۲۹۵۵
۵۰۰۶
۵۰۰۶
پ

گلایه های مجید مظفری از سینما و تلویزیون

مجید مظفری، بازیگر سریال «توطئه فامیلی» که اخیراً علاوه بر بازی در چند تله فیلم و سریال، فعالیتهای بسیاری در زمینه تهیه کنندگی و کارگردانی انجام داده، از نوع برخورد سیمافیلم و امور استان ها در تولید کارهایش بسیار گله مند است و حاضر نیست هرگز با این دو مرکز کار کند.

مجید مظفری که بازی در فیلم های بزرگ و درجه یکی چون «کشتی آنجلیکا»، «مسافران»، «جنگ نفت کش ها»، «سگ کشی»، «تقاطع» و... را در کارنامه کاری اش دارد، بعداز سال ۸۴ از سینما فاصله گرفت و ترجیح داد کار در تلویزیون را ادامه دهد. او در سریال های مختلفی ایفای نقش کرد تا اینکه مثل خیلی از بازیگران مطرح سینما، تصمیم گرفت اندکی از بازی کناره بگیرد و به حیطه کارگردانی و تهیه کنندگی ورود پیدا کند. او اخیراً سریال «مسافرچی چست» و دو تله فیلم «عروس مرز» و «سرباز یک خانواده» را تولید کرده، اما به دلیل مشکلاتی از سوی سیمافیلم و مرکز استان ها برایش پیش آمده، ترجیح می دهد در صورت عدم حمایت، کار با این مراکز را کنار بگذارد و به جای تهیه کنندگی و کارگردانی، بیشتر به بازیگری برگردد. درباره حضورش به عنوان بازیگر، کارگردان و تهیه کننده در تلویزیون و مشکلات پیش رو با او گفت وگو می کنیم:


گلایه های مجید مظفری از سینما و تلویزیون


بیشترین فعالیت حرفه ای شما به عنوان یک بازیگر، در سینما و فیلمهای پر نام و نشانی بوده. سه بار کاندیدای سیمرغ بلورین از جشنواره های مختلف شدید و یک بار هم از جشنواره دهم فیلم فجر به خاطر فیلم مسافران سیمرغ گرفتید، اما بعد از سال 84 به دلایلی در سینما ظاهر نشدید و بسیاری از سایت های خبری از این اتفاق به عنوان قهر شما با سینما یاد کردند. الان مدتی است جدای از بازیگری برای سریال ها و تله های تلویزیونی، شاهد حضور پررنگ تان در عرصه کارگردانی و حتی تهیه کنندگی برای تلویزیون هستیم. قضیه از چه قرار است؟

ما قبل از هر چیز از بچه های تئاتر هستیم و تئاتر، خانه اول ماست. اگر یک مقدار از این هنر فاصله گرفته ایم به خاطر این است که در یک برهه زمانی در تئاتر ما یکسری مسایل و مشکلات به وجود آمد و باعث شد بعد از انقلاب کم کم تئاتری ها به سمت سینما بیایند. حضور بچه های تئاتر در سینما، رشد خوبی برای این صنعت بود. تئاتری ها به تکنیک های تخصصی مثل طراحی صحنه، طراحی لباس، طراحی صدا و... خیلی بیشتر مسلط بودند و به سینما کمک بسیاری کردند. در دهه 60 یا حتی اوایل دهه 70، رشد سینمای ایران تا جایی رسید که به جرأت
می توانستیم بگوییم سینمای ملی داریم. در سال، ۱۰۰ فیلم ساخته می شد که محل تولید ۸۰ تای آنها خارج از تهران بود. ما در یک فستیوال فجر با تنوعی از فیلم مواجه بودیم؛ فیلم هایی که با آنها می توانستیم همه جای ایران را ببینیم، با مردم شهرهای مختلف، گویش ها، معماری ها، لباس ها و... آشنا شویم و در کل نمایی از کل ایران را در مجموعه ای کنار هم داشته باشیم.

پس به نظر شما سینما از نیمه دوم دهه ۷۰، با یک نوع رکود روبه رو شد؟ به چه دلیل؟

بله! متأسفانه از نیمه دوم دهه ۷۰ به بعد سینمای ما دچار بیماری عجیبی شد. تهیه کنندگان ما رفتند کنار و سرمایه گذاران جایشان را گرفتند. سرمایه گذار هم برایش فرقی نمی کرد با پولش خانه بسازد و بفروشد، دلار بخرد یا فیلم بسازد. در نتیجه یکسری فیلم هایی بیرون آمد که خیلی زود بتواند آرزوی سرمایه گذاران را برآورده کند و خیلی سریع به پول نزدیک شود. اگر الان زاد و ولد فیلم های دهه ۶۰ یا اوایل ۷۰ را داشتیم، شک ندارم الان
می توانستیم به اکران خارج از ایران هم برسیم. ما فیلم های فاخری داشتیم. اصلاً خودتان بگویید فیلم هایی مثل: «کشتی آنجلیکا»، «سرب»، «ناخدا خورشید»، «جاده های سرد»، «جنگ نفتکش ها» و... چطوری ساخته شدند؟ مگر خالق این آثار ایرانی نبودند؟ این یک واقعیت است که این آثار ارزشمند را ایرانی ها پیش از ورود به این دوره رکود ساختند.

منظورتان این است که از دهه 70، فیلم های سینمای ایران به مرحله جدیدی وارد شد که شما و امثال شما ترجیح دادید به آن ورود پیدا نکنید؟

از نیمه دوم دهه 70، سوژه همه فیلم های ما شد پسردختری، ماشین، آپارتمانی و تشریفاتی! آدم هایی که در سینما می دیدیم، آدم هایی نبودند که بتوانیم در همسایگی مان نمونه ای از آنها را پیدا کنیم. جوان های درون
فیلم ها هیچ کدامشان در خیابان پیدا نمی شدند. انگار آنها را از کره دیگری آورده اند. نوع حرف زدنشان و نوع ارتباطشان اصلاً ایرانی نیست. انگار از روی آدم های جای دیگری ترجمه شده اند. سینمای ما رفت طرف سینمایی که مال ما نبود. بالطبع پس من هم جایی در آن نداشتم. این روند ادامه پیدا کرد تا حوالی سال ۸۹ که سینمای ما یک تکانی خورد. این را می توانم به جرأت بگویم تا قبل از سال ۸۹ واقعاً شأن تلویزیون بسیار بیشتر از سینما بود و کار در تلویزیون اهمیت بیشتری داشت. واقعاً سینمای ما به قهقرا رفته بود. برای همین هم بود که بعد از
سگ کشی و تقاطع دیگر سراغ سینما نرفتم. در وقتی همه خوابیم هم اصلاً قرار نبود من کار کنم اواسط فیلم بود که آقای بیضایی از من خواست بازی کنم.

یعنی به نظر شما از نیمه دوم 70 به این طرف، تلویزیون چه از نظر تولید تله فیلم یا سریال ها و مجموعه های تلویزیونی، با آثار فاخری نسبت به سینما روبه رو بود؟

بله! بعد از اینکه تولید تله فیلم یا فیلم های 90 دقیقه ای گسترش پیدا کرد با آثار خوبی در این شکل روبه رو شدیم. حتی وقتی به سینما هم می رفتیم، می دیدیم همین فیلم های 90 دقیقه ای تلویزیونی است که حالا سینمایی شده و توانایی این را پیدا کرده که اکران عمومی شود به همین دلیل می گویم که شأن تلویزیون بالاتر است چون در این سال ها اگر چند فیلم خوب هم در سینما داشته باشیم حتماً تلویزیون در تولیدش دخالت داشته. مثل فیلم «اتوبوس» یا یکی دو تا از کارهای مهرجویی که به این صورت ساخته شد یا خیلی از فیلم های خوب دیگر.

در حال حاضر در وضعیتی قرار گرفته ایم که حجم تولید سریال ها و مجموعه های تلویزیونی بالا رفته و حتی از حالت هفتگی خارج شده و به پخش هر شبی یا چندشب در هفته رسیده! از طرف دیگر در تولید و پخش تله فیلم هم خیلی گسترده تر وارد عمل شده ایم. به نظر شما این حجم بالای تولیدات توانسته از نظر کیفیت سطح تلویزیون را بالا ببرد؟ آیا هنوز هم به بالا بودن شأن تلویزیون معتقدید؟

متأسفانه یک مقدار تلویزیون خودش را ول کرده اما می دانم که مقطعی است چون به نظرم مدیران فعلی اجازه ماندن تلویزیون در این مقطع را نمی دهند. اصلاً برای همین تغییر است که خود من از کار بازیگری و کارگردانی، سراغ تهیه کنندگی رفتم. قصد داشتم به سمت تولیداتی حرکت کنم که یک مقدار خارج از تهران اتفاق بیفتد و سوژه هایی متفاوت تر داشته باشد. الان هم اکثر فیلمهایم خارج از تهران تولید شده.

آیا صرفاً بردن فضای فیلم ها به خارج از تهران، می تواند این تغییر را ایجاد کند؟

خیلی زیاد. شما فرض کنید وقتی دوربین از تهران بیرون می رود، مردم ما به لهجه ها، گویش ها، لباس ها و... آشنا می شوند. ما لباسهای خیلی زیاد و متنوعی داریم چه لزومی دارد، در فیلمها و سریال هایمان لباس هایی تن جوانماهایمان بکنیم که هیچ سابقه فرهنگی ندارند و مثلاً از اروپا آمده اند. لباس گیلانی ما در ایتالیا چندسال پیش اول شد. چرا خودمان از آن استفاده ای نمی کنیم؟ لهجه ها، گویش ها، معماری، موسیقی و خلاصه همه و همه بسیار ارزشمندند. پایمان را که از تهران بیرون می گذاریم دشت های پهناور با رنگ های زنده ای که دارند،
لباس های مختلف، نوع زندگی سالم و پاک روستاییان، هوای سالم و... چقدر از نظر تصویری به ما کمک می کنند! از طرف دیگر ما وقتی پایمان را از تهران به عنوان پایتخت بیرون می گذاریم، خواه ناخواه هزار و یک سوژه مختلف جلویمان نقش می بندد؛ سوژه هایی که خواست همان آب و هوا و اقلیم است. تا کی می خواهیم از همین دود و دم ترافیک و اتفاق های شبیه به همی که در پایتخت می افتد قصه سرهم کنیم و فیلم بسازیم؟! همین است که به معضلی مثل کمبود کیفیت یا تکرار دچار می شویم.

شما اخیراً سراغ تولید یکسری تله فیلم و سریال با همکاری مرکز آذربایجان غربی رفته اید. آخرین
فیلم تان «سرباز یک خانواده» هم که قرار بود به پخش مناسبت سوم خرداد برسد هم از تولیدات شما در همین مرکز بود. چقدر در این کارها توانستید به آنچه مدنظرتان بود، برسید؟

من برای ساختن فیلم هایم جاهایی رفتم که هیچ کس فکرش را هم نمی کند روزی برای فیلمبرداری پایش به آنجا برسد. برای همین تله فیلم «سرباز یک خانواده»، وسط سرمای بهمن ماه، به دهی در حوالی مرز ایران و ترکیه رفتم، باور نمی کنید اگر بگویم آنقدر سرما وحشتناک و استثنایی بود که مردم مجبور می شدند برای اینکه رفت و آمد کنند یا به خانه هم سر بزنند از داخل برف، تونل حفر کنند. جالب اینجاست که تمام این کارها را با کمترین هزینه به پایان رساندم، اما دستمزدم این است که واقعاً با من بد برخورد می کنند.

چه مشکلی وجود داشت اگر «سرباز یک خانواده» با وجود اینکه گفته بودید کار تقریباً آماده است، به پخش سالروز آزادسازی خرمشهر نرسید؟

کار من تقریباً تمام شده بود، اما برخورد بد و کارشکنی هایی که مطمئنم با غرض ورزی همراه بود باعث شد از یک طرف تاریخ قراردادهایم به آخر برسد و از طرف دیگر فصل مورد نظرم برای فیلمبرداری را از دست بدهم و همه اینها لطمه بسیار بزرگی به من زد. قبل از آن هم کار دیگری ساخته بودم به اسم «عروس مرز» که بسیار فیلم لطیف و خوبی است و آقای فرجی، مدیر شبکه یک هم بعد از دیدن آن، خیلی خوشش آمد. این فیلم در مرز ایران و ترکیه فیلمبرداری شد. در شرایطی که ساعت چهار بعدازظهر، ما تصویربرداری را تمام کردیم و پایین آمدیم دقیقاً دو ساعت بعد ساعت شش درگیری وحشتناکی در مرز پیش آمد. واقعاً خطر را با تمام وجود حس کردیم. با وجود تمام این سختی ها متأسفانه نمی دانم امور استان ها به چه دلیل نمی خواهد آن را نمایش دهد. البته راستش این است که دلیلش را می دانم اما بهتر است اینجا چیزی نگویم.

شاید به خاطر همین سختی هاست که کسی سراغ ساختن فیلمهایی خارج از محدوده تهران نمی رود و به قول شما تمام فیلم ها و سریال های اخیر، به یک جور شهر با یک جور زندگی و نگاه هایی شبیه به هم تبدیل شده!

سختیهایش برای من و تیمم خیلی لذت بخش بود منتها بزرگ ترین مسأله ای که بیشتر از همه چیز اذیت مان
می کرد، برخورد بد امور استان ها بود. نمی دانم چرا. البته می دانم چرا اما صلاح نیست بگویم.

در کنار تهیه کنندگی و کارگردانی، اخیراً بازی شما را در فیلم «زیگزاگ» مجید توکلی دیدیم و الان هم در سریال «توطئه فامیلی» رامبد جوان شاهد بازی خوبتان هستیم. این کارها هر دو کمدی هستند، در حالی که چند وقت پیش در مصاحبه ای اعلام کرده بودید کارهای کمدی ما کارهای خوبی نیستند. الان بعد از بازی در این دو کار، هنوز هم همین نظر را درباره کارهای کمدی دارید؟

در سینما کار کمدی خیلی کم دیده ام یا بهتر است بگویم اصلاً ندیده ام. هر چه که به عنوان کار کمدی می بینیم بیشتر به لودگی شبیه ست. خب زیگزاگ هم به نظرم یک مقدار استثنا بود که قبول کردم در آن بازی کنم. در مورد «توطئه فامیلی» هم من به عنوان میهمان دعوت شدم و الان هم خیلی خوشحالم چون کار خیلی خوبی بود، اما معتقدم خوشبختانه اخیراً در تلویزیون، کمدیها خیلی خوب شده و از لودگی و دیالوگ هایی که در فرهنگ و ادبیات ما نیست کمتر استفاده می شود.

یعنی حاضرید به عنوان تهیه کننده و کارگردان هم سراغ کارهای کمدی بروید؟

با خودم عهد کرده بودم ۱۰ تا کار کمدی برای تلویزیون بسازم. اولین و دومین کار را با اسم های «شاه کلید» و «آخرین سرقت» ساختم. سناریوی سومین کار هم آماده شده بود، ولی متأسفانه به دلیل مشکلات و
سختی هایی که جلو پایم گذاشتند، نشد آن را به سرانجام برسانم.

پس گویا به عنوان تهیه کننده و کارگردان، کلاً خیلی اذیت شدید!

راستش بیشترین مشکلات تولید دفتر من با امور استانها و به خصوص سیمافیلم بود. سیمافیلم دو سال است یکی از فیلمهای من به اسم «تبه مرد نیلوفری» را بدون هیچ دلیلی نگه داشته. در صورتی که کل کار تصویب شده، اما واقعاً دلیل این وقفه را نمی دانم. خیلی متأسفم از اینکه با سیمافیلم کار کردم و به جز اینکه دو سال از وقت و انرژی ام را هدر داد، هیچ نتیجه ای برایم نداشت. انگار در این مرکز همه چیز دست به دست هم می دهد تا کار خراب شود. کاری که 17 سال باید طول می کشید 35 روز طول کشید و از طرف دیگر به جای 95 تومان، 130 تومان هزینه برد. الان هم اصلاً از سیمافیلم هیچ مطالبه ای ندارم، فقط قرارداد من را انجام دهند تا اگر قرار است ضرر هم بکنم زودتر پرونده این قضیه تمام شود.

پس یعنی دیگر هیچ وقت با سیمافیلم یا امور استان ها کار نمی کنید؟

ترجیح می دهم دیگر هیچ وقت با سیمافیلم کار نکنم نه به عنوان تهیه کننده نه کارگردان و نه حتی به عنوان بازیگر! یعنی حتی اگر بگویند بیا در کاری که مال سیمافیلم است بازیکن و هر چقدر هم که بخواهی بهت می دهیم امکان ندارد قبول کنم. امور استان ها و سیمافیلم واقعاً اذیتم کرد. وگرنه من با شبکه های دیگر بسیار کار کردم و کار هم بسیار مورد قبول واقع شده اما این دو مرکز تمام انرژی ام را گرفتند.


منبع: روزنامه هفت صبح

باز نشر: مجله اینترنتی Bartarinha.ir
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج