای احزاب و حتی شخصیت‌های شناخته شده اصولگرا و فراتر از انتخابات، عمل کنند.
مجمعی خالی از چهره‌های ارشد اصولگرا که البته از حمایت‌های کمابیش برخی گروه‌ها و شخصیت‌های این جریان برخوردار است. این گروه اگر چه صد درصدی نیست و همچنین نتوانست به صد درصد ایده انتخاباتی‌اش در رقابت‌های اخیر جامه عمل بپوشاند، اما ادعا دارد که در معرفی و دعوت از گزینه مطلوب، مجاب کردن دیگر مدعیان به کناره‌گیری داوطلبانه، بسیج و تمرکز آرا، انتخابات گذشته را به سامان رسانده است و حال خود را از چنان وزانتی برخوردار می‌داند که در پایگاه اصولگرایی نقش محوری داشته باشد.
فارغ از مزایای پیدا و پنهان تجمیع نیروها و آرای یک جریان سیاسی، آنچه به اعتقاد ناظران حائز نگاه ویژه است، رکود رأی اصولگرایان در یک فاصله چهار ساله است. سال ۹۲ مجموع آرای ۴ نامزد اصولگرا در رقابت‌های ریاست جمهوری یازدهم ۱۶ میلیون بود و در کارزار اخیر مجموع آرای ابراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم هم قریب ۱۶ میلیون. این در حالی است که به شمار واجدین شرایط رأی دادن، دست کم ۴ میلیون اضافه شده است.
در آخرین انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تهران آرای غلامعلی حداد عادل سرلیست اصولگرایان ائتلافی همچنین سرلیست جاماندگان از پارلمان یک میلیون رأی کسب کرد اما مهدی چمران سرلیست اصولگرایان و رئیس فعلی این نهاد در انتخابات شورای شهر اخیر در تهران تنها ۶۵۶ هزار و۱۳۶ رأی به دست آورد. این توقف و رکود رأی در شرایطی است که آرای رقبای این جریان همواره در حال صعود است. آماری که نشان می‌دهد اگر اصولگرایان از یارگیری‌های جدید بهره نگیرند، در مقابل رقیبشان که هر روز بر تعداد آرایش افزوده می‌شود، دست خالی خواهند ماند؛ ولو با داشتن ۱۶ میلیون رأی.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج