جنايت خيابانی ۵ پسر بر سر دو دختر
درگيري پنج پسر جوان بر سر دو دختر رنگ خون گرفت. متهمان اين نزاع مرگبار در دادگاه، قتل را به گردن يكديگر انداختند.
روزنامه اعتماد: درگيري پنج پسر جوان بر سر دو دختر رنگ خون گرفت. متهمان اين نزاع مرگبار در دادگاه، قتل را به گردن يكديگر انداختند.
اين جنايت خياباني ساعت ۱۱ شب ۱۲ ارديبهشتماه سال ۹۱ به ماموران كلانتري ۱۳۲ نبرد اطلاع داده شد.
وقتي با دستور بازپرس شعبه ۵ دادسراي امور جنايي تهران تيمي از اداره ۱۰ پليس آگاهي دست به تحقيقات زد، تجسسهاي ميداني نشان داد كه پس از سوار شدن دو دختر جوان در يك پرايد دو پسر از خودروي پژويي به آنان اعتراض ميكنند كه با حمله سرنشينان پرايد رو به رو شده و هر دو كه ۱۹ ساله بوده و محمود و رامين نام داشتند با ضربات چاقو بهشدت مجروح ميشوندكه محمود در همان محل درگيري تسليم مرگ شده و با فرار عاملان جنايت، رامين به بيمارستان منتقل و از مرگ نجات مييابد. كارآگاهان كه رامين را تنها سرنخ براي رديابي قاتلان فراري ميديدند به تحقيق از وي پرداخته و خيلي زود ۳ جوان ۱۹ ساله به نامهاي ميلاد، حسن و محمد را شناسايي كردند.
محمد روز ۱۳ ارديبهشتماه در خيابان نبرد دستگير شد و در تحقيقات پذيرفت با دو دوست ديگرش دست به اين جنايت زده است. سه روز نگذشته بود كه دو فراري ديگر در خيابانهاي نبرد و كريمخان زند بازداشت شدند و مشخص شد درگيري به خاطر يك دختر بوده است.
ميلاد در بازجوييها گفت: از هفت ماه پيش به دختر جواني به نام مرجان علاقهمند شدم و شب حادثه من همراه دوستانم از عروسي ميآمديم كه مرجان با من تماس گرفت و پس از آن، به همراه حسن و محمد به دنبال مرجان در پارك مسلم رفتيم كه در آنجا محمود (قرباني جنايت) و دوستش از پشت سر مرا از خودرو پايين كشيدند. وقتي حسن و محمد از خودرو پياده شدند، در حالي كه محمود و دوستش چاقو خورده بودند از روي من بلند شدند.
با تكميل تحقيقات براي متهمان كيفرخواست صادر شد و پرونده براي محاكمه به شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. صبح روز شنبه متهمان به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي و با حضور چهار قاضي مستشار پاي ميز محاكمه قرار گرفتند.
در ابتداي جلسه دادگاه نماينده دادستان با تشريح كيفرخواست گفت: با توجه به محتويات پرونده، تاييد سلامت رواني متهمان، شكايت اولياي دم و بازسازي صحنه جرم براي متهمان تقاضاي مجازات قانوني را دارم. سپس نوبت اولياي دم رسيد تا شكايت خود را مطرح كنند كه آنها براي متهمان رديف اول و دوم تقاضاي قصاص كردند.
پدر مقتول گفت: شب حادثه به من گفتند كه محمود تصادف كرده است. وقتي خود را به خيابان مسلم رساندم با جسد غرق در خون پسرم در جوي آب رو به رو شدم.
شاهدان گفتند سه نفر او را با چاقو زدهاند. رييس دادگاه با تفهيم اتهام به حسن از او خواست به دفاع از خود بپردازد كه متهم با رد اتهام قتل گفت: من با چاقو تنها يك چاقو به صورت مقتول زدم و نميدانم ضربههاي كشنده را چه كسي وارد كرده است. شب حادثه من حالت عادي نداشتم. من از ماشين يك چاقوي ضامندار برداشتم و ابتدا جعفر را مجروح كردم بعد يك ضربه به مقتول زدم.
قاضي عزيزمحمدي: در بازجوييها اعتراف كردهيي شب حادثه حالت عادي نداشتي و سه ضربه به مقتول زدهيي. در اين باره چه توضيحي داري؟
حسن: نه قبول ندارم من تنها يك ضربه زدم.
وكيل متهم نيز در دفاع از موكلش گفت: من لايحه خود را تقديم دادگاه كردهام اما ضربههاي موكلم كشنده نبوده است. محمد دومين متهمي بود كه در جايگاه قرار گرفت. او هم با رد اتهام قتل گفت: وقتي ميلاد با مقتول و دوستش درگير شد، من از ماشين پياده شده و به سمت محمود رفتم. او با مشت ضربهيي به سينهام زد كه من هم در دفاع با چاقو يك ضربه به دستش زدم. حسن هم از پشت به او حمله كرد.
ميلاد هم پس از قرار گرفتن در جايگاه گفت: من به خاطر مرجان با مقتول و دوستش درگير شدم. اما در قتل هيچ نقشي نداشتم. اين درگيري به خاطر مرجان رخ داد كه او پس از قتل از ايران رفت.
سه متهم ديگر هم در دادگاه حضور نداشتند كه به صورت غيابي محاكمه شدند.
اين جنايت خياباني ساعت ۱۱ شب ۱۲ ارديبهشتماه سال ۹۱ به ماموران كلانتري ۱۳۲ نبرد اطلاع داده شد.
وقتي با دستور بازپرس شعبه ۵ دادسراي امور جنايي تهران تيمي از اداره ۱۰ پليس آگاهي دست به تحقيقات زد، تجسسهاي ميداني نشان داد كه پس از سوار شدن دو دختر جوان در يك پرايد دو پسر از خودروي پژويي به آنان اعتراض ميكنند كه با حمله سرنشينان پرايد رو به رو شده و هر دو كه ۱۹ ساله بوده و محمود و رامين نام داشتند با ضربات چاقو بهشدت مجروح ميشوندكه محمود در همان محل درگيري تسليم مرگ شده و با فرار عاملان جنايت، رامين به بيمارستان منتقل و از مرگ نجات مييابد. كارآگاهان كه رامين را تنها سرنخ براي رديابي قاتلان فراري ميديدند به تحقيق از وي پرداخته و خيلي زود ۳ جوان ۱۹ ساله به نامهاي ميلاد، حسن و محمد را شناسايي كردند.
محمد روز ۱۳ ارديبهشتماه در خيابان نبرد دستگير شد و در تحقيقات پذيرفت با دو دوست ديگرش دست به اين جنايت زده است. سه روز نگذشته بود كه دو فراري ديگر در خيابانهاي نبرد و كريمخان زند بازداشت شدند و مشخص شد درگيري به خاطر يك دختر بوده است.
ميلاد در بازجوييها گفت: از هفت ماه پيش به دختر جواني به نام مرجان علاقهمند شدم و شب حادثه من همراه دوستانم از عروسي ميآمديم كه مرجان با من تماس گرفت و پس از آن، به همراه حسن و محمد به دنبال مرجان در پارك مسلم رفتيم كه در آنجا محمود (قرباني جنايت) و دوستش از پشت سر مرا از خودرو پايين كشيدند. وقتي حسن و محمد از خودرو پياده شدند، در حالي كه محمود و دوستش چاقو خورده بودند از روي من بلند شدند.
با تكميل تحقيقات براي متهمان كيفرخواست صادر شد و پرونده براي محاكمه به شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. صبح روز شنبه متهمان به رياست قاضي نورالله عزيزمحمدي و با حضور چهار قاضي مستشار پاي ميز محاكمه قرار گرفتند.
در ابتداي جلسه دادگاه نماينده دادستان با تشريح كيفرخواست گفت: با توجه به محتويات پرونده، تاييد سلامت رواني متهمان، شكايت اولياي دم و بازسازي صحنه جرم براي متهمان تقاضاي مجازات قانوني را دارم. سپس نوبت اولياي دم رسيد تا شكايت خود را مطرح كنند كه آنها براي متهمان رديف اول و دوم تقاضاي قصاص كردند.
پدر مقتول گفت: شب حادثه به من گفتند كه محمود تصادف كرده است. وقتي خود را به خيابان مسلم رساندم با جسد غرق در خون پسرم در جوي آب رو به رو شدم.
شاهدان گفتند سه نفر او را با چاقو زدهاند. رييس دادگاه با تفهيم اتهام به حسن از او خواست به دفاع از خود بپردازد كه متهم با رد اتهام قتل گفت: من با چاقو تنها يك چاقو به صورت مقتول زدم و نميدانم ضربههاي كشنده را چه كسي وارد كرده است. شب حادثه من حالت عادي نداشتم. من از ماشين يك چاقوي ضامندار برداشتم و ابتدا جعفر را مجروح كردم بعد يك ضربه به مقتول زدم.
قاضي عزيزمحمدي: در بازجوييها اعتراف كردهيي شب حادثه حالت عادي نداشتي و سه ضربه به مقتول زدهيي. در اين باره چه توضيحي داري؟
حسن: نه قبول ندارم من تنها يك ضربه زدم.
وكيل متهم نيز در دفاع از موكلش گفت: من لايحه خود را تقديم دادگاه كردهام اما ضربههاي موكلم كشنده نبوده است. محمد دومين متهمي بود كه در جايگاه قرار گرفت. او هم با رد اتهام قتل گفت: وقتي ميلاد با مقتول و دوستش درگير شد، من از ماشين پياده شده و به سمت محمود رفتم. او با مشت ضربهيي به سينهام زد كه من هم در دفاع با چاقو يك ضربه به دستش زدم. حسن هم از پشت به او حمله كرد.
ميلاد هم پس از قرار گرفتن در جايگاه گفت: من به خاطر مرجان با مقتول و دوستش درگير شدم. اما در قتل هيچ نقشي نداشتم. اين درگيري به خاطر مرجان رخ داد كه او پس از قتل از ايران رفت.
سه متهم ديگر هم در دادگاه حضور نداشتند كه به صورت غيابي محاكمه شدند.
پ
نظر کاربران
خاک تو سرشون.میرن زندون آب خنک میخورن شایدم برن بالای دار اونوقت دختره هم میره دنبال زندگیش با یکی دیگه! چقد بعضیا احمقن واقعا
پاسخ ها
به نظر من این ها نتیجه ی فیلمهای ماهواره است که جوانها را از خود بی خود میکنه و اینگونه اتفاقات ناگوار پیش میاد شاید هم درآمد های کذایی که باید اینگونه تقاص ها رو پس بدن اگرنه در دین مبین اسلام بجز رافت و مهربانی از این خبر ها نیست بیشتر باید به نان هایی که به شکم بچه هامیریزیم توجه کنیم
وقتی پروردگار یکتا فراموش بشه نتیجه اش میشه این. پروردگار! از شر خودم به تو پناه میبرم.
اين درگيري به خاطر مرجان رخ داد كه او پس از قتل از ايران رفت.???اینجاش حال آدمو میگیره.خاک عالم بر سرتون.
چقد آدم باید احمق باشه.حالا وقتی رفتی بالای چوبه دار میفهمی دختره ارزششو داشته یا نه.
پاسخ ها
نه پس توقع داشتی بمونه با یه قاتل ازدواج کنه؟!!!
عجب نظری میدید شما ها
دقت کنین دوستان؛ یه دختر که احتمالا اون هم حداکثر 18_19سالشه، ساعت "11 شب" به دوست پسرش زنگ میزنه که بره پارک دنبالش!!! به نظر شما این دختر، سالم بوده؟!
دوست عزیزی که میگی: "پس توقع داشتی بمونه با یه قاتل ازدواج کنه؟" بهتره دقت کنی که فتنه ی قتل رو همین شیطان به پا کرده! لطفا بیخود ازش حمایت نکنید.
و البته بماند داستان بی غیرتی و بی بندوباری پسرهایی مثل میلاد و دوستاش و مقتول و بسیاری از جوانهای امروز که.... بگذریم...
تو کتاب جک لندن چند تا گرگ نر واسه خاطر یه گرگ ماده یه چشم کشته شدند . اینجام حیات وحشه؟ رقابته؟ اینهمه دختر رنگ و وارنگ خو ب و قشنگ از همه نوع شخصیتی . ولی فکر کنم مرد بودن اقتضاهای خودشو داره
پاسخ ها
دقیقا موافقم !!!
اینهمه دختر رنگ و وارنگ که بگی میخوای ازدواج کنی از سر و کولت بالا میرن مهم نیست کچل باشی زشت باشی و و و فقط کافیه بگی قصد ازدواج داری!!!
کلا هر جنایتی انجام میشه، پای یه زن در میونه.
پاسخ ها
به خاطر ضعف نفس مرداس
یه دلیل دیگه هم داره، و اون اینه که زنا لذت میبرن از اینکه میبینن مورد توجه مردا قرار میگیرن. برای همینه که با این سر و وضع میان بیرون.
روز به روز آمار جنایت و فحشا داره تو ایران بالاتر میره،واقعا داریم بکجا میرسیم ما