۱۵۵۹۶۰۵
۱ نظر
۱۷۴۴
۱ نظر
۱۷۴۴
پ

صابر کاظمی سقوط نکرد؛ او را پایین انداختند

محرومیت صابر کاظمی که به دلیل عدم حضور به موقع او در تمرین تیم ملی گرفته شد مسیر زندگی او را تغییر داد.

خبرآنلاین: صبح ۲۰ مرداد ۱۴۰۳، جلسه‌ای در فدراسیون والیبال برگزار شد که حالا، شاید بتوان گفت سرنوشت یکی از بااستعدادترین بازیکنان تاریخ اخیر والیبال ایران را تغییر داد. 

در آن جلسه، کمیته انضباطی تشکیل شد تا درباره بازیکنی که بدون اطلاع قبلی از حضور در تمرینات تیم ملی و  اردو امتناع کرده بود تصمیم بگیرند. نام آن بازیکن صابر کاظمی بود؛ پشت خط زن جوان و پرانرژی تیم ملی که برای پیراهن تیم ملی حتی در اوج درد و مصدومیت بازی کرده بود.

0

صابر در جلسه حاضر شد، از بیماری پدرش گفت، از شرایط خانوادگی‌اش و از فشارهایی که باعث می‌شد او نتواند در تیم ملی حضور داشته باشد.

اما کمیته انضباطی، دفاع او را غیرموجه دانست و بر اساس آیین‌نامه، حکم به دو سال محرومیت قطعی از تمام رقابت‌های داخلی و خارجی داد. حکمی سنگین برای بازیکنی که هنوز نفس و امید در چشمانش بود.

چند روز بعد، یعنی ۲۳ مرداد، جلسه تجدید نظر برگزار شد و  صابر دوباره به فدراسیون رفت، این بار با فرهاد قائمی، کسی که همواره مثل یک برادر در کنارش بوده . با شرمندگی و پشیمانی از اتفاقات گذشته‌ گفت و عذر خواست.

میلاد تقوی نیز برای هموار کردن راه این بازیکن پیشنهاد خدمات اجتماعی در مناطق محروم در ازای لغو محرومیت را ارائه داد. صابر پذیرفت و با ارائه خدمات اجتماعی در مناطق محروم استان گلستان تلاش کرد تا اتفاقات را جبران کند.

در این راه خود فرهاد قائمی در کنارش بود  و تقوی از نزدیک بر همه چیز نظارت داشت. میلاد تقوی همان‌جا در گلستان مقابل دوربین‌ها ایستاد و گفت: «صابر یکی از بازیکنان ارزشمند ماست. نباید زحماتش فراموش شود.» و از کمیته خواست حکم را تعلیق کند. نتیجه؟ حکم محرومیت تعلیق شد و صابر با پرداخت دو میلیارد تومان برای توسعه والیبال در گلستان، دوباره فرصت بازگشت گرفت.

اما این بازگشت، بازگشت آرامش به زندگی او نبود. تیمی در ایران نداشت، قراردادها یکی پس از دیگری لغو شدند و در نهایت با تأخیر و فشار، به تیم الریان قطر پیوست. تیمی قهرمان در آسیا، با رؤیای تازه برای بازیکنی که هنوز امید داشت دوباره پیراهن تیم ملی را بپوشد.

تا این‌که ناگهان، در دوحه، همه چیز متوقف شد. تیتر خبر این بود؛پشت‌خط زن تیم ملی، صابر کاظمی به کما رفت. ابتدا گفتند برق‌گرفتگی، بعد گفتند سکته، بعد گفتند ضربه‌ی مغزی. باشگاه قطری فیلم‌ها را نداد، گفتند دوربین‌ها خراب بوده و حالا، صابر میان مرگ و زندگی است و وجدان ما درگیر پرسش‌های بی‌پاسخ.

رازهایی که پست این حادثه هست و شاید قرار نیست هرگز بفهمیم به کنار اما در این میان، عده‌ای آدرس اشتباه می‌دهند.

حمله به میلاد تقوی آغاز شده؛ در حالی که او نه آغازکننده این تراژدی بود، نه بی‌تفاوت نسبت به آن.

تقوی در روزی که گزارش غیبت صابر از سوی سرمربی وقت تیم ملی ثبت شد، تنها وظیفه‌اش را انجام داد. 

قانون می‌گفت غیبت بدون اطلاع یعنی محرومیت و او طبق قانون عمل کرد. اما همان‌طور که بعدها نشان داد، تصمیمش بر پایه عقلانیت و عدالت بود، نه لجاجت. او همان کسی بود که بعدتر، با درک شرایط انسانی بازیکنش، برای تعلیق حکم تلاش کرد و راه بازگشت را باز گذاشت.

در مقابل، سؤال اصلی هنوز بی‌پاسخ مانده است؛ چطور ممکن است علت عدم حضور در تیم ملی بازیکنی که طبق شنیده‌ها اعلام کرده بود پدرش بیمار است، در گزارش رسمی به عنوان «غیبت بدون اطلاع» ثبت شود؟

چطور ممکن است سرمربی وقت تیم ملی، بدون در نظر گرفتن تمام جوانب، چنین گزارشی را امضا کند و مسیر حرفه‌ای بازیکنش را بسوزاند؟

و چرا همان افرادی که در آن زمان سکوت کردند، امروز در شبکه‌های اجتماعی از «دلسوزی» و «همدردی» حرف می‌زنند؟

گزارش‌های غیررسمی از درون اردوها می‌گویند صابر طی تماس‌هایی اطلاع داده بود که نمی‌تواند در تیم ملی حاضر شود. اما آن تماس در هیچ صورت‌جلسه‌ای ثبت نشد. نتیجه؟ سوءتفاهمی که به فاجعه بدل شد.

میلاد تقوی را نباید در جایگاه متهم نشاند. او رئیس فدراسیونی بود که قانون را اجرا کرد و سپس برای بازگرداندن عدالت جنگید. امروز، حمله به او یعنی تکرار همان اشتباه‌هایی که والیبال ما را زخمی کرده است.احساسات زودگذر به جای انصاف و فریاد بر سر قانون به جای نقد بی‌تدبیری‌ها.

صابر کاظمی قربانی بی‌تدبیری‌ها شد؛ قربانی تصمیم‌هایی که پشت درهای بسته گرفته شد و امروز کسی مسئولیتش را نمی‌پذیرد. همان‌هایی که روزی امضایشان آغاز محرومیت بود، حالا در حاشیه‌ی امن، پیام ترحم منتشر می‌کنند و احتمالا در وقتی مناسب انگشت اتهام به سمت میلاد تقوی خواهند گرفت.

والیبال ایران اگر می‌خواهد از این تکرارهای تلخ نجات یابد، باید شهامت نگاه در آینه را پیدا کند. باید بپرسد، در روزی که صابر سقوط کرد، چه کسانی نردبان را از زیر پایش کشیدند؟

صابر سقوط نکرد، او را پایین انداختند.

وب گردی

خبرفوری: کچل ها بزودی منقرض میشوند

معرفی شامپو ضد ریزش مو در برنامه زنده صدا سیما!!

سفارش محصول

سریال شفرونی نسخه کامل

با تخفیف ویژه در فیلیمو

تماشا کنید

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    چه‌ منطق ها قسمت اون همين بوده‌ اگه ایران بود محروم نمیشد نمی مرد! واس کار خدا دليل ميارن

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج