تاکتیک ایران برای مقابله با اسرائیل شاید همین باشد
روزنامه وطن امروز، ارگان جبهه پایداری طی مطلبی به ماجرای حمله اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق و نوع پاسخ احتمالی ایران پرداخت.
برترینها: روزنامه وطن امروز، ارگان جبهه پایداری طی مطلبی به ماجرای حمله اسرائیل به کنسولگری کشورمان در دمشق و نوع پاسخ احتمالی ایران پرداخت که در ادامه میخوانید:
چرا رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق حمله کرد و تعدادی از فرماندهان و مستشاران نظامی ایران در سوریه را به شهادت رساند؟ واکنش ایران به این ترور کمسابقه که نقض همه قواعد بینالمللی است، چگونه باید باشد؟ جبهه مقاومت پس از این ترور، آرایش مقابله خود با رژیم صهیونیستی را چگونه تغییر خواهد داد؟ پس از اعلام خبر حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، مواضع و مطالب متنوعی درباره این موضوع منتشر شد؛ از رسانهها و تحلیلگران خارجی که مهمترین واکنش ایران به این ترور را حملات گستردهتر حوثیها به کشتیهای عازم سرزمینهای اشغالی دانستهاند تا برخی تحلیلگران داخلی که این حمله تروریستی را تلاش مضاعف رژیم صهیونیستی برای کشاندن ایران به جنگ ارزیابی کردهاند و برخی دیگر که معتقدند ایران برای جلوگیری از تکرار چنین اقداماتی باید به صورت مستقیم وارد جنگ با رژیم اشغالگر قدس شود.
این وضعیت نشان میدهد با گذشت 6 ماه از عملیات توفان الاقصی، هنوز یک تحلیل جامع و فراگیر درباره واقعیتهای نحوه مقابله جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی در بخشی از بدنه جبهه انقلابی در ایران شکل نگرفته است. 3 ماه قبل، اوایل دی 1402 جنگندههای رژیم صهیونیستی سردار«سیدرضی موسوی» از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت را در دمشق به شهادت رساندند. آن زمان که موضوع انتقام ایران مطرح شده بود، بحثهایی درباره وضعیت جنگ جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی و نقش ایران در این جنگ گفته و منتشر شد تا ذهنیتها نسبت به جنگ واقعبینانهتر شود. با این حال اما مواضع و مطالب منتشر شده در 2 روز اخیر - پس از حمله به کنسولگری ایران در دمشق- نشان میدهد باید در کنار میدان جنگ، پیوست تحلیلی و توجیهی برای تحلیل و تفسیر واقعی آرایش و اقدامات میدان نبرد در دستور کار متولیان قرار گیرد.
* هدف حمله صهیونیستها چیست؟
یکی از موضوعاتی که در شفاف شدن صحنه جنگ مقاومت و رژیم صهیونیستی بسیار موثر است و برآوردها درباره واکنشهای مقاومت به تهاجمات این رژیم را واقعبینانه میکند، احاطه و تسلط بر وضعیت دشمن صهیونیست است. چرا رژیم صهیونیستی در اقدامی که خلاف قوانین بینالمللی و کنوانسیون 1961 است، ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق را مورد حمله قرار داد و تعدادی از فرماندهان نظامی ایران را که به دعوت رسمی دولت سوریه در این کشور حضور داشتند، به شهادت رساند؟
رژیم صهیونیستی در حال تلاش برای خروج از بحران است اما برای خروج از بحران دچار بحران شده است. یعنی صهیونیستها هنوز نتوانستهاند یک ایده موفق برای خروج از بحرانی که از 7 اکتبر درگیر آن شدهاند، ارائه داده و اجرا کنند. صهیونیستها در مخمصهای بیسابقه گرفتار شدهاند. در بیرون از سرزمینهای اشغالی نیز صهیونیستها افکار عمومی دنیا را باختهاند. بیتوجهی مکرر این رژیم به قوانین و قواعد بینالمللی باعث شده تقریبا همه مجامع بینالمللی یا علیه این رژیم بسیج یا نسبت به تداوم حمایتهای خود از این رژیم دچار تردید شوند.
اکنون وضعیت رژیم صهیونیستی بحرانی است. صهیونیستها هنوز از بحران خارج نشدهاند. آنها در تازهترین برنامه خود به دنبال تسلط بر رفح و کنترل مرز غزه با مصر هستند. ارتش صهیونیستی برای رسیدن به این هدف، دنبال کشتار مردم بیگناه غزه است. از سوی دیگر آنها دنبال تشدید التهابات در مرز با لبنان هستند و در تلاشند با ایجاد یک جنگ مقطعی با لبنان، تمرکز افکار عمومی دنیا را به جنگ با لبنان منحرف کنند تا در رفح جنایت بزرگ دیگری خلق کنند. حمله آنها به مقر کنسولی ایران در دمشق نیز در همین راستا انجام شده است. این واقعیتی غیر قابل انکار است که صهیونیستها دنبال گستردهتر کردن جنگ و کشاندن کشورهایی مانند ایران و آمریکا به جنگ مستقیم با یکدیگر هستند. بنابراین صهیونیستها در ادامه راهبرد خود برای وادار کردن ایران به جنگ مستقیم با اسرائیل، یک گام جلوتر نهادهاند و به دفتر کنسولی ایران در دمشق حمله کرده و تعدادی از فرماندهان ایرانی را به شهادت رساندند.
هدف صهیونیستها این است که ایران به صورت مستقیم به رژیم صهیونیستی اعلان جنگ کند و مستقیما وارد جنگ با صهیونیستها شود. غیر از این هدف، حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق چه دستاوردی برای صهیونیستها به همراه خواهد داشت؟ در واقع هدف اصلی رژیم صهیونیستی از حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، همان هدفی است که آنها از ترور سردار شهید سیدرضی موسوی دنبال میکردند. آنها دنبال گستردهتر کردن جنگ، کشتار بزرگتر در غزه و به دست گرفتن کنترل این باریکه و نیز ایجاد فرصت بیشتر برای حضور نتانیاهو در قدرت هستند.
حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولی ایران در دمشق برخلاف قوانین و معاهدات بینالمللی و به صورت مشخص خلاف کنوانسیون 1961 است. حق ایران برای پاسخ معادل به این حمله محفوظ است.
واکنش ایران برای گرفتن انتقام خونهای پاک سرداران شهید زاهدی، حاجرحیمی و دیگر همرزمانشان چگونه باید باشد؟
آیا ایران سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در یکی از کشورهای ثالث را هدف قرار میدهد؟ یا ترجیح میدهد از این فرصت برای تشدید حملات جبهه مقاومت به رژیم اشغالگر قدس برای نجات مردم مظلوم غزه و تسریع روند اضمحلال تدریجی رژیم اشغالگر قدس استفاده کند؟
ایران ابزارها و امکانات زیادی برای ضربه زدن به رژیم صهیونیستی در اختیار دارد. نفوذ ایران در جبهه مقاومت هم دارای ابعاد معنوی و هم دارای مختصات مادی است. انقلاب اسلامی ایران الهامبخش همه نهضتهای آزادیبخش منطقهای شد و افقهای انسانی و ایمانی بزرگی را پیش چشم مردم مسلمان منطقه گشود. جمهوری اسلامی ایران البته حمایتهای همهجانبهای از هستههای مردمی آزادیخواه نیز انجام داده است. نتیجه ایجاد و سازماندهی این هستهها حداقل در موضوع مبارزه با آدمکشهای داعش باعث شد مردم منطقه یک تجربه شیرین را از این هندسه جدید مردمی در منطقه شاهد باشند. جبهه مقاومت متشکل از همین هستههای مردم مسلمان آزادیخواه و عدالتطلب منطقه است. آمریکا و اروپا آنها را نیروهای نیابتی ایران میدانند اما واقعیت آن است که جبهه مقاومت بر اساس یک گفتمان قدرتمند شکل گرفته و هر کدام در یک جغرافیا در راستای تحقق منافع ملت خود، از این گفتمان بهره میگیرند. همه اضلاع مقاومت برای تحقق این اهداف همپیمان هستند، کما اینکه همه این اضلاع اکنون در حال مبارزه با رژیم صهیونیستی برای حمایت از مردم غزه و حراست از پیروزی مقاومت فلسطین در غزه هستند. هر کدام از این اضلاع در این مسیر خون اهدا کردهاند و در راه این آرمان همخون شدهاند. تازهترین شهدای این راه را ایران اهدا کرده است، آن هم شهدایی که فرماندهان مقاومت بودهاند.
بنابراین فهم دقیق ماهیت و قدرت جبهه مقاومت به عنوان مهمترین نیروی مردمی ایستاده در مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا، باعث میشود در نحوه مواجهه با رژیم اشغالگر قدس و چگونگی گرفتن انتقام شهدای مقاومت، واقعبینانهتر پیشبینی کنیم.
حق واکنش متقابل البته برای ایران محفوظ است اما اینکه در ایران، استراتژیستهای نظامی و تصمیمگیران ترجیح میدهند این حق خود را در چه سطحی و در چه راستایی و به چه شکلی از رژیم صهیونیستی بستانند، قاعدتا تصمیمی است که 2 ویژگی مهم خواهد داشت:
1- هدف رژیم اشغالگر قدس از حمله به کنسولگری ایران را محقق نکند.
2- بیشترین آسیب ممکن را به رژیم صهیونیستی وارد کند.
در مورد اول، به نظر میرسد یک اجماع عاقلانه در سطح تصمیمگیران ایران درباره فهم اهداف صهیونیستها از این حمله ایجاد شده است.
درباره موضوم دوم، یعنی چگونگی حمله بهگونهای که بیشترین آسیب به رژیم صهیونیستی وارد شود، میتوان بحث کرد. واکنش ایران به حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری کشورمان در دمشق باید چه آسیبهایی به رژیم اشغالگر وارد کند. این وظیفه کارشناسان و استراتژیستهای نظامی است که نوع انتقام ایران را انتخاب و عملیاتی کنند ولی درباره ویژگیها و اثرات آن چند نکته را میتوان در نظر گرفت.
در وهله نخست انتقام ایران باید به گونهای باشد که نه تنها راه فراری از مخمصه موجود برای رژیم صهیونیستی فراهم نکند، بلکه حلقههای این مخمصه را دور گردن صهیونیستها تنگتر کند. در واقع سطح مقابله جبهه مقاومت با رژیم صهیونیستی باید افزایش یابد. این افزایش سطح هم میتواند به معنای افزایش دامنه نبرد و هم تشدید ضربات به مراکز یا منافع رژیم صهیونیستی باشد. فرماندهی واحد جبهه مقاومت تاکنون بر اساس یک زمانبندی مشخص، سطح جنگ را تنظیم کرده است، بنابراین یکی از مهمترین ابعاد انتقام ایران باید تشدید فشار به رژیم صهیونیستی و افزایش هزینههای تداوم جنگ در غزه برای اشغالگران باشد.
یکی دیگر از آثار انتقام ایران باید در وضعیت غزه و نجات مردم مظلوم این باریکه از چنگ اشغالگران باشد. حتما واکنش ایران به انتقام شهدای کنسولگری باید دامنهای از اقداماتی باشد که مهمترین آثار آن در نجات مردم غزه، کاهش فجایع صهیونیستها در آن منطقه و تثبیت پیروزی جبهه مقاومت در عملیات توفان الاقصی باشد. پیروزی مقاومت غزه در جنگ فعلی، بزرگترین کابوس رژیم صهیونیستی است و در سالهای آینده موجب تشدید فروپاشی تدریجی رژیم صهیونیستی خواهد شد.
موضوع بازدارندگی نیز باید در گرفتن انتقام خون شهدای کنسولگری در نظر گرفته شود. اگرچه برخی معتقدند روند جنگ و وضعیت بغرنج صهیونیستها باعث میشود این رژیم برای پیدا کردن یک راه نجات دست به دیوانگیهای بزرگتری هم بزند اما به نظر میرسد ایران باید پیامهای واضح و معتبری به آمریکاییها ارسال کند و مصادیق هزینههای ادامه دیوانهبازیهای رژیم صهیونیستی را از هماکنون گوشزد کند.
عنصر موفقیت و پیروزی در انتخاب اهداف و نحوه انتقام بسیار ضروری است. اینکه «فقط بزنیم» خلاف منطق و در بسیاری موارد خلاف مصالح و منافع ملی است و قطعا به سود مردم مظلوم فلسطین نیز نخواهد بود و ممکن است آلام آنان را نیز بیشتر کند. انتقام باید به گونهای باشد که عنصر موفقیت و پیروزی و رسیدن به هدف نهایی در آن موجود باشد. بنابراین در گرفتن انتقام باید «به گونهای بزنیم که ببریم». از سوی دیگر درباره مطالبه «خودمان بزنیم» نیز باید این نکته را در نظر داشت که اولا؛ حق انتقام برای ایران کاملا محفوظ است و قوانین بینالمللی نیز این حق را به رسمیت میشناسد. تاریخ مواجهات ایران و رژیم صهیونیستی نیز نشان داده ایران هیچ حمله و ضربهای را بدون پاسخ نگذاشته است. در کنار اینها، هندسه مقاومت توسط ایران بنا شده است و کشوری که مبدأ و قلب تپنده مقاومت است، قطعا در مقابل رژیم صهیونیستی منتظر فرصت ضربه است اما در کنار حق طبیعی و قانونی انتقام، باید به این مهم نیز توجه داشت: منظور از «خودمان» کیست؟ آیا اختلاف یا تفاوتی بین ایران و جبهه مقاومت وجود دارد؟ کدام عقل سلیم بین جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت تفاوت ماهوی قائل است؟ بنابراین در تعریف انتقام باید نسبت به این قبیل مرزبندیهای کاذب بیاعتنا بود. هرچه جبهه مقاومت انجام میدهد، به سود ایران است و هر آنچه ایران انجام میدهد به سود جبهه مقاومت و منافع ملتهای آنهاست. بنابراین یکی از هنرهای جنگیدن در این نبرد این است که رژیم صهیونیستی از جوانب مختلف از سوی مقاومت آماج و هدف حملات است؛ در حالی که هیچ بهانه و فرصتی برای حمله به مرزهای ایران به عنوان پشتیبان اصلی مقاومت در اختیار ندارد. این نقطه قوت ایران و هنر رزم جدید ایران در منطقه است که به رخ دنیا میکشد.
ارسال نظر