۱۵۱۵۳۳۰
۴۷۰۵
۴۷۰۵
پ

نگار خانم؛ زن مرموزی که دل قاتل مشهور را برد

این روزها، مخاطبان زیادی در حال تماشای داستان زندگی داوود اشرف در سریال «وحشی»، آخرین ساخته‌ی هومن سیدی هستند.

برترین‌ها - آیدا فلاحیان: تقریباً دیگر عادت کرده‌ایم که قهرمان اصلی داستان در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی یک مرد باشد. به‌ویژه زمانی که با ژانر جنایی مواجه هستیم، کم پیش می‌آید که قهرمان محوری داستان یک زن باشد. در بیشتر این آثار، وظیفه‌ی کاراکتر زن چیزی نیست جز پیشبرد و تکمیل‌کننده‌ی مسیر قهرمان مرد. اما گاهی این شخصیت‌های مکمل چنان در روند داستان پررنگ و اثرگذار ظاهر می‌شوند که نادیده‌ گرفتن‌شان تقریباً غیرممکن است.

سریال-وحشی-31

این روزها، مخاطبان زیادی در حال تماشای داستان زندگی داوود اشرف در سریال «وحشی»، آخرین ساخته‌ی هومن سیدی هستند. سریالی که با استقبال بالای تماشاگران روبه‌رو شده و در کنار شخصیت اصلی، کاراکتر زنی را معرفی می‌کند که در نقش مکمل، قابل توجه ظاهر شده: نگار جواهریان در نقش وکیل داوود اشرف.

رها جهانشاهی، وکیل خصوصی داوود اشرف است؛ زنی آرام، دقیق و در عین حال شکننده. رها به عنوان وکیل در مواجهه با خشونت، رفتارهای ناگهانی و جنون کنترل‌نشده‌ی داوود، بین عقل و احساس، در نوسان است. شخصیتی خاکستری و واقعی که نوسانات روحی‌اش، بازتاب مستقیم تاثیرات روانی حضور داوود در زندگی اوست. قدرت این نقش در همین مرز باریکی‌ست که میان ترس، کنجکاوی، وابستگی و مقاومت حرکت می‌کند.

با دقت بیشتر که نگاه می‌کنیم، فرم و قالب شخصیتی نگار جواهریان در این سریال برایمان آشنا به‌نظر می‌رسد. پیش‌تر نیز نمونه‌ای مشابه از این تیپ شخصیتی را در سریال «افعی تهران» دیده‌ایم؛ جایی که سحر دولتشاهی در نقش مژگان مشتاق، روان‌شناسی مرموز، در کنار مخاطب سعی در کشف رازهای شخصیت قاتل دارد.

سریال+افعی+تهران

برخلاف رها که در موقعیت احساسی-شخصی قرار دارد، مژگان با فاصله‌ای حرفه‌ای و تحلیلی به قهرمان نزدیک می‌شود. اما با پیشروی داستان، لایه‌های درونی خودش نیز گشوده می‌شود: زنی با گذشته‌ای مبهم، رفتارهایی گاه وسواسی، و جست‌وجویی شخصی برای کشف حقیقت. او نماینده‌ی پرسش‌گری و تعلیق در داستان است؛ کاراکتری که مخاطب از چشم او رازهای داستان را رمزگشایی می‌کند.

این دو کاراکتر، یعنی رها جهانشاهی و مژگان مشتاق، تشابهاتی دارند که شاید پیش از این توجه مخاطب را جلب نکرده باشد. پیش از هر چیز باید رسالت اصلی حضور این شخصیت‌ها را در داستان درک کنیم.

هر قهرمان یا ضدقهرمانی برای رسیدن به عمق روانی و شخصیتی خود، نیازمند برخورد با یک عنصر انسانی و احساسی است. در هر دو داستان، این کاراکترهای زن نقش آینه‌ای را ایفا می‌کنند که ابعاد متفاوتی از شخصیت مرد را نمایان می‌سازد. رها جهانشاهی، حقیقت مطلق در برابر دروغ‌های داوود است و مژگان مشتاق، نماد صلح و زندگی در برابر انزوای روانی آرمان بیانی.

در واقع، این تضاد میان کاراکتر اصلی و مکمل، ابزاری است برای نزدیک‌تر شدن مخاطب به روان و هویت قهرمان داستان.

از طرفی رابطه احساسی این کاراکترها با کاراکتر اصلی، نگاه ما نسبت به شخصیت اصلی داستان تغییر می‌دهد. انگار که احساس شکل گرفته در وجود کاراکتراصلی و نقش مکمل تاریکی نگاه ما نسبت به ضد قهرمان را کمتر می‌کند و باعث می‌شود با گارد بازتری داستان زندگی او را بشنویم و متوجه روند باشیم.

در همین نقطه است که می‌توانیم بگوییم نقش‌های مکمل زنانه، اگرچه در ساختار معمولا در جایگاه دوم قرار می‌گیرند، اما در تأثیرگذاری، گاهی حتی از شخصیت اصلی نیز پیشی می‌گیرند. تماشای بازی نگار جواهریان و سحر دولتشاهی یادآور این نکته است که درام‌های جنایی نیز بدون حضور یک صدای زنانه‌ی معنادار، ناقص خواهند بود. این کاراکترها صرفاً هم‌درد یا همراه قهرمان نیستند؛ آن‌ها راویان ناگفته‌ی حقیقت، ترس، تعقل و گاه ایستادگی‌اند.

پایان ماجرا همیشه در دستان ضدقهرمان نیست؛ گاهی این کاراکتر مکمل است که با سکوت، با ترس یا با یک تصمیم قاطع، معنای نهایی داستان را رقم می‌زند.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج