۱۵۰۹۵۴۴
۶۲۰
۶۲۰
پ

این مرد معروف‌ترین کاخ‌های ایران را ساخته است

لئون تادوسیان، معمار ارمنی‌تباری بود که معروف‌ترین کاخ‌‌های ایران را ساخت.

خبر آنلاین: لئون تادوسیان، معمار ارمنی‌تباری بود که معروف‌ترین کاخ‌‌های ایران را ساخت.

6223125 (1)

لئون تادوسیان (۱۲۷۶ خورشیدی در تهران-۱۳۵۹ خورشیدی در نیویورک) از معماران نوگرای ایرانی ارمنی‌تبار بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌اش را در مدرسه ارمنی‌های تهران به پایان رساند و مهندسی ساختمان را در فرانسه فرا گرفت. پدرش خاچاطور تادوسیان استاد زرگری و جزو گروه سازنده کره جواهرنشان و شمشیر رسمی قاجار و برخی جواهرات سلطنتی دیگر بود. لئون تادوسیان نخستین معمار زمان رضاشاه و مهندس آرشیتکت بلدیه ایران بود. لئون همزمان با تبعید رضاشاه به ژوهانسبورگ یعنی در هیاهوی جنگ دوم جهانی راهی آمریکا شد. در بهار ۱۳۵۷ چند ماهی می‌شد که این معمار برجسته که حالا ۸۱ سال داشت به ایران بازگشت. در همین برهه یکی از خبرنگاران روزنامه کیهان از طریق «آندونیان» دوست لئون متوجه حضور او در ایران شد و برای دیدار و گفت‌وگو با او به منزلش رفت. آن‌چه در پی می‌خوانید روایت این دیدار است که روز سه‌شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۵۷ در صفحه ۵ روزنامه کیهان منتشر شد:

مهندس لئون را اتفاقی شناختیم و توسط دوست قدیمی‌اش «آندونیان» قرار ملاقاتی در یکی از بعدازظهرهای اردیبهشت ماه در محل مسکونی‌اش گذاشتیم. سربالایی بهجت‌آباد را که می‌رفتیم آندونیان حسابی چشم‌های‌مان را با وصف بسیارش از مهندس لئون گرد کرد: «پیرمرد یک دریاست. هشت سال تمام معمار مخصوص رضاشاه بوده و کتاب کتاب خاطره در سینه دارد.» خودش در را به روی‌مان باز کرد. قد متوسطی دارد. کت و شلوار شیکی به تن داشت و چهره‌اش نمی‌دانم چرا ما به یاد جمالزاده می‌انداخت.

به گرمی پذیرای ما شد و راه که افتاد متوجه عصای دستش شدیم و بعد درد پایش که می‌گفت سیاتیک دارم. پیرمرد که دنیای خاطره بود و تاریخ متحرک. روی مبل که نشست بلافاصله سیگار تعارف کرد. جابه‌جا که شدیم دختر و عروس آمریکایی‌اش هم سر رسیدند. بعد پسرش آمد که او هم مهندس است و حالا اقامتش در تهران به خاطر پسرش است که مدتی است به تهران آمده و مقاطعه‌کار است.

برای حرف زدن با سازنده معروف‌ترین کاخ‌های ایران راه تقریبا دشواری در پیش داریم. پیرمرد که زنده‌دل نشان می‌داد اصرار داشت، گفت‌وگوهای‌مان را با خواندن مطلبی از او شروع می‌کنیم. دوستش آندونیان که گاه و بیگاه به کمک‌مان می‌آمد تا حرف‌هایش را از ارمنی به فارسی ترجمه کند مخالفت کرد. گفتیم بهتر است ما به روال همیشگی سوال کنیم. به حرف آمد و بیشتر از دست‌هایش کمک می‌گرفت که موج هوا را می‌شکافت. دست‌هایش را چپ و راست گرداند. بالا برد و هوای دودی اتاق را در بعدازظهر بهاری آشفته کرد:

«این سنگ مرمر یزد این‌جا، سنگ‌های مرمر دیگر هم آن‌جا، این اتاق اول، این دومی و این سومی و این هم اتاق آخر – اتاق ۲۱. اتاق اول، آتاق آئینه، دومی اتاق خاتم و سومی اتاق کار. این هم تالار. آن هم سرسرا... این هم گنبد شیخ لطف‌الله... اهل خاک پاک تهران هستم. پسر خاچاطور زرگر، زرگر دربار مظفرالدین‌شاه. تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ام را در مدرسه آرامنه به پایان بردم و می‌خواستم به اروپا برای ادامه تحصیل بروم که جنگ اول جهانی مانع شد.»

سازنده بانک شاهی، بانک بازرگانی فعلی، ساختمان سلیمانیه برای وثوق‌الدوله، این‌ها را به زحمت می‌گفت. حضور سی‌ساله در آمریکا و لهجه ارمنی‌اش هردو سبب می‌شد که بریده‌بریده حرف بزند و از آندونیان برای ترجمه و توضیح بیشتر حرف‌هایش کمک بگیرد. پیرمرد ادامه داد:

«رفتن به آمریکا که منتفی شد به خاطر علاقه‌ای که به کار معماری داشتم با چند نفر شروع به کار خانه‌سازی کردم. خانه‌های بزرگ با قیمت ارزان ۸-۱۰-۱۲ هزار تومان، بعد فرصتی دست داد و مدتی به اروپا رفتم و دوره مهندسی ساختمان را در فرانسه گذراندم و به ایران برگشتم و با استفاده از تجربیات دانشگاهی‌ام موفق شدم که در کارم صاحب شهرت و اعتبار شوم. خانه‌ای برای آقا رضا رفیع قائم‌مقام ساختم مورد توجه زیاد قرار گرفت و همو بود که در سال ۱۹۳۰ مرا به رضاشاه... معرفی کرد. به دستور رضاشاه... خانه‌ای موقتی روبه‌روی مدرسه نظام که بعدها تبدیل به کاخ مرمر شد ساختم... هشت سال برای رضاشاه کبیر شبانه‌روز کار کردم و بیش از هزار بار ایشان را ملاقات کردم و صدها خاطره از ایشان به یاد دارم...»

و از همین‌جاست که شیرازه کار از دست ما و مهندس لئون خارج می‌شود. سازنده کاخ‌های مرمر و سعدآباد، هرچه دلش می‌خواهد می‌گوید:

«سردار سپه که شاه شد روزی به بازدید کلانتری دربند که من برای سرلشکر ایرم که رئیس شهربانی و شهردار وقت تهران بود ساخته بودم رفت و از سرلشکر ایرم سوال کردند، این‌جا را چه کسی ساخته است. رئیس شهربانی جواب داد مهندس لئون تادووسیان. شاهنشاه دستور فرمودند که من به حضورشان شرفیاب شوم. روز بعد به همراه دو تن از افراد نظمیه به حضور ایشان رفتم. خاطره دیدار بار اول رضاشاه کبیر را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. صدای ضربان قلبم را می‌شنیدم و وقتی مخاطبم قرار داد انگار چیزی مثل یک فنجان چینی در دلم شکست. عرق دوید تو صورتم، سرم را به‌سختی روی تنه‌ام نگاه داشتم... سرم داشت گیج می‌رفت، فرمودند: جوان به نظر می‌آید. عرض کردم ۳۴ سال دارم. دستور فرمودند که کاخی برای ایشان بسازم. از خدمت مرخص شدم و از همان روز (سال ۱۹۳۴) بود که به فکر تهیه نقشه کاخ مرمر افتادم.»

مهندس لئون پیر، کسی که واگن‌خانه تهران را به مساحت ۵ هزار مترمربع خرید و در آن ۱۸ دستگاه خانه ساخت که هنوز هشت دستگاهش پابرجاست، این را که گفت نفس راحتی کشید، انگار از جذبه آن نگاه در ۲۴ سال پیش گریخته باشد. چای دوم را که سرکشید از ۲.۵ سال تلاش برای ساختن کاخ مرمر یاد کرد:

«چند روز بعد که نقشه کاخ را به حضور ایشان بردم، آن را پسندیدند و دستوراتی در جهت استفاده از بهترین مصالح ساختمانی را صادر کردند و در پی این دستور بود که سنگ‌های مرمر از یزد و کاشان به سوی تهران سرازیر شد. بهترین معماران و صنعتگران کشور به تهران آمدند، و ساختمان باشکوه‌ترین و زیباترین کاخ ایران که آمیزه‌ای از معماری کهن دوره ساسانیان و صفویان و معماری اروپایی است شروع شد.»

مهندس ایرانی سازنده کاخ مرمر و کاخ سعدآباد آن‌گاه از خاطرات بسیارش در طول هشت سال مهندسی طراح و ناظر برای رضاشاه کبیر در احداث کاخ سعدآباد و کاخ‌های دیگر برای والاحضرت‌ها و شاهدخت‌ها یاد می‌کند. مهندس لئون توضیح می‌دهد که

«ساختمان این کاخ تا سال ۱۹۴۲ طول کشید و طول مدتی که کاخ سعدآباد را می‌ساختم، برای والاحضرت‌ها، والاحضرت‌ محمدرضا (شاهنشاه آریامهر)، والاحضرت اشرف، والاحضرت شمس، والاحضرت عبدالرضا، والاحضرت غلامرضا، والاحضرت علیرضا، والاحضرت محمودرضا نیز در جوار کاخ مرمر کاخ‌های اختصاصی ساختم. و در این میان کاخی که برای ملکه مادر ساختم، ساختمان آن بیش از دیگر کاخ‌ها طول کشید، چون ملکه مادر علاقه عجیبی به اتاق‌های بزرگ داشتند.»

مهندس لئون تادووسیان جمعا کاخ‌های یادشده را طی ۸ سال ساخت. در طول مدتی که عهده‌دار این وظیفه مهم بود به عنوان مهندس شهرداری ماهیانه ۱۰۰ تومان حقوق می‌گرفت.

بعد از سفر رضاشاه... به ژوهانسبورگ به گفته خودش «دیگر میل در ایران ماندن نداشتم و بار سفر بستم و راهی آمریکا شدم.» مهندس لئون تا سال ۱۹۶۰ در این کشور ماندگار شد و در این سال برای سفر کوتاه‌مدتی به تهران آمد.

سازنده کاخ مرمر و سعدآباد در بازگویی خاطراتش بارها اشک شوق در چشمانش حلقه زد و بارها و بارها از مسائل و مشکلاتی که در طول ساختن این دو کاخ برایش پیش آمد یاد کرد و آن‌چنان گرم و صمیمانه می‌گفت که حرف‌های پراکنده‌اش سخت به دل می‌نشست و آن‌چه که می‌گفت بازنویسی آن در این مختصر امکان‌پذیر نیست. متاسفیم دیر به یادش افتادیم. خودش می‌گفت:

«شما تقصیری ندارید، من در ایران نبودم.» حالا برای آن‌که خاطراتش همیشه زنده بماند کتاب خاطراتی به زبان ارمنی فراهم کرده است و امیدوار است فرصت ترجمه این خاطرات را به زبان فارسی بیابد. از خاطرات بسیارش چند خاطره برای‌مان نقل کرد:

«واگن‌خانه تهران را در همان سال‌ها به ۱۰۰ هزار تومان خریدم و در حدود همین مبلغ از بانک ملی وام گرفتم و ۱۸ دستگاه خانه ساختم ک بین ۱۰-۱۲ هزار تومان فروختم و هنوز هشت دستگاه آن پابرجاست... گنبد کاخ مرمر به تقلید از گنبد شیخ لطف‌الله ساخته شده است و برای این‌که بتوانم دقیقا طرح گنبد شیخ لطف‌الله را پیاده کنم، چند روز پابرهنه روی داربست بودم و خوشبختانه‌ نتیجه کارم مورد توجه قرار گرفت.»

خیابان شاهرضا («انقلاب» کنونی)

[لئون ادامه داد] «رضاشاه کبیر دستور احداث خیابان شاهرضا را به شهردار داده بودند. شهردار برای این خیابان پنج میدان در نظر گرفته بود. رضاشاه کبیر روزی مرا احضار کردند و فرمودند: شنیده‌ام که قرار است در مسیر این خیابان پنج میدان احداث شود. احداث پنج میدان اصلا لزومی ندارد به شهردار بگویید بیشتر از سه میدان ساخته نشود. دستور ایشان را به اطلاع شهردار رساندم و در این مسیر سه میدان فوزیه [«امام حسین» کنونی]، فردوسی و ۲۴ اسفند [«انقلاب» کنونی] احداث شد.

 

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج