درگیری صلاح و اسلوت، لیورپول را به نابودی میکشاند
نیمکتنشینی صلاح این واقعیت را برجسته میکند که هر چه اسلوت تأثیر بیشتری بر تیم میگذارد، روند افت بازیکنان و کل ساختار تیم آشکارتر میشود.
طرفداری: تنش بیسابقه میان محمد صلاح و آرنه اسلوت، لیورپول را وارد بحرانی کرده که بسیاری از هواداران آن را جنگ داخلی واقعی توصیف میکنند؛ بحرانی که درست پس از بازیای که قرمزها برتری ۲-۰ خود را از دست دادند، سر باز کرد و اکنون خطر فروپاشی کامل یک فصل را پیشِروی باشگاه قرار داده است.
در روزی که لیورپول باید در زمین لیدز یونایتدی که برای بقا میجنگد پیروزی را جشن میگرفت، باز هم همه چیز فرو ریخت؛ برتری ۲-۰ به تساوی ۳-۳ تبدیل شد و موجی از نارضایتی را در آنفیلد به راه انداخت. هوادارانی که پس از فاجعه الند رود تصور میکردند وضعیت نمیتواند بدتر شود، خیلی زود دریافتند فوتبال همیشه راهی برای غافلگیری دارد. اینبار آتش از جایی شعله کشید که کمتر کسی انتظارش را داشت: مصاحبهای آتشین از محمد صلاح.

صلاح پس از بازی مقابل خبرنگاران ایستاد و به شکلی کمسابقه دلخوریهایش را آشکار کرد؛ گفتوگویی که عملاً آغاز یک رویارویی علنی با سرمربی بود و به سرعت به سوخت لازم برای احساس بحران درونی تبدیل شد. او در این مصاحبه با صراحتی کمسابقه اعلام کرد که نمیداند چرا رابطهاش با اسلوت به این نقطه رسیده و افزود احساس میکند باشگاه او را قربانی میکند. صلاح تأکید کرد عاشق لیورپول است، فرزندانش همیشه از باشگاه حمایت میکنند و خودش هم هرگز عشقش را نسبت به این تیم از دست نخواهد داد، اما در عین حال گفت این شرایط قابل قبول نیست و نمیداند چرا زیر فشار قرار گرفته و احساس قربانی شدن دارد.
ستاره مصری همچنین یادآور شد که سالها برای جایگاهش جنگیده و آن جایگاه را به دست آورده، نه اینکه هر روز مجبور باشد دوباره از ابتدا خود را ثابت کند. او گفت کارهای زیادی برای لیورپول انجام داده و نمیپذیرد که بهعنوان مشکل اصلی معرفی شود.
در نتیجه این فضای متلاطم، بسیاری حالا با یک دوگانه سخت مواجه شدهاند: بازیکن افسانهای مقابل سرمربی تازهکار؛ اسطورهای که یک دوران را تعریف کرده در برابر مربیای که در نخستین فصل حضورش اولین جامش را کسب کرد اما حالا سرمایه اعتماد هواداران را از دست میدهد. تفاوتی ندارد کدام طرف پیروز شود، واقعیت این است که چنین درگیریای برای تیمی که با چالشهای متعدد دستوپنجه نرم میکند، کمترین نیاز ممکن بود.
در ادامه، نگاهها فوراً به عملکرد ضعیف این فصل و ریشههای ناپایداری کشیده شد. صلاح که فصل گذشته با ۲۹ گل و ۱۸ پاس گل لیورپول را به قهرمانی رساند و بهترین بازیکن لیگ شد، حالا تنها ۴ گل و ۲ پاس گل در ۱۳ بازی دارد. آماری که شاید برای بسیاری قابل قبول باشد، اما افت محسوس او در سبک بازیاش قابل انکار نیست. این ضعف فردی اما تنها بخشی از یک تصویر بزرگتر است؛ تصویری که نقاط تاریکی درباره تناسب بلندمدت اسلوت با پروژه پساکلوپ را نمایان میکند.
همان روایت آشنایی که مخالفان سال گذشته با شوق درباره اسلوت بیان میکردند، اکنون دوباره مطرح شده است؛ اینکه او با تیمی قهرمان شد که کلوپ ساخته بود، نه تیمی که خودش شکل داده باشد. با وجود برخی اصلاحات هوشمندانه در سیستم کلوپ و بازگرداندن تعادل به خط میانی، امسال لیورپول کاملاً بر اساس فلسفه اسلوت بازی میکند؛ فلسفهای که پرس خفهکننده را از بین برده، سرعت پاسکاری را کم کرده و تحرک پشت دفاع را کاهش داده است.
قرمزها بیش از هر زمان دیگری شبیه منچستریونایتدِ تنهاخ بازی میکنند، نه ماشین پرس بیرحمی که کلوپ ساخته بود. اما مشکلات تنها از تاکتیکهای درون زمین سرچشمه نمیگیرد. تابستانی پرهزینه که با جذب ایساک، ویرتس، فریمپونگ و کرکز همراه بود، انتظاراتی سنگین ایجاد کرد؛ انتظاراتی که به جز شاید هوگو اکیتیکه، هیچیک از تازهواردها نتوانستند برآورده کنند. با این حال، ریشه بحران از همانجایی آغاز شد که لیورپول در تابستان چند چهره کلیدی را از دست داد.
مرگ غمانگیز دیوگو ژوتا همچنان مانند باری عاطفی بر دوش مجموعه باشگاه است؛ فوتبالیستی باهوش که بارها با یک حرکت زیرکانه یا ضربهای ظریف نتیجه بازیها را تغییر داده بود. فشار روانی این فقدان بر همتیمیهای او همچنان سنگین است و نمیتوان اثرش را دستکم گرفت. در کنار این شوک، خروج لوئیس دیاز و ترنت الکساندر آرنولد سبک بازی لیورپول را از اساس تغییر داد. نبود بازیکنانی که دفاع حریف را میشکافتند، خط حمله را ایستا و قابل پیشبینی کرده است.
کودی خاکپو اغلب بازی را کند میکند و فضاها بسته میمانند؛ موضوعی که تأثیری مستقیم و واضح بر عملکرد صلاح گذاشته، آنهم در شرایطی که سرعتش دیگر مانند گذشته نیست. غیبت الکساندر آرنولد، که شاید امروز با انتقاد بخشی از هواداران روبهروست، تأثیر مستقیمی بر افت صلاح دارد. لیورپول بدون پاسهای بلند و موقعیتساز او بخشی از قدرت انتقالیاش را از دست داده؛ همان همکاری بینظیری که میان او و صلاح در دوران کلوپ ایجاد شده بود نوعی درک غریزی از اینکه دیگری کجا میدود یا چه زمانی باید همپوشانی کند اکنون کاملاً ناپدید شده است.
در چنین فضایی، منطق تاکتیکی اسلوت زیر سؤال رفته. اگر لیورپول همچنان با همان انرژی قدیمی کلوپ بازی میکرد و صلاح نمیتوانست همراهی کند، نشاندن او روی نیمکت قابل توضیح بود؛ اما تیم فعلی هیچ شباهتی به آن مدل ندارد. صلاح سالها یکی از سختکوشترین بازیکنان سیستم پرس بوده و ادعای ناتوانی او در کار فیزیکی پذیرفتنی نیست، بهویژه وقتی بازیکنی مثل کوناته با وجود عملکرد ضعیف همچنان فیکس است.
نگرانی بزرگتر اما از جایی میآید که اسلوت برای نیمکتنشین کردن صلاح، بازیکنان را در پستهای غیرتخصصی به کار میگیرد؛ مثل سوبوسلای که در این فصل شاید بهترین بازیکن تیم باشد اما به پست وینگر راست منتقل شده است. یا اصرار به زوج نکردن ایساک و اکیتیکه در حالی که خاکپو را با وجود قابلپیشبینی بودنش ثابت در ترکیب نگه میدارد. با توجه به بحران کنونی، حتی خود هواداران هم میپرسند چرا فرصت همزمان بازی کردن سهگانه اکیتیکه، ایساک و صلاح امتحان نمیشود.
در نهایت، اگرچه صلاح از ماندن در لیورپول پشیمان نیست و منطقی است که یک بازیکن جاهطلب تیمی مدعی لیگ قهرمانان اروپا را به مقصدی مثل عربستان ترجیح دهد، اما حالا پرسش مهم این است که آیا اسلوت همچنان تمایلی به حفظ او دارد یا نه؟ صلاح نماد عصر کلوپ است؛ مردی که افت عملکردش نشانهای از بحران عمیقتری تلقی میشود، و نیمکتنشینی او نهتنها این واقعیت را پنهان نمیکند، بلکه آن را برجستهتر میسازد: هر چه اسلوت تأثیر بیشتری بر تیم میگذارد، روند افت بازیکنان و کل ساختار تیم آشکارتر میشود.
ارسال نظر