احیای جشنهای ایرانی به کجا رسید؟
جشنهای باستانی ایران با قدمتی هزاران ساله، حالا دوباره در کانون توجه مسئولان قرار گرفته و تلاشها برای احیای آنها آغاز شده است.
حسن ظهوری در عصرایران نوشت: جشنهای باستانی ایران با قدمتی هزاران ساله، حالا دوباره در کانون توجه مسئولان قرار گرفته و تلاشها برای احیای آنها آغاز شده است.

اکنون اگر سخنگوی دولت و دیگر مسئولان، بهویژه در وزارت ارشاد، قصد احیای جشنهای باستانی ایران را دارند، باید فکری برای مقابله با نیروهای خودسر کنند.
تصاویری متعلق به پانزده سال پیش وجود دارد که هنوز هم عجیب است؛ زمانی که تعدادی دختر و پسر جوان در پارک آب و آتش تهران گرد هم آمدند تا جشن تیرگان را برگزار کنند. آنها تنها به هم آب پاشیدند، خندیدند و شاد بودند، اما این گردهمایی که حتی سر سوزنی امنیت ملی را تهدید نمیکرد، با مداخله نهادهای امنیتی نه تنها متوقف شد، بلکه برخی از برگزارکنندگانش نیز بازداشت شدند. بعدها گفته شد که این مراسم ریشهای یهودی و صهیونیستی دارد و پر از خرافات است.
حالا در سال ۱۴۰۴، سخنگوی دولت سراغ جشنهای باستانی ایران را گرفته و از مردم میپرسد: «چرا هالووین برگزار میکنید وقتی ایران خود جشنهای باشکوهی داشته است؟» پاسخ این پرسش روشن است؛ بیش از چهل سال است که با برگزاری جشنهای بزرگ ایرانی – که قدمتی هزاران ساله دارند – مخالفت شده و در بسیاری از موارد نیز با آنها برخورد صورت گرفته است.
البته همیشه مخالفتها به نابودی کامل جشنهای ایرانی منجر نشده است. از حدود دو هزار سال پیش، ایرانیان بر پایه چرخه طبیعت، کشاورزی، باورهای کیهانی و اساطیر زرتشتی، جشنهای باشکوهی برگزار میکردند که مطابق با گاهشماری خورشیدی و تقسیمبندی سال به دوازده ماه سیروزه و شش گاهنبار زرتشتی شکل گرفته بود.
ایرانیان چهار جشن اصلی داشتند که بر پایه دو اعتدال و دو انقلاب سالانه برگزار میشد: اعتدال زمانی بود که روز و شب برابر میشدند و انقلاب زمانی رخ میداد که بلندترین روز یا بلندترین شب سال فرا میرسید.

مهمترین جشن ایرانیان، نوروز بود؛ جشنی که در نخستین اعتدال سال، یعنی اول فروردین، برگزار میشود و نماد پیروزی نور بر تاریکی است. حتی در اوایل انقلاب نیز برخی با نوروز مخالفت کردند، اما محبوبیت فراگیر آن مانع از توقفش شد. نوروز، از حدود ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد تاکنون، بدون وقفه در ایران برگزار میشود. این جشن به معنای «روز نو» است و پیش از آن نیز آیینهایی چون خانهتکانی، چهارشنبهسوری و آتشافروزی برگزار میشود تا زمستان پایان یابد.
در دوران هخامنشی، شاهان در ایام نوروز به تخت جمشید بازمیگشتند تا مراسم بار عام و جشن نوروز را برگزار کنند. نمایندگان اقوام و ساتراپیهای مختلف با هدایایی ارزشمند به حضور شاه میآمدند؛ صحنههایی که هنوز بر دیوارههای تخت جمشید نقش بسته است. امروزه نیز نوروز با همکاری ده کشور و به ریاست ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده، هرچند در کشورهایی مانند افغانستان، پس از بازگشت طالبان، برگزاری آن با دشواری همراه است.

پس از اعتدال بهاری، نوبت به نخستین انقلاب سال یعنی انقلاب تابستانی میرسد؛ زمانی که بلندترین روز سال فرا میرسد. در ۱۳ تیر، جشن تیرگان برگزار میشود؛ جشنی برای گرامیداشت آب، چشمهساران و رودخانهها. مردم در این روز دستبندهای رنگی میبافند، آش میخورند و به نشانه باران و پاکی، به یکدیگر آب میپاشند.
در روایتهای اسطورهای، تیرگان یادآور آرش کمانگیر است که به فرمان منوچهر، تیر خود را برای تعیین مرز ایران و توران رها کرد. از همین رو تیرگان را «جشن ایران» نیز مینامند. با این حال، بیش از چهل سال است که برگزاری این جشن در ایران ممنوع شده و اگر گروهی بخواهند آن را برگزار کنند، با بهانههایی چون «صهیونیستی بودن» با آنها برخورد میشود.

پس از انقلاب تابستانی، دوباره به اعتدال بازمیگردیم؛ ۱۶ مهر، روز جشن مهرگان. همان جشنی که سخنگوی دولت این روزها از آن سخن گفته است.
مهرگان، جشن پیمان، عشق و دوستی است. در ایران باستان، حتی شاهان ساسانی نیز در این روز برای تجدید پیمان تاجگذاری میکردند. مهرگان دومین اعتدال سالانه و از مهمترین جشنهای ایران باستان بود؛ جشنی که امروزه تقریباً به فراموشی سپرده شده است.
در سالهای نخست انقلاب، مخالفتها حتی شامل شب یلدا نیز میشد، اما ایرانیان رفتهرفته آن را بازگرداندند. شب یلدا، بلندترین شب سال در ۳۰ آذر، نماد آغاز چله بزرگ زمستان و نقطه آغاز انقلاب زمستانی است. این جشن، که بر پایه چرخه طبیعت و کشاورزی شکل گرفته، اکنون بهطور رسمی در تقویم ایران ثبت شده است.

پایان چله بزرگ، مصادف با ۱۰ بهمن، زمان برگزاری جشن سده است؛ جشنی که یادآور کشف آتش توسط هوشنگ پیشدادی است. در این روز، ایرانیان بر فراز تپهها آتش میافروختند و تا پاسی از شب به شادی و سرودخوانی میپرداختند. امروزه اما به بهانه خطر آتشسوزی از برگزاری آن جلوگیری میشود، هرچند هنوز در برخی مناطق مانند کرمان و یزد برپا میشود.
پس از جشن سده، دوره چله کوچک آغاز میشود که تا پایان اسفند ادامه دارد و سرانجام به نوروز میانجامد. افزون بر این چهار جشن بزرگ، ایرانیان شش جشن گاهنبار هم داشتند که هر یک به یکی از مراحل آفرینش جهان مربوط بود؛ از آسمان و آب گرفته تا گیاه، جانور و انسان.
در کنار این جشنها، ایرانیان مراسم ماهانهای هم داشتند که هرگاه نام ماه و روز با هم یکی میشد، جشنی برگزار میکردند. از جمله جشن فروردینگان در ۱۹ فروردین، جشن اردیبهشتگان در ۳ اردیبهشت، جشن خردادگان در ۶ خرداد، جشن امردادگان در ۷ امرداد، جشن مهرگان در ۱۶ مهر، جشن آبانگان در ۱۰ آبان، جشن آذرگان در ۹ آذر، جشن دیگان در ۱ دی، ۸ دی، ۱۵ دی و ۲۳ دی و جشن اسفندگان در ۵ اسفند که ویژه زنان و مادران بود.
تمام این آیینها در ایران باستان، نمادی از شادی و زندگی بودند. در آن دوران، مراسم سوگواری به معنای امروزی وجود نداشت و حتی آیینهای مربوط به درگذشتگان هم رنگ و بوی امید داشتند.
در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، برخی از این جشنها دوباره جان گرفتند، اما از سال ۱۳۸۴ و با روی کار آمدن دولت احمدینژاد، مخالفتهای جدی با آنها شکل گرفت. به بهانه «تعارض با ارزشهای اسلامی»، برگزاری بسیاری از جشنها متوقف شد و گاه برگزارکنندگان بازداشت شدند. ماجرای پارک آب و آتش در سال ۱۳۸۹، یکی از نمونههای این برخوردها بود.
اکنون اگر سخنگوی دولت و دیگر مسئولان، بهویژه در وزارت ارشاد، قصد احیای جشنهای باستانی ایران را دارند، باید فکری برای مقابله با نیروهای خودسر کنند؛ همانهایی که بیتوجه به قانون و مجوزهای رسمی، جشنها و کنسرتها را برهم میزنند، مانع حضور زنان نوازنده بر صحنه میشوند و در سراسر کشور از شادی مردم خوشحال نمیشوند.

ارسال نظر