بازگشایی یک پرونده ۲۰ساله؛ بوش و الگور
انتخابات ریاستجمهوری سال جاری ایالات متحده و رقابت نزدیک و جنجالی «دونالد ترامپ» جمهوریخواه و «جو بایدن» دموکرات، باز هم چالش قضائی انتخابات سال ۲۰۰۰ میان «جورج بوش»، فرماندار تگزاس و «ال گور»، معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا را زنده کرد.
شرق: انتخابات ریاستجمهوری سال جاری ایالات متحده و رقابت نزدیک و جنجالی «دونالد ترامپ» جمهوریخواه و «جو بایدن» دموکرات، باز هم چالش قضائی انتخابات سال ۲۰۰۰ میان «جورج بوش»، فرماندار تگزاس و «ال گور»، معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا را زنده کرد.
قبل از روز انتخابات و آغاز شمارش آرای انتخابات سوم ماه نوامبر نیز برخی رسانهها و چهرههای سیاسی احتمال میدادند که سرنوشت انتخابات جنجالی سال ۲۰۰۰، امسال هم تکرار شود و اصرار دونالد ترامپ برای تأیید قاضی جدید دیوان عالی هم در این راستا تفسیر شده است که در صورت کشیدهشدن سرنوشت انتخابات به دیوان عالی، محافظهکاران دست بالا را داشته باشند.
انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۰ از بسیاری جهات انتخاباتی بهیادماندنی و شایان توجه بود. «اندرو بوش» و «جیمز سیزر»، دو دانشمند علوم سیاسی، چنین توصیفی از آن انتخابات دارند: «مشکلی که از هفتم نوامبر ۲۰۰۰ آغاز شد، به تصور بسیاری از آمریکاییها برای اولین بار در تاریخ کشورشان رخ میداد. این اولین بار از سال ۱۸۸۸ و تنها چهارمین بار در تاریخ آمریکا بود که رئیسجمهوری با وجود رأی مردمی کمتر به دلیل داشتن آرای الکترال بیشتر بهعنوان رئیسجمهور انتخاب میشد. علاوه بر این، دیوان عالی با تصویب پیروزی بوش تأیید کرد که تمام ۲۵ رأی الکترال فلوریدا به این نامزد جمهوریخواه اختصاص یابد. از همه مهمتر این بود که انتخابات سال ۲۰۰۰ برای اولین بار نقصهای تکنولوژی انتخاباتی در ایالات متحده را آشکار کرد».
آنچه رخ داد
روزنامه نیویورکتایمز در ۲۵ اکتبر ۲۰۰۰ و حدود دو هفته پیش از انتخابات، یک نظرسنجی منتشر کرد که از پیشتازی دودرصدی ال گور در ایالت کلیدی فلوریدا حکایت میکرد. بااینحال یک روز پس از انتخابات، گزارش صفحه اول نیویورکتایمز حاکی از این بود که نتایج این ایالت در روز انتخابات چقدر نامشخص است.
نیویورکتایمز در گزارشی با تیتر «فلوریدا نقشی محوری دارد» نوشت: در یک نظرسنجی از رأیدهندگان در روز انتخابات، جورج بوش یک درصد از ال گور پیش بود و در یک نظرسنجی دیگر نامزد دموکراتها یک درصد بر رقیب خود برتری داشت. این ایالت نقشی کلیدی در پیروزی ال گور داشت و دو ساعت پس از پایان رأیگیری در فلوریدا، کمپین این نامزد دموکرات اعلام کرد آرا بسیار نزدیک است و نمیتوان هیچ برآوردی از نتیجه داشت.
در ساعات اولیه روز هشتم نوامبر، اختلاف دو نامزد کمتر از ۶۰۰ رأی بود و باز هم نمیشد برنده را تعیین کرد. طبق قوانین ایالتی فلوریدا، اگر اختلاف دو نامزد انتخابات کمتر از نیمدرصد باشد، برای حصول اطمینان از نتیجه باید آرا یک بار دیگر شمارش شود. این قانون درباره رقابت ال گور و بوش صدق میکرد؛ چراکه اختلاف آرای آنها یکصدم درصد بود.
تیم انتخاباتی هر دو نامزد وکلای خود را به فلوریدا فرستادند و از اینجا بود که به دلیل وجود افراد صاحبنفوذ و دارای سمت ایالتی یا فدرال در ایالت فلوریدا در کمپین انتخاباتی هر دو نامزد، ادعای تضاد منافع از سوی هر دو طرف مطرح شد.
روز دهم نوامبر بازشماری ماشینی آرا نشان میداد که در میان شش میلیون رأی، جورج بوش با 327 رأی جلوتر است. کمپین ال گور خواستار شمارش دستی آرا در مناطقی از فلوریدا شد که نسبت به نتیجه آرای آن اعتراض داشت. این اصرار کمپین ال گور باعث شد مشکلاتی دیگر در روند انتخابات آمریکا نمایان شود.
نهتنها تکنولوژی رأیگیری در فلوریدا با بقیه ایالتها تفاوت داشت، بلکه در داخل همین ایالت هم روند رأیگیری از یک منطقه به منطقه دیگر متفاوت بود. برای مثال در «پالمبیچ» مشکلی در برگههای رأی وجود داشت که برخی رأیدهندگان بهطور ناخودآگاه به کاندیدای حزب سوم رأی میدانند.
بهاینترتیب، با گذشت یک ماه از انتخابات، حدود 50 پرونده اعتراض شخصی در دادگاههای ایالت فلوریدا برای بازشماری آرا گشوده شده بود. در 9 دسامبر دیوان عالی دستور توقف بازشماری دستی آرا را صادر کرد و تصمیم گرفت به شکایت دو طرف ماجرا رسیدگی کند. روز 11 دسامبر وکلای بوش و ال گور شکایتهای خود را در دیوان عالی مطرح کردند. وکلای بوش ادعا میکردند دادگاه عالی فلوریدا با صدور رأی برای شمارش دستی آرا در برخی مناطق، اقدامی خلاف قانون فدرال انجام داده است و طرف مقابل هم در واکنش به این ادعا، استدلال میکرد در این پرونده قوانین فدرال نباید مانع از اجرای قوانین ایالتی شود.
در نهایت یک روز بعد دیوان عالی آمریکا حکم دیوان عالی فلوریدا مبنی بر لزوم بازشماری دستی آرا را مغایر قوانین فدرال و قانون اساسی آمریکا تشخیص داد و آن را ابطال کرد. دیوان عالی معتقد بود دادگاه فلوریدا با این حکم خود یک قانون جدید ایجاد کرده است، درصورتیکه دادگاهها نمیتوانند قانونی وضع کنند.
با رأی دیوان عالی، روند بازشماری دستی آرا متوقف شد و تمام آرای الکترال این ایالت به جورج بوش جمهوریخواه اختصاص یافت و با این تعداد رأی الکترال، بوش به حدنصاب 270 رأی الکترال برای پیروزی در انتخابات دست یافت.
این حکم دیوان عالی آغاز اعتراض قضات مخالف این رأی بود و سرشناسترین قاضی معترض، «روث بیدر گینزبرگ» قاضی لیبرال بود که اخیرا درگذشت. این قاضی معتقد بود تحت هر شرایطی باید بازشماری آرا انجامی میشد و دیوان عالی نباید این روند را محدود به جدول زمانی و سپریشدن زمان بازشماری میکرد.
تأثیر انتخابات 2000
تأثیر فوری این انتخابات و جنجالهای بعد از آن، این بود که بسیاری از شهروندان آمریکایی فارغ از جهتگیری سیاسی و حزبی خود دریافتند که سازوکار برگزاری انتخابات و روند آن بسیار ناکارآمد است. دو سال بعد، برای اصلاح بخشی از این نواقص، قانونی به نام «قانون کمک به انتخابات آمریکا» از سوی دو حزب در مجلس نمایندگان و سنا تصویب شد؛ این قانون ایالتها و شهرداریها را ملزم میکرد که مکانیسم و تکنولوژی انتخاباتی خود و نیز روند ثبتنام رأیدهندگان را ارتقا دهند. این قانون همچنین خواستار تأسیس کمیسیونی در سطح ملی به نام «کمیسیون انتخاباتی» شد که مسئولیت اجرائی قانون جدید را بر عهده داشت.
اتفاقهاي عجیب در تاریخ انتخابات آمریکا
همهگیری کرونا این دوره از انتخابات را یکی از عجیبترین انتخاباتهای تاریخ آمریکا کرده است؛ اما رقابتهای عجیب در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بیسابقه نیست. به گزارش بیبیسی، در اولین دورهای كه رئیسجمهوری ایالات متحده با آرای مردمی انتخاب شد، این کشور فقط ۱۳ ایالت داشت؛ اما فقط ۱۰ ایالت حق داشتند در انتخابات شرکت کنند؛ چون تشکیل ایالتهای کارولینای شمالی و رودآیلند هنوز در قانون اساسی تأیید نشده بود و نیویورک به موقع برای انتخابات اقدام نکرده بود.
از این ۱۰ ایالت، فقط شش ایالت به مردم اجازه رأی دادند؛ آنهم فقط به مردان سفیدپوست. چهار ایالت دیگر تصمیم را به قانونگذاران ایالتی واگذار کردند. هیچ رقابت و مبارزه انتخاباتیای در کار نبود؛ همه درباره برنده قطعی، جورج واشنگتن، متحد و همرأی بودند. در انتخابات سال ۱۸۷۲ چند اتفاق برای اولینبار در تاریخ آمریکا روی داد؛ ویکتوریا وودهال، اولین زنی بود که بهعنوان نماینده حزب «حق برابر» نامزد ریاستجمهوری شد.
همراه انتخاباتی او و کسی که برای معاونت در نظر گرفته بود، فردریک داگلاس، اولین آمریکایی آفریقاییتبار بود که برای چنین سمتی در نظر گرفته میشد. وودهال و داگلاس تاریخساز بودند، ولی رأی چندانی نیاوردند. وودهال حتی حق نداشت به خودش رأی بدهد؛ متمم نوزدهم قانون اساسی که به زنان حق رأی میداد تا سال ۱۹۲۰ در تمام ایالتهای آمریکا تصویب نشده بود.
نامزدهای اصلی آن دوره، یولیسز گرانت از حزب جمهوریخواه و رقیبش هوراس گریلی بودند. گرانت پیروز قاطع آن انتخابات بود؛ هم بیشتر رأی مردم را به دست آورد (از کل آرا) هم ۲۸۶ رأی کالج انتخاباتی را در برابر ۶۶ رأی کالج به گریلی. اما کمتر از یک ماه پس از انتخابات، پیش از آنکه کالج الکترال آرا را تأیید کند، گریلی فوت کرد. او تنها نامزد انتخاباتی است که در دوران انتخابات فوت کرده است. با مرگ گریلی، او دیگر واجد شرایط رأی کالج انتخابات نبود و در نتیجه ۶۶ رأی او به نامزد دیگری رسید.
كاندیدای زندانی
اتفاق عجیب دیگر در سال ۱۹۲۰ میلادی روی داد؛ زمانی كه «وارن هاردینگ»، نامزد جمهوریخواهان، با اکثریت قاطع برنده شد. هاردینگ با ۴۰۴ رأی کالج در برابر ۱۲۷ رأی، «جیمز کاکس» را شکست داد و بیش از ۶۰ درصد رأی مردم را هم به دست آورد. این باعث شد هاردینگ با اختلاف ۲۶.۲ درصد برنده شود که در تاریخ انتخابات آمریکا بیسابقه است.
در این انتخابات اولینباری بود که زنان در ۴۸ ایالت حق رأی داشتند و مشارکت مردم از ۱۸.۵ میلیون نفر در چهار سال پیش از آن به ۲۶.۸ میلیون نفر رسید. در آن انتخابات، «یوجین دبز»، نامزد سوسیالیست، کمی بیش از یک میلیون رأی آورد که بیشترین رأی برای یک نامزد سوسیالیست است. دبز در آرای عمومی سوم شد؛ اما هیچ رأیی در کالج به دست نیاورد.
ویژگی منحصربهفرد او، این بود که تمام کارزار انتخاباتی خود را از داخل زندان هدایت کرد و پیش برد. دو سال پیش از انتخابات، دبز در مخالفت با شرکت آمریکا در جنگ جهانی اول، یک سخنرانی ضدجنگ ایراد کرده بود. او به دلیل این سخنرانی دستگیر و با استناد به قانون ضدجاسوسی که انتقاد از دولت را ممنوع میکرد، به جرم تشویش اذهان عمومی محکوم و زندانی شد؛ اما به او قول دادند در صورت موفقیت در انتخابات بخشوده میشود.
شگفتی دیگر در انتخابات سال ۱۹۴۸ روی داد؛ جایی كه «هری ترومن»، رئیسجمهور وقت، در پی انتخابشدن بود. او معاون «فرانکلین روزولت» بود و سه سال پیش از آن، پس از درگذشت روزولت، جای او را بهعنوان رئیسجمهور گرفته بود؛ اما دموکراتها امیدی به پیروزی در انتخابات نداشتند؛ رقیب جمهوریخواه ترومن، «توماس دیویی»، شهردار وقت نیویورک، در همه نظرسنجیها پیش بود.
درحالیکه به نظر میرسید ترومن شانس کمی برای انتخابشدن دارد، روزنامه شیکاگوتریبون وقتی هنوز همه آرا شمرده نشده بودند، خبر پیروزی دیویی را چاپ کرد و تیتر زد: «دیویی، ترومن را شکست داد»؛ اما خیلی زود مشخص شد ترومن به پیروزی غیرمنتظرهای دست خواهد یافت. دو روز بعد، ترومن که در طول کارزار انتخاباتی بهشدت هدف انتقادهای شیکاگوتریبون بود، پیروزی خود را با نشاندادن نسخه اولیه همان شماره روزنامه جشن گرفت.
ارسال نظر