اسنپ پی_استیکی داخلی
adexo3
۱۷۳
۵۰۰۳
۵۰۰۳
پ

پيشگويي شهرام شكيبا براي سال ۹۰ مصطفي زماني

او تازه اول راه است!

براي او ماندن در قله افتخار مهم‌تر است تا رسيدن ساده به آن. او در تمام اين چند سال اخير زحمت خود را براي اثبات اين ادعا كشيده است...

او تازه اول راه است!

شفاي عاجل
بعضي روزا اين جوريه: از خواب بلند مي‌شي حوصله نداري دوش بگيري. گشنته، چايي دم مي‌كني، پنير و كره و مربا آماده مي‌كني، مي‌بيني نون نداري . بي‌خيال مي‌شي هوس مي‌كني سيگار بكشي، پاكت سيگارت خاليه، يه سيگار نصفه از ديشب توي زير سيگاري پيدا مي‌كني، فندكت نمي‌زنه، مي‌گردي كبريت نداري‌ . تصميم مي‌گيري با اجاق‌گاز روشنش كني، فندك گاز كار مي‌كنه، روشن مي‌شه . دولا مي‌شي كه سيگار رو روشن كني چون سيگارت كوتاهه جلوي موهات و يه‌كم از ابروهات مي‌سوزه. بوي كِز مي‌گيري، مي‌ري جلو آينه دستشويي ببيني چه بلايي سر موهات اومده، يه كم با موهات و ابروهات ور مي‌ري، دست و صورتتو مي‌شوري، يادت مي‌ياد كه سيگارت روشنه ولي هنوز بهش پك نزدي، با عجله مي‌ياي مي‌بيني سيگارت آخراشه، ورش مي‌داري ولي چون دستات خيسه سيگارت خيس مي‌شه، مي‌خواي خاكسترش رو بتكوني اما چون سيگار خيس شده از بيخ فيلتر مي‌شكنه و مي‌افته توي زيرسيگاري... تا دم غروب توي خونه‌اي كه برات شده مثل قبر هزار جور بدمياري، تلفن رو برمي‌داري تا به رفقات زنگ بزني، يكي خاموشه و يكي در دسترس نيست، يكي با يك گروه ديگه رفتن شمال صداي بگو و بخندشون مي‌ياد، يكي عموش مرده ختمه، يكي باهات تند تند حرف مي‌زنه، مي‌پرسي چرا؟ مي‌گه من دوبي‌ام موبايلم رو‌مينگه، يكي روي پيام‌گيره، يكي توي جاده‌‌س، تصميم مي‌گيري بري تنها قدم بزني، دم در مي‌افتي توي جوب و پات تا زانو مي‌ره تو گل و لجن .
گاهي هم شرايط فرق مي‌كنه، همراه يكي از رفقات مي‌روي دفتر يك تهيه‌كننده‌اي كه دوستت تست بازيگري بده، دوستت قبول نمي‌شه و بين 5 هزار نفر چشم تهيه‌كننده و كارگردان تو رومي‌گيره و مي‌شوي بازيگر اصلي پرخرج‌ترين سريال، مي‌شوي يوزارسيف، مثل مصطفي زماني، از همان لحظه زندگيت دگرگون مي‌شه .
... اما بعد از چند سال چندين و چند فيلم سينمايي بازي مي‌كني ولي هيچ‌كس تو رو به اسم خودت نمي‌شناسه، همه هنوز به تو مي‌گن: «يوزارسيف»...هر بار كه به تو بگن «يوزارسيف» انگار غروب جمعه است و به همه دوست‌هات زنگ زدي و داستان شده مثل همان نكته‌اي كه اول نوشتم .
البته روز بدي كه نوشتم از روزهاي خودم بود. چون يوزارسيف سيگاري نيست !
در سال ۹۰ اوضاع و احوال احتمالا براي او اين‌چنين خواهد بود :
1- چندين و چند فيلم ديگر بازي مي‌كند، عكس‌هايش روي جلد مجلات مختلف چاپ مي‌شود اما زير عكسش مي‌نويسند: «يوزارسيف در فيلمي از ...»
۲- در سال ۹۰ باز هم هزاران نفر در جاهاي گوناگون كاغذ و خودكار به دست سراغ او مي‌آيند تا امضا بگيرند. او هم امضا مي‌كند «مصطفي زماني» و شخصي كاغذ به دست مي‌گويد: «لطفا پايينش بنويسين يوزارسيف كه به هر كسي نشون دادم، بدونه امضاي شماست !»
3- در سال 90 بايد به 18 هزار نفر توضيح بدهد كه چگونه در سريال‌، زليخاي پير را شفاي عاجل داد و جوان كرد !
۴- اين ديالوگ هم احتمالا ۲۰ هزار بار بين او و آدم‌هاي گوناگان رد و بدل مي‌شود :
- « خيلي سريال‌تون خوب بود، من خيلي دوست داشتم .‌»
- « كجاش رو بيشتر دوس داشتين؟ »
- « اون‌جا كه زليخا رو جوون كردين خيلي خوب بود، من كه گريه‌ام گرفت .»
نحوه راهيابي به سينما
از جمله بازيگراني است كه يك‌شبه، ره‌ صدساله را در سينماي ايران پيمود ! اين را همه مي‌گويند، نه فقط ما! به‌صورت خيلي اتفاقي وارد عرصه بازيگري شد و خيلي خوب ‌جايگاهش را حفظ كرد. ديگر همه نحوه انتخابش براي سريال حضرت يوسف را مي‌دانند كه اصلا براي بازيگري به تهران نيامده بوده بلكه اين دوستش بوده كه به بازيگري بسيار علاقه داشت و مي‌خواست در اين فيلم بازي كند اما مصطفي زماني هم تست داد و در كمال ناباوري، او براي نقش حضرت يوسف ‌انتخاب شد !‌‌

ويژگي‌ها و خصوصيات يك متولد خرداد
متولدين ‌خرداد‌ماه ‌افرادي ‌دو شخصيتي‌، گريز پا، پيچيده‌ و شيفته‌ مخالفت‌ هستند! همين‌خصوصيات ‌از يك‌ جهت ‌باعث‌ حسن‌ها و همه‌فن‌‌حريف ‌بودن‌شان‌ بوده و از يك‌ جهت ‌باعث ‌عيوب ‌و عادات ‌بد ‌هستند .‌ هنگامي‌كه‌ جنبه‌ شخصيتي‌ مثبت‌شان‌ را به ‌نمايش‌ مي‌گذارند، خيلي‌ جذاب ‌مي‌شوند و امان ‌از وقتي‌كه ‌جنبه ‌شخصيتي ‌منفي‌شان ‌را نشان‌دهند. از بد هم‌ بدتر مي‌شوند ! ‌

جديدترين مصاحبه‌ها‌
بعد از تجربه سريال «يوسف پيامبر(ع)»، هدف بعدي‌ام سينما بود. بعد از اين سريال، سعي داشتم ‌عرصه سينما را هم تجربه كنم؛ اما با ورودي محترمانه .‌ شروع ‌‌پيشنهادهايم، با «آل» ‌بود.‌ (زندگي ايده‌آل )
مي‌گویند وقتی به قله رسیدی، باید روی قله بمانی. اما من می گویم نه. روی قله می‌روی، اما پایین هم می‌آیی. مهم این است که قله‌های دیگر را هم بتوانی فتح کنی. به تعداد فتح قله‌هایت زمین می‌خوری و دور، دور تو نیست.(مجله رويش )
شهرت در‌اين شغل به تو اين فرصت را مي‌‌دهد، ‌پيشنهادهاي متعددي‌داشته باشي؛ اما در‌عوض، فرصت انتخاب كمتري داري چون لااقل در‌مورد خودم كه‌ بيشتر پيشنهادها در ‌راستاي همان شهرت بود؛‌ از طرف ديگر در‌آن زمان، سينما از نظر بازيگر دچار كمبود شده بود بنابراين پيشنهادها، بايد حول‌و‌حوش كساني مي‌چرخيد كه حداقل براي مردم آشنا باشند. (زندگي ايده‌آل )
‌ در‌يك مصاحبه از من اين‌طور سوال شد‌: «از اين‌كه يك‌شبه ره صدساله را رفتيد، چه احساسي داريد؟» به‌نظر من قبل از پاسخ به چنين سوالي، بايد ديد، شب از ديدگاه اين آدم چه معنايي دارد. منظور، چه شبي است و چه راهي و اصلا راه براي اين آدم چطور تعريف مي‌شود؟ درحالي‌كه اگر بازيگري را درست بشناسيم، اصلا امكان مطرح‌كردن چنين پرسشي وجود ندارد، چرا ‌‌كه بازيگري، يك دانش است و طي‌كردن آن يك‌شبه به هر‌قيمت و با هر‌شرايطي، غير‌ممكن است!‌ در‌ايران، شايد بتوان يك‌شبه پولدار شد يا به بدترين وجه سقوط كرد؛ اما در‌مورد قوانين علمي، چنين چيزي اصلا امكان‌پذير نيست. البته موضوع شهرت در ‌ايران، موضوع متفاوتي است‌؛ مي‌تواني در چشم بر‌هم‌زدني شهرت پيدا كني؛ اما صحبت اينجاست كه آيا مي‌تواني اين شهرت را حفظ كني؟! ‌(زندگي ايده‌آل )
يك جمله حسن فتحي هميشه جلوي چشم من هست كه گفت: «مصطفي هميشه فكر كن اگر سينما را از تو بگيرند چه هستي؟ اين جمله را به‌عنوان يادگاري هميشه از او دارم.» (مجله رويش )
‌‌به‌جرات ‌مي‌گويم كه تا‌به‌حال به‌دست‌آوردن چنين شهرتي، فقط با يك فيلم در‌مورد هيچ‌كس اتفاق نيفتاده است. در‌حرفه ما، اين اتفاق به‌نوعي بي‌سابقه‌ترين فرصتي بود كه‌ براي يك بازيگر‌ پيش مي‌آيد. (زندگي ايده‌آل )
قرار نبود ‌هنرپيشه شوم؛ اما درهرصورت در‌ اين مسير قرار گرفتم. اوايل پذيرفتن من سخت بود. همه احساس مي‌كردند‌‌ دارم ادا در‌مي‌آورم؛ اما بايد ثابت مي‌كردم‌ مي‌توانم براي خودم، جايگاه خوبي به‌دست بياورم. ‌نمي‌خواهم ادعا كنم‌جايگاهي به‌دست آورده‌ام؛ اما تلاش كردم براي ماندن در‌ اين حرفه، چهره و حتي شهرت يوسف را فراموش كنم!‌ (زندگي ايده‌آل )

‌ حاشيه‌هاي زندگي خصوصي‌
از جمله نكات حاشيه‌اي كه درباره او وجود دارد، به جشنواره بين‌المللي سال گذشته برمي‌گردد كه‌ در اين سال، به‌خاطر داشتن كارهاي زياد در جشنواره، مورد انتقاد بسيار شديد اهالي سينما قرار گرفت و خيلي‌ها اين كار را نوعي خودزني‌ مي‌دانستند و اعتقاد داشتند‌ نبايد بعد از سريال حضرت يوسف(ع)، يكدفعه پيشنهاد بازي در اين همه كار را قبول مي‌كرد و با اين كار، باعث مي‌شود مخاطبان از او خسته شوند! البته كو گوش شنوا! امسال هم‌ با ۵ كار در جشنواره شركت كرد تا باز هم نشان دهد، مرغ او يك پا دارد !
منتقدان همواره به فن بيان او ايرادهاي زيادي گرفته‌اند .
همواره به‌خاطر دوري از خانواده‌اش كه در فريدون‌كنار زندگي مي‌كنند، ناراحت و دلگير است .
تعداد دفعات چاپ تصوير روي جلد زندگي ايده‌آل: يك بار
‌تعداد نتايج بعد از سرچ نام او در گوگل: ۱۲ هزار‌ و ۷۰۰
پرفروش‌ترين فيلم: كيفر

فيلم‌گرافي
مهم‌ترين فيلم‌هاي سينمايي
‌كيفر‌‌، بدرودبغداد،‌ اينجا تاريك نيست
مجموعه‌هاي تلويزيوني
‌‌يوسف پيامبر(ع)، درچشم باد‌‌

افتخارات: تازه اول راه است

دلمشغولي اصلي
انجام كارهاي خيريه در قالب گروه دل شير كه براي آن، چند باري به مراكز خيريه سر زد و يكي از سفيران اين گروه به حساب مي‌آيد .

شناسنامه شخصي
مصطفي زماني، متولد 30 خرداد 1361 فريدون‌كنار، مجرد، كارشناس مديريت صنعتي
محل زندگي‌: تهران - زعفرانيه

غير از بازيگري، هيچ حرفه و شغل ديگري را دنبال نمي‌كند: «ورزش مي‌كنم و اكثر اوقات در خانه هستم. كتاب مي‌خوانم و فيلم مي‌بينم. ۲دوست دارم كه يكي از آن‌ها را هر ۲ ماه يك‌بار مي‌بينم و يكي ديگر را هم هفته‌اي يك‌بار !»

منبع : زندگی ایده آل

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج