انتقاد همشهری از آماده شدن برای نبرد آخر هواداران پهلوی
در جلسهای که اخیراً در تورنتوی کانادا برگزار شد، رضا پهلوی با عبارتهایی تند از «زمان تشکیل و گسترش گروههای کوچک مبارزه» و «آمادهشدن برای نبرد آخر» سخن گفته است.
همشهری: در جلسهای که اخیراً در تورنتوی کانادا برگزار شد، رضا پهلوی با عبارتهایی تند از «زمان تشکیل و گسترش گروههای کوچک مبارزه» و «آمادهشدن برای نبرد آخر» سخن گفته است؛ اظهارنظری که بلافاصله در فضای رسانهای و شبکههای مرتبط با جریان سلطنتطلب بازتابی هماهنگ یافت و موجی از توصیهها و مباحث آموزشی پیرامون «تشکیل تیمهای شناسایی و هستههای مسلح» را برانگیخت.

این تحول کلامی، از منظر ناظران، نشانهای از تغییر جهت استراتژیکِ این جریان از فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی به سمت الگوهای پنهان و بالقوه مسلحانه تلقی میشود. آنچه اهمیت این تحولات را بیشتر میکند، پیوندهای اعلامشده و فرضی با بازیگران خارجی است: بر اساس اطلاعات موجود و گزارشهایی که در هفتههای اخیر منتشر شده، حمایتهایی از سوی رژیم صهیونیستی بهعنوان تأمینکننده مالی و راهبردی این حلقهها مطرح شده است؛ تحولی که میتواند به تغییر در توازن تهدیدات داخلی و خارجی بینجامد.
تحلیلگران سیاسی نسبت به احتمال هماهنگیهای راهبردی میان گروههای اپوزیسیونی و پشتیبانان خارجی هشدار داده و بر لزوم رصد دقیق و علمیِ این شبکهها تأکید میکنند. نگرانیها از بازگشت به الگوهای خشونتبار پیشین وارد است. مقایسهای با عملکرد گروهکهای مسلحِ دهههای گذشته از جمله سازمانهایی که در دهه ۶۰ مرتکب عملیات تروریستی و حملات علیه شهروندان شدند اغلب در محافل رسانهای و تحلیلی تکرار میشود. آن دوره نشان داد که سوءانتخاب راهبردِ تشدید خشونت هنگام فقدان پایگاه مردمی نهتنها به کسب مشروعیت نمیانجامد، بلکه گروهها را از متن جامعه جدا و در نهایت منزوی میسازد.
شیفت به سمت آشوب مسلحانه
بازتابهای مستقیم پیامهای آموزشی و فراخوان به تشکیل «هستههای مسلح» در اکانتهای مرتبط با جریان سلطنتطلب، این گمانهزنی را تقویت کرده است که برخی عناصر درونِ این جریان به دنبال ورود به فاز فعالتر و خطرآفرینتری هستند. افزون بر این، تبدیل الگوی راهبردی از «حمایت خارجی تحریک داخلی» به «آشوب مسلحانه ـ فراهمسازی زمینه حمله نظامی» اگر واقعیت داشته باشد، پیچیدگی بحران را افزایش میدهد و میتواند تبعات منطقهای نیز در پی داشته باشد.نکته مهم در تحلیل امنیتی این است که بازتولید خشونت از سوی گروهی که فاقد تکیهگاه اجتماعی گسترده است، معمولاً نهتنها اهداف سیاسی آن را برآورده نمیکند، بلکه زمینه سرخوردگی، پاسخ قاطع و طرد اجتماعی را فراهم میآورد.
تجربه تاریخیِ مواجهه جامعه با گروههایی که بهجای اقناع افکار عمومی، به ابزار قهر متوسل شدند، نشان میدهد پیامد آن متهمشدن گروه به تروریسم و از دست دادن هرگونه مشروعیت مردمی بوده است.اظهارات اخیر، بهویژه هنگامی که در کنار شواهد مرتبط با حمایتهای خارجی قرار میگیرد، نیازمند واکاویِ دقیق، شفافسازی مستند و واکنشهای خردمندانه نهادهای مسئول است. جامعه سیاسی و نهادهای امنیتی بهواسطه تجربههای گذشته باید هم از بُعد پیشگیری از نفوذ و عملیات خشونتآمیز و هم از منظر کاهش فضای تنشآلودِ سیاسی، راهکارهایی مبتنی بر قانون، اطلاعات دقیق و دیپلماسی هوشمند را دنبال کنند تا از تکرار تاریخ تلخ دهههای گذشته جلوگیری شود.
ارسال نظر