هفته نامه تجارت فردا - مولود پاکروان: دو دهه است که هیچ ترفندی جواب نمیدهد. مقالهها و گزارشهای مطبوعاتی و تلویزیونی و سخنرانیها و پیامها و هشدارهای ترویجی هم از پسش برنیامدند. حالا همه جا به چشم میخورد، آنقدر که دیدنش طبیعی شده است؛ کنار دریا و رودخانه، در جنگل و پارک، در خیابان و پیادهرو، در استادیوم و کلاس درس و حیاط مدرسه و دانشگاه! یکی میریزد، دیگری هم از کنارش رد میشود. اقتصاددانها اسمش را «طلای کثیف» گذاشتهاند اما، تا زمانی که در کوی و برزن رها شده است طلا بودنش مهم نیست، مهم این است که کثیف است!
پرتاب کردن کیسه زباله از فاصله چندمتری یا از داخل خودرو به سطلهای آشغال، مثل مسابقه بسکتبال دیدنی است. حالا اگر قدری آن طرفتر هم روی زمین پخش و پلا شود، کسی دغدغهای ندارد. انداختن تهسیگار روی زمین به یک عادت تبدیل شده و کمتر کسی آن را بیفرهنگی یا بیمبالاتی میداند. آدامسهای جویدهشده که دل و روده تنها بازماندگان پرندهها در شهرها را به هم میچسباند و هلاکشان میکند، همه جا رها میشوند.
جمعکردن پاکت هلههوله و قوطیهای نوشیدنیها هم وظیفه مسلم نظافتچیها و ماموران شهرداری است؛ تماشاچیان هیجانزده، هنگام ترک جایگاه خود در ورزشگاه یا سالن سینما، اصلاً به خاطر نمیآورند چه حجمی از زباله را پشت سرشان رها کردهاند. کار از اینکه به مردم بیاموزند به اندازه بخرید، زباله کمتری تولید کنید یا راس ساعتی زبالهها را در خیابان بگذارید گذشته است؛ حالا باید به آنها گفت لطفاً هر جا میرسید آشغال نریزید!
فرقی نمیکند مردم از کدام دستهاند: آنها که کیسهزبالهشان را در پارک یا جنگل پشت درخت میگذارند تا فقط از باد در امان بماند و فکر میکنند به وظیفه خود در قبال محیط زیست عمل کردهاند یا آنهایی که آگاهانه بطری نوشیدنی یا باقی مانده خوراک خود را به جوی آب پرت میکنند و معتقدند جمعآوری آن وظیفه دیگری است، یا حتی کسانی که این رفتار را میبینند و تذکر نمیدهند.
همه به یک اندازه مقصرند و بیتردید، اگر چارهای برای خروج از این وضعیت پیدا نشود به زودی همگی در یک زبالهدانی بزرگ زندگی خواهیم کرد. شاید به همین خاطر است که قانونگذاران دست به قلم میبرند و قانون جدید وضع میکنند و همزمان، فعالان مدنی و مردم عادی به کمپینهای فضای مجازی روی میآورند تا دستمالی بر رخ آلوده شهر بکشند.
الهام عدیمی روزنامهنگاری که همزمان با روز جهانی محیط زیست، کمپین #آشغال_نریزیم را در توئیتر به راه انداخته میگوید ایدهاش را از جوی آب پیدا کرده است؛ جوی آبی در خیابان ولیعصر که حجم عظیمی زباله در آن جمع شده بود. تصویری که ما هر روز میبینیم و به سادگی از کنار آن میگذریم.
کمپین عدیمی حالا به دیگر شبکههای اجتماعی هم راه یافته و کاربران زیادی را با خود همراه کرده است. برخی چهرهها مانند مهناز افشار و سیامک انصاری حمایت خود را از کمپین اعلام کردهاند و از دیگر کاربران خواستهاند به آن بپیوندند، در محیط زیست زباله نریزند و این جنبش را با هشتگ فراگیرتر کنند.
همزمان با کمپینی که انتظار میرود از فضای مجازی به زندگی واقعی شهروندان راه پیدا کند، پلیس هم دست به کار میشود. پرتابکنندگان زباله از خودرو که تا به حال با آسودگی خیال خیابانها و معابر و جادهها را با زباله و ضایعات و پسماند میآلودند، حالا باید نگران تنبیه باشند؛ جریمه ۳۰ هزارتومانی که قرار است به زور به آنها یادآوری کند «شهر ما خانه ماست».
تا چه اندازه میتوان به این تدابیر امیدوار بود؟ آیا رفتار نابهنجار و غیرفرهنگی زباله ریختن، با کمپین و جریمه اصلاح میشود؟ برای پاسخ به این سوالات باید به سوال دیگری پاسخ داد. چرا مردم زباله میریزند؟
روانشناسی زباله ریختن
به نظر میرسد برای خیلیها همانقدر که زباله بیارزش است، زباله ریختن هم ارزش و اهمیتی ندارد. دنیا درگیر جنگ و درگیری و بحران و کمبود منابع است. مشکلات اقتصادی بیداد میکند. حالا این وسط یک بطری نوشیدنی یا پوست میوه چه اهمیتی دارد که کجا رها میشود؟ احتمالاً خیلیها با خودشان همین فکر را میکنند.
مطالعات زیادی در کشورهای مختلف انجام شده تا مشخص شود مردم چه مقدار زباله را کی و در کجا رها میکنند اما، پژوهشگران روانشناسی اخلاقی و اجتماعی، بیشتر تلاش کردهاند تا دریابند چه انگیزههایی سبب میشود افراد آشغال بریزند. دستاوردهای این مطالعات البته، در تدوین رویکرد بسیاری از کمپینهای ضد زباله ریختن راهگشا بوده است اما سببشناسی رفتار ریختن زباله هنوز به نتیجه جامعی نرسیده است.
در پیشفرض نخست، فقر عامل اصلی بیتوجهی به بهداشت و نظافت فردی و پاکیزگی محیط زیست شناخته میشود. پس چندان عجیب نیست که در آمریکای لاتین کسی ریختن زباله در معابر عمومی را جدی نمیگیرد. این نگرش باید در اروپا متفاوت باشد چون این قاره ثروتمندتر است، مردم تحصیلکردهاند و استانداردهای زندگی اجتماعی بالاتر از آمریکای لاتین است. اما، تصویر واقعیِ این دنیای مرفه آموزشدیده، حرف دیگری برای گفتن دارد. کشورهای این قاره هم از معضل زباله ریختن شهروندان به تنگ آمدهاند.
محققان میگویند این فرضیه که عدم توجه به محیط زیست ناشی از فقر است کاملاً اشتباه است. آنها برای تبیین علت رفتارهای نادرست مردم در قبال محیط زیست از مطالعاتی که روی جرم انجام شده است بهره میگیرند. در پایان دهه ۱۹۷۰ میلادی، پژوهشی در دانشگاه استنفورد انجام شد که به ارائه نظریه «شیشه شکسته» انجامید. این تئوری میگوید جرائم مشهود یا تخریبگرایی (وندالیسم)، خود به افزایش جرم و رفتارهای تخریبگرایانه دامن میزند.
به عبارت دیگر اگر خطاها و تخلفات کوچک افراد (مانند پارک در جای ممنوع، تخلف از سرعت مجاز یا عبور از چراغقرمز) با جریمه و برخورد قانونی مواجه نشود، رفتارهای تخریبگرایانه و جرائم بیشتری در صحنه بروز پیدا خواهد کرد. همین نظریه را میتوان به رفتارهای افراد در محیط زیست تعمیم داد. آنها زباله میریزند، چون دیگران هم زباله میریزند. سادهتر آنکه زباله، زباله میآورد!
اما این تنها دلیل زباله ریختن افراد نیست. زباله ریختن در واقع ناشی از انتخاب ماست. چیزی در دستان ماست لحظهای بعد دیگر نیست! احتمالاً به خاطر هم نمیآوریم کجا رهایش کردهایم چون اهمیتی ندارد.
رسیدن به اولین سطل زباله چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد اما برای عده بیشماری همین چند دقیقه هم ارزش صبر کردن ندارد. پژوهشگران حوزه روانشناسی اخلاقی میگویند اگر افراد زباله میریزند به این دلیل نیست که آن را کاری موجه یا درست میدانند، بلکه بدین خاطر که این کار برایشان آسان است. آنها راحتی خود را به منافع جامعه، حفاظت از محیط زیست و مسوولیت اجتماعی ترجیح میدهند. گروه دیگری هم زباله میریزند چون از صدمهای که به محیط زیست و پیرامون خود میزنند آگاه نیستند و ضررهای آن را مستقیماً مشاهده نمیکنند.
در این حالت که زباله ریختن افراد ناشی از نوعی راحتطلبی یا ناآگاهی است برخلاف دلیل قبل، نیاز است روی آگاهی و نگرش آنها کار شود. روانشناسان بر این باورند که افراد برای تغییر رفتار خود لازم است با عوارض و پیامدهای ریختن زباله روبهرو شوند و محیط زیست خود را هم مقدس و نیازمند حمایت و حفاظت بدانند. تنها در این صورت است که میتوان از آنها انتظار داشت رفتار خود را اصلاح کنند.
برخی مطالعات پیشنهاد میکنند، افراد زباله میریزند چون احساس میکنند فاقد قدرت هستند و از حق انتخاب محروماند. این باور که مردم پاکت چیپس و پفک یا بطری آبمعدنی را روی زمین میاندازند چون احساس میکنند قدرت ندارند کمی دشوار است. البته این کار میتواند به نوعی اعلام اعتراض یا ابراز عصبانیت و خشم باشد اما نمیتوان فرض کرد که این همه زباله در اثر عصبانیت در خیابانها و جادهها رها شده است.
تئوری دیگری نیز وجود دارد. افراد آشغال میریزند چون تصور میکنند جمعکردن زباله، وظیفه دیگران است؛ به عبارتی احساس مسوولیت نمیکنند. در کالیفرنیا پرتاب زباله از پنجره ماشین به بیرون تا هزار دلار جریمه دارد اما پلیس این ایالت میگوید در مدت 20 سال گذشته حتی یک نفر هم بعد از جریمه شدن عذرخواهی نکرده است. افرادی که جریمه میشوند، یا تخلف خود را کتمان میکنند یا رفتار خود را بیاهمیت میدانند. احتمالاً بدین خاطر که حس میکنند کسانی هستند که مسوول جمعآوری آشغالهای آنها هستند.
نه به زباله
آیا ۳۰ هزار تومان میتواند فرهنگ نریختن زباله را جا بیندازد؟ بیشک به تنهایی، خیر. بیش از چند دهه است که مسائل زیستمحیطی از آلودگی آب و هوا گرفته تا تجمع زبالههای غیرقابلبازگشت به طبیعت، گاه و بیگاه به سرخط خبری رسانهها تبدیل شده اما هنوز راهکار موثری برای تغییر رفتار اهالی زمین و بهبود حال آن پیدا نشده است.
رسانهها در کنار سایر نهادهای رسمی و غیررسمی کوشیدهاند اهمیت کاهش تولید زباله و پرهیز از آلوده کردن محیط زیست را به مردم یادآور شوند اما چندان موفق نبودهاند. هرقدر خدمات شهری افزایش پیدا کرده و بر تعداد سطلهای زباله در خیابانها و جنگلها و پارکها افزوده شده، باز هم از حجم زباله در جایی که نباید و نشاید، اندکی کاسته نشده است. سیاستمداران و گروههای محافظ محیط زیست به استراتژیهای مختلفی میاندیشند اما، کدام یک از این استراتژیها موثر واقع شدهاند؟
در اکثر کشورهای جهان ریختن زباله در معابر عمومی و پرتکردن آن از پنجره ماشین جرائم نقدی سنگینی به همراه دارد با وجود این، کارشناسان به این نتیجه رسیدهاند که اقدامات تنبیهی نمیتواند به تنهایی سبب اصلاح رفتار شهروندان شود. نگاهی به تجربیات کشورهای دیگر میتواند به تدوین یک برنامه جامع و موثر در این زمینه کمک کند.
در میان کشورهای اروپایی انگلستان بیش از سایرین با معضل ریختن زباله در معابر روبهروست. به گزارش منابع رسمی در انگلستان سالانه ۲۷ میلیون تن زباله از خیابانها جمعآوری میشود که عمده آن به وسیله شهروندان روی زمین ریخته شده است. این معضل به حدی جدی است که در پایان سال گذشته میلادی با تصمیم وزیر کشور انگلستان، جریمه ریختن زباله در خیابانها دو برابر شد و به ۱۵۰ پوند (معادل ۳۰۰ دلار استرالیا) رسید. در پی این اقدام، دولت نیز برای پاکیزه کردن خیابانها کمپینی را با عنوان «پاکیزگی به خاطر ملکه» (#CleanForQueen) راهاندازی کرد.
این کمپین به مناسبت نودمین سالگرد تولد ملکه الیزابت به راه افتاد تا رفتار زباله ریختن شهروندان انگلیسی را اصلاح کند. مانند جنبش «استرالیا را پاکیزه کنیم» هدف این کمپین هم آن بود که از شهروندان بخواهد ضمن پرهیز از ریختن زباله در معابر، زباله و آشغالهایی را که در پارک، خیابان یا پیادهرو میبینند بردارند و در سطل زباله بیندازند. این کمپین اما، با واکنش تند شهروندان بریتانیایی روبهرو شده است.
از نظر بیشتر آنها ایراد این جنبش نخبهسالاری آن است. در واقع تصور میکنند انگیزه پشت این طرح، حس میهنپرستی نیست بلکه تبعیت از سنت کهنه احترام به تاج و تخت و پادشاهی است.
در لندن اما، طراحان خلاق و حامیان محیط زیست بیکار ننشستهاند و برای تغییر رفتار شهروندان و ترغیب آنان به نریختن زباله به ترفندهای جالبتری روی آوردهاند.
به عنوان مثال در تابلوهایی که در نقاط مختلف شهر نصب شده، از مردم خواسته شده تا به جای آنکه تهسیگار خود را روی زمین بیندازند، با انداختن آن در داخل جایگاههایی که روی تابلو تعبیه شده، به فوتبالیست مورد علاقه خود رای بدهند؛ بنابراین بعضیها ته سیگارشان را توی زیرسیگاری مسی میاندازند و بعضی دیگر، در زبالهدان زیر نام رونالدو!
در تابلوهای دیگری تصویر محوی از یک فرد سرشناس کشیده شده و پیامهای کنار تصویر از مردم میخواهد تا آدامسهای جویدهشده خود را روی نقاط مشخصشده بچسبانند، چهره فرد را تکمیل کنند، نام او را به شمارهای که اعلامشده پیامک بزنند و جایزه بگیرند. در گوشه دیگر این تابلوها نوشته شده، یک آدامس سهپنی هزینه دارد اما جمعآوری آدامسهای جویدهشده از خیابان، ۱۵۰ پوند آب میخورد!
طراحان این کمپین که نام «خیابانهای پاکیزه» (Neat Street) را برای طرح خود در نظر گرفتهاند بر این باورند که از گذشته باید درس گرفت؛ اقدامات تنبیهی و جریمه تاکنون نتیجهای نداشته است. به همین دلیل تاکتیکهای تشویقی باید جایگزین ترفندهای بیثمر گذشته شود.
در استرالیا که یکی از پاکیزهترین کشورهای جهان است از سال ۱۹۹۰ روزی به نام «روز ملی پاکیزه کردن استرالیا» (Clean Up Australia) نامیده شده است. از این سال تاکنون، استرالیاییها بیش از ۳۱ میلیون ساعت وقت خود را صرف پاکسازی خیابانها، مزارع، پارکها و رودخانههای کشور کردهاند و بیش از ۳۳۱ هزار تن زباله در ۱۶۶ هزار منطقه از کل کشور جمعآوری شده است.
در سال گذشته میلادی بیش از ۵۰۰ هزار استرالیایی داوطلبانه به این کمپین پیوستند و ۱۵ هزار تن زباله را در سراسر کشور جمعآوری کردند. مردم استرالیا علاوه بر مشارکت در کمپین «روز پاکیزه کردن استرالیا» (که هر سال در اولین یکشنبه ماه مارس برگزار میشود) در کمپین دیگری با عنوان «هر روز استرالیا را پاکیزه کنیم» شرکت میکنند که طی آن، شهروندان مختلف مانند دانشآموزان، جوانان، اهالی تجارت و... مناطق مشخصی را به صورت روزانه، هفتگی یا ماهانه از زباله پاکسازی میکنند.
آمریکا هم کشور دیگری است که از زباله ریختن شهروندانش مستاصل شده است. گزارشها میگویند سالانه 51 میلیون قطعه زباله تنها در جادههای آمریکا به زمین ریخته میشود و جمعآوری این زبالهها تقریباً 5 /11 میلیارد دلار برای دولت هزینه دربر دارد.
فرهنگ غذا خوردن هنگام راه رفتن (که در کشورهای شرق مانند ژاپن کاملاً ناپسند محسوب میشود) در این کشور سبب شده پیادهروها در عصرگاه به یک زبالهدانی تبدیل شود. آمریکاییها، خواه از سر بیمبالاتی و خواه عدم احساس مسوولیت به راحتی زباله میریزند و معتقدند دولت موظف است با مالیاتی که از آنها میگیرد شهرها را نظافت کند. مطالعهای که تحت عنوان «آمریکا را زیبا کنیم» انجام گرفته، نشان میدهد بیش از ۸۰ درصد از رفتار نادرست شهروندان به دلیل نگرش نادرست آنهاست بنابراین تغییر نگرش، کلید پیشگیری از ریختن زباله در محیط زیست است.
ضمن آنکه عامل موثر دیگر در ترویج فرهنگ نادرست زباله ریختن، مشاهده زباله در محیط زیست است. بیش از ۱۵ درصد از آشغالهایی که در خیابانها یا جادههای این کشور رها میشوند در اثر مشاهده زبالههای موجود، ریخته شدهاند؛ بنابراین زباله، زباله تولید میکند. این مطالعه پیشنهاد میکند برای کاهش زبالهها در محیط زیست لازم است هم رفتار زبالهریزان تغییر کند و هم محیط زیست عوض شود.
تدوین یک استراتژی کارآمد
فرقی نمیکند منشأ و دلیل رفتار شهروندان چه باشد، اگر این رفتار نادرست است برای اصلاح آن باید به استراتژیهایی روی آورد که تلفیقی از اقدامات موثر را در بگیرند. برای تغییر نگرش و درنهایت اصلاح رفتار شهروندانی که حواسشان به خانه و خودرو و لباسشان هست اما محیط زیست را فراموش میکنند، توجه به چهار مولفه ضروری است:
■ آموزش: آموزش و آگاهی، ابزارهای اصلی و زیربنایی تغییر رفتار هستند. آموزشهای عمومی باید از طریق برنامههای نهادهای مختلف از جمله رسانهها، برنامههای مشارکتی برای کودکان، نوجوانان و جوانان، انجمنها، اتاقهای بازرگانی، بخش تجارت و سایر بخشهای درگیر، صورت بگیرد.
مانند سایر حوزهها، آموزش اهمیت محیط زیست و ضرورت محافظت از آن به کودکان، میتواند موثرترین روش برای اصلاح رفتار زباله ریختن شهروندان باشد. آموزش و ترویج فرهنگ جمعکردن زباله هم بخشی از این استراتژی است. چه کسانی که خود زباله میریزند و چه کسانی که آن را میبینند باید این رفتار را بیاموزند.
■ قوانین و مقررات: تغییر سیاستهای عمومی از طریق قانون یا مقررات یکی دیگر از روشهای تغییر رفتار عموم در قبال کیفیت زندگی و محیط زیست است. جریمه در ازای ریختن زباله و پاداش در ازای جمعکردن آن میتواند از جمله این سیاستها باشد.
■ اعمال قانون: قوانینی که به درستی اجرا و اعمال نشوند تاثیر و نتیجه چندانی نخواهند داشت. تنها با اعمال مداوم و سختگیرانه قوانین و مقررات است که میتوان انتظار داشت شهروندان نیز رفتارهای غلط خود را اصلاح کنند.
■ ابزارها و منابع: در کنار انتظاراتی که از شهروندان میرود دولت نیز باید ابزارهای پاکسازی محیط زیست را فراهم کند. تامین سطلها و جایگاههای دفع زباله و پسماند، جاسیگاری، کیسه زباله، ماشینهای گردآوری زباله و ابزارهایی برای شستوشوی معابر و دیوارها از این جملهاند. این تدابیر همچنین میتواند دربرگیرنده استراتژیهای تشویقی یا بازاریابی اجتماعی باشد تا افراد را به سمت تفکر دوراندیشانه و انتخابهای درستتر هدایت کند.
ارسال نظر