چه کسی جانشین درویش میشود؟
باشگاههای بزرگ را دیگر با سناریوهای نخ نمای رسانهای مجازی نمیشود آرام کرد، حالا باید به سراغ شفافیت و آدمهای بزرگ رفت.
فرهیختگان: باشگاههای بزرگ فوتبال ایران امروز بیشتر از مشکلات فنی، درگیر بحران مدیریت هستند. پول و هیچ ستارهای نمیتواند تیمی بسازد که در رأس مدیریت آن تفکر کوچک تکیه زده باشد. بزرگترین بازیکنان و مربیان را هم که با پول بیاورید، با نبودن یک مدیرعامل قوی که نتواند در برابر وسوسههای زودگذر قدرت، شهرت و صدالبته ثروت شأن خود و باشگاه را حفظ کند، شکست حتمی است.
سالها پیش، مدیریت در پرسپولیس و استقلال بیش از آنکه حاصل شایستگی باشد، نتیجهی شهرت و روابط بود. با این حال بسیاری تمام تلاش خود را میکردند به این صندلیها برسند. امروز اما داستان فرق کرده، پول زیادی آمده و همه میخواهند به هر طریقی که شده وارد باشگاههایی شوند که به نهادهایی با قدرت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شدهاند؛ و درست همینجاست که خطر آغاز میشود؛ جایی که هر اشتباه کوچک میتواند به بحرانی ملی تبدیل شود و در این سطح وجود مدیرانی مقتدر و دارای تجربههای بزرگ مدیریتی که باید اهل تصمیم درست، صبر و تدبیر و معمار آینده باشند از اهمیت بالایی برخوردار است. کسانی که درک فنیشان از فوتبال و مدیریت بالا باشد، در میدان سیاستورزی، بحرانزدایی و کنترل حواشی نیز تبحر داشته باشند ولی خودشان کار سیاسی نکنند. برنامه جدی برای اداره باشگاه ارائه بدهند (نه در شعار و روی کاغذ) و تیم اجرایی قوی در کنارشان دیده شود.

در چنین فضایی اهمیت فضای رسانهای اطراف باشگاهها هم به تبعیت از تغییر فضای رسانه در کشور نسبت به گذشته فرق زیادی کرده؛ مدتهاست که میبینیم مدیریت و فوتبال همواره در مواجهه با این سه جبهه خطرناک و داستانساز است:
فیکنیوزها که با شایعهسازی، ذهن هوادار و جامعه را مسموم میکنند.
باجنیوزها که مطالب و اخبارشان منطبق بر منافعشان است.
و در نهایت لشگرهای سایبری که بهجای حمایت از باشگاه، در خدمت اشخاص و جیبها و بعضا هواداران متمول و منافع افراد حقیقی و حقوقی مرتبط با آن سیستم هستند.
در چنین فضای پر تنش و سختی مدیران کوچک و ضعیف محکوم به سقوط هستند. آنها برای ماندن در قدرت یا حفظ موقعیت همواره مجبور هستند که به یکی از اینها تکیه کنند! باج بدهند، سکوت بخرند یا حملات گوناگون را بپذیرند و درست از همین نقطه است که سقوط آنها و تولید بحران و خشم عمومی آغاز میشود. جایی که مدیر بهجای ساختن آینده، اصلاح سیستم و اتخاذ تصمیمات درست در فساد آن ادغام میشود.
با در نظر گرفتن چنین فضایی است که الان باید به صراحت بگوییم باشگاههای بزرگ را دیگر با سناریوهای نخ نمای رسانهای مجازی نمیشود آرام کرد، حالا باید به سراغ شفافیت و آدمهای بزرگ رفت. در تاریخ فوتبال، همیشه میان مدیریت حرفهای و مدیریت عوامپسند یک خط مرزی وجود داشته؛ هرگاه این خط پاک شده، باشگاهها و هوادارانشان هزینه دادهاند. امروز وقت آن است که این خط دوباره پررنگ شود. چون باشگاه بزرگ، فقط با مدیر قدرتمند است که بزرگ میماند و با بزرگی به راهش ادامه میدهد.
ارسال نظر