روایت افخمی از سریال پرستاران ایرانی
علیرضا افخمی، نامی آشنا در سریالسازی تلویزیونی است. اگر برادر بزرگش، بهروز را اهالی سینما و بینندگان برنامه هفت میشناسند، او را تلویزیونیها بهخوبی با كارهایش میشناسند.
همشهری شش و هفت - سعیده نیك اختر: علیرضا افخمی، نامی آشنا در سریالسازی تلویزیونی است. اگر برادر بزرگش، بهروز را اهالی سینما و بینندگان برنامه هفت میشناسند، او را تلویزیونیها بهخوبی با كارهایش میشناسند.
افخمی ۵۵ ساله حدود ۳۰ سالی میشود كه در عرصه نمایش فعال است، بهطور خاص در حوزه سریالسازی كار میكند. او در كنار سیروسمقدم، برنامهریزی سریال «امام علی» داوود میرباقری را در دهه ۷۰ انجام داد و در دهه ۸۰ با ساخت سریالهای مختلف، نشان داد كه رگ خواب مخاطب را خوب میشناسد. او فیلمنامه سریالهایی را نوشت و آنها را كارگردانی كرد كه در ذهن مخاطب ماندگار شد.
او سریالهای رمضانی مانند او یك فرشته بود، پنجمین خورشید و پنج كیلومتر تا بهشت را ساخت و فیلمنامه سریالهای اغما، روز حسرت، تب سرد و عملیات 125 را نوشت. پارسال هم فیلمنامه پرستاران را بعد از كلی تحقیقات با همكاری وزارت بهداشت نوشت و فصل اول آن را كارگردانی كرد. حالا فصل دوم سریال پرستاران به كارگردانی شهرام شاهحسینی روی آنتن است. سریال پرستاران، بعد از سریال 125 كه درباره حرفه آتشنشانی بود، دومین سریالی است كه افخمی با محوریت شغل نوشته است.او درباره فضای نوشتن در این حوزه میگوید.
سریالهایی كه اسم مشخصی با اشاره به صنف یا حرفهای دارند معمولا با نقد روبهرو میشوند. شما هم در اینباره با چالشهایی روبهرو شدید؟
بله! سریال پرستاران هم از این چالشها مستثنا نبود. از همان موقعی كه با آقای وزیر، دكتر هاشمی صحبت كردیم این مطالب مطرح شد. بهدلیل اینكه قشر پرستار- كه بسیار زحمتكش هستند- كلا گلهمند بودند و درواقع؛ فضای ملتهبی بین خانه پرستار، سازمان نظام صنفی پرستار با وزارت بهداشت وجود داشت.
این مسائل كار را سخت میكرد. بهطوری كه چیزی حدود یك سال وقت صرف تحقیقات میدانی برای این كار كردیم. تمام این تحقیقات برای این بود كه بفهمیم چه مشكلاتی در بین این قشر وجود دارد. نتیجه این تحقیقات مطالبات این قشر را برایم مشخص كرد. سعی شد این مسائل تا حد زیادی در فیلمنامه مشخص شوند. البته خود دكتر قاضیزاده هاشمی- وزیر بهداشت- خیلی سعه صدر داشتند؛ چون در بخشی از فیلمنامه درباره مطالبات پرستاران، انتقادهایی به وزارت بهداشت شده.
با این حال، ایشان تأكید كردند هرچه را كه باید گفت، بگویید ولو اینكه نقد به وزارت بهداشت باشد. در واقع ایشان دست ما را سخاوتمندانه باز گذاشتند. همه اینها باعث شد طعم سفارشی شدن كار كم شود.در هر صورت، سعی كردم فیلمنامهای بنویسم كه در آن هم وضعیت پرستارها به تصویر كشیده شود و هم داستان جذاب باشد. خود اسم سریال (پرستاران) توقعاتی را ایجاد میكرد كه این قشر از ما داشت. از طرفی این سریال برای قشر عام ساخته میشد نه فقط قشر پرستار. از سویی دیگر آقای دكتر ایازی- معاون امور اجتماعی وزارت بهداشت- هم خواستههایی داشتند و همه اینها كار را سخت میكرد. برای جذب مخاطب انبوه، باید درام را وارد قصه پرستارها میكردیم كه خوشبختانه این موضوع را آقایان بهخوبی درك كردند.
وزارت بهداشت نظارتی روی كار داشت؟
نه اینطور نبود. دكتر قاضیزاده هاشمی خیلی اطمینان داشتند و تا پایان كار حمایت خوب و ارزشمندی از كار داشتند و هیچ چیزی را تحمیلی نكردند. از همه مهمتر اینكه ما را به سمت اهداف شعاری وزارت بهداشت سوق ندادند.
اسم سریال خیلیها را یاد سریال معروف استرالیایی پرستاران میاندازد. این انتخاب عمدی بوده؟
در انتهای ساخت سریال، متوجه این شباهت شدم و به دكتر ایازی هم پیشنهاد دادم اسم سریال را عوض كنند، اما ایشان نپذیرفتند. اسم ابتدایی سریال بخش اورژانس بود؛ چون سریال بیش از اینكه به پرستار بپردازد، به بخش اورژانس میپردازد. پرستاران بهمعنای عام در تمام فضای بیمارستان فعال هستند. با این حال، امكان حضور در تمام بخشها را نداشتیم و نهایتا توانستیم فقط بخش اورژانس را در پاركینگ بیمارستانی بازسازی كنیم! در پاركینگ دكور ساختیم و تمام ابزار بیمارستانی را آوردیم. بنابراین اسم بخش اورژانس مناسب كار بود كه امكانپذیر نشد.
معمولا ساخت سری دوم سریال با دردسرهایی همراه است. چه مشكلاتی در ساخت سری دوم داشتید؟
درست است كه این كار در دو فصل ساخته میشود اما در ابتدا قرار بود در یكسری ۵۲ قسمته ساخته شود. در این خصوص از وزارت بهداشت و كمی از همكاران پخش تلویزیونی گلهمندم. بخش بزرگی از آن برمیگردد به موضوع لوكیشن. وزارت بهداشت به ما قول داده بود كه بخش اورژانس یك بیمارستان نوساز را به ما بدهد. چیزی حدود شش ماه معطل شدیم كه نهایتا تأمین نشد.
وزارت بهداشت نظارتی روی كار داشت؟
نه اینطور نبود. دكتر قاضیزاده هاشمی خیلی اطمینان داشتند و تا پایان كار حمایت خوب و ارزشمندی از كار داشتند و هیچ چیزی را تحمیلی نكردند. از همه مهمتر اینكه ما را به سمت اهداف شعاری وزارت بهداشت سوق ندادند.
اسم سریال خیلیها را یاد سریال معروف استرالیایی پرستاران میاندازد. این انتخاب عمدی بوده؟
در انتهای ساخت سریال، متوجه این شباهت شدم و به دكتر ایازی هم پیشنهاد دادم اسم سریال را عوض كنند، اما ایشان نپذیرفتند. اسم ابتدایی سریال بخش اورژانس بود؛ چون سریال بیش از اینكه به پرستار بپردازد، به بخش اورژانس میپردازد. پرستاران بهمعنای عام در تمام فضای بیمارستان فعال هستند. با این حال، امكان حضور در تمام بخشها را نداشتیم و نهایتا توانستیم فقط بخش اورژانس را در پاركینگ بیمارستانی بازسازی كنیم! در پاركینگ دكور ساختیم و تمام ابزار بیمارستانی را آوردیم. بنابراین اسم بخش اورژانس مناسب كار بود كه امكانپذیر نشد.
معمولا ساخت سری دوم سریال با دردسرهایی همراه است. چه مشكلاتی در ساخت سری دوم داشتید؟
درست است كه این كار در دو فصل ساخته میشود اما در ابتدا قرار بود در یكسری ۵۲ قسمته ساخته شود. در این خصوص از وزارت بهداشت و كمی از همكاران پخش تلویزیونی گلهمندم. بخش بزرگی از آن برمیگردد به موضوع لوكیشن. وزارت بهداشت به ما قول داده بود كه بخش اورژانس یك بیمارستان نوساز را به ما بدهد. چیزی حدود شش ماه معطل شدیم كه نهایتا تأمین نشد.
دكورسازی هم چند ماه كار را عقب انداخت. تاریخ پخش بهمن بود اما ما آماده پخش نبودیم. همان موقع گفتم تاریخ پخش را عقب بیندازیم، مثلا میتوانستیم از فروردین پخش را شروع كنیم كه كار یك تكه پخش شود. منتها نه آقای دكتر ایازی این را پذیرفتند و نه مسئولان پخش. اینگونه شد كه مجموعه دوپاره شد؛ بخشی از آن قبل از عید پخش شد و بخشی دیگر بعد از عید. هنوز هم فكر میكنم یكی از ضربههایی كه سریال خورده از همین موضوع است. اگر میتوانستیم در سال جدید كار را پخش كنیم در كیفیت پس تولید مثل صداگذاری و تدوین هم موفقتر بودیم.بهنظرم پیوستگی پخش باعث میشود تماشاچی با دقت بیشتری سریال را ببیند.
تأثیری كه این اسم در كارم گذاشت، بسیار كمككننده بود. طبیعتا وقتی به شما گفته میشود یك آدم خلق كن، كار سختتری در پیش دارید تا وقتی كه به شما بگویند یك پرستار خلق كن. حداقل جنبههایی از آن آدم كه تحت تأثیر شغل خود قرار دارد، از ابتدا مشخص است. البته این كار مشكل دیگری هم دارد. به این معنا كه باید افراد زیادی خلق میكردم كه همه در عین برخورداری از شغلی یكسان، ویژگیهای فردی متفاوتی داشته باشند. این اشخاص باید از همدیگر متمایز باشند. خود این موضوع پیچیدگی ایجاد میكرد.
علت اینكه سریالسازان از انتخاب شغل افراد در سریال یا ساخت سریالهای شغل محور، دوری میكنند چیست؟
بیشتر به بخش صنفی مربوط میشود كه هنوز در ایران جا نیفتاده است.البته این بحث فقط در مورد صنوف نیست. هر شخصیتی را با هر شغلی نشان دهید كه احیانا ضعف شخصیتی دارد یا نسبت به شغل خود بیتعهد است، صدای افراد واجد آن شغل در جامعه درمیآید. هنوز در ایران جا نیفتاده كه مشاغل نقد شوند.
اصولا در ایران آستانه تحمل افراد پایین است و زود عكسالعمل نشان میدهند. این مسائل سبب شده در سالهای اخیر فیلمسازان دردسرها را به جان نخرند و به اندازهای كه ضرورت داستان ایجاب میكند، به شغلها توجه كنند.این موضوع حتی باعث شده ضرورتهایی را كه جامعه از آن مشاغل توقع دارند، مطرح نشود. در واقع سانسورهایی از طرف صنوف و فیلمسازان اعمال میشوند كه بهنظرم یكی از دلایل اصلی بیرمق شدن تلویزیون، سریالسازی و سینما در ایران همین باشد. منظور از بیرمق شدن غیرواقعی دیده شدن از نظر مردم است. مطرح نشدن شغل در فیلم و سریال واقعنمایی را كمرنگ میكند.
بین انتخاب بازیگر و شغل، معیاری وجود داشت؛ یعنی بازیگری برای این نقش خاص انتخاب شده بود؟
درباره بعضی از نقشها پیش از نگارش فیلمنامه فكر كرده بودم كه چهكسی آن را بازی كند و بنابراین تا حدی متن براساس بازیگر نوشته شد.اینگونه بود كه بعضی از اشخاص حین نوشتن انتخاب شدند و تا حدودی بسط و گسترش فیلمنامه براساس این انتخاب انجام شد. بعضیها هم متناسب با نقش در پایان نگارش انتخاب شدند.
پرستار در نگاه جامعه بیشتر یك زن مهربان است تا یك مرد. سخت نبود كه یك مرد را بهعنوان پرستار نشان دهید؟
درست است كه بهطور متعارف وقتی اسم پرستار را میشنویم، یاد یك زن مهربان میافتیم، اما اینطور هم نیست كه وقتی مرد پرستاری را ببینیم، جا بخوریم. اتفاقا بین مردم جا افتاده كه پرستار لزوما یك زن نیست. در نگارش فیلمنامه هرجا احساس كردم كه پرستار باید مرد باشد، مرد پرستار خلق كردم.
تابه حال از جانب پرستارها بازخوردی داشتید مبنی بر اینكه سریال چقدر به زندگی و شغلشان نزدیك و شبیه است؟
بازتابها گوناگون است. بین قشر پرستار كه تعدادشان زیاد است، طبیعتا موضعگیریها و نظرات متفاوت است. اصولا فیلمی كه بخواهد درباره قشری صحبت كند و شعار ندهد و به سمت واقعنمایی حركت كند، نمیتواند خالی از حرف و حدیث باشد. طبیعی است در چنین گسترهای، افرادی پیدا میشوند كه سریال بهنظرشان خوب میآید و حقیقت را گفته است. برخی هم معتقدند همه حقایق گفته نشده. اینكه انتظار داشته باشیم اتفاق نظر بزرگی درباره ساختهمان وجود داشته باشد، نه درمورد این سریال و نه هیچ سریال دیگری، امكانپذیر نیست!
یكی از مسائل و مشكلاتی كه در نگارش و تحقیقات این سریال داشتم همین مساله بود. با پزشكها، پرستارها و سوپروایزرهایی صحبت كردم كه سالها سابقه كار داشتند. در این مرحله بود كه به نتیجهای رسیدم؛ اینكه در بین پرستارها عدهای پیدا میشوند كه وقتی وارد میدان عمل شدهاند، پی بردهاند كه چه شغل سختی است.
آنها انتظار این مقدار از سختی را نداشتند. واقعیت این است كه درصد قابل توجهی از فارغ التحصیلان بعد از ورود به عرصه عملی عقبنشینی میكنند و كار را رها میكنند. این موضوع بهنظرم یكی از معضلات بزرگ رشته پرستاری بود. بنابراین وظیفه داشتم به كسانی كه میخواهند وارد این عرصه شوند، تا حدی سختی كار را گوشزد كنم. از طرف دیگر؛ اگر این شغل را خیلی سخت نشان میدادم ممكن بود در حكم تبلیغ منفی برای پرستاری باشد و خیلیها از آن رویگردان شوند.
این موضوع با توجه به كمبود پرستار، نوعی نقض غرض بهحساب میآمد. از این نظر دچار نوعی پارادوكس بودم؛ نه میتوانستم بگویم این شغل خیلی خوب است و هیچ سختی ندارد- چون جامعه پرستاری بر من میشورید- و از طرفی هم نباید علاقهمندان را زده میكردم. بنابراین سعی كردم به نوعی بند بازی كنم و نه به این سمت بروم نه به آن سمت.
در این میان مجبور شدم واژه مناسبی انتخاب كنم كه آن هم كلمه عشق بود. كسی كه وارد این حرفه میشود، واقعا باید عشق داشته باشد. بدون عشق و علاقه انجام این شغل امكانپذیر نیست. به همینخاطر سمیه در سریال بارها و بارها روی این نكته تأكید میكند كه من عاشق این كارم. در تحقیقاتم متوجه شدم این عشق واقعی است؛ فرضا 20 سال است زحمت كشیده و هنوز هم عاشق كمك به بیمار است. اگر عشق به همنوع در فردی باشد، او میتواند شغل پرستاری را انتخاب كند. سعی كردم در سریال بگویم كه این شغل باید با عشق انتخاب شود.
اول شخصیت در فیلمنامه شكل میگیرد و بعد شغل برایش انتخاب میشود یا اول شغل انتخاب میشود و طبق آن شخصیت شكل میگیرد؟
درمورد این سریال قضیه فرق میكرد. در مورد فیلمنامههای دیگر اینطور است كه اول داستان در ذهن شكل میگیرد و ماجراها در هم تنیده میشوند. بعد حین طراحی نقشها، شغلها ممكن است پیدا شوند. ممكن است شغل برخی اصلا به داستان ربطی پیدا نكند.برای این عده، اگر فقط محض كنجكاوی تماشاگر باشد، شغلی پیدا میشود كه با وضعیت خانوادگی و كاری او تضادی نداشته باشد.
اول شخصیت در فیلمنامه شكل میگیرد و بعد شغل برایش انتخاب میشود یا اول شغل انتخاب میشود و طبق آن شخصیت شكل میگیرد؟
درمورد این سریال قضیه فرق میكرد. در مورد فیلمنامههای دیگر اینطور است كه اول داستان در ذهن شكل میگیرد و ماجراها در هم تنیده میشوند. بعد حین طراحی نقشها، شغلها ممكن است پیدا شوند. ممكن است شغل برخی اصلا به داستان ربطی پیدا نكند.برای این عده، اگر فقط محض كنجكاوی تماشاگر باشد، شغلی پیدا میشود كه با وضعیت خانوادگی و كاری او تضادی نداشته باشد.
با این حال گاهی شغل در داستان تأثیر دارد. برای نمونه درخصوص همین سریال پرستاران فرض كنید؛ سمیه، سمیرا و محبوبه شغلشان از پیش معلوم بوده و بعد داستان برای آنها طراحی شده باشد، اما مثلا در مورد امین زندگانی، اول داستان شكل گرفته و بعد ضرورت پیدا كرده كه شغلاش وكیل باشد تا به نقش مقابل خود كمك كند.
شغل چقدر به شكلگیری شخصیت كمك میكند؟
شغل به شكلگیری شخصیت بسیار كمك میكند. به ندرت پیش آمده داستانی بنویسم و شخصیتی را طراحی كنم كه تعیینكننده و اصل كاری است اما شغل ندارد. شغل به اهمیت نقش اشاره دارد و آن را پررنگ و واقعی جلوه میدهد.
شغل چقدر به شكلگیری شخصیت كمك میكند؟
شغل به شكلگیری شخصیت بسیار كمك میكند. به ندرت پیش آمده داستانی بنویسم و شخصیتی را طراحی كنم كه تعیینكننده و اصل كاری است اما شغل ندارد. شغل به اهمیت نقش اشاره دارد و آن را پررنگ و واقعی جلوه میدهد.
پ
نظر کاربران
سریال مزخرفیه
پاسخ ها
سریال خوبی بود دوستانیکه نگاه نکردن نظر الکی ندن
سریال آبکی و مزخرف و کسل کننده است