یک سال بعد در نیزار ماهشهر؛ مگر ما اسرائیلی هستیم؟
بحشی از گزارش میدانی روزنامه «فرهیختگان» یک سال پس از وقایع اعتراضی ماهشهر را بخوانید.
بحشی از گزارش میدانی روزنامه «فرهیختگان» یک سال پس از وقایع اعتراضی ماهشهر را بخوانید.
در این گزارش آمده:
* یک سال از آبانماه سال 98 میگذرد. مثل خیلی از مسائل دیگر، هنوز افکار عمومی بهدرستی نمیداند در آبان 98 «چرا» و «چه» شد؟ افکار عمومی نمیداند در ماهشهر یعنی همان شهری که پرحجمترین اخبار اعتراضات در رسانههای فارسی زبان غربی به آن اختصاص داشت، چه اتفاقی رخ داده است؟
* کسی نمیداند اگر در شهرکهای آیتالله طالقانی و شهید چمران، اعتراضات به تبعات تاثیر گرانی بنزین بر معیشت مردم بوده است، چرا در یک سال گذشته و با چند برابر شدن قیمتها، اعتراضی در این شهرکها شکل نگرفت؟ یک سال از آبان 98 میگذرد و رسانهها و جامعهشناسان همچنان تلاش دارند از جغرافیای تهران، به بررسی اعتراضات سال 98 بهویژه در بندر ماهشهر و شهرکهای اطرافش بپردازند.
* قاسم، شهروند ماهشهری با حرارت تعریف میکند: «بنزین که گران شد، مردم راهها را بستند و جلوی ماشینها را گرفتند. نه مغازهای را شکاندند و نه کاری کردند. ما خرابی نداشتیم. بعد چند روز گفتند بروید ولی گفتیم خواستههای مردمی را بدهید، ندادند، با توپ و تانک اومدند برامون. یک هلیکوپتر بالای سرمان آمد.»
* قاسم از پارسال چیز بیشتری نمیگوید اما از اوضاع ناراضی است: «من الان اعتراض دارم به اقتصاد. شیشه روغن 600 گرمی شده 15 هزار تومان. از اینجا تا ماهشهر 10 هزار تومان میریم. با این [پول] کاری میشه کرد؟ مملکت ما به فقرا رسیدگی نمیکنه.» میپرسم اصلیترین مشکل شما چیه؟ پاسخش همان پاسخی است که اگر سال قبل هم از مردم میپرسیدی، همان را میگفتند: «مشکل اصلی ما بیکاری بچههایمان است.»
* از پارسال هیچ اتفاقی برای شهرک و اشتغال مردمش نیفتاده: «در پتروشیمیها، جذب نیرو با پارتی است. همه اینایی که اینجا هستن بیکار و مجردن. این 25 سالشه. این 31 سالشه. این 35 سالشه.»
* یک تاکسی شخصی حدود ۳۵سالی سن دارد. میگوید در حوادث آبانماه، بیرون شهرک بوده و به دلیل بسته شدن مسیرها، مردم نان برای خوردن نداشتند: «من میرفتم ماهشهر نان میآوردم. اون روزا خیلی بد بود.» میپرسم:
چرا جادهها را بستند؟
بابا بنزین را گران کردند.
بنزین همهجا گران شد ولی اینجا خیلی واکنش تند بود.
اینجا بدترین جای ایران شد. باور کن شاید بچههای کورهها هم نبودند، معلوم نیست.
* او میگوید: «یک ترمینال گذاشتند درش را بستند چرا چون بچههای شهرک اونجا میایستند و مسافرکشی میکنند. مگه ما رو از اسرائیل آوردند اینجا؟» میگوید که این شرکتهای پتروشیمی زندگی ما را گرانتر و سختتر کردند. آنها هزینهها را بالا بردند. از قاسم میپرسم از پارسال تا به امسال آیا اتفاقی در شهرک برای حل مشکلات افتاده است؟ میگوید: «هیچ کاری نکردند؛ هیچی. به ما کم محلی میکنند.»
* سیدسلمان هاشمی امامجمعه شهرکطالقانی می گوید: «مثلا مگر میشود در یک جایی نفت استخراج شود اما در کنارش یک جایی باشد که مردم آب و برق ندارند. این واقعا دردناک است. در دنیا اول میآیند خدمات به مردم میدهند و بعد نفت استخراج میکنند تا رضایت مردم جلب شود اما متاسفانه مردم دارند میبینند که نفتی که از پالایشگاه آبادان میرود و تبدیل به بنزین یورو 4 میشود از همین اطراف رد میشود ولی عوارضش به جای اینجا، جاهای دیگر میرود.»
* به حوادث آبانماه باز میگردد: «در اعتراضهای سال گذشته، ما خانوادههایی را داریم که چهار نفرشان تحصیل کردهاند اما کار ندارند. مدیرعامل فلان شرکت از جاهای دیگر آمده و فک و فامیلش را آورده است. پیمانکار فک و فامیلش را آورده. ما دوست داریم پتروشیمی برای کل ایران باشد ولی خودمان گرسنهایم.»
* او میگوید: «چند نفر از فقر خواستند خودشان را آتش بزنند. مردم فقر را تحمل میکنند. اگر همین مردم طالقانی در یک شهرستان دیگر استان بودند، هیچوقت اعتراض نداشتند چون همه با هم فقیر بودند اما درد اینجاست که در کنارت یک لقمه چرب و نرم است و نمیگذارند استفاده کنی.»
* از آینده میپرسم که چه خواهد شد؟ احتمال میدهد اگر وضعیت به همین شکل ادامه پیدا کند، اتفاقات خوبی نخواهد افتاد: «امید مردم به انتخابات 1400 هست. اما اگر درست نشود احتمال میدهم در آینده نهچندان دور، در دو یا سه سال آینده که دولت جدید روی کار میآید، قطعا اعتراضات بعدی بدتر و بدتر و بدتر از این خواهد بود. این ملموس است. ما داریم بهعنوان مسکن به مردم کمک میکنیم. اشتغال باید اورژانسی حل شود و میشود حل کرد. اگر کار و شغل ایجاد نکنند، باید منتظر عواقب بد کارهای خودشان باشند.»
* این مردم زیر شدیدترین فشارهای ناشی از تبعیض نهادینه شده و ناکارآمدی گسترده قرار دارند. نگرانی بیشتر من مدیرانی هستند که پتروشیمیهای خصولتی جیبشان را پر میکنند تا در برابر این ظلم هیچکاری نکنند. باید ماهشهر و مردم کمتوقع شهرک طالقانی و چمران را دریابیم پیش از آن که خیلی دیر شود.
ارسال نظر