۱۰۸۶۷۸۸
۳۷ نظر
۱۴۶۰۴
۳۷ نظر
۱۴۶۰۴
پ

روایتی از آن‌ها که خودکشی کردند و نمُردند

روایت کسانی که یک‌بار تجربه انتخاب خودخواسته برای زندگی‌شان را داشته‌اند.

روزنامه شهروند - لیلا مهداد: انتخابش آرام‌بخش بود؛ انتخابی برای آرام‌گرفتن از رنجش آدم‌ها. قرص‌ها و بعد آماده‌شدن برای یک خواب ابدی. سرخوردگی تنها دلیلش بود برای این انتخاب سخت. «تو اولین قرار زندگیم پسره بهم گفت تو ناقصی. حتی نمی‌تونی دامن بپوشی.» صدای گریه‌اش که در اتاق پیچید؛ اشک و لبخند هدیه کرد. پزشک‌ها از مشکل مادرزاد گفتند؛ از کوتاه‌بودن یکی از پاها. سه‌سال بیشتر نداشت که بار‌ها و بار‌ها زیر تیغ جراحی رفت.

دوسال پیش آخرین تیغ را هم زد برای جراحی زیبایی پایش. «از بچگی عمل‌های سنگین زیادی انجام دادم.» فشار جراحی‌های پی درپی. قرص‌های آرام‌بخش برای التیام دردهایش. حس سرخوردگی در اولین قرارش فکرش را به هم می‌ریزد. «فکر می‌کردم به درد هیچی نمی‌‎خورم.» فکری که او را به یاد قرص‌های آرام‌بخش‌اش انداخت. یادش نمی‌آید بعد از قرص‌ها چه اتفاقی افتاد. از آن روز ورقه‌های قرص و لیوان آب را به یاد داد، البته ویلچری که او را برای شست‌وشوی معده می‌برد. «بیمارستان لقمان بود.» حس پشیمانی بعد از آخرین تصمیمش را تجربه نکرد.

روایتی از آن‌ها که خودکشی کردند و نمُردند

حس پشیمانی‌اش ناخودآگاه بود. حسی که «هیوا» در آخرین ویزیتش تجربه کرد. «اسم تک‌تک قرص‌ها و میزان مصرفم رو گفتم. اونجا فهمیدم که پیشیمون شدم و دوست دارم برام کاری بشه.» بعد از مرخصی از بیمارستان نوبت به مشاوره می‌رسد؛ جلساتی برای چرایی کار‌ها و افکارش. «بعد از اون ماجرا بار‌ها به فکر خودکشی افتادم.» افکاری زودگذر که به یک جمله ختم می‌شوند؛ «من هیچ نیستم. حتما کسانی هستند که دوسم داشته باشن.»

«فکر می‌کردم به درد هیچی نمی‌‎خورم.» فکری که او را به یاد قرص‌های آرام‌بخش‌اش انداخت. یادش نمی‌آید بعد از قرص‌ها چه اتفاقی افتاد. از آن روز ورقه‌های قرص و لیوان آب را به یاد داد، البته ویلچری که او را برای شست‌وشوی معده می‌برد. «بیمارستان لقمان بود.»

از موفق نشدنم، خوشحالم

جلوی تلویزیون چمباتمه زد و میان خواب و بیداری ماجرای آن شب «دبیرستان خضرا» را تماشا کرد. بیست شاید هم بیست‌و یک‌ساله بود. «پشت کنکوری بودم.» دیپلم که گرفت، مسئولیت کوچک‌تر‌ها و بعضی کار‌های خانه به دوشش افتاد. «کنار کار‌ها درس می‌خوندم، اما کنکور قبول نمی‌شدم.» جرقه انتخاب خودخواسته «لیلی» کَل‌کَل پدر بود برای دیدن اخبار و اصرار «لیلی» برای دیدن سریالی که تنها دلخوشی آن روزهایش بود. «نمی‌دونم چرا؟! ولی اون شب دنیا روی سرم آوار شد. اتفاقات بد، فیلم سریعی شدن، جلوی چشمام.» احساس ناتوانی تمام وجود نحیف «لیلی» را تسخیر می‌کند. دستان کشیده و استخوانی‌اش پتو را روی سرش می‌کِشد برای گریه آهسته هر شبش. «یک آن، خودم را جلوی یخچال دیدم با قرص‌های اعصاب مادرم که به زور آب می‌خوردم.»

رویای آن شبش خوابی طولانی بود، بدون بیداری. «صبح صدای مادرم را می‌شنیدم، اما توان بازکردن چشمام رو نداشتم.» در میانه عالم خواب و بیداری سر صبحانه حاضر می‌شود؛ با سطح هوشیاری پایین. «یادم نمیاد چرا مادرم شک کرد.» در میانه گریه‌ها و بر سر زدن‌های مادر و غُرها و فحش‌های پدر شاید خواهر کوچک‌تر لباس تن «لیلی» می‌کند. «پدرم می‌گفت، بذار بمیره، مگه خودش همین رو نمی‌خواد.» اولین مقصد بیمارستان «لیلی» نیمه‌هوشیار، مادر گریان و پدر عصبانی بیمارستان لقمان است. «شست‌وشوی معده‌دادن. هنوزم یادش می‌افتم حالم بد میشه.»

روایتی از آن‌ها که خودکشی کردند و نمُردند

روی تخت باریکی روبه شکم می‌خوابد، با دست‌های بسته به پشت. شیلنگی از دهانش خودش را می‌رساند به معده و… «هم ترسیده بودم، هم خجالت می‌کشیدم.» ترس اتفاقات بعد از رفتن به خانه، غُرها و سرکوفت‌های پدر و خجالت از کوچک‌تر‌ها برای انتخابش. «یه شب بیمارستان بودم، اما ترس نمی‌ذاشت خوابم ببره.» بعد از آن شب تلخ و سیاه هر اتفاق کوچکی از شکستن نلبعکی تا قبول‌نشدنش در کنکور، یک جواب داشت؛ «چرا نمردی.» سرکوفت پدر و ترس از اینکه دوباره نمیرد «لیلی» را از خودکشی دوباره منصرف کرد. «خوشحالم اون روز موفق نشدم. زندگی یادم داد مرگ آخرین راه‌حله نه اولین انتخاب.»

«برگشتم خونه. تنها کاری که شوهرم کرده بود، دَم در منتظرم بود، همین.» مرد در قاب دَر ایستاده تصویر تمام نگرانی یک همسر بود؛ «این صحنه رو که دیدم، خوشحال بودم که به خاطر او از زندگیم نگذشتم.»

خوشحال بودم به خاطر او از زندگیم نگذشتم

بیشتر عمرش را میان آسیب‌دیده‌های اجتماعی گذرانده؛ از همان روز‌های جوانی. زنان و دختران زیادی میان اشک و لبخند برایش از مردان ناجوانمرد زندگی‌شان گفته‌اند. از اولین نخ سیگار تا اولین‌بار که پایپ دست گرفتند. پشت میز یا در اتاق‌های بیمارستان چهره‌اش را با لبخند ملیح قاب گرفت و شد سنگ صبور دردها. «اتفاق من کمی عجیب و غریب بود.» ماجرای «مهناز» از یک مزاحم خیابانی شروع شد. روزی که با حجاب کامل و دستکش از محل کارش بیرون زد.

«تمام مسیر پشت‌سرم اومد. چندتا تاکسی عوض کردم، اما دست‌بردار نبود.» تعقیب و گریز مزاحم «مهناز» در کوچه‌ای خلوت تمام شد. «خودش رو برهنه کرد.» جیغ زد. یادش نمی‌آید چقدر طول کشید. ترس لرزه بر اندامش انداخته بود. اولین مکالمه با همسرش بعد از این اتفاق تلخ یک واکنش بیشتر نداشت. «تو چه کار کردی که افتاد دنبالت؟» نه از دلجویی خبری بود، نه از آرام‌کردن. نه از راهکاری برای تکرارنشدن ماجرا. «رفتار همسرم خیلی بهِم برخورد.»

واکنش «مهناز» ۳۰ ساله به غُرهای همسرش بیرون‌زدن از خانه بود. «۴-۵ ساعت فقط راه رفتم و فکر کردم.» مرور ماجرای مزاحم، ترسی که جانش را تسخیر کرد، برخورد همسرش، دلجویی که از او نشده بود، گناهی که هیچ کجایش خود را مقصر نمی‌دید. «تصمیم گرفتم خودم رو بکشم.» «مهناز» بی‌آنکه بداند کجای شهرش ایستاده، خود را روی یکی از پل‌های عابرپیاده پیدا می‌کند. «یک آن فکر کردم چرا برای دوتا آدم احمق خودمو بکشم.» نگاهی به پایین پل و تمام‌شدن فیلم کوتاه ترسناک آن شب تابستانی. «اگه اون موقع یک لحظه به خودم نیومده بودم، الان مهنازی نبود.»

روایتی از آن‌ها که خودکشی کردند و نمُردند

«مهناز» از مرگ انصراف داد. دوباره راه رفت و این‌بار تنها به «مهناز» یعنی خودش فکر کرد. اینکه دختری تحصیلکرده و قوی است و نباید به خاطر دیگری تصمیم اشتباهی برای خودش بگیرد. هرچند هر ازگاهی دوباره فکر تحقیرشدن از سوی دو مرد هنوز آزارش می‌داد. «برگشتم خونه. تنها کاری که شوهرم کرده بود، دَم در منتظرم بود، همین.» مرد در قاب دَر ایستاده تصویر تمام نگرانی یک همسر بود؛ «این صحنه رو که دیدم، خوشحال بودم که به خاطر اون از زندگیم نگذشتم.»

خودکشی یا بدن‌کُشی؟

خودکشی یا اقدام به خودکشی اصطلاح درستی نیست، چون خود را نمی‌توان کُشت! خود از ابعاد روانی، اجتماعی و جسمی تشکیل شده و این درحالی است که بعد روانی مفهومی انتزاعی است که نمی‌توان آن را از بین برد. شاید واژه صحیح را بدن‌کشی بتوان نامید. بدن‌کُشی، انتخابی که اغلب به دلیل عدم برآورده‌شدن مکرر نیاز‌های فرد رخ می‌دهد. فردی که عدم برآورده‌شدن نیاز‌ها او را دچار ناکامی و درماندگی می‌کند. ناکامی‌ای که محصولی جز خشم ندارد؛ خشمی که ممکن است به درون یا بیرون جهت‌گیری کند.

واقعیت امر این است وقتی خشم امکان بروز پیدا نمی‌کند، معطوف به خود می‌شود و رفتار‌های آسیب‌رسان بدنی و در نهایت اقدام به بدن‌کُشی رخ می‌دهد. به باور مجتبی دلیر، عضو هیأت‌مدیره و دبیر انجمن روانشناسی اجتماعی ایران تقریبا همه انسان‌ها زمانی در طول عمر خود افکار بدن‌کشی از ذهن‌شان گذشته است. «اما تعیین اینکه چه کسی اقدام به این رفتار خواهد کرد، گاهی به راحتی امکان‌پذیر نیست.»

روایتی از آن‌ها که خودکشی کردند و نمُردند

تقریبا همه انسان‌ها زمانی در طول عمر خود افکار بدن‌کشی از ذهن‌شان گذشته است. «اما تعیین اینکه چه کسی اقدام به این رفتار خواهد کرد، گاهی به راحتی امکان‌پذیر نیست.»

این مدرس دانشگاه معتقد است برخی افراد بدون کوچک‌ترین اشاره‌ای اقدام به عمل می‌کنند. هرچند گاهی برخی دیگر درباره قصدشان صحبت می‌کنند، اما از طرف اطرافیان جدی گرفته نمی‌شوند. «بدن‌کشی آخرین قدرت‌نمایی فرد در برابر مشکلات است. مشکلاتی که ممکن است از نظر دیگران جزو طبیعی زندگی باشند، درحالی که در دنیای پدیداری فرد غیرقابل تحمل درک می‌شوند.» دلیر بر این باور است چنین فردی به این نتیجه‌گیری می‌رسد که به جای تلاش برای از بین‌بردن مشکلات غیرقابل حل خود، بدنش را که در اختیار خودش بوده و از یک نظر منشأ این مشکلاتش است، از بین ببرد. «فردی که در برآورده‌کردن ساده‌ترین نیاز‌های جسمانی‌اش درمانده باشد و امیدی به اصلاح و حل و فصل مشکلاتش نداشته باشد، به ناچار دچار افکار ناگوار بدن‌کشی خواهد شد.»

دلیر متهمان اصلی بدن‌کشی را مشکلاتی مثل قرنطینه طولانی‌مدت، گرانی فزاینده، تورم، تحریم، خشونت خانگی، بیکاری، بیماری کرونا، سوگ و داغداری، از دست‌دادن تاب‌آوری، شنیدن اخبار درباره تأخیر در واکسیناسیون، چشم و هم‌چشمی‌‎ها و احساس حقارت‌کردن ناشی از فضای مجازی، شنیدن اخبار اختلاس‌ها و تخلف‌ها، بی‌تدبیری و بی‌توجهی به معیشت مردم، تغییر غیرمنطقی قوانین و بی‌عدالتی نسبت به یک گروه از افراد، افسردگی اجتماعی، از دست‌رفتن توان پیش‌بینی و کنترل به واسطه شرایط اجتماعی و اقتصادی ایجادشده، رانت، تقلب، پارتی‌بازی، فساد اداری، شنیدن خبر تخلف مدیران و مسئولان سابق و حاضر و… می‌داند؛ عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر افزایش نرخ بدن‌کشی.

نگوییم ضعیف

ارغوان صادقی، روانشناس و مشاور بر این باور است خودکشی یا بدن‌کشی را نباید مختص آدم‌های ضعیف دید؛ نگوییم ضعیف. «ما کلمه ضعف را استفاده نمی‌کنیم، چون ضعف قضاوت دارد.» به اعتقاد «صادقی» فکرکردن به خودکشی تا حدی جزو افکار طبیعی است. «فرد زمانی که مستأصل می‌شود و راه‌حلی برای مشکلاتش پیدا نمی‌کند، فکر می‌کند خودش را از مشکلات بیرون بیاورد.» به باور صادقی، به کاربردن واژه ضعیف تنها برای فرد ایجاد شرم و فشار بیشتر می‌کند. «معمولا کسانی که اقدام یا به فکر خودکشی می‌افتند، مسلما کمی افسردگی دارند.» افسردگی که فرد را به نقطه‌ای می‌رساند، فکر می‌کند راه خروجی ندارد، جز اینکه خودش را از میان مشکلات حذف کند.

روایتی از آن‌ها که خودکشی کردند و نمُردند

خودکشی، پدیده یا آسیبی است که مختص یک جامعه نیست، بلکه مشکل بزرگ جهانی است. مشکلی که آمار‌ها می‌گویند سالانه نزدیک به یک‌میلیون نفر با خودکشی می‌میرند. یعنی خودکشی اولین دلیل مرگ است. به باور این روانشناس، خودکشی پدیده‌ای پیچیده است؛ پدیده‌ای که عوامل مختلفی در آن دخیل‌اند. «نمی‌توان یک دلیل را عنوان کرد. خودکشی مسأله‌ای است که دایره‌وار دلایل مختلف در آن دخیل‌اند.» «صادقی» افسردگی و اضطراب را جزو دلایل اصلی برای تصمیم به خودکشی می‌داند، البته اختلالات روانی و شرایط بیرونی مانند خانواده و جامعه در بالارفتن افسردگی نقش ایفا می‌کنند. «آدم افسرده نمی‌تواند واقع‌بینانه مسائل را ببیند و همه مسائل را از پنجره افسردگی می‌بیند. البته آدم‌های افسرده‌ای داریم که دست به خودکشی نمی‌زنند.»

عوامل بهداشتی، محیطی و تاریخی

این روانشناس معتقد است میان اقدام یا فکر خودکشی باید تمایز قایل بود. او بر این باور است بهداشت روانی، عوامل محیطی و تاریخی می‌توانند ریسک خودکشی را بالا ببرند. «نداشتن روابط خوب، احساس تنهایی، نوسان احساسی، خشم، بیماری‌های روانی یکسری از عوامل دخیل در بالارفتن ریسک خودکشی هستند.» هرچند درد‌های فیزیکی، تصادفات و حوادثی که به مغز آسیب می‌رسانند هم، بی‌تأثیر نیستند. «طلاق، احساس طردشدگی، مسائل مالی همگی می‌توانند جرقه‌ای برای خودکشی باشند.» دسترسی به وسایل خودکشی را هم نمی‌توان بی‌تأثیر دانست.

«در دسترس‌بودن وسایل مانند موادمخدر، الکل، دارو و… در خانه و جامعه می‌تواند ریسک را بالا ببرد.» عوامل تاریخی به معنای اقدام به خودکشی در گذشته فرد است، همین‌طور به معنای وجود موارد خودکشی در خانواده است. «آزار و اذیت‌های جسمی و جنسی در دوران کودکی هم می‌توانند از دلایل خودکشی باشند.» عوامل بیولوژیک را هم نمی‌توان نادیده گرفت؛ ژن‌ها می‌توانند در این انتخاب موثر باشند. «خانواده‌هایی که خودکشی یا اقدام به خودکشی در آن‌ها سابقه داشته است.»

«تحقیق سازمان بین‌المللی بهداشت در سال ۲۰۱۳-۲۰۱۴ در مورد اقدام به خودکشی می‌گوید یک جواب مشخص برای دلیل خودکشی وجود ندارد، اما ۷۵ درصد خودکشی‌ها در کشور‌هایی با درآمد متوسط و پایین اتفاق می‌افتند.»

روایتی از آن‌ها که خودکشی کردند و نمُردند

علایمی که هشدار می‌دهند

اقدام به خودکشی یا اندیشیدن به خودکشی بی‌شک ردی از خود به جا می‌گذارد؛ ردی که می‌توان با شناسایی آن‌ها از این مسأله جلوگیری کرد. «تغییرات رفتاری، صحبت از مرگ و خودکشی می‌توانند یکی از نشانه‌های این تفکر در فرد باشند.» علایمی که هشداری هستند بر این پدیده. افرادی که به خودکشی فکر می‌کنند، اغلب اوقات احساس ناامیدی دارند. حس ناتوان‌بودن در برابر زندگی. اغلب این آدم‌ها حس سرباربودن در خانواده و جامعه را دارند؛ حسی که به آن‌ها القا می‌کند در تله‌ای گرفتار شده‌اند و راهی برای برون‌رفت ندارند.

«امکان دارد فرد در مصرف موادمخدر یا الکل زیاده‌روی کند یا در اینترنت به دنبال راهکار‌های خودکشی باشد. این افراد اغلب ممکن است فعالیت‌شان را کاهش بدهند. خودشان را از دوست و خانواده دور کنند حتی ممکن است با آدم‌ها خداحافظی کنند. یکی از هشدار‌ها بخشیدن وسایلی است که فرد به آن‌ها علاقه‌مند است. خستگی، خشونت هم می‌توانند از رفتار‌هایی باشند که نشانه فکرکردن به خودکشی هستند.»

گفتن از دلایل و عوامل تنها ابتدای راه است، درحالی که قدم‌های جلوگیری از این تصمیم اهمیت بیشتری دارند. «وسایل در دسترس را محدود کنیم تا فرد از لحظه تصمیم گذر کند.» مراجعه به مشاوره و پزشک راهکاری است برای کسانی که خودکشی ناموفق داشته‌اند. اگرچه خانواده اهمیت بالایی دارد، چون نحوه برخورد با مسأله بازخورده‌های متفاوتی خواهد داشت. «کسی که خودکشی ناموفق داشته، می‌تواند احساس شرم یا غم داشته باشد.»

فراموش نکنیم که نصحیت‌کردن چاره کار کسی نیست که خودکشی ناموفق داشته است. امیددادن بهترین تأثیر را خواهد داشت. ایجاد هدفی جدید برای ادامه‌دادن. «تحقیق سازمان بین‌المللی بهداشت در سال ۲۰۱۳-۲۰۱۴ در مورد اقدام به خودکشی می‌گوید یک جواب مشخص برای دلیل خودکشی وجود ندارد، اما ۷۵ درصد خودکشی‌ها در کشور‌هایی با درآمد متوسط و پایین اتفاق می‌افتند.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      باحالی آدمای دور و برت میدونی چیه ؟ بعد کارهایی که سرت کردن ؛ به گریه ها و حال بدت و کم آوردنات و... هم طعنه میزنن بابت اینا هم سرزنشت میکنن
      هر چی بشه هر اتفاقی بیفته همونو پیراهن عثمان میکنن ... تو هیچوقت حتی حق نداری اعتراض کنی ، بروز بدی

      پاسخ ها

      • Nana

        ببخشید شستشوی معده چطوریه؟

      • ..

        یه لوله از دماغت می کنن تا برسه به معده بعد یه ساعت میکشه تا قرصارو بکشن بیرون بعدم ذغال می زنن تا مانع جذب قرص بشن واقعا وحشتناکه

    • پریماه

      ای داد بیداد فشار زندگی انقدر سنگین باشه که فکر مرگ باشی
      برای خودمم بارها اتفاق افتاد که دوست داشتم بمیرم و هنوزم گاهی فکر میکنم

    • بدون نام

      منم تا حالا 2 بار خودکشی کردم ولی نجاتم دادن متاسفانه
      الان هم دوباره قصدش رو دارم ولی تا خرداد ماه مجبورم صبر کنم چون 1 قسط دارم که باید بدم و نمیخوام باری بر دوش خانوادم باشه

      پاسخ ها

      • بدون نام

        این دنیا به اندازه ی کافی مشکلات داره. تو دیگه واسه خودت و اطرافیانت بدترش نکن. یکم فکر کن

      • حسن کچل

        من دعا میکنم انشاالله منصرف بشی

      • آ.ن.14

        خودکشی آخه چرا میتونی وقتت رو با تفریح های سالم پرکنی که دیگه افکار بیهوده سراغت نیان؛به یک باشگاه ورزشی برو،شروع به یاد گرفتن هنری بکن،کتاب مطالعه کن و ... ولی هیچ وقت به مردن فکر نکن،درباره کنترل عملکرد مغز و کارهایی که میتونن روحیه تو بالا ببرن تحقیق کن.به زندگی خوشبین باش و انشالله خدا هم در امید رو به روت باز میکنه.

      • بدون نام

        میدونی چقد باید خرج سنگ قبر و مراسم ختم بکنن پس این کارو نکن

      • حسین

        امیدوارم تا اون وقت یه اتفاق خوب تو زندگیت بیفته که کلا منصرف بشی.درسته شرایط سخته

      • شهروز

        همچین اشتباهی نکن که بعد مرگت یک هفته‌ای از یاد همه میری .من خودمم هم چند بار به این کار میخواستم تن بدم و آخر یک روز نشستم با خودم فکر کردم که این رفتار از کجا نشأت میگیره و چیزی نبود جز جلب توجه و احساس ترحم بقیه ولی عزیز اینجا ایرانه و هر کسی در هر مرتبه‌ای به فکر خودشه شما هم فقط بفکر خودت باش یک مدت اصلا به کسی توجه نکن تا میتونی فکرتو خالی نگه دار و به اصطلاح با خودت یک رویا بساز البته رویای خوب و وسط افکار خوبت مغز یک محک میزنه به افکار بدت ولی نزار بیشتر پیش بره یجورایی تنبیهش کن مغزتو .مغز یک حالتی داره چه افکار بد چه خوب که آنقدر به فکر کردن به اون چیز ادامه بدی هم از لحاظ بد و هم خوب لذت میشه برای فکرت و ملکه ذهنت میشه و دست خودته که چجوری فکرتو پیش ببری البته با تمرین و صبوری .تجربه نشون میده بدترین چیز برای یک فرد افسرده نشخوار فکری اتفاقات بد هست که اگه بتونی با فکرهای ضدش کنترلش کنی به آرامش می‌رسی . ببخشید زیاد نوشتم ولی تا می‌تونستم از تجربباتم با شما در میان گذاشتم . امیدوارم سلامت و تندرست باشید.

      • فریدون

        دوباری خودکشی کردی قسط نداشتی

      • بدون نام

        همه مشکل داریم ولی مجبوریم تحمل کنیم به فکر پدر و مادرمون باشیم که بعد از ما چه حالی پیدا میکنن

      • بدون نام

        کاش یه روز به اون حالی برسی که نه به خاطر بقیه بلکه به خاطر خودت و امید ها و آرزوهات تحمل کنی ؛ ولی یه نصیحت درد هاتو به هرکسی نگو
        برای هرکسی پوسته روحت رو کنار نزن همه توانایی فهم و درک و همدردی ندارن
        یا سرزنش میشی یا مسخرت میکنن یا رهات میکنن
        بعضیا فقط شیرینی دوست دارن و نمیخوان خرما و حلوا بخورن
        برای همین سینی رو میزنن تو صورتت و فقط خودت زخمی میشی

      • حاتمی

        برای چی خودکشی ؟؟؟؟ ما 1300 شهر داریم . 37000 روستا داریم . برو توی یک شهر یا یه روستا زندگی کن که هیچکس را نبینی . عشق زندگی ات بکن .

      • بدون نام

        ملت محترم اگه کامنت ایشونو کامل می خوندین متوجه می شدین به خاطر مشکلات مالی می خوان خودکشی کنن. پس باشگاه رفتن و ... دردی ازشون دوا نمی کنه. همچنین مشکلی با اطرافیانشون ندارن که برن تو روستا زندگی کنن و راحت شن

      • بدون نام

        کاربر 13:47 چقدر خوب گفتید درود بر شما

      • صبا

        با ۱۲۳ تماس بگیر.باهاشون از قصدت صحبت کن.
        فقط حرف بزن.
        تماس بگیربا این شماره

        اوکی؟؟؟

        ۱۲۳
        یادت نره

      • صفا

        شما که اینقدر معرفت داری که بفکر بقیه هستی چرا بفکر خودت نیستی بامرام .... قبول دارم زندگی خیلی سخته ...ولی فکر نمیکنم شما آدم ضعیفی باشی.... اتفاقاً خیلی هم قوی هستی ...پس مشکلات رو شکست بده و ادامه بده ...به خودکشی و این صحبتها فکر هم نکن ...دنیا به انسانهای قوی نیاز داره....

    • بدون نام

      من یک بار انجامش دادم اما همسرم نجاتم داد و تنها واکنش اطرافیان این بود که آبرومون رفت مخصوصا پدرشوهرم ، هیچ وقت نمیبخشمشون منو به اونجا رسوندن، شاید بهشون لبخند بزنم هدیه بخرم یا حتی قربون صدقه شون برم ولی از ته قلبم تلاش میکنم یه روز که قوی شدم همشون رو پشت سرم بذارم

      پاسخ ها

      • بدون نام

        عزیزم مهناز تویی؟

      • بدون نام

        از من بشنو خودت مقصر بودی، با دست پس میزنی با پیش میکشی در ضمن شما از خونه پدرت بخاطر طلاقی که داشتی افسردگی داشتی الکی گردن خونواده شوهر ننداز

      • بدون نام

        به رفتار دوگانه خودت نگاه کن با دست پس میزنی با پا پیش میکشی تکلیفت با خودت مشخص نیست در ضمن شما از قبل افسردگی داشتی اونم بخاطرطلاقی که قبلا داشتی دیگه گردن خانواده شوهر ننداز باید افسردگیت درمان بشه

      • بدون نام

        فقط ورزش میتونی روزی ۱۰ ساعت راه بری

      • بدون نام

        منم چن بار اقدام کردم خدارو شکر موفق نشدم زود بهم رسیدن الان فقط خودم واسه خودم مهم هستم باهمه سختی ها میجنگم

      • بدون نام

        الان فکر نکنم مهم باشه از کجا افسدگی داشتن خداروشکر که بخیر گذشته

    • بدون نام

      فکر کنین اون دنیاموقعیت بدتر میاد سراغتون آدم قوی دل نشین تره آدم ضعیف خسته کننده است پناه ببریم به خدا از افکار ناامید کننده

      پاسخ ها

      • بدون نام

        نمونه ی یه آدم قوی و با ایمان که صرفا چون اون دنیا و خدا هست سعی میکنه قوی باشه بدون هیچ دلیل قشنگ تر و خاص تری ،واقعا چرا فکر میکنین آدم ها خودشون
        نمیدونن ؟ همه عاشق اونین که قشنگ تر میخنده ولی مشکل سطح دیده
        بعضیا فقط لبخند زدن براشون مهمه
        عین یه ربات که فقط براش لبخند تعریف شده نه حس شادی و خندیدن
        یه کاری کن برو وسط میدون تیر همینجور که دارن بهت شلیک میکنن و خون ازت میاد لبخند بزن ببینم تا چند تا تیر و چند دقیقه میتونی

      • بدون نام

        انگار ماها نشستیم ته چاه و از خدامونه همونجا بمونیم ، ما هزار بار از دیوار های چاه بالا رفتیم دوباره افتادیم
        ولی تو منتظری خدا طناب بندازه بیارتت بالا

    • بدون نام

      اگه پول قبر وخرج ومخارجش داشتم،،تا گردن دیگران نیافته من ازخدام بود راحت شم ازاین زندگی فلاکت بار،،،من نخبه بودم درس ورزش وقیافه،،ولی حمالی درمیدان تره بار وشب کاری فقط در۲۴ساعت هفت ساعت وقت خوابیدن اونم هزاران نفر دربزنن ووووغربت،،،،بخدا شاگرد خنگ مدرسه ما شده شهردار شهرمان

    • بدون نام

      خب حالا نمی خواد مارو بترسونین

    • ماشین زمان

      اونی که خودکشی میکنه خیلی بی رحمه
      چون با کشتن خودشون خانواده خودشون رو سال ها در رنج و عذاب میذارنکسی بود که خودکشی کرد و مادرش از داغ از دست دادن بچش سلامتیشو از دست داد طوری که پانزده سال بعد حتی نمیتونست تا دستشویی بره
      پس ای کسی که به فکر خودکشی هستی اول اینو بدون هیچ مشکلی توی دنیا اونقدر ارزش نداره که زندگی رو از خودت دریغ کنی دوما تو باید به فکر اعضای خانوادت باشی . تصمیم تو میتونه بدترین تاثیر رو روی زندگیشون بذاره .

    • مهناز

      من راستش یه بار خسته شدم. از درسام و... خلاصه یه بار قصد داشتم خواهرم با خبر شد نزاشت. بازم قصدش دارم خسته شدم از زندگی با کرونا

      پاسخ ها

      • بدون نام

        کرونا که همیشگی نیست بنظرم دلیل الکی هس

      • بدون نام

        الان همه درگیر کرونا هستیم اگر همه بخوایم خودکشی کنیم که نمیشه

      • صفا

        اکثرا خسته شدن ...میدونی چرا چون مشکلات مثل خیلی از مسائل دیگه تورم داشته....هر روز یه مشکل جدید ...از خانواده ی خودت تا خانواده ی همسرت ... انگار نمیخواد تموم بشه....ولی خودکشی فقط پاک کردن صورت مسئله هست ... ما باید یاد بگیریم مسئله رو حل کنیم

    • بدون نام

      منم میخواستم خودکشی کنم. زمان گذشت و پدرم رو از دست دادم. اون وقتها که خسته از همه جا و همه کس به خودکشی فکر میکردم حتی یک ثانیه به قلب پدر و مادرم فکر نمیکردم
      امروز پدر ندارم و هزار درد و افسوس رو قلبم سنگینی میکنه علت اون خستگیها از یادم رفته و نمیدونم چرا غصه روزگارو بزرگتر از مهر پدرم میدونستم. امروز پر از درد نبودن تو ام پدر نازنینم. جات تا ابد خالیه. ببخشید که شب و روز برای داشتن تو و مامان شکرگزار خدا نبودم...

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج