کتک سخت عموی دختر به پسر خیانتکار
روزنامه ایران عاقبت شوم دوستی یک دختر و پسر را که منجر به اتفاقات تلخ شد روایت کرده است.
روزنامه ایران عاقبت شوم دوستی یک دختر و پسر را که منجر به اتفاقات تلخ شد روایت کرده است.
این روزنامه نوشته است: همه ماجرا از یک روز پاییزی شروع شد .من تازه ۱۶ساله شده بودم که با پسر خاله دوستم در یک جشن تولد آشنا شدم. ارتباط ما وقتی جدیتر شد که برای تعمیر رایانهام به خانه ما آمد و شماره تلفنم را گرفت. از آن روز به بعد شروع به ارسال پیامکهای احساسی و عاشقانه کرد. آنقدر برایم حرفهای شیرین و امیدوارکننده زد که من هم عاشقش شدم به حدی که زندگی بدون فرزاد برایم قابل تصور نبود.
کمکم داشتم مطمئن میشدم که فرزاد واقعاً مرا دوست دارد. برای دوست داشتنش هیچ دلیل منطقی نداشتم اما عقلم کار نمیکرد و فقط به بودن با او فکر میکردم. با اینکه نمیخواستم کسی از این ارتباط باخبر باشد اما مادرم متوجه این دوستی شد و بشدت مرا توبیخ کرد و گفت باید ارتباطم را با فرزاد قطع کنم اما من نه تنها توجهی نکردم بلکه بخشی از نگرانیام هم رفع شد چرا که دیگر خیالم راحت بود که مادرم هم از این دوستی خبر دارد.
اما چند هفته بعد بدترین روز زندگیام اتفاق افتاد. من که به فرزاد اعتماد کامل داشتم و حرفهایش را باور کرده بودم با واقعیتی تلخ روبهرو شدم که دنیا روی سرم خراب شد. یک روز که بهخانه دوستم رعنا رفته بودم او درباره دوست جدیدش با من حرف زد و گفت که خیلی همدیگر را دوست دارند اما وقتی عکسش را به من نشان داد آنقدر شوکه شدم که دیگر نه چیزی میدیدم و نه صدایی میشنیدم. اشتباه نمیکردم عکس فرزاد بود. ناگهان یاد حرفهای مادرم افتادم که میگفت به حرفهای فرزاد اعتماد نکن. تازه فهمیدم که چرا مرا از دوستی با او منع میکرد.
وقتی به خانه برگشتم به فرزاد تلفن کردم و ماجرا را گفتم و از او خواستم دیگر سراغم نیاید. چند روز از این ماجرا گذشته بود که فرزاد پیام داد و این بار از آن همه حرفهای عاشقانه و احساسی دیگر خبری نبود. لحنی جدی و تهدیدآمیز داشت. گفت اگر به خواستههایش تن ندهم عکسهایی را که از من دارد همه جا پخش میکند و آبرویم را میبرد.به خاطر ترس از آبروریزی پولهایی که فرزاد میخواست را برایش فراهم میکردم اما بیفایده بود چرا که هر بار خواستههایش بیشتر میشد. دیگر از این وضع خسته شده بودم. تا اینکه یک روز که با او قرار ملاقات داشتم در خیابان باهم درگیر شدیم درست همان موقع عمویم که خانه شان نزدیک خانه ما بود این صحنه را دید. او که نمیدانست ماجرا چیست جلو آمد و فرزاد را بشدت کتک زد.
در این درگیری سر فرزاد شکست و برای شکایت به کلانتری رفت. وقتی متوجه این ماجرا شدم تصمیم گرفتم موضوع اخاذیهای فرزاد را به مادرم بگویم هر چند میترسیدم این پسر شرور عکس هایم را پخش کند و آبرویم جلوی خانوادهام برود اما دیگر طاقت نداشتم به این وضعیت ادامه بدهم. آنقدر از سوی فرزاد تحت فشار روحی بودم که حتی تصمیم به خودکشی گرفتم اما بالاخره خودم را راضی کردم تا همه ماجرا را به مادرم که همیشه بهترین سنگ صبورم بود بگویم و از او کمک بخواهم.
نظر کاربران
موقع هوس مادرت سنگ صبورت نبود
پاسخ ها
داستان کلیشه ای تکراری
باید به حرف مادرت گوش میدادی همون اول و اینکه هیچ دخوری نبایدب رای هیچ پسر لاشی عکسی از خودش بفرسته
ولی در کل فرزاد خیلی لاشی بوده من اگر بودم خودم با روش خودم ادبش میکردم که دیگه توی کوچه و خیابون روش نشه بیاد
فرزدا تو یک بیشرفی بیش نیستی که یک دخت بچه را گول زدی و خیلی از دختر بچههای دیگر را هم اینجور گول زدی دست من بیوفتی فیلمترو میگیرم میفرستم واسه ننهو بابات ببینن
دوستی های خیابانی عاقبتش همینه
این داستان بود یا راستان گڌاشتید همه رو سرکار اخه مومن مسجدندیده مردم دارند از گرسنگی و فقر و گرونی و تورم دارند به خودشون میپیچند شما دنبال چی هستی عوض این که از راه حل صحبت کنید یا فکری مخصوصا به حال کارگرها کنید میروید چرت و پرت مینویسید خواهشنم این سانسور نکن با تشکر
حداقل به دوستتم بگو فرزاد کیه تا این بلا سر اونم نیامده
پاسخ ها
آفرین.....
از خودتون میسازین این داستان ها رو ،بسه خدایی
پاسخ ها
سریال کلید اسرار به روش برترینها برای دادن درس اخلاق
آخه دختر خوب تو چطور ب ی کرگ نر اعتماد کردی اینا ب پدر ومادرشون رحم نمیکنن خیلی راحت میکشنشون ب تو میخواد رحم کنه این نرها ارزش دارن که تو دسته گل باهاشون معاشرت کنی اینا فقط برای نوکری خوبن همین
پاسخ ها
خخخخخ
ماففمممممم عزیزم
من نمیدونم چطور ب ی پسر که نمیشناسید دوست میشید بعد شم بهش عکس ومدرک میدید اون که تو رو دیده عکس میخواد چکار؟
پاسخ ها
دختره کرم از خودش بوده تو تازه ۱۵سالت شده چه به دوستی واقعا این طوردخترای هستند که عابروی دخترای خوب میبرندواین دختران مست هستند که پسراخراب میکنند آخه توچطورطاقت داری وجورپسرامیکشی
دخترها اولش ساده هستند وقتی چندبارکلاه سرشان میره اون وقت هفت خط می شوندکه دیگر دیرشده است!؟
پاسخ ها
واقعا دخترا کم عقل و احساسی اند
ازدست پسرهای بی وجدان وبی دین وبی عاطفه ،نامرد وکثافت که دخترای معصوموفریب میدن،ای شاالله سر عزیزشون بیاد
پاسخ ها
انشالله
حقش بود
آخر روابط خارج عرف همین هست
دوستی دختر و پسر فقط برای رابطه جنسی هست
پاسخ ها
البته در واقع این اسمش دوستی نیست.
به نظر من انسان ها چه مرد و چه زن میتونند با هم دوست باشند تا موقعی که از هم سواستفاده نکنند
حق پسره بوده جواب اذیت کردناش گرف
آهای پسرایی که با احساسات دخترای ساده بازی میکنید مطمن باشید یه روز با ناموس خودتون هم همینکار میکنن
پاسخ ها
آفرین واقعا همینه
دم عموجان گرم
خاک توسرت بی مغز....نه نه حیف خاک
چقد این داستان خیالیه
ای خداکوبقیه داستان همچین غرق خوندن بودم که یهونصفه تموم شدواقعاچرامازناایقدرساده ایم خاک توسرت دختره روانی توابروی خانوادتوبردی ولی بدترازهمه تقصیرمادرشم بوده بایدنمیذاشته این دوستی ادامه پیداکنه دختره نوشته دلگرم بودم که مادرم فهمیده خدایاخودت ابروی ماروحفظ کن
کاربران گرامی زهرا پسره من همیشه نظرشو میخونم یکبار هم نشده از خانمها دفاع کنه حتی اگه خق با خانم باشه در قالب زن اومده ب خانمها فحاشی کنه
حق پسره بود که حسابی کتک خورد دلم خنک شد تواین دوره وزمونه گرسنگی وفقر وتورم عشق کیلویی چنده؟همه دنبال اخاذی کردن از دخترا وزنای ساده هایی هستند که به دنبال عشق و محبت میگردند
معمولا اینجور جوانها ضعیف هم هستند ما به اینها میگویم پاچ خروس خخخخخخخخ بقیه پاچ خروسها عبرت بگیرند اگر نظر منو میخوانید خیلی ها شون کله پاچ شدن
فیلم هندی قشنگی بود
تو خیابون
درگیری
مشاجره
خخخ عمویم رد شد
زهرا خانم راست میگه مریم خانم من در مازنداران زندگی میکنم ایکاش مریم خانم بودی میدیدی این دختر خانمها در کنار ساحل در تاریکی شب چکارها که نمیکنند اکثرا دانشجو هستند از شهرهای دیکری آمدند در نبود خانواده چه سوء استفاده ها که نمیکنند پسرها هم در کنار آنان آنها معمولا معتاد هم هستند چه برنامه های برای خودشان دارند،،،!!!
دخترها مقصر ند چون زود دل میبندند ودیگرج کر وکور میشوند تا زمانیکه به مشگل بر نخورده اند اصلا حرف کسی را نمی پذیرند هر بلایی هم سرشون بیاد حقشونه دلسوزی نداره یادشون بیفته به لحظه های سوختن خانوادهاشون بکشند تا جونشون در اد
پاسخ ها
پسره سواستفاده کرده تو میگی دخترها مقصرند؟
رومان نوشتی ها
خوب ك چي اين الان طنز بود يا خبر حوادث!
اون موقع که ... چرابه مامانت نگفتی هم ازاون بیشرف متنفرم ....
رمانهای قدیم خوب بود
این نوشته هام بیشتر برای دختران خوب سرزمینمون هست...
اول اینکه تا میتوانی از طریق دوستی با کسی ازدواج نکن.
هرچقد تعداد دوستت دارم های پسر بیشتر شد به همون اندازه ازش بترس
از دوستت دارم هایی که پسرا شب ها به دختران میگویند بیشتر بترسید مخصوصا شب ها، شب ها فکر و ذهن پسر دست خودش نیست، روز روشن بهت گفت دوستت دارم به اندازه ۵۰ درصد باورکن اما شب ها و موقع خواب گفت دوستت دارم اصلا باور نکن چون شب ها اکثر پسران از خود بیخود میشوند
ازدواج نکنی و خونه پدرت بمونی مشکلت یدونه هست ولی ازدواج ناموفق داشته باشی مشکلت می شود ۱۰۰ تا.
اگر مدت کوتاهی از دوستی شما سپری نشده باشه و پسر مدام بهت بگه دوستت دارم بیشتر بترس ... اونی که بخوادت زودتر به زبون نمیاره که دوستت دارم یعنی قدم به قدم خواهد گفت.
این نوشته هام تجربه ای هست که تو خونه مجردی در دوران دانشجویی از دوستام میدیدم و اینجا اومدم گفت، دوستی داشتم که ۵ الی ۶ تا دوست دختر داشت که با هر کدام صحبت میکرد میگفت عاشقتم خیلی دوستت دارم و تو نباشی من میمیرم
از دوستت دارم های زیاد پسرها بترسید.
دختر فاسد خدالعنت کندتو ومادربی حیاتو
که هیچ تلاشی برای تومنحرف نکرده.
همه ملت و زیر هجده سال فرض میکنن و با این داستانهای تکراری میخوان به همه درس اخلاق بدن جمعش کنید این قصه ها رو به جاش دو تا خبرنگار واقعی استخدام کنید
تو مشهد بیده
نمیدونم چرا یاد فیلم های ایرج ملکی افتادم
دو روز نشده رابطه جنسی عکس فیلم ...مشکل از خود دختراست.تو کف شوهرن وقتی یکی پیدا میشه همه کار براش دو روزه میکنن بهش پول هم میدن... خوبه یادت افتاده و گفتی بازم .خیلی هاتون نمیگن...
پاسخ ها
همه را باهم جمع نبند
پس چرا اول مادرت سنگ صبور نبود اونموقع ڪه گند بالا آوردي مادرت شد سنگ صبور . ؟؟
شبیه داستانهای مجله روزهای زندگی و راه زندگی و از این دست مجله های خاله زنکی