خلخالی: آب و غذا دادن به مجرم حرام است
وقتی که حکم اعدام هویدا مسلم شد، او یک میلیون دلار پیشنهاد رشوه کرد آن هم نه برای آنکه اعدامش نکنیم، بلکه میگفت اجرای حکم را دو ماه به تاخیر بیندازیم چراکه به دروغ میگفت: بعضی از اعضای دولت میخواهند درباره من مشورت کنند
خبرآنلاین: وقتی که حکم اعدام هویدا مسلم شد، او یک میلیون دلار پیشنهاد رشوه کرد آن هم نه برای آنکه اعدامش نکنیم، بلکه میگفت اجرای حکم را دو ماه به تاخیر بیندازیم چراکه به دروغ میگفت: بعضی از اعضای دولت میخواهند درباره من مشورت کنند.
روز یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ آیتالله خلخالی رئیس دادگاه انقلابی اسلامی تهران و حاکم شرع طی مصاحبه مطبوعاتی در جمع خبرنگاران داخلی و خارجی، به مسائل و وظایف مربوط به دادگاههای انقلاب اشاره کرد و ضمن تاکید حقانیت احکام صادره از سوی دادگاههای انقلابی اعلام داشت؛ شاه مخلوع، فرح، فریده دیبا (مادر فرح)، غلامرضا پهلوی، اشرف، شاپور بختیار، ارتشبد ازهاری، شریفامامی، ارتشبد اویسی، سپهبد پالیزبان، هوشنگ نهاوندی. اردشیر زاهدی و شعبان بیمخ، که از نظر ملت ایران مجرم شناخته شدهاند، محکوم به اعداماند و هر ایرانی که یکی از این افراد را در کشورهای خارجی اعدام کند عامل اجرای حکم دادگاه محسوب خواهد شد.
در ادامه بخشهایی از این مصاحبه مطبوعاتی را به قنل از اطلاعات مورخ دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۵۸ میخوانیم:
خلخالی: من در یک خانواده روستایی روحانی متولد شدهام و از افتخارات من این است که از شاگردان مکتب اسلام و قرآن شاگرد امام خمینی و استاد شهید آیتالله مطهری بودهام. شایع است که قضات دادگاههای انقلاب به هنگام محاکمه چهره خود را میپوشانند. خبرنگارانی که در دادگاهها حضور داشتند و بعضی از آنها در این جلسه نیز حضور دارند میدانند که به هیچ وجه چنین شایعهای صحت ندارد و من اصولا مخالف بودم که قضات مخفی بمانند اما چون همکاران من چنین تصمیمی گرفته بودند، من نیز قبول کردم.
(آیتالله خلخالی با قرائت آیه ۳۳ سوره مائده قرآن مجید اظهار داشت) عمل دادگاههای انقلابی براساس این آیه از کلامالله مجید استوار است و با هیچیک از الگوهای غربی، قابل انطباق نیست.
[...] در اسلام، وقتی کسی مجرم شناخته شد، بیدرنگ باید حکم درباره وی اجرا شود و بلاتکلیف گذاشتن محکوم با شرع اسلام مغایرت دارد زیرا محکوم به مرگ در اسلام، حق آب خوردن و غذا خوردن را ندارد و باید کشته شود.
قضات دادگاههای انقلابی همیشه بدون پیرایه و چشمداشتها و عواطف قضاوت کردهاند و ما از این بابت کاملا روسفید هستیم. ما هیچ ترسی را در نظر نگرفتهایم و همانطور که امام فرمودهاند، هیچگونه توصیهای را نپذیرفتهایم و قضاوتها کاملا عادلانه بوده است.
احکام حبسی که از سوی دادگاههای انقلابی صادر میشود، در ارتباط با مسائل شرعی و دستورات اسلامی، چگونه قابل توجیه است؟
حاکم شرع مصلحت میبیند. بعضی از افراد که ممکن است در آینده اصلاح شوند و مجال فعالیت بیابند و از طرفی، مستحق مرگ هم نیستند، به حبسهای مختلف محکوم میشوند.
راجع به وضع دادگاهها و اینکه چرا با حضور هیات منصفه تشکیل نمیشود و وکیل مدافع در دادگاه حضور ندارند و باز اینکه چرا بعضی از مجرمین را نیمهشب و بعضی را مثلا ساعت ده صبح اعدام میکنند ما از نظر شرع وقتی کسی مجرم شناخته شد غذا دادن و آب دادن به مجرم از محرمات است و باید اعدام شود، نمیشود این مجرم را زنده نگاه داریم چراکه الگوهای غربی را قبول نداریم حتی بعضی از قضات دادگستری در دادگاههای انقلاب حضور داشتند و به ما ایراد میگرفتند که چرا بعضی از مجرمین را بعد از طلوع آفتاب اعدام میکنید ما گفتیم آقایان مجرم را اعدام کردن که حتما نباید موقع اذان صبح باشد اصلا من نمیدانم منشأ این فکر از کجا هست. مجرم باید اعدام شود. ساعت اجرای حکم مطرح نیست البته در اروپا روی این مسائل حساسیت نشان میدهند و ممکن است یک مجرم را آنقدر معطل کنند و هدفشان صرفا فرار دادن او از اجرای حکم است نه چیز دیگر ولی ما معطل نمیکنیم و نمیگذاریم مجرم فرصت فرار یا توطئه داشته باشد.
در مورد اینکه چرا اجازه نمیدهیم مجرمین وکیل انتخاب کنند باید بگویم ما در قوانین شرع و الگوی اسلامی نداریم که کسی بتواند برای خود وکیل انتخاب کند مگر اینکه لال باشد و کسانی که ما محاکمه میکنیم لال نیستند و عقلشان هم میرسد که جواب ما را بدهند چون اصولا ما چیزی نمیپرسیم که آنها از جواب دادن به آن عاجز بمانند. ما میپرسیم مثلا فلان شخص را تو کشتی میگوید بله میگوییم چطور کشتی میگوید مثلا از پشت به او تیراندازی کردم و اینها مسائلی نیست که نیاز به وکیل داشته باشد و کارشناس ما اصولا هیچکس را شکنجه نمیدهد و میتواند آزادانه حرف خود را بزند.
دموکراسیهای نوع غرب را هم قبول ندارم، زیرا آنها شاید بتوانند یک مجرم حقیقی مانند ذوالفقار علیبوتو را سالها در حلقوم یک ملت بزرگ نگاه دارند و در سیاستهای بینالمللی ملعبه کنند، ولی ما هویدا و مقدم را با وجودی که دستهای زیادی برای نگهداری آنها و برای آنها دادگاههای نوع غربی ترتیب دهند، ولی چون دادگاه به شکل انقلاب اسلامی بود، محاکمه کردیم و آنها را در اسرع وقت به جزای اعمالشان رساندیم.
در جریان محاکمات آنطور که بعضی از نشریات خارجی عنوان کردهاند، آیا برای دادگاه از سوی متهمان پیشنهاد رشوه شده بود؟
(آیتالله خلخالی با استناد به شهادت یکی از شهود که در جلسه حاضر بود گفت) وقتی که حکم اعدام هویدا مسلم شد، او یک میلیون دلار پیشنهاد رشوه کرد آن هم نه برای آنکه اعدامش نکنیم، بلکه میگفت اجرای حکم را دو ماه به تاخیر بیندازیم چراکه به دروغ میگفت: بعضی از اعضای دولت میخواهند درباره من مشورت کنند و ما طبق موازین حرفهای او را مردود دانستیم و حکم را اجرا کردیم.
یک مورد هم القانیان بود که پیشنهاد کرد ۵۰۰ میلیون تومان رشوه بدهد تا محاکمهاش را به تعویق بیندازیم، دیگر موردی به نظرم نمیرسد.
حال که میگویید براساس قوانین شرع و قرآن لزومی ندارد که متهم وکیلمدافع داشته باشد، آیا در جمهوری اسلامی هم در محاکم دادگستری، متهم حق داشتن وکیل ندارد؟
داشتن وکیل مسلوب نیست. در این مورد هم مسلوب نیست. بحث در این است که یک حاکم شرع مجبور است وکیل را بپذیرد یا نه؟ اصولا این موضوع از بحث ما خارج است و از جواب آن معذورم. شاید در آنجا متهم بتواند وکیل بگیرد.
آیا در مورد صدور احکام دادگاه شما تحت فشار قرار داشتید؟
ما در مورد بعضی از آقایانی که میتوان آنها را سردمدار نامید، مثل هویدا و سپهبد ناصر مقدم، شدیدا احساس میکردیم که فشاری روی دادگاهها هست ولی دادگاهها با کمال رشادت تصمیم خود را گرفتند و به هیچ فشاری اعتنا نکردند، ما در کوران انقلابات بزرگ شدیم. من وقتی جسد رضاخان را از مصر به ایران میآوردند، به اتفاق نواب صفوی و واحدی از فداییان اسلام، بنزین تهیه کردیم و میخواستیم جسد را مقابل حرم مطهر حضرت معصومه (ع) آتش بزنیم که البته این کار عملی نشد.
بنابراین ما باکی نداریم و اگر هم کسی میخواهد ما را بکشد، اشکالی ندارد. انقلاب قائم به فرد نیست و همانگونه که امام گفتند، پیش میرود همانطور که دیدید استاد مطهری را شهید کردند، اما انقلاب از حرکت باز نایستاد. ما مثل مارکسیستها و ماتریالیستها و غربیهایی که به معاد معتقد نیستند فکر نمیکنیم. برای ما زندگی بعد از مرگ آغاز میشود.
قبلا اعلام شده بود، دادگاههای انقلابی فقط مجرمینی را به مرگ محکوم میکنند که مستقیما در قتل و شکنجه افراد دخالت داشتهاند ولی آیا خلعتبری (وزیر امور خارجه شاه سابق) کسی را شکنجه کرده بود و یا قتلی مرتکب شده بود، آیا جرم او با ارتشبد نصیری یکسان بود؟
ما نگفتیم کسانی که در دادگاهها محکوم میشوند، حتما باید یا شکنجه کرده باشند یا قتل. حتی بعضی مواقع کسانی که دستور شکنجه هم دادهاند ممکن است اعدام نشوند، چون مباشر کشنده است و دستوردهنده تقریبا «سبب» است که پایینتر از مباشر قرار میگیرد.
کسی که تفنگ به دست میگیرد و میکشد، او باید کشته شود، آنها نیز تحت عناوین دیگر، محکوم به اعدام میشوند. زیرا مفسد فیالارض هستند. پیش از این در جراید بدون آنکه اسمی از من برده شود، مفسد فیالارض را معنی کردهام. مفسد فیالارض عامل تباهی و شکنجه روی زمین است. عامل سلب آزادی است. عامل حفظ اسطورههای شیطانی است، عامل این معنا هستند که مردم را گروهگروه به شکنجهگاه بفرستند و در زندانها از بین ببرند. هویدا از این مصادیق بود. ۱۳ سال جلوی چشم هویدا مردم را شکنجه کردند، کشتند در خیابانها، شکار کردند، اجساد آنها را در دریاچه حوضسلطان انداختند، روحانیون و مجاهدین شهید ما هنوز گورشان پیدا نیست از قبیل قبر مرحوم شیخ نصرتالله انصاری، مثل مرحوم آیتالله سعیدی، مرحوم آیتالله غفاری و شیخ محمد دزفولی. اینها به دست عوامل همین دستگاه از بین رفتند و با دست همین دولتهایی که این همه تباهی را میدیدند، از بین رفتند. جهانبانی در راس قدرتی قرار داشت که میتوانست اعتراض کند چون تقریبا از نزدیکان و خویشان شاه بود. میتوانست اعتراض کند... [نه اینکه] به خاطر حفظ زندگی انگلی خود و برای خوشگذرانی خود ملتی را به انحطاط بکشاند و جشن هنری در شیراز ترتیب بدهد که در ماه مبارک رمضان، جلوی چشم مردم مسلمان، تئاتر «آتش خوک و بچه» را روی صحنه بیاورد! او مفسد فیالارض است.
اینها به مقدسات ملی و دینی ما خیانت میکردند و ملت هیچوقت حاضر نیست چنین افرادی میان ملت باشند وگرنه، به این اعتبار نه نصیری کسی را شخصا شکنجه کرده بود، نه هویدا و نه جهانبانی و نه مهندس ریاضی. اما مهندس ریاضی؛ مهندس ریاضی کسی بود که در طول سالها وکالت مجلس و ریاست مجلس، تمام دستورات ضد انسانی و اسلامی را تصویب کرد و درواقع یک مکتبخانه ساخته بود... حتی وکلایی بودند که میخواستند از آزادی دفاع کنند، ولی او اجازه نمیداد. کسی بود که آزادی را سلب میکرد. من برای روشن شدن اذهان خبرنگاران میتوانم دادگاه انقلابی خودمان را با دادگاه نورنبرگ مقایسه کنم متهمان آن دادگاه با آنکه جنایتکاران جنگی بودند ولی هرگز تیر و تفنگ در دست نداشتند ولی عامل و سبب بودند و وقتی در مقابل دادگاه نورنبرگ قرار گرفتند و حکم اعدام آنها صادر شد، تمام جراید آمریکایی و انگلیسی، از حقوق همین افراد دفاع کردند. آن قضات که در دادگاه نورنبرگ تصمیم گرفته بودند، گفتند شما چه میگویید، جهانی را به خاک و خون بکشند و ما به آنها رحم کنیم؟ «ترحم بر پلنگ تیزدندان/ ستمکاری بود بر گوسفندان» بنابراین نباید در مورد این قبیل افراد مسامحه کرد. اینها هم جنایتکاران و تبهکاران جنگی بودند که تا آخرین لحظه در مقابل ملت ایران ایستادگی کردند؛ ملتی که با دست خالی مبارزه کرد و به گفتهای ۱۶۰ هزار تا ۲۰۰ هزار و شاید ۲۵۰ هزار نفر کشته داد و این کشتهها چشمگیر بود که دنیا را تکان داد.
آن وقتی که دژخیمان پهلوی و همین سردمداران که به دست انتقام، نابود شدند، جراید خارجی حقوق بشر، عفو بینالمللی هیچوقت در مقام دفاع از ملت ما برنخاستند ولی، برای اعدام حدود ۱۰۰ نفر تبهکار که انسانها را در خیابان شکار میکردند، یا فتوای شکار را میدادند، دختران ما، پسران ما، بچهها را کشتند و حتی مادران ما که سقط جنین کردند، مانند ۱۴ زنی که در قزوین سقط جنین کردند، اعتراض نمیکنند و میگویند دادگاههای ما از اصول انسانی خارج شدهاند. خیر، دادگاههای ما کاملا بر طبق اصول انسانی است همانطور که دادگاه نورنبرگ بود، منتهی ما از روی قوانین قرآن و سنت پیغمبر عمل میکنیم. من سوال میکنم اگر در گیر و دار همین مبارزات، آنها پیروز میشدند، با ما چه میکردند؟ دنیای به اصطلاح متمدن امروزی برای آنها چه میگفت؟ اگر دار و دسته ازهاری و بختیار و شریفامامی پیروز میشدند، آیا از ملت چیزی باقی میگذاشتند؟
نقشه و اسناد در دست ماست. روزی که رحیمی ساعت ۴ بعدازظهر منع عبور و مرور اعلام کرد، اگر تصمیم قاطع امام خمینی نبود، آنها قصد داشتند صد هزار نفر را در تهران به خاک و خون بکشانند، دلیلش هم این است که سپهبد رحیمی، رفته بود به شهربانی کل کشور و دستور آمادهباش داده بود و میخواست با لباس شخصی به باغشاه برود و به هلیکوپترها دستور بدهد که خانه امام و خیابانها و خانههای اطراف را از بالا بمباران کنند. ولی چون به دستور امام، خیابانها، از جمعیت پر شد، آنها به لرزه افتادند و در مقابل خشم ملت قرار گرفتند.
در عصر همان روزی که انقلاب پیروز شد، ساواکیهای مسلح، به طرف فرودگاه عقبنشینی کردند آنها که با نارنجکهای دستی مسلح بودند و میخواستند ملتی را به خاک و خون بکشند، و با هواپیما فرار کنند، اما خود در چاهی سقوط کردند که برای ملت کنده بودند.
آیا در دادگاههای انقلابی از وجود، افرادی که در رشته قضا و حقوق فارغالتحصیل شدهاند، استفاده نمیشود؟
اکثر محاکمات زیر نظر همین قضات و حقوقدانها انجام میشود و ما هیچگاه دخالتی در این موضوعات نمیکنیم. قضات عالیرتبه دادگستری، اصل محاکمه را به طور کلی انجام میدهند، ولی رای نهایی از مجموع آنچه که در دادگاه میگذرد، با قاضی شرع است.
آیا کسانی که بعد از پیروزی انقلاب، مرتکب اعمال ضدانقلابی شدهاند نیز در محاکم انقلابی، محاکمه شدهاند؟
تا جایی که به یاد دارم، سرگرد قشقایی بود که متخصص جمعآوری مین بود و روزها در زندان اوین در جمعآوری مین با پاسداران همکاری میکرد. آنها را شناسایی میکرد و با تشکیل گروه عقرب، شبها پاسداران را شهید میکرد.
به نظر شما در آینده چند نفر دیگر در دادگاهها به اعدام محکوم خواهند شد؟
این مسئله بستگی به نظر دادگاهها و آرای قضات دارد و نمیتوان رقمی در این مورد به دست داد. در این مورد که مسائل دادگاهها انقلاب تخصصی نیست تا وکیل مدافعی از متهم دفاع کند.
کاریل چسمان [۱] محاکمهاش یازده سال طول کشید تا فهمیدند که او واقعا مجرم است.
دادگاههای غرب هنوز نمیدانند کندی را اسوالد کشته یا نه و آیا اسوالد را جک روبی کشته است. یا مثلا در جریان واترگیت نیکسون چه کرده است، اینها مسائلی است که صرفا به خاطر فرار دادن مجرم حقیقی است.
ما قضاوت عادلانه میکنیم، مجرم را فرار نمیدهیم و اگر لازم باشد، خودمان به جای وکیل مدافع متهم (در صورتی که مسلم شود که بیگناه است است) عمل میکنیم.
کسی که در رژیم گذشته جرمی مرتکب شده، حتما از کس دیگری دستور گرفته است.
در اسلام و در فلسفه اسلامی انسان مختار است، یعنی اراده دارد. بر فرض اگر دستور قتلی هم از طرف کسی صادر شود، با دستور دهید لایحه ضد خلقی را تصویب کنید، یا فضولات اتمی را از خارج بیاورید و در ایران دفن کنید، آیا اختیار از عامل سلب میشود؟ او میتواند استعفا کند و کنار برود یا میتواند به کشور دیگری پناهنده شود، اما عمل ضد خلقی نکند.
در راهروهای دادگاههای انقلاب اسلامی، شنیده میشد که حکم غیابی اعدم شاه مخلوع و نزدیکان او صادر شده است آیا مصلحت دارد؟
آنچه که من میتوانم بگویم، عبارت از این است که چند نفر از آنها مجرم حقیقی هستند و محکوم به اعدام: محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع، غلامرضا پهلوی، فرح، فریده دیبا (مادر فرح)، اشرف، شریفامامی، ارتشبد ازهاری، شاپور بختیار، ارتشبد اویسی، سپهبد پالیزبان، شعبان بیمخ (جعفری)، هوشنگ نهاوندی، اردشیر زاهدی و تعداد دیگری از تبهکاران. اینها محکوم به اعدام شدند در نظر ملت ایران اگر کسی بخواهد در خارج، در هر کشوی، آنها را ترور کند. هیچ دولتی حق ندارد او را به عنوان تروریست محاکمه کند زیرا او عامل اجرای حکم دادگاه انقلابی اسلامی است. لذا آنها مهدورالدم هستند و در هرجا باشند حکم درباره آنها همین است.
مسلمانان و غیرمسلمانان هم فرقی نمیکند. حتی ایالات متحده آمریکا، حق ندارد و نمیتواند، شاهی را که به اعدام محکوم شده، نه اینکه مجرم سیاسی است مجرم اقتصادی هم هست. او دستور کشتن عدهای را داده و حتی عدهای را به دست خود کشته است، ایالات متحده آمریکا نمیتواند این شخص را به کشور خود راه بدهد درواقع آنچه را که میتوانم درباره شاه مخلوع بگویم، این است که محمدرضاشاه نبود که دزدی کرده باشد، بلکه او دزدی بود که عنوان شاهی را یدک میکشید. او مجرم حقیقی است اگر مجرم حقیقی را کسی بخواهد محاکمه کند، خلاف قوانین حقوق بشر است. مجرم حقیقی را که محاکمه نمیکنند. وقتی موسولینی را به دادگاه آوردند، پرسیدند اسمت چیست، وقتی گفت موسولینی و هویتش معلوم شد او را اعدام کردند.
(در مورد شایعات مربوط به ارتشبد قرهباغی از آیتالله خلخالی سوال شد، وی پاسخ داد) ارتشبد قرهباغی را نگرفتهاند و کلیه شایعات مربوط به او بیاساس است.
آیا درست است که یکی از بستگان نزدیک امام در خرمشهر از سوی دادگاه انقلابی به مرگ محکوم شده است؟
بله این موضوع را تایید میکنم آن شخص آقای اشراقی بود که سه فقره عملیات سرکوب مبارزان و دستور تیراندازی و شرکت در قتل داشت و لذا بدون هیچگونه ملاحظهای همانگونه که قوانین شرع حکم میکرد، به مرگ محکوم شد.
پینوشت
۱- کاریل چسمان (به انگلیسی: (۱۹۶۰-۱۹۲۱) شخصی بود که به علت سرقت و تجاوز به عنف به اعدام محکوم شد و در زندان با نوشتن چهار کتاب مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت و باعث بوجود آمدن جنبشی برای برانداختن مجازات اعدام شد.
ارسال نظر