تصاویری تلخ از بیمارستان روانی در تهران

خوش به حالشون

خیلی غم انگیز بود :( ایشااله خدا شفاشون بده

تاسلامتي و هر نعمتى را كه دارى قدرش رو بدون چون هيچ كدوم گارانتى نداره.

یه خانمی شوهرشو تو بیمارستان روزبه بستری کرده بودن 6 ماه، می گفت خیلی حالش بدتر از قبلش شده. نمی دونین چه بلاهایی سر این بیمارای روانی میارن!

حال و روز آدم های سالم هم همینطور یکنواخت و تکراری است. ما هم به دو دسته تقسیم شدیم. یا بعضی فکر می کنند همه چیز خوب است و بعضی دیگر هم که داریم نقش کس دیگری را بازی می کنیم. خوش به حال آنها که حداقل نمی فهمند و دردی هم نمی کشند.

خوش به حالشون هیچ از دنیا نمی فهمن بعد مرگشونهم خدا بدون باز وخواست میبرشون بهشت.

خدا خودش كمك كنه

خواهرم رو تازه بردیم اونجا .. نکنه اذیتش کنن؟

منم دوس دارم برم اونجا همه اذيتم ميكنن دلم ميخواد خودمو بكشم ولي جرآت ندارم

((خوش به حالشون هیچ از دنیا نمی فهمن )) فکر میکنی هیچی از دنیا نمیفهمند

من يه بيماره رواني هستم

خوش به حالشون از غم دنيا آسوده هستن كاش من اونجا ميرفتم راحت ميشدم از اين زندگي كوفتي

منم یک بیمار روانی هستم مث زهرا خوشبختم

برادرمو فردا میبریم بستری کنن دلم خیلی گرفته میترسم بدتربشه تروخدا دعاکنید خوب بشه

تروخدا واسه همه مریضا تواین شبای عزیز که نزدیک محرمیم دعا کنید خدا هیچکسو محتاج وزمین گیر نکنه آمین

خدا خودش همه مریضهارو شفا بده مخصوصا کسایی که مبتلا به اسکیزوفرنیا هستن

ما هم یک بیمار برای بستری داریم شیزوفرنی برسر دوراهی گیر کردیم

سلام بدی بیمار روانی اینه که بعد از ترخیص ازذبیمارستان میخوان از کسی ک بستریشون کرده انتقام بگیرن .تجربشو در مورد خواهرم دارم

سلام بدی بیمار روانی اینه که بعد از ترخیص ازذبیمارستان میخوان از کسی ک بستریشون کرده انتقام بگیرن .تجربشو در مورد خواهرم دارم

سلام برادرم توبمارستان بستریه .ازخدای بزرگ ومهربون میخوام همه مریضایی که بیمارستانن شفاپیداکنن برادرمنم زودخوب وسلامت بشه برگرده خونه انشاع اله.

فقط میخوام بدونم ترک داروی زولپیدم در این بیمارستان امکان پذیر هست؟

خدا خدا خدا خدا خدا یا شفایشون بده اگر نعمت مغز و روان را بگیری بیچاره ایم خدایا من دوستت دارم

یا امام رضا ع مددی:
گفت با زنجير در زندان شبي ديوانه اي

عاقلان پيداست ، كز ديوانگان ترسيده اند

من بدين زنجير ارزيدم كه بستندم به پاي

كاش مي پرسيد كس ، كايشان به چند ارزيده اند

دوش سنگي چند پنهان كردم اندر آستين

اي عجب آن سنگ ها را هم زمن دزديده اند

سنگ مي دزدند از ديوانه با اين عقل و راي

مبحث فهميدني ها را چنين فهميده اند

عاقلان با اين كياست ، عقل دور انديش را

در ترازوي چو من ديوانه اي سنجيده اند

از براي ديدن من ، بار ها گشتند جمع

عاقلند آري ، چو من ديوانه كمتر ديده اند

جمله را ديوانه ناميدم ، چو بگشودند در

گر بد است ، ايشان بدين نامم چرا ناميده اند

كرده اند از بيهشي از خواندن من خنده ها

خويشتن در هر مكان هر گذر رقصيده اند

من يكي آئينه ام كاندر من اين ديوتنگان

خويشتن را ديده و بر خويشتن خنديده اند

آب صاف از جوي نوشيدم ، مرا خواندند پست

گرچه خود ، خون يتيم و پيرزن نوشيده اند

خالي از عقلند سرهايي كه سنگ ما شكست

اين گناه از سنگ بود ، از من ، چرا رنجيده اند

به كه از من باز بستانند و زحمت كم كنند

غير از اين زنجير ، گر چيزي به من بخشيده اند

سنگ در دامن نهندم تا دراندازم به خلق

ريسمان خويش را با دست من تابيده اند

هيچ پرسش را نخواهم گفت زين ساعت جواب

زانكه از من خيره و بيهوده بس پرسيده اند

چوب دستي را نهفتم دوش زير بوريا

از سحر تا شامگاهان ، از پيش گرديده اند

ما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران

عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند

ننگ ها ديديم اندر دفتر و طومارشان

دفتر و طومار ما را زان سبب پيچيده اند

ما سبكساريم ، از لغزيدن ما چاره نيست

عاقلان با يان گرانسنگي چرالغزیده اند

به روح مرحوم پروین اعتصامی سه صلوات

سلام چقدرسخته اینا که یه زمانی سالم بودن وحالا یه درد خیلی بزرگتر ازبیمارای معمولی میکشن وتا اخر عمر باید بااین درد زندگی کنن اخه اینا تقاص چی رو توی این دنیا میدن مشکل هرکدومشون چی بوده بی کاری؟فقر؟طلاق؟میدونم که هرکدومشون یه مشکلی دارند

اولا اسم این بیمارستان چیه ؟ آخه دو تا بیمارستان تو تهران هست .دوما کسی تا حالا بیمارش رو برده و نتیجه خوب بگیره ؟ خواهش می کنم جواب بدین

سلام.برادر من هم بیش از حد عصبیه.بیمارستان راضی بردیمش بخاطر سنش ک کم بود بستریش نکردن.روزبه رو بهمون معرفی کردن.الانم دیگه نمیاد ک ببریمش دکتر.والا موندیم چیکار کنیم.

خجالت بکشید همین حرفها باعث رشد بیش از اندازه بیمارهای روانی شده چون مردم از مراجعه به بیمارستان می ترسونید

درمان را جدی بگیرن خوب میشن به موقع متداول

درمان را جدی بگیرن خوب میشن به موقع متداول

با سلام هر مشکلی علتی داره که اینا به این روز افتادن ؛ایشالا همه سوار بر کشتی مولا علی باشیم خودش نا خدای خوبیه ؛ علی وار که باشی سلامتی

سلام بدلایل زیاد انسانها دچار بیماریهای روحی میشوند من هم این مشکلات رو دارم لطفا قبل از اینکه عزیزان یا خودتون دچار بشین به روانپزشک خوب مراجعه کنید نه بیمارستان من هم تجربه بیمارستان دارم ولی فکر نمیکنم کسی از اونجا سالم بیاد بیرون همه معتاد به دارو میشن بهتره از همه یه سری به امام هشتم بزنند ودر اطراف انجا شهری به نام اسفراین هست و قبلا زنی بود که بیماران را بوسیله خنجر یا کارد که از امام رضا(ع)است شفا میداد او در دهی کوچکی در شهر اسفراین زندگی میکند از مردم اسفراین بپرسید نشانی میدهند من هم نزد او رفتم بخدا معجزه دیدم ولی باز از من میشنوید حتما با روانپزشک در تماس باشید و در کنار دارو گفتار درمانی و رساندن ویتامین های لازم به بیمار ورزش های ارام و محیط بدون استرس بسیار جواب گو هست واگر خواستید با این شماره هم تماس بگیرید و مشکلات وبیماریتان را چاره اش را بپرسید امتحان کنید اگر نتیجه گرفتید برای من دعای خیر کنید با تکر از همنوعانم و ارزوی شفای همه بیماران روحی وجسمی به حق بیمار کربلا.آمین

به عنوانه کسی که سابقه بیماری روانی داشته وبستری شده بایدبگم پس ازاستعانت ازخداوندممنان بایدبیمارخودش راباورکنه کم وکسری هاراقبول کنه وبه جلوحرکت کنه هیچکس به اندازه خودشخص نمیتونه به خودش کمک کنه .

اینا با دارو خوب میشن خدا لعنت کنه کسیرو که جلو ی ورود دارو به ایرانو میگیره

باسلام .منم يه رواني هستم .يعني قبلا نبودم تاسن ٣٥سالگي خوش بودم شاد همه كاررو انجام ميدادم .زنم بيماري اختلالات مرزي داشت گذاشت و رفت .من موندمو بايه بچه .تازه مهريه شم اجرا گذاشته .اخه اين چه قانونيه بااين وضعيت خرج زندگي و بدبختي نگهداري بچه و دادن مهريه به نظر شما ادم رواني نميشه

اقارضااگه همسرتون بیمار روانی مرزی داره طبعادادگاه حق طلاق روبایدبه شمامی دادولی من هم جزو بیماران اختلال شخصیت مرزی هستم بیماری خیلی دردناکیه آدم کلی عذاب میکشم همیشه بی قرار،ترس ازرهاشدن،احساس پوچی مزمن،لحظه ای نیاز به زندگی لحظه بعدنیازبه مرگ،دودلی ،اضطراب شدید،بیگانگی ازخود،افکارخودکشی،داشتم ولی الان باروان درمانی دیالکتیکی ودارودرمانی خیلی بهترشدم امیدوارم خانمتان خوب بشه درمان این بیماری سخته شدیدش رومیگن پنج سال طول میکشه.

بعضیا میگن خوش به حالشون نمیفهمن.بیمار روانی دیوونه های توی تیمارستان نیستن.خیلیاشون ادمن.ادمایی با یه دنیا استعدادو ارزو.من یه فردم با اختلال شخصیت مرزی.یه دختر باهوش شاد با کلی ارزو اما زندگی اصلا باهاش خوب رفتار نکرد.هیچکس نمیفهمتمون ماها از هر اسکیزوفرنیو سرطانیو هرچیزی مظلوم تریم.نیاز به محبتو توجه داریم درک.میدونیم رفتارمون وحشتناکه ولی نمیدونیم چکار کنیم پوچیم سردرگم بی هویت.هیچکس بهمون اهمیت نمیده اطرافیانمون بلد نیستن چجوری باهامون رفتار کنن در نهایتم طلبکارانه ولمون میکنن.روانشناسا میگن با ماها ازدواج نکن دوست نباشن.اما مگه ما چه گناهی داریم؟ من فقط 26 سالمه یه عالمه ارزو داشتم من از دنیا فقط یه زندگی خواستم.نه گذشته ای داریم نه حالی نه اینده ای.نه زنده ایم نه میتونیم بمیریم.زندگی ثانیه به ثانیش زجره.یه زجر که حتی نمیتونین لحظه ایشو تصور کنینِ.نه اسم خدا رو برام بیارین نه فکو فامیلشو.مقصر اونه.منم یه زندگی میخواستم منم یه خانواده یه عشق میخواستم این حقو داشتم.من نخواستم اینجوری باشم.از همه اونایی که بدون لحظه ای فهمیدن ما قضاوتمون میکنن متنفرم

میخوام حال بیماران افسردگی که شوک دادنو بدونم.آیا بهتر شدن یا نه؟عوارضی هم داره؟

خداهمهروشفابدهآمینیاربآمین

براي بستري شدن چه جوري بايد پيگيري كرد

خوشبحالشون منم دلم میخاد برم اونجا) :

برادر منم درگیر دنیا رو سرم می چرخه.
شب یلدام زهر ماره

باسلام
موضوع خیلی جالبی روبررسی کردیدامانکته ای بنظرم رسیدکه بعنوان فردی که سالهاست سعی کردم ازطریق ورزش به این دوستان کمک کنم ونزدیک شوم وبااونهازندگی کنم مطرح می کنم واون اینکه بیماران اعصاب وروان علاوه برمشقت وزجری که بلحاظ شرایط خاص متحمل می شوندازموضوع دیگری نیزرنج میبرندوآنهم عدم برخورداری ازشرایط اجتماعی یک فردخیلی ساده باضریب هوشی پایین وشناسایی بعنوان یک موجوددارای حق زندگی درحدیک نبات یایک جاندارازطرف جامعه میباشد.دیگه جابراینوشتن نیست

خواهش ميكنم اگه حال بيمار اعصاب وروان تون بده اول پىش دكتر با تجربه ببرين واگه دكتر تشخيص بدن واقعا لازمه بره بستري شه حدقل شأنس خوب شدن در خانه رو به أو بدين خدا ميدونه تو تيمارستان حالشون بهتر شه يا نه خدا شفاى همه بيمارارو بده

کاش مراکز دانشگاهی هم بعنوان آموزش به دانشجوهاشون و هم برای کمک به این بیماران مراکزی داشتن و هر تیم از دانشجویان برای خوب شدن این افراد از تئوری ها و دروسشون استفاده می کردن و میزان بهبود حال افراد می شد ملاک نمره گرفتنشون
چه فایده از این همه فارغ التحصیل با معدل بالا
چه فایده از این همه پایان نامه هایی که فقط قفسه کتابخونه ها رو پر می کنن و تو بهبود حال جامعه اثری ندارند

من یه برادر ۱۸ ساله دارم که تمام بدنش رو خط انداخته حتی چند روز پیش صورتشم انداخته اصلا تمرکز حواس نداره و اصلا نمیشه باهاش یه کلمه حرف زد پدر و مادرم هم جدا شدن هر کدوم دوباره ازدواج کردن دلم میخواد داداشمو بخوابونم بیمارستان روزبه خوب بشه ولی نمیدونم از کجا اقدام کنم هر کسی میدونه راهنماییم کنه

عزيزم دكتر عبدي خيلييييي خوبه خودش تو بيمارستان ايرانيان هستش البته مطبش توي عباس اباد سر خيابون سرافراز هست خيلييي عاليه اين دكتر حتما ببريديش اونجا

منم دوس دارم برم اونجا

من خودم مریز بودم اصلا روزبه یا جابه دیگه بستری نکنین خیلی بد خیلی بد رفتار میکنن و حالم بدتر شود بود

من خودم مریز بودم اصلا روزبه یا جابه دیگه بستری نکنین خیلی بد خیلی بد رفتار میکنن و حالم بدتر شود بود

وای خدای من دلم خیلی گرفته بااین عکسایی که الان دیدم خیلی ممنونم ازت خدا جووووووونم که نعمت به این بزرگی روبهم بخشیدی سالمم ولی به خدای عهد و واحد قسم یه نفرو میبینم مریضه اونم چی از نوع مغزواعصاب خیلی به هم میریزم مگه اینا چه گناهی کرد هرروز درد میکشن هر روز عذاب میکشن اخه چررررررررررا؟؟؟؟؟

قبول دارید این جهان دنیای بدیه

چه جوری میشه رفت اونجا ؟
یعنی چه جوری میشه اونجا بستری شد ؟

سلام.چی بگم.که من دوتابیماراسکیزوفرن دارم.پدروپسر.همیشه دربدردنبال بیمارستانم برای بستریشون.خیلی سخته خیلی.همه جوره به آدم فشارمیاد.اقتصادی.اجتماعی.روحی.هیچ نهادحمایتی نیست که کمک کنه.بارهاشده زمانی که بیماریشون عودکرده ازاورژانس,اجتماعی کمک خواستم از۱۱۰ ازاورژانس فقط برای اینکه بهم.کمک کنن مریضموبرسونن مرکزدرمانی.ولی هیچ حمایتی دریافت نکردم.بخداخانواده هاخیلی تحت فشارن.بدادشون برسید.بعنوان یک انسان ازهمه تقاضای کمک دارم.

سلام من میخوام پسرم رو ببرم بیمارستان ایران بستری کنم ۲۲ سالشه گل میکشه و بسیارپرخاشگره و دست بزن داره من و خواهرشو هجوم میاره ک بزنع و من جلوشو میگیرم میدونم اگربفهمه ک میخوام ببرم بستریش کنم نمیاد میخوام بدونم چ جوری باید ببرمش

پسر من دو سال تحت درمان دکتر تهرانی دوست بود، اوایلش بهتر شد ولی بعد با شدت بیشتری بیماری برگشت الان هم یکساله با من دکتر نمیاد صدمه ی فیزیکی میزنه به من خودشم کتک میزنه، در عرض یکسال و نیم سه بار جابجا شدم چون همسایه ها میرن به صابخونه شکایت میکنن اونم جوابمون میکنه، میخوام بستریش کنم ولی دلم نمیاد میترسم بلایی سرش بیاد یا بدتر بشه، راهشم نميدونم