طنز؛ حکایت های تیمارستانی
  ماهنامه خط خطی - مهرشاد مرتضوی:
  
  کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
  
  طوطی جواب داد: برای اینکه من حرف می زنم! گاهی تاوان حرف زدن، قفس است.
  
  کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
  
  طوطی جواب داد: برای اینکه من حرف می زنم! گاهی تاوان حرف زدن، قفس است.
  
  کلاغ بدون اجازه و البته به اسم «ژان ژاک روسو» شیر کرد.
  
  کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
  
  طوطی جواب داد: برای اینکه من حرف می زنم! گاهی تاوان حرف زدن، قفس است. تو چرا در قفس نیستی؟
  
  کلاغ گفت: چون من حرف نمی زنم.
  
  طوطی گفت: پس الان داری چه غلطی می کنی؟
  
  کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
  
  طوطی جواب داد: برای اینکه من حرف می زنم! گاهی تاوان حرف زدن، قفس است.
  
  کلاغ گفت: مرتیکه خوابیدی اون تو، تخمه کیلویی ۱۰ تومن می شکنی تاوان تاوانم می کنی؟
  
  کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
  
  طوطی جواب داد: برای اینکه من حرف می زنم! یه گوسفندم داریم سیگار می کشه. بیا ببینمون!
  
  کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
  
  طوطی بادی به گلو انداخت و گفت: قفس بشکن که بیزارم، از آب و دانه در زندان.
  
  کلاغ گفت: به امید روزی که همین جمع، بیرون قفس!
  

کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
طوطی ماده ای آمد و روی قفس نشست و یک سکه تمام از طوطی گرفت و رفت. طوطی به کلاغ گفت: حالا فهمیدی؟
کلاغ از طوطی پرسید: داداش آتیش داری؟
طوطی گفت: نمی پرسی برای چه در قفس هستم؟
کلاغ گفت: نه!
طوطی سخن نگفت.
کلاغ از طوطی پرسید: چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟
طوطی عکسی نشان داد که در آن کرکسی داخل قفس بود.
این بار کلاغ سخن نگفت.
کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
طوطی جواب داد: قفس دارم، پس هستم. اینو جدم که طوطی دکارت بود گفته.
کلاغ از طوطی پرسید: برای چه در قفس هستی؟
طوطی جواب داد: من از شما می پرسم چرا در قفس هستم؟
کلاغ گفت: این شوخیو شماره قبل کرده بودی.
طوطی گفت: می تونم می کنم. می تونی بکن.
کلاغ پرهایش ریخت و فرار کرد.
 
						 
						 
	
			
			 
	
			
			 
	
			
			 
	
			
			 
	
			
			 
	
			
			 
	
			
			 
	
			
			 
	
			
			 
	
			
			 
					   
   
   
       
       
       
       
	
			
			 
	
			
			
ارسال نظر