adexo3
۱۷۹۰۷۱
۵۰۸۴
۵۰۸۴
پ

پاراگراف کتاب (۲۳)

ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم.

پاراگراف کتاب (23)




برترین ها: وقتي خواستم به دنبال معنی کلمه کتاب باشم فکر کردم که کار ساده ­اي را به عهده گرفته ام! اما وقتي دو روز تمام در گوگل کلمه کتاب و کتاب خواني را جستجو کردم آنهم به اميد يافتن چند تعريف مناسب نه تنها هيچ نيافتم، تازه فهمیدم که چقدر مطلب در مورد کتاب و کتابداری کم است. البته من عقيده ندارم که جستجوگر گوگل بدون نقص عمل مي کند، اما به هر حال يک جستجو­گر قوي و مهم است و مي بايست مرا در يافتن ۲ يا ۳ تعريف در مورد كتاب کمک مي کرد؛ اما اين که بعد از مدتي جستجو راه به جايي نبردم، به اين معني است که تا چه اندازه کتاب مهجور و تنها مانده است.

راستي چرا؟ چرا در لابه لاي حوادث ، رخدادها و مناسبت هاي ايام مختلف سال، «کتاب و کتاب خواني» به اندازه يک ستون از کل روزنامه هاي يک سال ارزش ندارد؟ شايد يکي از دلايلي که آمار کتاب خواني مردم ما در مقايسه با ميانگين جهاني بسيار پايين است، کوتاهي و کم کاري رسانه­ هاي ماست. رسانه هايي که در امر آموزش همگاني نقش مهم و مسئوليت بزرگي را بر عهده دارند. کتاب، همان که از کودکي برايمان هديه اي دوست داشتني بود و يادمان داده اند که بهترين دوست است! اما اين کلام تنها در حد يک شعار در ذهن هايمان باقي مانده تا اگر روزي کسي از ما درباره کتاب پرسيد جمله اي هرچند کوتاه براي گفتن داشته باشيم. و واقعيت اين است که همه ما در حق اين «دوست» کوتاهي کرده ايم، و هرچه مي گذرد به جاي آنکه کوتاهي هاي گذشته ي خود را جبران کنيم، بيشتر و بيشتر او را مي رنجانيم.

ما در اینجا سعی کرده ایم با انتخاب گزیده هایی متفاوت و زیبا از کتاب های مختلف آثار نویسندگان بزرگ، شما را با این کتاب ها آشنا کرده باشیم، شاید گام کوچکی در جهت آشتی با یار مهربان کودکی مان برداشته باشیم. مثل همیشه ما را با نظراتتان یاری کنید.

*****
... مواظب باشيد كه بنده ی ايده آل ها نشويد وگرنه به زودی نوكر موعظه گران خواهيد شد...!

... رفتن به جايی را كه با رفتن به آن نمی رسيم بايد ترك كنيم و بحث درباره ی موضوع هايی كه با بحث كردن فيصله نمی يابند را بايد كنار بگذاريم و انديشيدن درباره ی مسايلی كه با انديشيدن حل نمی شوند را بايد از سر دور كنيم...!


انديشه های متي / برتولت برشت / مترجم: بهرام حبيبي

پاراگراف کتاب (23)

این راست نیست که هرچه عاشق‌تر باشی بهتر درک می‌کنی. همه‌ی آنچه عشق و عاشقی از من می‌خواهد فقط درکِ این حکمت است: دیگری نشناختنی است؛
ماتیِ او پرده‌ی ابهامی به روی یک راز نیست، بل گواهی است که در آن بازیِ بود و نمود هیچ‌جایی ندارد. پس من در مسرتِ عشق ورزیدن به یک ناشناس غرق می‌شوم، کسی که تا ابد ناشناس خواهد ماند. سِیری عارفانه: من آن‌چه را نمی‌شناسم می‌شناسم...!

سخن عاشق (گزيده گويه ها)/ رولان بارت / مترجم: پیام یزدانجو

پاراگراف کتاب (23)

...آدم وقتی می بخشد كاملا فراموش ميكند اما وقتی كه فقط از ياد می برد، خيلی وقت ها باز به ياد می آورد...!

...خورشید تو، "زه زه" خورشید غم انگیزی است. خورشیدی که اطرافش را به جای باران، اشک ها گرفته اند. خورشیدی که تمام نیرو و قدرتش را کشف نکرده است. خورشیدی که هنوز لحظه هایت را زیبا نکرده است. خورشیدی کوچک، اندکی بدخو.
باید چه کنم؟
کاری خیلی کوچک. کافی است که خودت بخواهی. باید پنجره های روحت را باز کنی و بگذاری موسیقی جهان وارد شود. شعر لحظه های محبت وارد شود...!


برگرفته از كتاب"خورشید را بیدار کنیم" / ژوزه مائورو ده واسکونسلوس / مترجم: قاسم صنعوی

پاراگراف کتاب (23)

اگر از همان آغاز به نوع دیگری و غیر از آنچه مردم انتظار دارند رفتار کنید مردم از شما می پذیرند، البته این همیشه کار آسانی نیست. بعد از مدتی خود به آن روش انس می گیرید و چشم مردم هم بدان عادت می کند و از شما می پذیرند. به هر تقدیر می دانی که مردم فراموشکارند...!


معبد طلایی / یوکیو میشیما / مترجم: محمد عالیخانی

پاراگراف کتاب (23)

من یه گناهکارم، نمی تونم انکار کنم. یه دوست دختر دارم. اماعاشقشم ...... من هیچ وقت به "ترزا" بی وفایی نکردم آخه .. آخه اون همه جا حضور داره. مگه تقصیر منه که دیگه برام جذابیت نداره؟
هر مرد سالم و سرحالی عین من باید وقت به وقت زنشو نو کنه. بده به جای اینکه با چند تا باشم فقط با یکی باشم؟ مردی با موقعیت من باید حسابی موظب اموراتش باشه. من "روزانا" رو هر روز هر هفته وقت ناهار می بینمش اما نه شنبه ها و یکشنبه ها. درباره ی زندگی خونوادگی ام هم چیزی بهش نگفته ام، حتا اسم زنم رو نمی دونه ولی خیلی ها همین چیزها رو هم مراعات نمی کنن. من حتی بهش گفته ام که عاشق زنم هستم. که خونواده ام چیزهای مقدس زندگی من هستن. اون دختر با هوشیه، این چیزها رو می فهمه، وقتی که از زبونش شنیدم که جوراب نایلونی ساق بلند دوست داره کلی پزو از این جوراب ها براش خریدم. شش جفت هم برای "ترزا" آوردم ... هیچ کس حق نداره منو از بهشت اخراج کنه. من سه تا آدم رو خوشبخت کردم به هیچ کس هم آسیبی نرسوندم...!

کشتن موش در یکشنبه/ امریک پرسبرگر / مترجم: آرش گنجی

پاراگراف کتاب (23)

هر چقدر که دو نفر بیشتر با هم حرف داشته باشند به همان اندازه آهسته تر در کنار هم راه می روند...!


مرد داستان فروش / یوستین گاردر/ مترجم: مهوش خرمی پور

پاراگراف کتاب (23)

در پیاده رو، انبوه جمعیت به هر سو روان است. جمعیت، گاه آرام وگاه عجول، برای خود راه باز می کند .... این جمعیت انبوه را در تصویرهای حاکی از سعادت امروزی هم می بینم، در نحوۀ با هم راه رفتنشان بی آنکه تماسی داشته باشند، در تنها بودنِ هر یک در میان جمع، در ظاهر عاری از سعادت، عاری از اندوه و عاری از کنجکاوی، با آن قدم برداشتنشان بی هیچ نشانی از راه رفتن، بی هیچ رغبتی به راه رفتن، غرض فقط به جلو رفتن است، چه این سو و چه سوی دیگر، انبوهی از با همانِ تنهایان، جمعیتی که هر فردش وقتی با خود و در خود باشد تنها نیست، در میان جمع اما همیشه تنهاست....!

عاشق/ مارگریت دوراس/ مترجم: قاسم روبین

پاراگراف کتاب (23)

اسمش را بگذاریم «فقر پرواز»، چون محتوا و محتوی در هنر لازم و ملزوم است و از هم قابل تفکیک نیست. یک نمایشنامه ی عالی با کارگردانی مزخرف، یا یک نمایشنامه ی فاقد محتوی با کارگردانی بسیار سنجیده، هیچ کدام دردی را دوا نمی کند. حتا یک موجود بشری هم اگر فقط زیبا باشد، چیز مبتذل بی خاصیتی است؛ کافی ست دهان وا کند تا یخ کنید...!

لالایی با شیپور / گزین گویه ها و ناگفته های احمد شاملو

پاراگراف کتاب (23)

دیگر دوستش نداشت.
اما دیگر رنج نمی برد.
برعکس، بی هیچ مقدمه احساس رضایت و آرامش سراپاش رو فراگرفته بود.
هیچ چیز و هیچ کس، دیگر نمی توانست آزرده اش کند.
شاید خوشبختی واقعی در این است که باور کنیم، خوشبختی را برای همیشه از دست داده ایم، فقط آن وقت می توانیم بی امید و هراس زندگی کنیم، فقط در آن زمان می توانیم از شادی های ناچیز که بیش از هر چیز دیگر دوام می آرند، لذت ببریم...!


درخت | ماریا لوییزا بومبال | داستان های کوتاه امریکای لاتین | گردآوری: روبرتو گونسالس اچه وریا | مترجم: عبدالله کوثری

پاراگراف کتاب (23)

... چیز عجیبی است که خوشبختی را می توان فقط در چند کلمه بیان کرد، در حالی که برای تشریح بدبختی به صفحات بیشماری نیاز است...!


شاعر سرگردان / فرانک ویلسون کنیون / مترجم: پرویز شهدی

پاراگراف کتاب (23)

... در گفتگوی بین ما چیزی هست که کلمات را جابجا می کند و نمی گذارد که صمیمانه و با صداقت حرف دلمان را بزنیم...!

... گرچه من زندگی کودکی و جوانی‌اش را شکل داده بودم، اما اکنون فقط شاهد آن دوران‌ها از راه دور بودم. این سرنوشت مشترک همه‌ی مادرهاست. اما کسی چه می‌داند. همه‌ی مادرها امید دارند که هیچ‌گاه چنین نخواهد شد...!

... من هم چون میوه‌ای با جسم فرسوده، پوسیده می‌شدم، اما رسیده نمی‌شدم. دیگر نیرو و شادابی سابق را نداشتم. توانایی نوشتن را نداشتم. از جانب پسرم به آرزوهایم خیانت شده بود و همه‌ی آن‌ها بر باد رفته بودند. چیزی که بیش‌تر از همه غمگینم می‌کرد این بود که میان من و همسرم هم همه‌چیز فرو می‌ریخت و مسائل میان ما فاصله می‌انداخت و مهر و علاقه را نابود می کرد. من خود را فریب می‌دادم که دارم اوج می گیرم. در صورتی که در سراشیبی بودم. در راهی که پیش گرفته بودیم، سریعا به پیرمرد و پیرزنی در کنار هم تبدیل می‌شدیم...!


زمان رازداری / سیمون دوبوآر / مترجم: شهلا حمزاوی

پاراگراف کتاب (23)

مردم مرا به خنده می انداند وقتی درباره ی فروتنی اینشتاین، یا کسی مثل او، صحبت می کنند. پاسخ من به آن ها این است که وقتی مشهور باشی فروتنی برایت آسان است. یعنی آسان است که خود را فروتن نشان دهی ... حتی آن گاه که فکر می کنید در یک فرد کمترین اثری از خودپسندی وجود ندارد، ناگهان خودپسندی را در شکلی بسیار نامحسوس در او کشف می کنید: خودپسندی در فروتنی. چه زیاد می بینیم از این نوع افراد ..... خودبینی در جاهایی بسیار نامحتمل لانه میکند: در پوشش مهربانی، از خود گذشتگی، و گشاده دستی...!


... عبارت «روزگار خوش گذشته» به آن معنی نیست که اتفاقات بد در گذشته کمتر رخ می دادند، فقط معنی اش این است که خوشبختانه مردم به آسانی آن اتفاقات را از یاد برده اند. بدیهی است که این برداشت مورد قبول عموم نیست. مثلاً من خودم را آدمی می دانم که ترجیح می دهد وقایع بد رابه یاد بیاورد. و اگر زمان حال در نظر من به اندازه ی گذشته ترسناک نبود، حتی ممکن بود از گذشته به عنوان «روزگار غمبار گذشته» یاد کنم. آن قدر بدبختی و مصیبت، چهره های بی تفاوت و بی رحم، کارهای غیر انسانی را به یاد می آورم که برای من حافظه در حکم روشنایی خیره کننده ای است که موزه ی نکبت بار شرمساری را روشن می کند...!


... بعضی‌وقت‌ها احساس می‌کنم که هیچ‌چیز معنی ندارد. در سیاره‌ای که میلیون‌ها سال است با شتاب به سوی فراموشی می‌رود، ما در میان غم زاده شده‌ایم؛ بزرگ می‌شویم، تلاش و تقلا می‌کنیم، بیمار می‌شویم، رنج می‌بریم، سبب رنج دیگران می‌شویم، گریه و مویه می‌کنیم، می‌میریم، دیگران هم می‌میرند، و موجودات دیگری به دنیا می آیند تا این کمدی بی‌معنی را از سر گیرند...!




برگرفته از کتاب "تونل" / نوشته: ارنستو ساباتو / مترجم: مصطفی

پاراگراف کتاب (23)

اگر بخوای از آینده ت بدونی، انگار در خونه ت رو روی یه قاتل باز کرده باشی...!


برگرفته از کتاب "شب مورد نظر" / نوشته: توبیاس وولف / مترجم: منیر شاخساری

پاراگراف کتاب (23)

چرا همیشه آدم‌هایی مثل من باید از خودگذشتگی نشان بدهند، چرا هروقت قرار است کاری صورت بگیرد ما باید کوتاه بیاییم، چرا همیشه من باید زبانم را گار بگیرم، چرا؟ خوب، این دفعه دیگر مثل دفعه‌های قبل نیست. این دفعه می‌خواهم به خودم و آنچه احتیاج دارم فکر کنم. برای آن‌که عدالت، اگر شده حتی یک دفعه، فقط یک دفعه، اجرا شود...!

مرگ و دختر جوان / آریل دورفمان / مترجم: حشمت‌الله کامرانی

پاراگراف کتاب (23)

برای نوشتن نام توست
اعداد
پیش از تولد تو به صف ایستادند
تا راز زاد روز تو را بدانند

دستهای من
برای جست و جوی تو پیدا شدند

دهانم
کشف دهان توست

ای کاشف آتش
در آسمان دلم توده برفی است
که به خنده های تو دل بسته است...!

پنجاه و سه ترانه ی عاشقانه (مجموعه شعر)/ شمس لنگرودی

پاراگراف کتاب (23)





پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج