۲۴۹۷۰۲
۴۱ نظر
۶۸۷۹
۴۱ نظر
۶۸۷۹
پ

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

دیگر دوره آن گذشته است که شما روی هوا ادعایی بکنید و بعد کسی نتواند درست یا غلط بودن آن را ثابت کند. در این مطلب سعی کردیم بعضی از ادعاهای مبالغه آمیز حافظ ناظری را در دو سال گذشته بررسی کنیم.

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟



هفته نامه چلچراغ - علی رضوی: «از من به عنوان پدیده موسیقی کلاسیک معاصر دنیا یاد می کنند.» این جمله را حافظ ناظری گفته است. از این دست جمله های شگفت انگیز در دو سال اخیر از او کم نشنیده ایم، مثلا «در سمفونی رومی آثاری را ساخته ام، که تا به حال یک نت مشابه آن نوشته نشده است» یا «25 فوریه را در سن دیه گو به نام روز حافظ ناظری نام گذاری کرده اند» و از همه آن ها عجیب تر این جمله تبلیغاتی که مدام روی بیلبوردها و تبلیغات کنسرت به چشم می خورد، «اثر شماره یک موسیقی کلاسیک جهان.» ما با چه پدیده ای رو به رو هستیم؟ او واقعا یک نابغه است یا فقط خیلی راحت بلوف می زند؟ طبیعی است هر چقدر دروغ بزرگ تر باشد، قبول یا رد آن هم سخت تر است.

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

شاید به خاطر همین است که کمتر کسی تا به حال در مورد این گفته های حافظ ناظری واکنش نداده است. دیگر دوره آن گذشته است که شما روی هوا ادعایی بکنید و بعد کسی نتواند درست یا غلط بودن آن را ثابت کند. در این مطلب سعی کردیم بعضی از ادعاهای مبالغه آمیز او را در دو سال گذشته بررسی کنیم.

ادعای اول: اثر شماره یک موسیقی کلاسیک جهان

اگر پیامک های تبلیغاتی کنسرت حافظ ناظری به دست تان رسیده باشد یا تبلیغات خیابانی آن را دیده باشید، احتمالا مهم ترین چیزی که نظرتان را جلب می کند این جمله است: «اگر شماره یک موسیقی کلاسیک جهان!» فارغ از این که چقدر می تواند این حرف درست باشد یا نه، چند سوال مهم در مورد این ادعا وجود دارد.

۱- چه کسی این را گفته است؟ در تبلیغات تنها اثر حافظ ناظری آمده است که، این اثر به انتخاب نشریه بیلبورد بهترین اثر موسیقی کلاسیک جهان در سال ۲۰۱۴ معرفی شده است. آیا این ادعا درست است؟ البته که نشریه بیلبورد یکی از معتبرترین نشریات موسیقی دنیاست، که به صورت هفتگی در ایالات متحده منتشر می شود و ژانرهای مختلف موسیقی را بررسی می کند. این مجله در هفته بیش از ۱۰۰ جدول مختلف (چه در مجله و چه به صورت اینترنتی منتشر می کند)، که در آن ها آثار منتشرشده موسیقی در ژانرهای مختلف و با رویکردهای مختلف دسته بندی می شوند.

از این میان سه جدول آن از همه معروف تر هستند، هات ۱۰۰، بیلبورد ۲۰۰ و هات ۱۰۰ ایرپلی هستند. مبنای این جدول ها بیشتر براساس فروش فیزیکی، دیجیتالی و پخش رادیویی هستند و اصولا بیلبورد کمتر به نقد و انتخاب های فنی می پردازد. به خصوص بیلبورد در زمینه موسیقی کلاسیک فعالیت جدی ندارد و بیشتر به موسیقی های روز (مانند پاپ، راک، کانتری، جز، هیپ هاپ، ملل و...) می پردازد.

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

با این حال اگر یک جست و جوی ساده در سایت بیلبورد بزنید (که تمام رکوردهای منتشرشده تاکنون در آن وجود دارد)، نام آلبوم حافظ ناظری را در آن پیدا خواهید کرد، اما نه به عنوان بهترین اثر کلاسیک جهان! صرفا به عنوان یک آلبوم موسیقی که در آمریکا منتشر شده است و بیلبورد آن را در فهرست بررسی های خود قرار داده. هیچ رسانه معتبر دیگری هم در رسانه های آمریکا چنین ادعایی را تایید نمی کند. طبعا اگر یک ایرانی در سال ۲۰۱۴، بهترین اثر موسیقی کلاسیک دنیا را تولید کرده باشد، رسانه ها باید آن را در بوق و کرنا بکنند!

۲- این جمله ابهام زمانی هم دارد. دقیقا چه زمانی بهترین آلبوم موسیقی جهان بوده؟ در کل تاریخ؟ در قرن معاصر؟ در ۱۰ سال اخیر؟ در سال ۲۰۱۴؟ یا در طول یک هفته؟ آیا آلبوم ناظری بالاتر از آثار آهنگ سازان دوره باروک تا مدرن قرار گرفته است؟ «اثر شماره یک موسیقی جهان» در نگاه اول احتمالا چنین ذهنیتی را به مخاطب می دهد.

۳- آیا آلبوم حافظ ناظری در ژانر کلاسیک است؟ از این نظر هم ابهام زیادی وجود دارد. اگر منظور از موسیقی کلاسیک معنای متداول و آکادمیک آن یعنی موسیقی کلاسیک غربی است، آیا سمفونی رومی یا همان «ناگفته» در این ژانر می گنجد؟ درواقع شاید این آلبوم از موسیقی کلاسیک بهره هایی گرفته باشد، اما به چند دلیل عمده از جمله آواز ایرانی، سازبندی و تنظیم نمی تواند در دسته موسیقی کلاسیک قرار بگیرد. در بهترین حالت موسیقی، او یک اثر تلفیقی است که از موسیقی کلاسیک هم کمک گرفته. با این حساب وقتی کاری در زمینه موسیقی کلاسیک ساخته نشده باشد، نمی تواند اثر شماره یک آن ژانر در جهان باشد!

۴- وقتی در مورد موسیقی کلاسیک «جهان» صحبت می کنیم، یعنی از وین مهد موسیقی کلاسیک دنیا گرفته تا برلین، لندن، مسکو، آمستردام و همه شهرهای بزرگ دنیا که در زمینه موسیقی کلاسیک صاحب نام هستند در آن می گنجند. یعنی بتهوون، موتزارت، باخ، شوپن، واگنر، برامز، شوبرت، چایکوفسکی، راخمانینوف و غیره. براساس این ادعا، کار حافظ ناظری از همه آن ها برتر است.

ادعای دوم: سونی این اثر را منتشر کرده

این ادعا درست است، ولی امتیاز بزرگی محسوب نمی شود. چرا که کمپانی سونی که شاید بتوان گفت بزرگ ترین کمپانی موسیقی دنیا محسوب می شود، در یازده مارس ۲۰۱۴ این آلبوم را تحت لیسانس خود منتشر کرده. این آلبوم هم زمان به صورت دیجیتالی روی فروشگه های معتبر اینترنتی مانند آی تیونز و آمازون هم منتشر شده است.

احتمالا تا به حال اثر هیچ موسیقی دان ایرانی توسط سونی منتشر نشده است. از این لحاظ حافظ ناظری توانسته موقعیت بسیار ویژه ای را کسب کند. سونی ۴۲ شعبه در سراسر دنیا دارد. از جمله شعبه خاورمیانه که دفتر آن در دبی مستقر است. هر کدام از این شعبه ها روی موسیقی مناطق تحت پوششان کار می کنند. به جز این، سونی ۵ زیرمجموعه (Lable) دارد، که در ژانرهای مختلف فعالیت می کنند. «زارن آلبوم، ویدیو و تک آهنگ سالانه از سوی سونی منتشر می شود، که همه آن ها بهترین های جهان نیستند. شاید سونی پشتیبان بعضی از بزرگ ترین هنرمندان جهان باشد، ولی لزوما هر اثری که منتشر می کند، بهترین اثر در ژانر خودش نیست.

ادعای سوم: ۲۵ فوریه در کالیفرنیا روز حافظ ناظری نام گذاری شده است

حافظ ناظری در زمان انتشار آلبومی، به خبرنگاران گفته بود که در کالیفرنیا، روز ۲۵ فوریه، روز حافظ ناظری نامگذاری شده. این مطلب در ویکی پدیای انگلیسی او هم آمده است. این گونه که ادعا شده شهردار و شورای شهر سن دیگه گو این روز را به نام او نام گذاری کرده اند. اما هیچ مدرکی در سایت های رسمی و غیررسمی برای این ادعا وجود ندارد. اصلا شهرداری سن دیه گو یا هر شهر و ایالت دیگری در آمریکا چنین سیستم نام گذاری ندارند.

این طور که ادعا شده، در سال ۲۰۰۶ این اتفاق افتاده است. در حالی که در سال ۲۰۰۶ تنها یک سال از مهاجرت حافظ ناظری برای تحصیل در آمریکا گذشته بود و از طرف دیگر تا آن زمان او هنوز هیچ آلبوم یا اثری را به صورت رسمی منتشر نکرده بود. حتی تا آن زمان هیچ کنسرتی در آمریکا برگزار نکرده بود. با این وجود بر چه اساسی و به خاطر کدام فعالیت یا افتخار حافظ ناظری ایرانی تبار، باید روز ۲۵ فوریه در شهر بزرگی مانند سن دیه گو به نام او نام گذاری شود؟

ادعای چهارم: سه تار حافظ، ساز ابداعی

حافظ ناظری ادعای ابداع سازی را دارد، که اتفاقا نام آن «حافظ» است. جدای از این که چقدر خودشیفتگی در این حرکت به چشم می خورد، آیا این ساز اتفاق فوق العاده ای در موسیقی به حساب می آید؟ ساز «حافظ» درواقع از ساز «سه تار» الهام گرفته است. با این تفاوت که با اضافه کردن سیم های بم، بیش از یک اکتاو (۸ نت) به گستره صوتی آن اضافه شده.

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

بر همین اساس دسته ساز کمی پهن تر و تغییراتی هم در جعبه کوک آن ایجاد شده. از این ساز دو نمونه بیشتر وجود ندارد، که هر دو هم به سفارش حافظ ناظری و برای خودش ساخته شده. در آلبوم بعد یازدهم، ناظری از این ساز استفاده ای شبیه به گیتار کرده، با این تفاوت که قابلیت ها و کیفیت ساز گیتار را ندارد. با این وجود هدف دقیق او از ساختن این ساز مشخص نیست.

ادعای پنجم: یک اثر با سه نام

سمفونی رومی، بعد یازدهم و ناگفته سه اسمی هستند که تاکنون برای پروژه حافظ ناظری عنوان شدند. آلبومی که تحت لیسانس سونی منتشر شده، ناگفته (untold) نام دارد. ناگفته تحت عنوان پروژه ای به نام سمفونی رومی منتشر شده است و در نهایت بخشی از این آلبوم در ایران با نام بعد یازدهم و بخشی دیگر به عنوان ناگفته منتشر شد. جدای از این که چرا این آلبوم در دو بخش جداگانه در ایران منتشر شده، در مورد اسم اثر ابهامات زیادی وجود دارد. «سمفونی رومی» ترکیبی عجیب و غریب است. به دلیل این که:

۱- «سمفونی» یک فرم در موسیقی کلاسیک است و نمی توان در اثری که چنین فرمی ندارد، از آن استفاده کرد. مثل این می ماند که شما اثری در ماهور ساخته باشید و اسم آن را بگذارید «ابوعطا»!

۲- منظور از «رومی» ظاهرا همان مولانا جلال الدین بلخی است. جدای این که ادبیات ایران مولانا را با پسوند بلخی می شناسد، نه رومی و از این لحاظ اشتباه ادبی رخ داده، هیچ شعری از مولانا در این آلبوم استفاده نشده و مشخص نیست برای چه باید اسم آن اشاره به مولانا داشته باشد.

ادعاش ششم: ستارگان موسیقی جهان و برنده ۳۰ جایزه گرمی

روی جلد آلبوم بعد یازدهم نوشته شده «با حضور ستارگان موسیقی جهان» و در طرف دیگر هم نوشته شده بزرگان ۳۸ جایزه گرمی. این نوازنده ها شامل پائول نئتوبائوئر: ویولا، مت هایموویتز: ویلا (فصل ۲)، جوهانز موسر: ویلن سل (فصل ۳)، ذاکر حسین: طبلا، گلن ولز: پرکاشن و حافظ ناظری: کرال (فصل ۲)، سه تار حافظ و پرکاشن کلاسیک می شود.

خود حافظ ناظری که تا به حال حتی نامزد هیچ جایزه گرمی نشده، چه برسد به بردن. پائول نئتوبائوئر نوازنده ویلا هم هیچ جایزه گرمی در رزومه خود ندارد. ذاکر حسین نوازنده بلندآوازه طبلا تنها در یک پروژه که برنده جایزه گرمی شده بوده، شرکت داشته (جایزه مربوط به کل پروژه است، نه ذاکر حسین)، جوهانز موسر هیچ جایزه گرمی نبرده. مت هایموویتز هم تاکنون در هیچ اثری به صورت مستقل هیچ جایزه گرمی دریافت نکرده است. این بخش از ادعای حافظ ناظری به راحتی در سایت جایزه گرمی در بخش «برندگان گذشته» قابل پی گیری است.

چند نکته مهم تر دیگر هم وجود دارد:

۱- وقتی شما با نوازندگان حرفه ای سر و کار داشته باشید، می توانید در قبال یک قرارداد که دستمزد آن ها در آن تامین شده باشد، آن را در یک تاریخ مشخص آفیش کنید و از آن ها بخواهید کارهای شما را در استودیو بزنند و بروند. آن ها ممکن است حتی هیچ تصوری در مورد کل کار یا قطعه ای که می نوازند نداشته باشند، چون فقط نت خودشان را می زنند و بعدا این کارها توسط صدابردار میکس می شود. اتفاقی که همین جا در ایران هم بسیار رایج است. یا مثلا تهمورس پورناظری برای آلبوم «نه فرشته ام، نه شیطان» از بهترین نوازنده های دنیا به همین روش استفاده کرده است.

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

۲- ممکن است که نوازنده ای در یک پروژه ای حضور داشته باشد و آن پروژه برنده جایزه گرمی شود، ولی نمی توان گفت که آن نوازنده برنده آن جایزه است، هر چند بخشی از افتخار آن شامل او هم می شود.

۳- این که بهترین نوازنده های دنیا در یک پروژه ساز بزنند، ممکن است به کیفیت ضبط اثر کمک کند، اما دلیل بر کیفیت بخش های دیگر مانند آهنگسازی یا خوانندگی نمی شود. درواقع حضور یک نوازنده دارای جایزه گرمی هیچ شانسی برای گرفتن جایزه گرمی ایجاد نمی کند.

ادعای هفتم: نامزد دریافت جایزه گرمی

حافظ ناظری چندی پیش ادعا کرده بود که در شش بخش نامزد دریافت جایزه گرمی خواهد بود. مهم ترین جایزه موسیقی ایالات متحده که هر سال حدود ۸۳ رشته توسط یک هئیت داوری و با یک پروسه پیچیده، انتخاب و اهدا می شود. او حتی این بحث را مطرح کرده بود که رئیس آکادمی گرمی در پی اضافه کردن بخش جدیدی با عنوان سبک جدیدی در گرمی هستند، که بتوانند اثر حافظ ناظری را در آن جای دهند. اما چندی پیش که نامزدهای ۸۳ رشته جایزه گرمی در سال ۲۰۱۴ اعلام شدند، هیچ نامی از حافظ ناظری در هیچ کدام از این رشته ها به چشم نمی خورد.

حتی در رشته ورود میوزیک که پیش از این چهره هایی مانند کیهان کلهر و حسین علیزاده در آن نامزد بودند هم هیچ نامی، نه در دوره ابتدایی و نه در نامزدهای نهایی از حافظ ناظری نبود. جالب این که تولیدکننده این آلبوم دیوید فراست، برای آلبوم دیگری نامزد گرمی شده است. فراست در بخش بهترین مدیر تولید آلبوم کلاسیک برای اثری از ریکاردو موتی نامزد گرمی شده است.

در مورد ادعای عجیب و غریب و حاشیه دار موسیقی دان ها

ما بهترینیم

هر چند حافظ ناظری چهره ای است که به واسطه ادعاهای عجیب و غریبش در چند سال گذشته سر زبان ها افتاده و موضوع داغ این روزهای گعده های موسیقی شده، اما او در این راه تنها نیست. کم نیستند تعداد موسیقی دانان ایرانی، چه بسا بیشتر در ژانر سنتی تا پاپ که در سال های گذشته کم و بیش این رویه را در پیش گرفته اند. موضوع خیلی روشن است؛ آن ها ادعاهای دانه درشتی را در مورد خودشان مطرح می کنند و کمتر کسی هم پی آن را می گیرد تا ببیند این ادعاها درست هستند یا نه؟ ما این جا چند نمونه از این چهره ها را که زیاد از الفاظ «بهترین»، «برترین»، «اولین»، «تنهاترین» و غیره را استفاده می کنند آورده ایم.

رضا یزدانی:

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

همین چند هفته پیش تر در کنفرانس خبری کنسرت مجموعه موسیقی فیلم های مسعود کیمیای که به رهبری بهزاد عبدی برگزار می شد، رضا یزدانی ادای عجیب و غریبی کرد که البته واکنش هایی هم به همراه داشت. او گفت: «به اعتقاد من، اگر در گیر این دعواها نبودیم اتفاقات بهتری می افتاد و من آهنگ «رضا موتوری» را بازخوانی می کردم. بدون شک من بهترین خواننده در ایران هستم که می توانم کارهای فرهاد را بازسازی کنم.»

البته در همین مراسم هم مسعود کیمیایی که علاقه ویژه ای به فرهاد دارد، نسبت به این حرف او واکنش نشان داد. کیمیایی گفت: «من اصرار داشتم که خواننده ای در این کنسرت حضور نداشته باشد و آن، به جهت مقایسه ای بود که احتمالا میان رضا یزدانی و فرهاد مهرداد پیش می آمد. به همین خاطر تصمیم بر آن شد تا رضا یزدانی کارهایی چون «متروپل»، «حکم» و «رئیس» را که پس از انقلاب اجرا شده و خود، خواننده آن بوده بخواند و اجرا کند.»

علی قمصری:

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

همیشه از آن چهره های جنجال برانگیز در موسیقی ایران بوده و هست. چه با ادعاها و حرکت های عجیبش و چه با واکنش ها و بحث هایی که گاهی اواقت با دیگر هنرمندان دارد. در آخرین نمونه این حرکت ها، او در برنامه ای طعنه آمیز به ادعاهای عجیب و غریب حاظ ناظری واکنش نشان داده و حتی گاهی اوقات او را مورد تمسخر قرار داده. علی قمصری در این یادداشت تند و تیزش می گوید: «مواجهه با هر تبلیغی از حاظ ناظری (پسر استاد نظاری)، اشتیاق شنیدن اثری با عظمت جنگ ستارگان جان ویلیامز را ایجاد می کند!»

در آخر سر هم بعد از این که یک دفاع ضمنی از خودش و جامعه موسیقی ایران کرده، حافظ را به چالش می کشد، «در انتها، دو اثر از «شیپور صلح» را این جا به اشتراک می گذارم و از حافظ ناظری می خواهم برای اولین بار صادقانه بگوید، اگر آهنگ ساز و نوازنده تار این دو اثر بودی و قرار بود برای این دو، ویدیویی تبلیغاتی بسازی یا ادعایی مطرح کنی، چه می گفتی؟»

کمی قبل تر در رونمایی کتاب «هارمونی موسیقی ایرانی» هم علی قمصری با چالش دیگری رو به رو شد. او با این ادعا آمده بود که این کتاب اولین و تنها کتاب علمی، مستند و قابل آموزش برای هارمونی موسیقی ایرانی است و تقریبا تمام آثار قبل از خودش را نفی کرد. در همان مراسم رونمایی هم هومان اسعدی (پژوهشگر و استاد دانشگاه) ذوق قمصری را کور کرد و گفت بهتر بود که اسم کتاب را می گذاشتید تجربه های من از هارمونی!

برادران پورناظری:

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

برعکس پدر، که همیشه بسیار بی سر و صدا و کم حاشیه کار خودش را انجام داده و چندان هم به تبلیغات و در بوغ و کرنا کردن برای خودش اعتقاد نداشته، دو پسر مسیر کاملا متفاوتی را می روند. تهمورس و سهراب پورناظری دو پسر صاحب نام کیخسرو پورناظری، نوازنده و آهنگساز کردتبار، حداقل در چند اثر اخیرشان از هیچ ادقامی برای بیشتر دیده شدن دریغ نکردند. مثلا تهمورس در آخرین اجرای خودش که همین تابستان در تالار وحدت روی سن برد، اسم کنسرت را گذاشت «تهمورس و ما».

این نوع اسم گذاری در ایران چندان رایج نیست و بسیاری او را متهم به خودشیفتگی کردند. کمی قبل تر هم زمانی که آلبوم «نه فرشته ام نه شیطان» که با قطعه «چرا رفتی» سر زبان ها افتاد، منتشر شد، حاشیه ها برای او کم نبودند. او در مورد حضور نوازنده های خارجی در این آلبوم گفته بود که فقط این نوازنده ها می توانستند با این کیفیت از پسش بربیایند. بعد زمانی که موفق نشد تا همان نوازنده ها را برای اجرای کنسرت به ایران بیاورد، در کنفرانس خبری کنسرت گفت: نوازنده های داخلی از نظر فنی هیچ تفاوتی با نوازنده های آلبوم ندارند و همان کیفیت را در کنسرت تحویل شما می دهیم!

از همه آن ها جالب تر، کلیپی بود که توسط باران کوثری روی قطعه چرا رفتی ساخته شده بود و تا ماه ها مردم با آن شوخی می کردند. اولین واکنش را هم محمد رحانیان د رجشن رونمایی آلبوم و بعد از دیدن کلیپ داشت. او با انتقاد به کسانی که این کلیپ را ساخته اند گفت که از بچه های تئاتری بعید است که چنین چیزی بسازند. هیچ وقت تئاتر ها این قدر اوراکت نیستند. بعد از آن کلیپ مهم ترین قطعه آلبوم مشترک همایون شجریان و تهمورس پورناظری تبدیل به سوژه ای برای شوخی های مردم شد. البته این موضوع اصلا به ضرر آن ها نبود، چرا که باعث شد مخاطب آن ها چند برابر شود.

هوشنگ کامکار

حافظ ناظری؛ یک پدیده نابغه یا یک بلوف زن قهار؟

احتمالا او از سرسلسله داران این نوع برخوردها و ادعاهای گنده است. مثال در یکی از آخرین ادعاهایش گفته بود که قطعه ای برای کنسرت و سنتور نوشته ام، که فقط و فقط سیاوش (برادرزاده اش) و اردوان کامکار (برادرش) می توانند آن را بنوازند. یعنی حتی آن یکی برادرش (پشنگ کامکار) که استاد این ها در سنتورنوازی بوده هم نمی تواند آن را بنوازد، که این حرف باعث خرده گرفتن بعضی از نوازندگان مشهور سنتور و البته موضع گرفتن در قبال او شد.

چند پیش هم در مراسم رونمایی آلبوم کوچ بنفشه ها به آهنگ سازی خودش و خوانندگی حمیدرضا نوربخش گفته بود: «به یقین می گویم که بهترین خواننده ایران حمیدرضا نوربخش است.» البته ممکن است نظر شخصی باشد، ولی از یک استاد موسیقی ایرانی که صدا کار ریز و درشت دارد، بعید است این قدر قطعی در جایی نظر بدهد که یک عالمه دانه درشت دیگه هم مدعی هستند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      تو دنيا نوابغ رو پرو بال ميدن اينجا ميخوان مچ گيري كنن!!! فرهنگ در حد صفر...

      پاسخ ها

      • بدون نام

        یه منفی میدم تا الکی به کسی نگی نابغه.
        هرچند ک اثر برتارک سپیده هوشنگ کامکار رو خیلی دوست دارم اونم صرفن به خاطر نوازندگی بینظیر استاد اردشیر کامکار.و برای سهراب ناظری هم ارزش زیادی قائلم.ولی در کل به نظرم مطلب خیلی خوبی بود.یه چیز خیلی جالبی هم که وجود داره اینه که بیشتر کسانی که به هم انتقاد میکنن همه شون همینجا جمعن.مثلن اون نامه تند هوشنگ کامکار به حافظ ناظری.یا همون انتقادهای علی قمصری به حافظ.که به نظرم مضراب قمصری انقد زمخته ادم از سازش سر درد میگیره.خلاصه این جماعت مدعی همه شون بد جور با هم درگیرن...

      • كامبيز سليمي

        اگه نبوغ به موهاي پريشون و غير عادي يا مثلا سرتا پا چرم قهوه اي پوشيدن يا يه لباس مزحك سياه شبيه مانتو خانمهاست...من به شما حق ميدم حافظ ناظري و رضا يزداني عروسك هاي نابغه اي هستن كه ما قدرشونو متوجه نشديم.......!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    • ناشناس

      جای تأسفه که انقدر در فرهنگ پسرفت داشتیم که دیگر حتی خودمون متوجه زشتی رفتارمون نمیشیم. نخست، "اثر شماره یک" که از قضا خیلی ها را در ایران دچار سوءتفاهم کرده، به معنای بهترین اثر جهان شده نیست؛ بلکه لقبی هست برای آثاری که در صدر جدول فروش قرار می گیرند. این اثر چند هفته در صدر فروش بیلبورد بوده و طبیعیه در تبلیغاتش از این موفقیت استفاده کنه.
      دوم، کمپانی سونی، مخصوصا بخش کلاسیک، با توجه به داوران و تاریخچه ای که داره، کمپانی نیست که با هر کس قرار داد ببنده. جای تعجبه که نویسنده ارزش اعتباری و هنری یکی از بزرگترین کمپانی های موسیقی جهان را نادیده گرفته!!! ضمنا، قرارداد حافظ ناظری همونطور که مدارکش هم ارائه شد، با اصلی ترین شعبه کمپانی سونی بود که در آلمان قرار داره. برای کسانی که در جریان نیستند باید بگم، رسمی ترین قراردادهای کمپانی سونی در شعبه آلمان امضا میشه. ضمنا، ریال ناچیز ماهم قادر به خرید اعتبار جهانی و چند صد ساله این شرکت نیست. پس این نقطه قوت کار حافظ بوده که با اجرا و پلن کاری خودش موفق شده نظر مساعد چنین شرکتی رو به دست بیاره.
      در مورد ادعای سوم تعجب نویسنده رو درک می کنم. وقتی هموطنان یک هنرمند انقدر با نامهربانی باهاش رفتار می کنند، واقعا جای تعجبه که غریبه ها بهش احترام میذارند. البته این محدود به حافظ ناظری نیست. اگر دقت کنید در اغلب کشورهای موفق دنیا افراد با استعداد و خوش آتیه رو حمایت می کنند و کی میدونه؟ شاید دلیل موفقیتشون هم همینه! در هر حال به هر دلیلی که بوده، این اتفاق افتاده و یک روز در سال 2006 در یک ایالت به اسم حافظ ناظری نامگذاری شده. اگر شکی هست مدارک تصویری و سند رسمی اون هم ارائه شده.

      پاسخ ها

      • بدون نام

        دوست عزیز اینقدر شرکت سونی رو در طبل نکوبید شرکت سونی نمیتونه تشخیص بده که یک کار چقدر در یک کشور کپی شده و تقلیدی هست.فقط وقتی کار تقلیدی رو متوجه میشه که از روی یک اثر بین المللی کپی شده باشه.شرکت سونی چمیدونه یک جوان چقدر تحت تاثیر کلیشه های داخلی کشور خودش بوده؟ شرکت سونی مسعود شعاری رو میشناسه؟ کارهاشو شنیده؟اصلا کارهای اخیر خود ناظری رو شنیده کارشناسش؟بهترین قضاوت رو در مورد این کارها ایرانی ها میتونن بکنن که با این کلیشه ها و این موسیقی ها آشنا هستن.بالاخره حافظ ناظری از خانواده پر اسم و رسمی هست و در کنار اون از سرمایه مالی ای هم بهره میبره که میتونه هنرمندان معروف رو بیاره تا توی آلبومش بزنن و از این طریق برای انتشار آلبومش توسط سونی رایزنی کنه. ضمن اینکه سونی هم در رده بندی انتشارات های موسیقی کلاسیک شاید در مقام چهارم باشه (اگر پایینتر نباشه) دویچه گرامافون، ار سی ای،ای ام آی و حتی فلیپس شهرت و اعتبار بیشتری دارن از سونی

    • كامبيز سليمي

      رضا يزداني كه واقعا شخصيت ضعيفي داره.... نون رفاقتش با خانواده كيميايي رو خورده ..... امر بهش مشتبه شده....بچه جون تو اندازه يه تار موي فرهاد خدابيامرز هم نيستي و نخواهي شد........

    • بدون نام

      خواننده های که تقلید میکنند و این تقلید را ادامه میدهند حقیرند. آقای رضا یزدانی که نهایت تقلیدن.

    • رویا

      واقعا به دنبال بررسی حقیقت بودید؟!؟

    • یلدا

      بلوف زن قهار.

    • فرید سناور

      کار آقای ناظری مرحبا داره و ادعاهای ایشون ارزش های اثر هنری ایشون رو کم میکنه. یک اثر موسیقی خودش حرف میزنه و نیازی به توجیحات و توضیحات صاحب اثر در موردش نیست. آقای یزدانی هم به هر حال فکر میکنن کارهای فرهاد رو خیلی خوب میتونن بخونن به هر حال باید بررسی کنیم ببینیم فرهاد خیلی کوچیکه یا ایشون خیلی بزرگ. ای کاش هنر موسیقی تو کشور ما درگیر با این همه جنگ و حاشیه متاسفانه توسط خود هنرمندا نبود. اون وقت خوب میفهمیدیم که سستی انگیزه ی ما برای کار ربطی به دولت نداره و از ماست که بر ماست. اگر هنر مند کار هنری رو به عشق هنر انجام بده یقینا وضعیت بهتر از وقتیه که هنرمند کار میکنه برای جنگیدن و رقابت به گونه ای که ربطی به هنر نداره. امیدوارم در وادیه معرفت روز به روز پر بار تر بشیم.

    • Golsoo

      اطلاعات شما كاملا اشتباست مثل اينكه شما بي طرف صحذت نكرديد بهتره اطلاعات بين والمللي تون رو بالا ببريد متاسفم

    • گلسو

      بجاي اين حرفا بريد ببينيد بزرگتي موسيقي دنيا راجع به حافظ ناظري چي ميگن ديگه نميتونيد ديپاك چوپوا رو ناديده بگيريد و بگيد اونم بولف زنه
      خود اقاي ناظري گفتن من ساز جديد نساختم سه تار و ارتقا دادم ( مثل ويلن ك ابتدا ٢ تا سيم داشته و الان شكل امروزيش اينه ك ما ميبينيم)
      البومشون صدر فروش بود اگه انگليسي بلدي برو تو سايت بيلبورد ببين
      نامزد جايزه گرمي هم تا مرحله اخر بودن ك با دلايلي هم جايزه به ايشون تعلق نگرفت شما ك مياييد مطلب مينويسيد حداقل قبلش مطالعه داشته باش ك دروغ تحويل مردم ندي
      اين بي احترامي به مردم ك با دروغ وقتشون رو ميگيريد

    • گلسو

      نميدونم چرا اينجا بابعضيا ك مشكل داشته باشن حتي شواهد عيني و مستند رو زيرسرال ميبرن عكسي ك سالار عقيلي با مجري هاي منو تو داشت رو حافظ ناظري ميداشت يا بعضي عكس ها و صحبت ها و عمل هاي خواننده هاي بزرگ ديگه رو ميداشت حتي ايران راش نميدادن
      اما بقيه به راحتي فعاليت ميكنن
      امريكا حتي براي قرن ٢١ هم واسه خودش كاپيتان امريكا ميسازه و قهرمان پروري ميكنه اونوقت ما بزرگاني مثل حافظ ناظري رو نفي ميكنيم البته اين مردم ماهستن ك اين مدلي هستن
      اونوقت اگه اين مردم خودشون جاي يكي مثل اقاي ناظري بودن حرفاشون شنيدني بود

      پاسخ ها

      • بدون نام

        بزرگان ؟ ؟؟؟؟؟
        بابا بیخیال ...
        حافظ ناظری خیلی کوچکتر از این حرفهاست که اسم بزرگ بشه روش گذاشت .

    • گلسو

      اين حرفها مهم نيست
      گاليده هم وقتي گفت زمين گرده ميخواستن دارش بزنن

    • فاطمه میرزایی مقدم

      من با نظر شخصی که گفته بود اثر اگر خوب باشد خودش همه چیز را می گوید موافقم هر انسان موفقی در اوج باید افتاده باشد و کمتر از خودش تعریف کند

    • فرناز

      آدم با چند دقیقه گوش کردن به صحبتهای آقای حافظ نظری متوجه عمق خودشیفتگی ایشون میشه. متاسفم که به این به اصطلاح هنرمند که بیشتر مدیون نام بزرگ پدر خود هست امر اینطور مشتبه شده

      پاسخ ها

      • سارا

        شما یا گوشت مشکل داره یا ....

      • بدون نام

        کاملا موافقم. ....

    • بدون نام

      حافظ یک دونه است ,استعداد کشی درایران عادیه ,چشم دیدن پیشرفت کسی را ندارند .باعث افتخار ایرانه کاری کرده ک یکنفر موسیقیدان در ایران نکرده .درود بر حافظ وشهرام ناظری ,دیگه بعضیها چیزی ندارند به زیباییش گیر میدن .درود بر حافظ عزیز

    • بدون نام

      پاسخ این نویسنده ناشی که معلوم نیست ازکدام خبرگذاریه درباره اسم اثر را از زبان شیوا وپرمغز وسواد حافظ ناظری میدهم هرچند این نقد نادرستش ۳سال پیش همان زمان خبر نوشتند الان بخوبی متوجه شدند.
      نام این کار به زبان انگلیسی «Untold» یا ناگفته است چون به چشم غربی‌ها اثری از ایران است. هدفم این بود که Untold ناگفته‌های فرهنگ ایران را به جهان بگوید. فرهنگ ایران هنوز درست معرفی نشده است. حتی در آمریکا نام ایران را درست بیان نمی‌کنند و می‌گویند «آیرن». من فرهنگ ایران را برای آنها به‌عنوان ناگفته تجسم کردم. واژه Untold عمیق و اسرارآمیز است. این بود که برای خارجی‌ها اسم آلبوم را ناگفته گذاشتم تا ناگفته‌های فرهنگ ایران به جهان معرفی شود. 
      در ایران هم که چنین کاری لازم نبود نام آلبوم را «بعد یازدهم» گذاشتم. این اثر چهار فصل دارد و چرخه آفرینش را با طرز تفکری تازه بیان می‌کند و به پروازی به یک نقطه ناگفته می‌رسد که خود همین می‌تواند به‌‌وجود‌آورنده جهان جدیدی باشد. تا پیش از انیشتین فکر می‌کردند جهان سه‌بعدی است ولی او بعد زمان را به فیزیک معرفی کرد و پس از آن بعدهای پنهانی در طبیعت کشف شد که در نهایت، این تئوری پدید آمد که جهان در حلقه‌های ارتعاشی قرار دارد که در بعد یازدهم تعریف می‌شود. بر این اساس طبیعت بر موسیقی قرار دارد چون بعد یازدهم برپایه ارتعاش است. این تئوری می‌گوید اگر یکی از این ارتعاشات تکان بخورد، هارمونی‌ها به‌هم می‌خورند. بعد یازدهم همان حجره بسته‌ای است که جهان را در خود قرار داده و می‌خواهد بعد دیگری از فرهنگ و موسیقی ما را بیان کند.

    • بدون نام

      نپیسنده این مقاله همان پارسال روسیاه شد درباره اتهاماتی که به حافظ زده ,چون در همین صفحه برچسب موسیقی اسانسوری رابزنید وبخوانید ازخبرگذاری مهر وبقیه مصاحبه ها .حافظ عزیزکاملا اشراف به موسیقی کلاسیک ایران وجهانه وسنتی ایران را استاده ,از کودکی تمرین کرده سخت ,ولی البومی نداده بیخودی, مثل الان که هر ناواردی درسال ۲،۳تا البوم میده وهزاران کنسرت ,ایشون برای هنر واقعی ایران زحمت کشیدند دلسوزن وکارش باارزشه ,5سال برای یک قطعه شب وروز کار کردند والبوم 10سال با این حال خود را یک بچه دبستانی میدونه وبسیار متواضع است ,بعد خوانندگان واهنگسازان درپیت در این زمان ۳۰تا البوم سطحی وبی معنی میدن بیرون وپول جمع میکنند دلشون برای هنرایران نمیسوزه .از موفقیت کسی که نام ایران را بالا ببره خوشحال باشید تا خودتون موفق باشید ,ایرانیها نمیدونم چرا اینقدر بخیل شدن ,ایشون اصلا از این کاربزرگشون درهیچ خبرگذاری نگفتند فقط درصفحه خودشون ,وبعضیها از حسادت بخاطر تخریب دربوق وکرنا زدند ایشون هم از کارش دفاع کرد که حق طبیعش است درخبرگذاریهای معتبر ازایشون سوال شده که جواب دادند , کارشون هم با مدرک وحتی علمی با نتهایش توضیح دادند برای صاحبان فن ,تمام هنرمندان ان روی هم ۴۲جایزه گرمی بردند که سایتش ومدارکش موجوده ,اصلا هیچ کجا نگفتند من گرمی بردم ,یا ساز اختراع کردم ,حتی دربرنامه خندوانه این را گفتند که سازرا ارتقا دادند که اینم خودش ابتکار است ,حتی یک مخترع چیزی را اختراع میکنه به تولید انبوه نمیرسه ولی این نفی اختراعش نمیشه درست مثل همین تهمتی که به حافظ بزرگ زده شده . اثر حافظ عزیز هم انقدر غنی هست که زمان به بیسوادهای ما نشان خواهد داد.

      پاسخ ها

      • علیرضا

        عزیز دل برادر نیازی نیست اینطوری عصبانی بشید کافیه تشریف ببرید تو سایت رسمی Grammy awards و ملاحظه بفرمایید که اسم حافظ ناظری تو هیچ موردی بعنوان حتی نامزد جایزه گرمی ذکر نشده و حتی اسم حافظ ناظری رو شخصا تو سایت گرمی سرچ کنید ببیند چیزی یافت میشه یا نه و یا اسم آلبومش رو تو همون سایت سرچ کنید ببینید چیزی یافت میکنید بعد بیاید بگید نوشته مغرضانه هست

    • سارا

      این نوشته اونقدر مغرضانه ست که بعید می دونم هیچ آدمی حتی کم شعوری هم بتونه باورش کنه!
      مقاله در حد خودزنی!

    • صمدی

      واقعا خجالت آور است که رسانه ای در پی تخریب چهره های فرهنگی و هنرمندان کشور خویش باشد.
      ارزش علمی مطالبی که نوشته اید پشیزی نمی ارزد شما را چه به ساز شناسیو موسیقی .بی سوادی موج میزند درتحلیلتان. یک باره بگویید گیتار و سه تار و تار و ویولون و حافظ یکی است چون همگی سیم دارند.
      مطالب کاملا مغرضانه نوشته شده بود و هیچ صحت علمی و تحلیلی نداشت و قضاوتی یک طرفه بود از سر جهل.
      ...

    • بی نام

      ما ایرانیا عادت داریم، هر کسیکه ب کوچکترین شهرتی میرسه، دست بذاریم رو عیباش( حالا چ واقعی و چ من درآوردی!) و تاجایی ک میشه بزرگش کنیم. البته در مورد حافظ ناظری طرز برخورد و صحبت کردناش شاید یجورایی باعث تشدید این قضیه میشه. مطلب کم و بیش مغرضانه بنظر میومد چون انتقاد یا بهتره بگم حمله ب شخصیت خواننده با تعمد واضحی لابلای مطلب گنجونده شده بود. در کل مطلب مستند و مستدلی نبود ک بتونه باعث شه بمحض خوندن بپذیریش ولی شک و کنجکاوی ک انگیزه بررسی بیشترو بده بخوبی ایجاد کرد. طبیعتن از همچین سایتی انتظار مطلب علمی ام نمیره و ما دنبال مقاله اینجا نیومدیم!

    • مریم

      حافظ ناظری یک دروغ گوی قهاره، همین و بس

    • بهرام

      جمع کنید خودتونو این دو سه سال پیش نوشتید ,الان معلوم شد شما دروغگو هستید ,ایشون مدرک کامل نشون داده بعد ازتهمتهای شما چشم داشته باشید ببینید نوابغ هاتون را خراب نکنید اونم انسانی ب تمامیت اخلاق ونجابت وانسان داری .درود بر هنرمند عزیزمان ,مرده باد هر تنگ نظر حاسد

    • زهره

      حسادت تا کجا ؟!

    • محمد مهدی

      ب راه راست هدایت میشید اانشالله
      متاسفانه یا خوشبختانه حافظ و امثالهم رو خدا عزت داده و خوااری و پستی از آن شماست

    • راشل

      خب الان که چی ؟؟واقعا متاسفم...

    • محمد

      سلام.
      اولا باید بگم واقعا متاسفم برای نویسنده ای ن مقاله و دوستانی که از ادبیات نامناسب استفاده میکنند
      دوم :تمامی اتهامات مطرح شده حقیقت داشته و همگی واقعی اند و تنها به.دلیل اطلاعات بسیار کم نگارنده از موسیقی ایران اینگونه مطرح شده است
      به امید روزی که افراد تازه کار و احتمالا بی کار پایشان را در کفش بزرگان نکنند

    • حسام

      چقدر چرا و پرت نوشتین....

    • ایرانی

      چرت و پرت تر از این مقاله نداشتی؟ اخه حسادت تا کجا وکی؟خجالت نمیکشین واقعا؟ همین که اقای ناظری بابت این همه دروغ ازتون شکایت نمیکنه برید خداروشکر کنید چون برعکس شما و چرندیات مقاله اتون بسیار متواضع و فروتن هستند حالا هی شما بزن تو ملاج خودت که حافظ بده شاید روی یه عده ادم بی سواد و بی فرهنگ و بی شعور مثل خودتون نفوذ کنید ولی روی ادم های فرهیخته که فرهنگ و ارزش و تمدن و شعور ایران براشون مهمه نمی تونید کاری بکنید حالا هی خودوتونو بکشید به جایی رسیدید؟

    • الهه

      حسادت و بخل از این مقاله می باره
      حتی اگه حق با شما هم باشه، بازم چیزی از زشتی لحن و گفتارتون کم نمی کنه

    • منم دیگه!

      سلام
      به نظر میاد نویسنده ی این مقاله خیلی دلش از حافظ ناظری پره.
      این نوع برخورد در هر کسی بروز پیدا میکنه و صرفا عیب نیست.
      و در مورد ساز حافظ علت نامگذاری حفظ ریشه سه تار بوده و هدف اضافه کردن سیم ها بالا بردن دامنه صوتیش بوده.
      بقیه اش رو هم نخوندم چون خیلی مقاله احمقانه و تندرویانه ای بود.

    • ناشناس

      احتمالا نویسنده یه رسانه گیر آورده اومده هر کسی رو که بهش حسودیش میشده زده تخریب کرده
      یعنی اگه بهترین موزیسین ها هم توی ایران باشن باز هم اینجور آدم ها عادتشونه که تخریب کنن کلا براشون مهم نیست کی می خواد باشه یا کارش چقدر ارزشمند باشه

    • سروش

      تیتر کثیفی برای یک گزارش کثیف انتخاب کردید. اینها که نوشتید نقد نبود. تخریب شخصیت بود که چهره خود شما رو روشنتر نشون داد.

    • محمد

      ناظری ها با پول و رشوه و پارتی خودشان را بالا کشیدند هیچی بارشون نیست . الان کی موسیقی سنتی گوش مده ؟ هنوز تو عصر حجر هستند .

    • علی

      یعنی اگر واژه با شرافت و بی شرافت ، با قبل و بعد از نگارش این مقاله تعریف بشه ، بازم کمه ...

    • نوید

      خب همین که می بینید با وجود اثبات بلف های این جماعت خود شیفته همچنان یه عده ساده لوح متعصب تو کامنت ها با توجیهات بچگانه و آبکی طرفداریشون رو می کنند میشه علت این ادعاها رو فهمید، تا وقتی این ملت ساده لوح باشن این بلف ها هم خواهند بود! چرا این وسط هیچ ادعایی از همایون شجریان و پدرش یا حسین علیزاده و کیهان کلهر و مجید درخشانی و مرحوم ذولفنون و لطفی وجود نداره؟ این همون تفاوت بین آدمای اصیل و آدمای تازه به دوران رسیده است.

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج