اسنپ پی_استیکی داخلی
adexo3
۷۸۸۹۶
۱ نظر
۵۰۰۳
۱ نظر
۵۰۰۳
پ

هر طور بشود از دوران احمدي‌نژاد بهتر است!

گفت‌وگو با بهروز افخمي در پشت صحنه جديدترين فيلمش با عنوان «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» انجام شد. سكانس‌هايي از اين فيلم در پرديس سينمايي قلهك فيلمبرداري مي‌شد. فيلمي كه قرار بود ابتدا توسط مرجان شيرمحمدي ساخته شود.

روزنامه اعتماد: گفت‌وگو با بهروز افخمي در پشت صحنه جديدترين فيلمش با عنوان «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» انجام شد. سكانس‌هايي از اين فيلم در پرديس سينمايي قلهك فيلمبرداري مي‌شد. فيلمي كه قرار بود ابتدا توسط مرجان شيرمحمدي ساخته شود ولي او از ساخت اين فيلم منصرف شد، مهدي فخيم‌زاده و گوهر خيرانديش، بازيگران اصلي اين فيلم هستند. افخمي دراين مصاحبه درباره ماجراي تصادف گوهر خيرانديش سر صحنه اين فيلم توضيحات مفصلي داده است. با افخمي درباره فيلم جديدش، حواشي جشنواره سال گذشته و تحليلش درباره اوضاع سينما گفت‌وگويي كرده‌ايم كه مي‌خوانيد. در اين گفت‌وگو محيا رضايي همكار مطبوعاتي‌ام هم حضور داشت.

هر طور بشود از دوران احمدي‌نژاد بهتر است!

آقاي افخمي چه شد كه به سراغ ساخت فيلمي بر اساس داستان آذر، شهدخت، پرويز و ديگران رفتيد؟

وقتي داستان مرجان شيرمحمدي نوشته مي‌شد من در جريان بودم و فيلمنامه‌اش را هم به محض اينكه رمان تمام شد شروع كردم به نوشتن. منتهي در ابتدا فيلمنامه را براي كارگرداني مرجان شيرمحمدي نوشتم. البته بين تمام شدن رمان تا چاپ شدن آن يعني اجازه چاپ گرفتنش يك سال فاصله افتاد. ولي خوب فيلمنامه نوشته شده بود و بيش از يك سال هم فاصله افتاد تا رمان اجازه چاپ گرفت. در واقع قبل از اينكه رمان اجازه چاپ بگيرد فيلمنامه آماده بود. بعد مرجان ترديد كرد كه آيا اين فيلمنامه، براي كارگرداني اولش مناسب است يا خير؟ علت آن هم تعدد شخصيت‌ها و شلوغي بعضي صحنه‌ها بود. بعد هم به من گفت خودت كارگرداني‌اش را بر عهده بگير. من قبلا به او گفته بودم هر زمان براي ساخت اين فيلمنامه دچار شك و ترديد شد من دوست دارم آن را خودم كارگرداني كنم. الان رمان منتشر شده است. اگر آن را بخوانيد، متوجه مي‌شويد كه بعضي از قسمت‌هاي رمان خنده‌دار است ولي هيچ جا احساس نمي‌شود كه نويسنده مي‌خواهد شما را بخنداند. يك مقداري جنبه كمدي و طنز داستان در فيلمنامه تشديد شده ولي باز به حدي نيست كه آن را يك فيلم طنز و كمدي بدانيم. حتي بعضي از جاهاي فيلمنامه مي‌تواند تاثرآور و جدي هم باشد.

انتخاب بازيگرها چگونه صورت گرفت؟ با توجه به اينكه در فيلم سن‌پطرزبورگ نيز از بازيگران ستاره استفاده نكرديد در اين فيلم هم اين تجربه را تكرار كرديد. آيا به اين معني است كه ديگر شما به سينماي سوپراستارمحور اعتقاد نداريد...

نه هيچ‌وقت اينجور نبوده كه شما مي‌گوييد. من بعضي از بازيگرهايي كه در فيلم‌هايم استفاده كردم بعدا سوپراستار شدند در حالي كه قبل از آن يك بازيگر معمولي بودند. اين اتفاق را مي‌توانيد در فيلم‌هايي مثل عروس، شوكران و سن‌پطرزبورگ ببينيد. من فيلمنامه را مي‌خوانم و سعي مي‌كنم بازيگر مناسب براي فيلمنامه انتخاب كنم. برعكس خيلي جاها از بازيگرهايي كه هيچ شناخته شده نبودند، استفاده كردم اما اينكه بعدا سوپراستار شدند به خاطر اين بوده كه انتخاب‌شان درست بوده و سر جاي خودشان قرار گرفته بودند و در داستان خيلي مناسب بودند. مهدي فخيم‌زاده به عنوان بازيگر خيلي مشهور و محبوب و شناخته شده است و از مواردي است كه من از بازيگر مشهور استفاده كرده‌ام ولي خب خودش زير بار بازي براي ديگران نمي‌رفت.

چطور فخيم‌زاده را راضي كرديد در اين فيلم بازي كند؟

فيلمنامه سكه رايج ما است و ما هميشه اميدواريم كه فيلمنامه را بازيگر بپسندد. بازيگرهاي سختگير كه زير بار بازي براي كارگردان‌هاي ديگر نمي‌روند اميدوارم با فيلمنامه‌يي كه من نوشته‌ام نظرشان عوض شود. درباره آقاي فخيم‌زاده هم همين طور بود. انتخاب اول ما آقاي فخيم‌زاده بود و در بهار امسال وقتي قرار بود زودتر از اينها شروع كنيم من را نااميد كرد و گفت كه مي‌خواهم يك سريال شروع كنم و خيلي با اطمينان مي‌گفت كه حتي تلويزيون اگر پول نداشته باشد و پرداخت نكند ما سريال را شروع مي‌كنيم. براي اينكه اسپانسر داريم. بعد كه من از فخيم‌زاده نااميد شده بودم رفتم به سراغ عليرضا خمسه. يكي، دو جلسه‌يي هم با هم تمرين كرديم و فكر كردم با فخيم‌زاده خيلي خوب در مي‌آيد و بالاخره فيلمبرداري ما همين طور عقب افتاد تا رسيد به شهريورماه. من با آقاي فخيم‌زاده تماس گرفتم و متوجه شدم كه برخلاف پيش‌بيني‌هاي خودش سريالش شروع نشده است و فيلمنامه را برايش فرستادم و خوشبختانه فيلمنامه را پسنديد.

انتخاب گوهر خيرانديش چگونه صورت گرفت؟

خانم خيرانديش را از سال‌ها قبل دلم مي‌خواست با او كار كنم و فرصت پيش نمي‌آمد يعني فيلمنامه‌يي كه مناسبت بازي براي او باشد را پيدا نمي‌كردم. الان هم براي من حسرت نقشي كه براي خانم خيرانديش فرض كرده بودم، باقي مانده است. قرار بود در نقش دوتا خواهر دوقلوي فيلمنامه بازي كند كه يكي‌اش نقش همسر آقاي فخيم‌زاده است و ديگري نقش خواهر زن او است. اين دوتا قرار بود خيلي با هم متفاوت باشند و يكسري كارهاي كامپيوتري هم كه الان در ايران ممكن است مي‌توانست خيلي آنها را جذاب كند مثل عبور آنها از كنار همديگر و دست زدن اين دو به همديگر طبيعي در بيايد و دقيقا هم مثل دوتا خواهر دوقلو باشند. منتها تصادف خانم خيرانديش باعث شد كه من وحشت كنم از اينكه صحنه‌يي را بگيرم كه خود ايشان پشت رل باشد و اين احتمال را هم مي‌دهم كه به خاطر اين تصادف خود ايشان هم تا مدتي بترسد كه پشت رل باشد. چون صحنه‌هاي مربوط به خواهرزن رانندگي دارد. به همين خاطر من تصميم گرفتم نقش خواهر زن را به خانم تسليمي بدهم و به هر حال خانم خيرانديش الان فقط نقش اصلي زن را بازي مي‌كند. ما در اين فيلم دو نقش اصلي زن داريم يكي نقش دختر خانم خيرانديش يعني آذر است كه خود مرجان شيرمحمدي بازي مي‌كند. يكي خود خانم خيرانديش است كه نقش شهدخت را بازي مي‌كند .

الان وضعيت بازي خانم خير انديش در فيلم چه مي‌شود؟

الان هيچ مشكلي براي بازي خانم خير انديش وجود ندارد چون اين تصادفي كه ما داشتيم از آنچه ما انتظار داشتيم شديدتر بود و از آنچه ديگران شروع كردند راجع به آن بازتاب دادن و جنجال كردن، خيلي خفيف‌تر بود.

ممكن است جزييات بيشتري از اين حادثه را برايمان بگوييد؟

رسانه‌ها خيلي مبالغه كردند و خيلي احساسات به خرج دادند. ما با سرعت 40-30كيلومتر داشتيم رانندگي مي‌كرديم. من در اين ماجرا دو اشتباه كردم. يكي اينكه جاده را نبستم فكر مي‌كردم با سرعت 40- 30 كيلومتر و با وجود يك وانت نيسان كه به عنوان حفاظت در جلوي ما دارد حركت مي‌كند تصادف شديدي ممكن نيست پيش بيايد يك اشتباه ديگري كه كردم اين بود كه به خانم خيرانديش تاكيد نكردم كه در صندلي عقب كمربند خودش را ببندد. من و آقاي فخيم‌زاده كه در جلو بوديم چون كمربند را بسته بوديم هيچ طوريمان نشد. در حالي كه ماشين زد به گلگير طرف من و با ماشين ما شاخ به شاخ شد. من نگران جواني بودم كه در لحظه تصادف با سرعت زياد در سربالايي آمد و خورد به ماشين ما. براي اينكه پرت شد عقب و افتاد در سرازيري كنار جاده. البته سرعتش هم زياد بود و از حد مجاز هم بيشتر سرعت داشت.

براي راننده ماشين روبه‌رو اتفاق بدي نيفتاد؟

همين، من خيلي خوشحال شدم كه آن جوان هيچ اتفاقي برايش نيفتاد. كاملا نگران او بودم اما با حيرت ديدم كه هيچ چيزيش نشده. خودم هم كه صدمه‌يي نديده بودم، بنابراين برگشتم به آقاي فخيم‌زاده گفتم تو چطوري؟ گفت: من هم خوبم. اما وقتي به عقب برگشتم، ديدم خانم خيرانديش سرش به ستون بغل ماشين خورده و پيشاني‌اش پر از خون است. او در لحظه تصادف خيلي آزاد و كج در صندلي عقب نشسته بود و ديالوگ‌هايش را با آقاي فخيم‌زاده رد و بدل مي‌كرد. نگراني اوليه من اين بود كه اين خراش از مو زده بيرون و براي يك بازيگر ممكن است جاي آن باقي بماند. امكان داشت با نخ بخيه كلفت خانم خيرانديش را بخيه بزنند به همين خاطر اصرار داشتم كه خانم خيرانديش را حتما به سرعت به تهران برسانند و حتما جراحي پلاستيك بشود. بعدا در يكي از جابه‌جايي‌ها كه براي عكس يا ‌‌ام‌آر‌آي از بيمارستان ايشان را بيرون برده بودند يك دررفتگي پشت ويلچير يا تخت بيمارستاني در آمبولانس وجود داشت كه آن ظاهرا باعث درد زياد شده بود و شايد باعث شده بود كه ترك كتف كه ترك مشكوكي هم در عكس‌هاست و مطمئن هم نيستم كه ترك باشد يك خرده شديد و آشكار شود. ترك ترقوه هم كه از همان اول تشخيص داده شده بود ترك است و شكستگي نيست. يعني الان خانم خيرانديش اين آمادگي را دارد براي كارهايي كه يك بازيگر در فيلم قرار است انجام بدهد، منتها من وحشت مي‌كنم كه ايشان يك بار ديگر پشت رل بنشيند. يعني در يكي از فصل‌ها با آن نقش فرعي بايد پشت رل بشيند و هيچ كاري هم نمي‌توانيم بكنيم. فكر كنم خانم خيرانديش هم تا يك مدتي از رانندگي بترسد.

با توجه به داستان «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» كه آن را خوانده‌ام به نظر مي‌رسد اين فيلم تجربه متفاوتي در كارنامه شماست؟

من همه فيلم‌هايي كه ساخته‌ام متفاوت است. خب البته من فكر مي‌كنم همه فيلم‌هايي كه ساخته‌ام با همديگر هم تفاوت دارند و هيچ كدام شبيه به هم نيست. من هر فيلمي كه مي‌سازم از آن نوع فيلم خسته مي‌شوم و دنبال داستان ديگري مي‌روم.

فكر مي‌كنيد كه چه استقبالي از فيلم در جشنواره شود؟

والله ما صحنه‌هايي كه مي‌گيريم خودمان خيلي خوش‌مان مي‌آيد. حالا نمي‌توانم پيش‌بيني كنم كه استقبال مردم چه خواهد بود.

به واكنش منتقدان نسبت به فيلم‌تان فكر مي‌كنيد؟

من هيچ‌وقت براي منتقدان فيلم نساخته‌ام. براي خود من اين مهم است كه خودم فكر كنم كه داستان را خوب تعريف كرده‌ام و اين را از عكس‌العمل تماشاچي‌ها بعدا مي‌فهمم. آيا واقعا داستان را خوب تعريف كردم يا نه؟ به تدريج و بعد از مدت‌ها آدم مي‌فهمد كه مثل اينكه اين فيلم خوب در آمده است. اما اينكه به حرف منتقدان اهميت بدهم و مثلا اظهارنظرهاي بلاواسطه آنها را جدي بگيرم اين كار من نيست. اتفاقا من به كارگرداني در ميان منتقدان معروف هستم كه نظرات آنها را جدي نمي‌گيرم.

شما در همه اين سال‌ها به فعاليت بخش خصوصي در سينما علاقه زيادي داشتيد و روي سينمايي كه دولتي نباشد و روي پاي خود بايستد تاكيد زيادي داشته‌ايد. به نظر شما به مديران فرهنگي دولت جديد مي‌توان اين اميد را داشت كه در اين خصوص قدمي بردارند؟

به نظرم هيچ راهي غير از اين نيست كه به سمت سينمايي برويم كه دولتي نباشد و روي پاي خودش بايستد. ما اگر قرار است سينمايي زنده و سرحال داشته باشيم بايد به سمت سينمايي برويم كه سفارشي نيست و بودجه‌اش را دولت نمي‌دهد و از طريق خود تماشاچيان تامين مي‌شود و تا زماني كه اين وضعيت به وجود نيايد ما چيزي به اسم سينما نداريم. اين چيزي كه در سال‌هاي اخير داشتيم يك سينماي كاملا سفارشي و دولتي و براساس سياست‌هاي من‌درآوردي بوده از فيلم‌هاي فاخر تا فيلم‌هاي ديگر. ما در سال گذشته كه فيلم‌هاي جشنواره فيلم فجر را داوري كرديم اغلب فيلم‌هايي را كه دولت سرمايه‌گذاري كرده بود استقبال چنداني از سوي مردم از آنها صورت نگرفت.

البته استثنا هم داريم. مثلا فيلم «استرداد» هم فيلم فاخري بود ولي جايزه بهترين فيلم جشنواره را گرفت و استقبال بدي از آن نشد.

بحث اين است كه در فيلم «استرداد» عوامل يك فيلم كار خود را خوب انجام داده بودند و همه شايسته كانديدا شدن بودند. وقتي فيلمي در 14مورد كانديداي جايزه مي‌شود به عنوان بهترين فيلم هم مي‌تواند كانديدا باشد. اما راي من براي جايزه سيمرغ بلورين بهترين فيلم، به فيلم « استرداد» نبود.

راي شما به كدام فيلم بود. اين را از اين جهت مي‌پرسم كه خوانندگان اين مصاحبه با سليقه شما آشنا شوند.

من نظرم فيلم دربند پرويز شهبازي بود. بايد اين فيلم به نحو شايسته‌يي مورد تقدير قرار مي‌گرفت. اما متوجه شدم كه امكان دادن سيمرغ بهترين فيلم به اثر پرويز شهبازي نيست .

چرا اين امكان وجود نداشت؟

براي اينكه راي نياورد ...

هيچ فشاري كه روي شما نبود ؟

نه نبود...

در جشنواره سال گذشته يك فضايي به وجود آمده بود كه جشنواره فيلم فجر با فيلم‌هاي حوزه هنري برخورد خوبي نداشته است. البته من در همان زمان در يك مصاحبه‌يي از شما خواندم كه شما از يكي از فيلم‌هاي حوزه خوش‌تان آمده. فكر كنم يا «تاج محل» بود يا فيلم «خسته نباشيد...»

من فيلم «تاج محل» را در دوره داوري نديدم. اين فيلم را بعدا ديدم و به نظرم فيلم خيلي خوبي است. «خسته نباشيد» هم فيلم خيلي خوبي هست. «حوض نقاشي» هم فيلم بدي نبود ولي مساله اين بود كه ما ايرادي به بازي شهاب حسيني گرفتيم و بعد سعي كردند آن را رفع و رجوع كنند و حرف‌هاي عجيب و غريب زدند مثلا با فيلم «بنجامين باتن» آن را مقايسه كردند كه فيلم بسيار مزخرفي است!

بنجامين باتن فيلم مزخرفي است؟

بنجامين باتن فيلم بسيار مزخرفي است و من تا نصفه فيلم را ديدم و فكر كردم چه دليلي دارد كه ما چنين داستان بي‌سرو ته‌يي را دنبال كنيم و ادامه بدهيم. اصلا با مقايسه كردن با بنجامين باتن، نمي‌توان ايرادات فيلم «حوض نقاشي» را رفع ورجوع كرد. بعد سعي كردند پزشكاني را بياورند كه همچنين موردي امكان‌پذير است و اين ديگر وضعيت را خنده‌دار كرده بود. روي هم رفته به نظرم فيلم «حوض نقاشي» فيلم بدي نيست و به اندازه ارزش‌هايش مورد توجه قرار گرفت وكانديدا هم شد و جايزه هم گرفت.

يك انتقادي كه از شما در سال‌هاي اخير صورت مي‌گرفت اين بود كه افخمي كارگرداني است كه پروژه‌هاي خود را نيمه تمام مي‌گذارد...

به نظرم اين انتقاد وارد نيست به نظرم كساني كه اين حرف‌ها را مي‌زنند از روي حسادت و يك جور ميل به خاله زنك‌بازي اين حرف‌ها را درست مي‌كنند. خيلي‌ها در اين حرفه حسادت مي‌كنند به ويژه كساني كه تواني در خود نمي‌بينند. من بيشتر از اينكه فيلم نيمه‌تمام داشته باشم فيلم‌هاي نيمه‌تمام ديگران را تمام كرده‌ام.

چه نظري درباره مديران فرهنگي در دولت جديد داريد ؟

من فكر كنم هر طور كه بشود از دوران سابق بهتر است...

منظورتان از هشت سال دوران احمدي‌نژاد است؟

بله...

آقاي افخمي شما در ستاد آقاي مهدي كروبي فعال بوديد و فيلم‌هاي تبليغاتي ايشان را ساختيد. آيا در سال‌هاي اخير از ايشان خبر خاصي داريد؟

من آخرين بار و قبل از حصر فقط توانستم يك بار با ايشان ملاقات كنم. وقتي از كانادا برگشتم ناگهان اطلاعيه‌يي صادر كردند كه حصر ايشان خيلي شديد شد. ديگر نتوانستم ايشان را ببينم. من فكر مي‌كنم همه مي‌دانند كه آقاي كروبي جزو قديمي‌هاي انقلاب است و براي اين انقلاب از جان مايه گذاشته است.

آقاي افخمي بعد از آنكه شما به عنوان نماينده مردم تهران در مجلس حضور يافتيد و در كميسيون فرهنگي مجلس نيز بوديد، بسياري شما را جزو چهره‌هاي سياسي و فرهنگي كشور به حساب مي‌آورند. اما هيچگاه درباره اتفاقات سياسي كشور اظهارنظر‌ي از شما نشنيديم؟

من مواضعم را هميشه به صراحت در اين سال‌ها گفته‌ام و چاپ هم شده است. من سبز نيستم و هيچ‌وقت هم نبودم. من جزو حاميان آقاي كروبي در دو انتخابات سال۸۴ و ۸۸بودم. فكر مي‌كنم آمدن احمدي‌نژاد نتيجه ندانم‌كاري و ايجاد اختلافاتي بود كه بعضي گروه‌هاي تندرو اصلاحات ايجاد كردند. انتخاباتي كه احمدي‌نژاد به قدرت رسيد به خاطر اين بود كه عده‌يي روي آقاي معين سرمايه‌گذاري كردند و آقاي معين چيزي حدود سه ميليون و هفتصد هزار راي آورد و كروبي با اختلاف ۲۰۰ هزار راي به احمدي‌نژاد باخت. به نظرم احمدي‌نژاد را تندروهاي اصلاح‌ طلب در كاسه اصلاح‌طلبان گذاشتند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    نظر کاربران

    • بدون نام

      اینو راس میگه

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج