۱۳۳۹۱۷۱
۳۵۰۴
۳۵۰۴
پ

اتفاق تلخی که برای این دختر در متروی تهران افتاد

برخی از جملاتش را نمی‌شنوم یا متوجه نمی‌شوم...اصلاً هم مهم نیست که بدانم چه می‌گوید...تنها چیزی که با تمام وجود حس می‌کنم ترس، نگرانی و خشم است. نمی‌دانم باید چه واکنشی از خود نشان دهم، بی‌تفاوت باشم یا برگردم جواب بدهم؟

فراز دیلی: عقربه ساعت هفت شب را نشان  می‌دهد؛ مترو آزادی شلوغ است و گرم؛ مردادماه شب‌هایش هم دم‌کرده و در شلوغی مترو گرما چندین برابر می‌شود. مسافران، تن خسته خود را به سرعت به صندلی‌های خالی می‌رسانند و می‌خواهند برای دقایقی خستگی تن را بسپارند به صندلی‌های پلاستیکی و موبایل‌هایی که با اینترنت کم‌سرعت به سختی خواسته فرد را پاسخ می‌دهد.

بوی تند عرق کارگران تازه از کار برگشته آزاردهنده است و نگاه برخی از آنها بدتر. زهره می‌گوید: «مترو خط چهار، مسیر هر روزه من است صبح و بعد از ظهر این خط شلوغه و همیشه خط پر است از مهاجران افغانستانی. بعد از گذشت یک سال از  شعار «زن، زندگی، آزادی» هنوز عده‌ای که بیشتر افغانی هستند، متلک می‌گویند و این بسیار آزاردهنده است. واقعاً شرم‌آور است.»

اتفاق تلخی که برای این دختر در متروی تهران افتاد

او با چشم‌غره‌ای ادامه می‌دهد: «گویی هیچ شعاری از جنبش و مطالبه اجتماعی به گوش اینها نرسیده....» دیگری می‌گوید: «مگر فقط افغانی‌ها متلک می‌گویند؟ فرهنگ پایین آدم را وادار به خیلی کارها می‌کند.»

سوگند، دختر جوان ۲۷ ساله می‌پرد وسط بحث و تند تند می‌گوید: «بله! ممکنه مردای ایرانی هم متلک بگویند ولی واقعاً تعداد مهاجران افغانی در ایران زیادی شده و در این دو سال بسیار زیادتر. متلک شنیدن حس خیلی بدی دارد اما وقتی از طرف مهاجران که اغلب غیرقانونی وارد کشور شده‌اند، بدتر است. دیگر مثل سابق آدم احساس امنیت نمی‌کند؛ نه در مترو، نه در پارک، و نه در مراکز مراکز تفریحی و نه هیچ کجا احساس امنیت نداری. همه جا پر است از مهاجران و این حضور به شکل معناداری افزایش یافته است.»

بحث‌ها ادامه دارد درباره چرایی حضور آنها اجبار، اختیار، جنگ، فقر، نفع و زیان‌شان و گویی پایانی بر این بحث نیست. بحثی که برخی از افغانستانی‌ها آن را می‌شنوند و به آرامی از کنارش می‌گذرند. شاید در دل لعنت می‌فرستند طالبان را، و عده‌ای  که خوشنود از آمدن طالب هستند، ایران را فرصتی برای کار موقت می‌دانند و این اعتراض‌ها را نمی‌شنوند و می‌گذرند و یا دوست ندارند که بشنوند.

قطار که به ایستگاه خواجه عبدالله می‌رسد، ساعت ۸ شب شده است. هوا تاریک است و چند کودک کار با هم دعوا می‌کنند در کنار فضای سبز کوچک نزدیک به مترو؛ صدای آزار دهنده و ناسزاهایی که بیرون پرتاب می‌شوند از دهان کودکان حدود ۶، ۸ و ۱۰ ساله‌ای که باید به جای آن، شعر کتاب فارسی‌شان را همخوانی می‌کردند.

با ناسزای کودکان حسی دوگانه به آدم دست می‌دهد: ترحم و دلسوزی در کنار خشم. دلت ‌می‌سوزد به سیاهی دوره کودکی یک بچه و لعنت و ناسزا می‌فرستی به سیاست‌های جنگ‌طلبانه و فاسدی که مردم خود را آواره کرده و به جای توجه به فرهنگ، چنین پوشالی کرده زندگی آنها را و عصبانی هستی از برایان لحظه‌ای که حس امنیت، راحتی و آسایش از شهر پر کشیده و باید به جای سکون و امنیت به دسته کیفت محکم بچسبی و حذر کنی از بردن کودک به گوشه دنجی پارکی که مبادا مبادا شاهد چنین دعوای باشد و چنین کلماتی را در سن پایین زمزمه کند.

می‌خواهم با قدم‌های بلند، خود را به خانه برسانم؛ صدایی پشت سرم آزار می‌دهد و خستگی تن، رمقی برای فریاد کشیدن باقی نگذاشته است: «چه خانومی، چه هیکلِ... اسم تا چیست؟...» برخی از جملاتش را نمی‌شنوم یا متوجه نمی‌شوم...اصلاً هم مهم نیست که بدانم چه می‌گوید...تنها چیزی که با تمام وجود حس می‌کنم ترس، نگرانی و خشم است. نمی‌دانم باید چه واکنشی از خود نشان دهم، بی‌تفاوت باشم یا برگردم جواب بدهم؟ حرف‌های او تمامی ندارد وقتی برمی‌گردم مرد جوان مهاجر افغانی روبرویم ایستاده است. چه باید گفت؟ نمی‌دانم. شاید جواب من وضعیت را بدتر کند. گویا ادامه دادن راه برای رسیدن به خانه انتخاب عاقلانه‌ای باشد. اما تا کی؟

حالا دیگر شهر پر شده از حضور افغانستانی‌ها، آن‌ها در همه جای شهر حاضرند؛ این وضعیت امروز ایران است: جوانان ایرانی از ایران می‌روند و جوانان افغانستانی به ایران می‌آیند. راستی این چندمین موج مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران است؟

دوره اول مهاجرت به ایران اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ اتفاق افتاد؛ ۱۳۶۰ تمایل به مهاجرت به ایران بیشتر در میان آن بخش از جمعیت افغانستان بیشتر بود که از سیاست‌های دولت کمونیست حاکم ناراضی بودند یا نگران سربازگیری حکومت بودند، درنتیجه اقشار روستایی و مذهبی بیشتر تمایل داشتند برای گریز از یک نظام غیردینی به کشوری اسلامی پناه بیاورند.

موج دوم در میانه دهه ۷۰ اتفاق افتاد؛ همان زمان که طالبان ظهور کرد؛ بخشی از جامعه شهری که نگران سیاست‌های افراطی این گروه بود یا درخطر پاک‌سازی قومی و مذهبی قرار داشت به ایران مهاجرت کردند و از این‌جهت سهم این گروه در ترکیب پناهندگان بیش از سالهای قبل بود.

موج سوم به سبب به قدرت رسیدن دوباره طالبان اتفاق افتاده است؛ کسانی که با دولت پیشین افغانستان یا نهادهای خارجی مستقر در این کشور همکاری داشته‌اند و اکنون از ترس مجازات توسط طالبان به ایران پناه آورده‌اند.

ما به پایان دهه ۹۰، دهه بر باد رفته و دهه فرصت‌های سوخته رسیده‌ایم؛ ایران یک دهه است که درگیر تورم و رکود و تحریم است و بیکاری و حضور بی‌حساب و کتاب مهاجران در ایران قابل قبول نیست.

آرش نصراصفهانی، جامعه‌شناس در همین پیوند به ماهنامه آینده‌نگر گفته: در سال‌های ابتدایی هم دولت پذیرش بیشتری داشته و هم جامعه محلی همدلانه‌تر پذیرای مهمانان جدید بوده است. گرچه اسنادی وجود دارد که نشان می‌دهد از همان ابتدا خصوصاً در مناطقی که تعداد پناهندگان نسبت به جمعیت افزایش چشمگیری داشته تنش‌هایی نیز میان آن‌ها و مردم محلی بر سر منابع و امکانات محدود وجود داشته است. اما به‌هرحال با گذر زمان و تشدید مشکلات اقتصادی پس از جنگ و برخی تبلیغات دولتی از اوایل دهه ۱۳۷۰ که پناهندگان را مسبب شرایط اقتصادی و بیکاری فرودستان ایرانی نشان می‌داد، این تنش به‌تدریج رو به افزایش گذاشت.

اگر به مذاکرات مجلس در اوایل دهه ۱۳۷۰ مراجعه کنیم می‌بینیم نمایندگان استان‌های شرقی، یعنی استان‌هایی که آن زمان بیشترین پناهنده را در خود جای داده بودند، اولین کسانی هستند که در فضای رسمی خواهان بازگشت همه مهاجران به کشور خودشان هستند. درنتیجه رقابت بر سر فرصت‌های شغلی و منابع محدود همواره عامل تنش جامعه محلی با پناهندگان بوده است.

حالا شرایط فرق کرده و  نمی‌توان بدون حساب و کتاب مهاجر پذیرفت؛ همه کشورهای دنیا در حوزه مهاجر قوانین و مقرراتی دارند و باید در برنامه هفتم توسعه به مسئله مهاجر بیشتر توجه کرد.

اما آنچه مشخص است اینکه ما هنوز آمار رسمی از حضور مهاجران افغانستانی در ایران نداریم و این موضوع نگران کننده است. آذر ماه سال ۱۴۰۰ بود که رسول موسوی، مدیر آسیای غربی وزارت خارجه ایران در توییتر خود نوشت: سرکنسولگری ایران در هرات، در یک روز برای ۱۵۰۹ تن از شهروندان افغانستان ویزای ورود به ایران صادر کرده است!

 برخی رقم واقعی مهاجران را حدود چهار تا پنج میلیون نفر می‌دانند و البته این رقمی است که سفیر ایران در افغانستان بیان کرده و نیز دیگر مسئولان. رقمی که نهادهای بین‌المللی مانند سازمان جهانی مهاجرت و کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان هم گفته‌اند به همین رقم نزدیک است. کمیساریا آمار ورود مهاجران افغانستانی به ایران در سال ۲۰۲۱ را فقط ۵۰۰ هزار نفر اعلام کرده و این یعنی از نظر آنان هنوز آمار بالای چهار میلیون هم نرفته است. اما روزنامه جمهوری اسلامی، ‌فروردین سال گذشته نوشت: طبق آمار‌های میدانی، جمعیت افغان‌ها در ایران به ۸ میلیون نفر رسیده و هر روز حدود ۱۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی و قانونی وارد مرز‌های ایران می‌شوند.

خیلی از مردم معتقدند اگرچه حضور مهاجران در ایران با توجه به ساخت اقتصاد کشور و ظرفیت‌های اجتماعی آزاردهنده است، ولی انسانیت مرز ندارد و باید انسان را پاس داشت اما پرسشی که سیاست‌گذاران و مردان سیاست به آن باید جواب دهند این است: «چرا هنوز آمار رسمی از حضور مهاجران در ایران ندارید؟»؛ «کشورهایی مثل ترکیه و اروپا چه سیاست‌های در مقابل مهاجران دارند و چگونه از آنها به عنوان ظرفیت مفید استفاده می‌کنند؟» و «آیا این درست است که می‌گویند ایران می‌خواهد با پذیرش بی‌حساب و کتاب مهاجر، جمعیت جدیدی در ایران پایه‌گذاری کند که خیلی مطالبه‌گر نیستند و همراه با سیاست‌های رسمی کشور هستند؟»

پرسشی که ممکن است بی‌جواب بماند و این وضعیت تنها به احساس دوگانه عشق و نفرت در میان جامعه دامن خواهد زد در میان خیلی از مردم شهرهای ایران: مشهد، تربت جام، تربت حیدریه، تهران، اصفهان، قم، فارس، قزوین و دیگر شهرهایی که میزبان مهمان‌های ناخوانده‌ای هستند که برخی از آنها خیلی هم دل در گرو ایران ندارند و گاهی حرمت میزبان نگه نمی‌دارند تا حرمت مهمان بشکند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
آموزش هوش مصنوعی

تا دیر نشده یاد بگیرین! الان دیگه همه با هوش مصنوعی مقاله و تحقیق می‌نویسن لوگو و پوستر طراحی میکنن
ویدئو و تیزر میسازن و … شروع یادگیری:

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با ١٥ سال گارانتي 9/5 ميليون تومان

ویزیت و مشاوره رایگان
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

سایر رسانه ها

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج