گالیاردی: مربیگری در ایران یکی از ۲ آرزوی بزرگم بود
آنتونیو گالیاردی معتقد است ژاپن شایستگی صعود به نیمهنهایی جام جهانی ۲۰۲۶ را خواهد داشت.
فوتبال ۳۶۰: آنتونیو گالیاردی، یک نخبه ایتالیایی در دنیای آنالیز مسابقات فوتبال با کولهباری از تجربهها برای کمک به کادرفنی تیم ملی ایران به تهران آمده. او تیم ملی را در جام جهانی ۲۰۲۶ همراهی خواهد کرد و در مصاحبهای با گاتزتا دلوسپرت، راجع به این مهم صحبت کرده.
تیم ملی ایران، یک آنالیزور ایتالیایی دارد؛ دستیاری که روز به روز پیشرفت میکند، با بزرگان تاریخ فوتبال ایتالیا خاطره مشترک دارد و اکنون بهدنبال ماجراجویی درتهران است. برای آنتونیو گالیاردی و آنتونیو مانیکونه، نروژ در نهایت میتواند یک مقصد برای سپری کردن تعطیلات باشد، نه نامی یادآور استرس کشیدن دوباره برای صعود به جام جهانی از مسیر پلیآف.
در این وقفه بازیهای باشگاهی، ایتالیاییهایی هم هستند که هماکنون به جام جهانی صعود کرده و بلیت مسافرت به آمریکا را پیش از صعود تیم ملی ایتالیا به مسابقات، رزرو کردهاند. از کارلو آنچلوتی با برزیل به همراه پسرش داویده، فرانچسکو مائوری، مینو فولکو و سیمونه مونتانارو گرفته تا فابیو کاناوارو که یک ماه است با دستیاران ایتالیایی شناختهشدهاش، سرمربی ازبکستان شده.
تیمهای ملی حاضر در جام جهانی، آخر هفته گذشته یک ایتالیایی دیگر را نیز استخدام کردهاند؛ این بار تیمی همچون ایتالیا با پرچم سهرنگ. قبلا در کادرفنی این تبم، آنتونیو مانیکونه هم حضور داشته. آنتونیو گالیاردی از اهالی باتجربه کمپ کوورچانو، آنالیزور سابق کادرفنی روبرتو مانچینی در تیم ملی و آندرهآ پیرلو در یوونتوس، بهتازگی به کادر فنی تیم ملی ایران پیوسته است.

گالیاردی ۱۲ سال در کادر فنی تیم ملی ایتالیا بود و یک سال هم با روبرتو مانچینی در عربستان سعودی کار کرد. او اکنون پس از ۶ ماه حضور در پارما برای دستیاری کیوو، دوباره به آسیا بازگشته و در جمع ایتالیاییهای حاضر در جام جهانی، خاصترین داستان را دارد. او هرگز در بالاترین سطح فوتبال بازی نکرده و از خانوادهای با پیشینه ورزشی نمیآید!
*چگونه میشود از هیچ، به جام جهانی رسید؟
«من اوایل دهه 2000 فوتبال را شروع کردم؛ وقتی «آنالیست» بهعنوانی که این روزها شناخته میشود (یا بهتر بگوییم، تحلیلگر مسابقهها) جایی در ساختار داخلی باشگاهها یا کادر فنی تیمها نداشت. آن روزها ۲۰ ساله بودم و برای شرکتهای خصوصی کار میکردم؛ شرکتهایی تحت قرارداد با چند باشگاه و سرمربی. با چزاره پراندلی در پارما و فیورنتینا همکاری کردم. سپس پراندلی، من را همراه خودش به تیم ملی برد. البته بهسبک دورکار، انجام وظیفه میکردم.
*هیچوقت برای فوتبالیست شدن تلاش کرده بودی؟
بله اما خیلی زود رهایش کردم؛ نه فیزیک بدنی مناسبش را داشتم و نه سطح لازم برای رسیدن به حرفهایها را. با این حال، یک بازیکن در پست شماره 10 بودم و حضور در میانه میدان، کمک شایانی به درک من از فوتبال داشت. یورو 2008 هنوز یکی از زیباترین خاطرات زندگی من است. 24 سال داشتم و شاید جوانترین عضو یک کادر فنی در تاریخ!
سرجیو بوزو استاد من محسوب میشد. اگرچه آدریانو باکونی حرفه «تحلیل مسابقات فوتبال در ایتالیا» را ابداع کرد اما سرجیو بوزو (دستیار روبرتو دونادونی در تیم ملی ایتالیا که به او لقب «دایرهالمعارف فوتبال» را هم پیش کشیدهاند) اولین تحلیلگر واقعی بود. من در اردوی تیم ملی با بازیکنان شوخی میکردم و از آن تورنمنت واقعاً لذت بردم!
*بهترین رابطه را با چه کسی داشتی؟
در آن دوره اول حضور در تیم ملی، بدون شک با دنیله دروسی؛ شاید چون هر ۲ متولد سال 1983 هستیم. البته با بونوچی، کیلینی و دیگر بازیکنان هم صمیمی شدم. من و دروسی زیاد به یاد یک خاطره مشترک میافتیم. در یورو 2012 و پیش از بازی نخست مقابل اسپانیا، بهطور اتفاقی در زمین بسکتبالِ کمپ تمرینی یکدیگر را دیدیم.
دروسی میدانست در آن مسابقه باید بهعنوان مدافع میانی در خط دفاعی ۳ نفره بازی کند. این یک غافلگیری بود. پس درباره فرانتس بکنباوئر، فرانکو بارزی، لوران بلان، ماتیاس زامر، لوسیو و همه بازیکنانی حرف زدیم که وقتی بهعنوان «بازیکن آزاد» به میدان میرفتند، توانایی جلو کشیدن و ایجاد برتری عددی در میانه میدان را داشتند. دنیله بعدها پایاننامهاش در کمپ کوورچانو را هم روی همین مفاهیم نوشت.
*قهرمانی یورو، زیباترین خاطره از تمام دوران حضورت در تیم ملی بوده؟
بله؛ البته روبرتو مانچینی هم برای من یک مرجع تمامعیار بوده. یورو 2020 را در کنار ۳، ۴ ماهی که سال گذشته بهعنوان دستیار کیوو گذراندم در یک سطح قرار میدهم. در پارما جوی بینظیر شکل گرفت. همزمان با آن همکاری، وقتی تصمیم به خوابیدن میگرفتیم، مشتاق میشدیم دوباره به دفتر محل کار بازگردیم.
*کیوو، بونی و لئونی. چه چیزی آنها را از یکدیگر متمایز میکند؟
ویژگی اصلی کیوو، باهوش بودنِ او است. اگر دوران حرفهای بزرگ پشت سرش را هم اضافه کنیم، نیمی از مسیر برای پاسخ دادن به این سوال را پیمودهایم. کیوو مربی کاملی بوده. مربیانی در یک فاکتور بینقص به نظر میرسند و در فاکتورهای دیگر ضعف دارند. کیوو اما در فاکتورهای رهبری گروه، درک و ارائه تاکتیک و خوانش بازی در جریان مسابقه بسیار تواناست. او همچنین میداند چگونه باید با هر بازیکن صحبت کند چون خودش روزگاری بازیکنی مطرح بوده است.
آنژه یوان بونی استعدادی منحصربهفرد است اما باید درک شود. یک بازیکن «شماره 10 در کالبد موردنیاز برای پست شماره 9» محسوب میشود و شاید بهتر باشد به عنوان مهاجم دوم به میدان برود. او همزمان با بازی در کنارهها، گم میشود. بدون شک بونی در تنها تیم بزرگ اروپایی مناسب برای این پست بازی میکند و میتواند آنجا، ویژگیهایش را بیش از پیش شکوفا کند. بیرون از زمین هم فوقالعاده بامزه است. بونی شوخی میکند، لباس شیک میپوشد و سرشار از ذوق فرانسوی نشان میدهد..
*و جیووانی لئونی؟
چه بدشانس بزرگی! پیش از مصدومیتش به همه میگفتم میتواند کاپیتان تیم ملی شود و چه بسا پس از پارهکردن رباط صلیبی هم بتواند به این هدف برسد. جیووانی از لحاظ تربیت، جدیت و تعهد، نوجوانی است در سطحی بالاتر از حد موردانتظار. البته باید همچنان پیشرفت کند اما مرا یاد دلیخت در نخستین روزهای حضورش در مستطیل سبز میاندازد.
*آن فصل حضورت در کادر فنی یوونتوس با پیرلو را چگونه باید ارزیابی کرد؟
گاهی از فصل ۲۰۲۱-۲۰۲۰ بهعنوان یک فصل ناموفق یاد میشود اما در ۵، ۶ سال اخیر، هیچکس در یوونتوس 78 امتیاز نگرفته. هیچکس در یک فصل با یوونتوس دو جام نبرده وو پیرلو این را تجربه کرد. آن تیم بدون تردید بهترین یوونتوسِ دوران «پسا اسکودتو» بود. هرچند اکنون متوجه میشوم باید تصمیمهای دیگری میگرفتیم.
آن روزها روشی موردپسند من بود که امروز دیگر نمیپسندم. خودم هم تغییر کردهام. پیش از این، بیشتر به ساختارهای موقعیتی و قرار گرفتن بازیکنان در نقطههای مشخص زمین دقت میکردم اما اکنون گمان میکنم باید بازیکنان و تواناییهای فردیشان را به نقشهها و ساختارهای از پیش تعیین شده در میدان، اولویت داد. بازیکنان باید نقشهها را بسازند و نه برعکس!
*و این زندگی جدیدت در ایران؟
شاید باور نکنید اما میگویم. دوستان نزدیکم میدانند تابهحال در زندگی ۲ آرزو داشتهام؛ یکی مربیگری در ژاپن و دیگری مربیگری در ایران! من در دانشگاه رشته تاریخ خواندهام؛ هرچند آن را هم تمام نکردم! فرهنگ ایرانی مرا بسیار به خود جذب میکند.
از وقتی تیم ملی ایران در جام جهانی 1998 مقابل آمریکا پیروز شد، آنها را دنبال میکردم. بازیکنان بزرگی از جمله علی دایی، مهدی مهدویکیا و علی کریمی داشتهاند و همچنان دارند. وقتی یک واسطه از طرف فدراسیون فوتبال ایران با من تماس گرفت، فوراً برای همکاری پاسخ مثبت دادم.
*زندگیات چگونه خواهد بود؟
در ایران زندگی خواهم کرد و ماهی یک بار، شاید هم کمتر به ایتالیا بازمیگردم. سرمربی تیم امیر قلعهنویی است؛ مربی باتجربهای که در مدیریت تیم بسیار توانا بوده. من بیشتر وظیفه مشخص کردن تاکتیکها را در کنار سایر اعضای کادرفنی دارم. برای شناختن ایران همچنان وقت هست؛ در این فیفادی، میخواهم بیشتر نگاه کرده و بیشتر پاسخ به این سوال را بفهمم.
*۲ سوال درباره جام جهانی 2026: اول؛ چه تیمی میتواند شگفتیساز جام باشد؟
ژاپن! بازیکنان این تیم ممکن است در محوطههای جریمه به سبب فیزیک بدنی منحصربهفردشان مشکل داشته باشند اما از محوطه تا محوطه دیگر، آنها هماکنون هم در سطح قدرتمندترین تیمهای جهان هستند. ژاپن برای رسیدن به نیمهنهایی جام جهانی، چیزی کم ندارد.
*و دوم؛ اگر امیدوار باشیم ایتالیا به جام جهانی برسد، بهتر است در گروه ایران قرار بگیرد یا نه؟
نه! صادقانه بگویم، بهتر است با ایتالیا همگروه نشویم. شاید در مراحل بعدی دور گروهی به ایتالیا برخورد کنیم، بهتر باشد.
*و آخرین سوال؛ آنتونیو گالیاردی ۵ سال دیگر کجا خواهد بود؟
دوست دارم از این شغل استفاده کنم تا با خانوادهام دور دنیا را بگردم. ممکن است شغل ۵ سال آینده من بهعنوان دستیار باشد یا حتی سرمربی. احساس میکنم برای سرمربیگری آمادهام. شاید یک باشگاه در ایتالیا یا چه میدانم، یک تیم ملی! در هر صورت، تا یک هفته پیش چهکسی فکر میکرد من اکنون در تهران باشم؟!
ارسال نظر