دلنوشتهای برای لئو و خداحافظی غمگینش
بارسلونا در دنیا شاید تنها باشگاهی باشد که به یمن داشتن فوق ستارهای مثل مسی موفق به جذب میلیونها هوادار و علاقهمند به فوتبال در جهان شد.
روزنامه اعتماد: بارسلونا در دنیا شاید تنها باشگاهی باشد که به یمن داشتن فوق ستارهای مثل مسی موفق به جذب میلیونها هوادار و علاقهمند به فوتبال در جهان شد. اضافه کنید میلیونها کسانی که اهل تماشای فوتبال نبودند، اما به واسطه این اعجوبه علاقهمند فوتبال و بارسا شدند و به همان نسبت هم شاید بارسا تنها باشگاهی است که با رفتن ستاره آرژانتینی خیلی از هواداران خود را از دست میدهد.
ریزش ۱۰ میلیونی فالوئرهای باشگاه بارسا طی بیست و چهار ساعت اولیه اعلام قطعی جدایی مسی از بارسا تنها پیشدرآمد این ریزش محسوب میشود. به این ترتیب میتوان پیشبینی کرد مقصد بعدی مسی هر باشگاهی باشد از این حیث نیز توفیق کمنظیری در جذب هواداران کسب خواهد کرد. از این زاویه مسی میتواند از نادر فوتبالیستهایی باشد که محبوبیت و شهرت خود را بیش از آنکه به باشگاه و رنگ و حتی ملیت مدیون باشد، به توانمندیهای فردی خود معطوف کرده. این ویژگی ربطی به وفاداری به یک باشگاه تا پایان عمر فوتبالی ندارد.
از این فراتر قائم به موجودیت فوتبالیستی است که تقریبا همه فاکتورهای محبوبیت و شهرت را تحتالشعاع و معطوف به نام و آوازه و مهارت و کاریزمای خود کرده. این برجستگی در رشتهای که موفقیت در آن به کار گروهی و هر نتیجه علاوه بر یازده بازیکن داخل زمین به عوامل و پارامترهای بسیار در بیرون زمین مرتبط میشود، اتفاق کوچکی نیست.
شاید بتوان بخش قابلملاحظهای از محبوبیت و شهرت مسی را در منش و رفتار توامان حرفهای و وفاداری اخلاقی او جستوجو کرد. در نقطهای که تلاقی پول و وفاداری کمتر به تعادل و تعامل و اغلب به ترجیح یکی بر دیگری منتهی میشود. در نظر داشته باشیم آنچه این پیوند را از هم گسست نه اراده قلبی طرفین یا یکی از آنها که محذورات و محدودیتهای ناشی از قوانین حرفهای در فوتبال اسپانیا بود. از این زاویه چه بسا جدایی مسی از بارسا بار عاطفی و دراماتیکی آن را تا حد پایان فیلمهای ملودرام ارتقا داد. با این همه شاید برای هواداران بیشمار مسی تفاوتی نکند او در کجا و با چه پیراهنی به عطش پایانناپذیر هواداران خود پاسخ خواهد داد.
محدود کردن بازیکنی در تراز مسی به رنگ پیراهن و ملیت در واقعیت امر به منزله محروم کردن خود از پدیدهای است که زیباییهای فوتبال را با بزرگترین شاهکارهای هنری و نبوغ و تخیل خالقین آنها در هم گره زده است. پدیده منحصر به فردی که با هر گرایش رنگی و ملی کسی حاضر به چشم بستن و محروم کردن خود از چنین نعمتی در مستطیل سبز نیست و نخواهد بود. شاید به تعبیری معاصر بودن با بازیکنی مثل مسی و دنبال کردن تک تک قدمهای او و لذت بردن از هنر این اعجوبه هم توفیق و انگیزه کسانی باشد که با فوتبال در داخل زمین و از روی سکوها و از تصاویر تلویزیونی به نوعی احساس خوشبختی میکنند.
در دنیایی که شادیها و شادکامیها و انگیزه برای ادامه حیات و احساس خوشبختی به تارمویی مثل کرونا بسته است، شاید وجود امثال مسی و انگیزه هم عصری با او و لذت بردن از جادویی که او با توپ و احساسات میکند، مرهمی باشد برای زخمهای عمیق و فراموش کردن ولو کوتاهمدت تیرهروزی و تلخی و اندوه بسیاری که میخواهند همچنان به آینده امیدوار باشند. با این نگاه مسی هر چه باشد، چه در واقعیت زمخت و چه در عالم رویا و بیخبری و دلبستگیها و آرزوهای خاک خورده، با این همه بودن و همزیستی با او هزار بار بر نبودن او ارجح است.
از این حیث شاید مسی را بتوان نزدیکترین و شبیهترین نیاز مردمان محروم و فرودست به سنگ سحرآمیز ساتیاچیت رای تعبیر کرد. سنگی که چیت رای آن را به نماد تحقق همه آرزوها و رویاها و نسخه همه سرخوردگیهای تاریخی و فردی و اجتماعی تبدیل کرد. از این منظر نیز مسی نماد ساحری است که میتواند مایه شادی و لذت و امید به زندگی باشد. درست معادل همان زمان نود دقیقهای که تماشاگران سنگ سحرآمیز چیت رای میتوانند در سالن سینما، احساس خوشبختی کنند. لذت بردن از فوتبال مسی بسان لذت بردن از یک اثر تمام قد هنری یگانه و منحصر است. اینکه این اثر هنری کی و کجا به نمایش در بیاید چندان تفاوتی نمیکند.
تنها تفاوت تماشای مسی در جمع به نیاز و روح جمعی در به اشتراک گذاشتن هیجان ناشی از فوتبال مربوط میشود. مسی حتی از این حیث که میتوان در پنهانیترین زوایای تنهایی از آنچه او رقم میزند لذت ببریم حائز اهمیت باشد. لذتی شاید در صورت ظاهر کودکانه و بازیگوشانه که، اما در ماهیت امر میتواند به مکاشفه با قابلیتهای بالفعل و بالقوه انسانی در خلق آنچه در همسایگی هنر خانه میکند، ارتقا ببخشد.
شاید بهزعم برخی ارتقا بخشیدن یک فوتبالیست تا این جایگاه و در دنیایی که بخش اعظم ارزشهای آن تحتالشعاع مناسبات تبعیضآمیز قرار گرفته، به زیادهگویی، مبتذل کردن واژهها و رمانتیسم و ابتلائات بورژوازی و بدتر از آن به تحمیقشدگی و استحمارزدگی تعبیر شود. اما چه میشود کرد؟ شاید مسی همه سهم ما از خوشبختی و احساس زنده بودن در درندشتی به نام زمانه و زندگی باشد. بخشی از انگیزه و امیدواری انسانهایی باشد که همچنان برای رهایی و نجات، دل در گرو تولد قهرمانهای اساطیری دارند که از غیر ممکنها، ممکن میسازند.
ارسال نظر