خیلی سخت بود، اصلا فکر نمیکردیم ما را آزاد کنند، هر وقت به آنها میگفتیم کِی ما را آزاد میکنید، میگفتند به همین زودی. میگفتند یک ماه دیگر. ما روزها را میشمردیم، یک ماه که میشد، میدیدیم خبری نیست. اینطوری خیلی با روان ما بازی میکردند.
شهروند نوشت: «مجید ماهینی» یکی دیگر از صیادانی است که اواخر خرداد سال گذشته روی قایق مشغول صید ماهی بود که گرفتار نیروهای دریابانی عربستان شد. او که ١٣ ماه در زندان عربستان بود، در گفتوگو با «شهروند» از شرایط سخت و ناامیدکنندهای که در این مدت داشته میگوید. مجید ١٨سال سابقه صیادی دارد و با وحید و سعید خسروی چند سالی است روی یک قایق کار میکنند.
این ١٣ ماه چطور به شما گذشت؟
خیلی سخت بود، اصلا فکر نمیکردیم ما را آزاد کنند، هر وقت به آنها میگفتیم کِی ما را آزاد میکنید، میگفتند به همین زودی. میگفتند یک ماه دیگر. ما روزها را میشمردیم، یک ماه که میشد، میدیدیم خبری نیست. اینطوری خیلی با روان ما بازی میکردند.
روزی که آنها به قایق شما حمله کردند، چه اتفاقی افتاد؟
ما اصلا نمیدانستیم قایق سعودی است. قایق ما خراب شده بود، وحید خسروی که صاحب قایق و ناخداست، بعد از اینکه فهمید موتور خراب شده، مشغول تعمیر آن شد، غافل از اینکه جزر و مد ما را به سمت آبهای عربستان برده بود. ما اصلا متوجه نبودیم که وارد مرز آنها شدیم.
چرا اینقدر نزدیک شده بودید؟
کلا مرز خیلی به ما نزدیک است. حدود یک مایل دریایی یعنی سه کیلومتر فاصله است. تابستان آب گرم که میشود ماهیها دورتر میشوند، ما هم مجبور شدیم برای اینکه صید کنیم، به نزدیکیهای مرز برویم، اما آن اتفاق برایمان افتاد. وحید خسروی شمع موتور را عوض کرد که از دور دیدیم قایقی به ما نزدیک میشود، فکر کردیم قایق سپاه است، آنها به سمت ما میآمدند که موتور روشن شد، آنها که از دور میآمدند فکر کردند ما میخواهیم فرار کنیم، به همین خاطر با سرعت به سمت ما آمدند و سوار قایق شدند. همان لحظه سرم خورد به گوشه قایق و از حال رفتم. وقتی به هوش آمدم دیدم روی کشتی سعودی هستیم.
رفتارشان چطور بود؟
همان اول روی ما اسلحه کشیدند و مرتب میپرسیدند که چرا میخواستید، فرار کنید. ما هم توضیح میدادیم، بعد دستهایمان را با طناب بستند، قایق را بکسل کردند و پیش رفتند. جلوتر ما را به کشتی بزرگی منتقل کردند و از آنجا ما را بردند به الخفجی.
از روی لباسهایتان میتوانستند بفهمند که صیاد هستید؟
بله؛ اما وقتی به قایق ما حمله کردند و قایق رفت زیر آب، تمام مدارک ما هم افتاد داخل دریا. هیچ مدرکی نداشتیم که ثابت کنیم صیاد هستیم.
بعد که شما را به زندان دمام منتقل کردند، چه اتفاقی افتاد؟
آنجا کاری به ما نداشتند اما از نظر روانی فشار زیادی به ما وارد میکردند، مرتب تاریخ آزادی اعلام میکردند و بعد خبری نمیشد. حتی یک بار بعد از ١٠ ماه، ما را از زندان دمام خارج کردند و گفتند بروید که آزادید. وقتی رسیدیم الخفجی، گفتند سه ماه دیگر باید بروید زندان. زندان الخفجی از دمام بهتر بود؛ اما بلاتکلیفیاش بد بود. ما اصلا نمیدانستیم که آزادمان میکنند یا نه.
از صیادان گناوهای چطور خبر گرفتید؟
آنها را موقع آزادی دیدیم. عبدالغنی رحیمی و اکبر رحیمی، پدر و پسر صیادی بودند که یک ماه بعد از ما دستگیر شده بودند. آنها هم در شرایطی شبیه ما دستگیر شدند؛ اما قایقشان سالم بود. بعد از سه ماه که به ما گفتند آزادیم، متوجه شدیم که این پدر و پسر هم آزاد شدهاند. ما هم با آنها برگشتیم. اگر آنها نبودند نمیدانیم چه اتفاقی برای ما میافتاد. خواست خدا بود که آنها را دیدیم.
قایق کامل از بین رفت؟
نه اما شکست و خسارت زیادی دید. خود قایق نزدیک ٩میلیون تومان است اما موتورش ٣٣میلیون تومانی میشود. حالا باید تعمیرش کرد. ما سه نفری روی این قایق کار میکردیم.
دریابانهای سعودی بعد از آزادی دیگر کاری به کارتان نداشتند؟
نه؛ تا ٢٥ مایلی همراهمان آمدند، قایق ما را هم بکسل کردند. بعد طناب را باز کردند و گفتند بروید. البته قبلش هم کلی از ما فیلم گرفتند و نشان دادند که آزاد شدهایم .
آن روز که شما را دستگیر میکردند، فکرش را میکردید که ١٣ ماه بعد دوباره به همان آب برگردید؟
اصلا؛ همهاش فکر میکردیم چه سرانجام نامعلومی منتظر ماست. خیلی شرایط وحشتناکی بود. همهاش ناامید بودیم، دعا میکردیم. فکر نمیکردیم که یک روزی برگردیم.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر