۱۵۱۳۳۳۸
۱ نظر
۵۹۲
۱ نظر
۵۹۲
پ

تازه عروس قاتل از قصاص گریخت

پدر و مادر مقتول ۷ سال پس از قتل دخترشان به دست دوست صمیمی‌اش تصمیم گرفتند قاتل را ببخشند و بدون هیچ قید و شرطی از قصاص گذشت کنند.

همشهری آنلاین: پدر و مادر مقتول ۷ سال پس از قتل دخترشان به دست دوست صمیمی‌اش تصمیم گرفتند قاتل را ببخشند و بدون هیچ قید و شرطی از قصاص گذشت کنند.

5049091

یکی از روزهای دی ماه سال ۹۷ به پلیس پایتخت خبر رسید که دختری جوان در خانه‌اش در شرق تهران جان باخته و مرگ وی مشکوک است. این دختر ۲۵ساله زمانی که در خانه تنها بود، به کام مرگ رفته و خانواده‌اش پس از بازگشت به خانه با جسد بی‌جان او روبه‌رو شده و پلیس را خبر کرده بودند.

علت مرگ دختر جوان مشخص نبود و در این شرایط جسد وی به پزشکی قانونی منتقل شد تا آزمایشات تخصصی، علت مرگ او را مشخص کند.

راز یک قتل

با انجام آزمایشات سم شناسی مشخص شد که دختر جوان به دلیل مسمومیت با سم سیانور جانش را از دست داده است. هرچند در ابتدا به نظر می رسید که او دست به خودکشی زده است اما خانواده‌اش اعتقادی به این فرضیه نداشتند و اطمینان داشتند که او به قتل رسیده است. به این ترتیب تیمی از کارآگاهان برای کشف اسرار مرگ دختر جوان وارد عمل شدند. با انجام تحقیقات بیشتر، حقایق تازه‌ای در این پرونده فاش شد که فرضیه جنایت را قوت می بخشید. بررسی‌ها نشان می‌داد که روز حادثه یکی از دوستان مقتول به نام فرناز، مهمان خانه او بوده است. بررسی مکالمات تلفنی دختر جوان هم تایید می‌کرد که فرناز آخرین فردی بود که با مقتول در ارتباط بوده است. در این شرایط وی به عنوان مظنون اصلی پرونده دستگیر شد.

اعتراف هولناک

فرناز ۲۶ ساله و تازه عروس بود. او گرچه مدعی بود نقشی در مرگ دوستش ندارد اما در بررسی‌ها مشخص شد که وی آخرین بار از طریق گوشی خود درباره سیانور و نحوه خرید این سیم در گوگل جست‌وجو کرده است. تکه‌های پازل که کنار هم قرار می گرفت انگشت اتهام به سمت فرناز نشانه می‌رفت و تحقیق از او ادامه داشت تا اینکه وی سرانجام به قتل دوستش با استفاده از سم سیانور اعتراف کرد.

تصور عجیب

این زن در بازجویی‌ها گفت: حدود ۷ ماه قبل با مردی به نام منصور ازدواج کردم اما خیلی زود متوجه شدم که انتخابم اشتباه بوده است. شوهرم مردی بداخلاق بود و بعد از مدتی متوجه رفتارهای مرموز او شدم. او مدام سرش توی گوشی‌اش بود و توجهی به من نمی‌کرد. تصور می‌کردم که وی با زنی دیگر در ارتباط است و این شرایط به دوستم (مقتول) مشکوک شدم. احساس می‌کردم که هر وقت او به خانه ام می‌آید، ‌رفتار شوهرم نیز تغییر می‌کند. تصور می کردم که آنها با هم در ارتباط هستند و به من خیانت می کنند. ‌

او ادامه داد: افکار دیوانه کننده دست از سرم برنمی‌داشت تا اینکه تصمیم اشتباهی گرفتم و نقشه قتل آرزو دوست صمیمی ام را کشیدم. برای اجرای این نقشه ابتدا ‌به سراغ یک آدمکش رفتم. از طریق دوستانم با مردی آشنا شدم و او گفت سابقه آدمکشی دارد و نقشه را به قدری حرفه‌ای اجرا می‌کند که برای همیشه این راز مخفی می‌ماند و همه تصور می‌کنند که مقتول خودکشی کرده است. من هم قبول کردم و با پرداخت دستمزدش، ‌ قرار شد نقشه قتل را اجرا کند. اما او کلاهبردار از آب در آمد و بعد از دریافت پول موبایلش را خاموش کرد. در این شرایط ناچار شدم خودم نقشه قتلی که آدمکش قلابی ناتمام گذاشت، ‌ تمام کنم.

تازه عروس گفت: با تهیه سیانور به خانه دوستم آرزو رفتم و سم را در آبمیوه حل کردم. سپس در اقدامی احمقانه آبمیوه مسموم را به دوستم دادم و ‌جانش را گرفت و خانه را ترک کردم. اما همان موقع دچار عذاب وجدان شدم و پی به اشتباهم بردم اما دیر شده بود.

بخشش به خاطر رضای خدا

تازه عروس پس از اعتراف به قتل، ‌ به بازسازی صحنه قتل پرداخت و روانه زندان شد. او سپس در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و با توجه به خواسته اولیای دم به قصاص محکوم شد. در این شرایط پرونده به اجرای احکام دادسرا ارجاع و شمارش معکوس برای قصاص زن جوان آغاز شد. نام او در لیست افرادی که قرار بود، ‌قصاص شود قرار گرفت. خانواده آرزو اصرار بر قصاص قاتل دخترشان را داشتند اما چند روز قبل نظرشان تغییر کرد و تصمیم گرفتند از قصاص قاتل دخترشان چشم پوشی کنند.

مادر مقتول زمانی که در مقابل قاضی اجرای احکام قرار گرفت، گفت: شنیده بودم که قاتل دخترم در سال‌هایی که در زندان بوده توبه کرده و همیشه برای دخترم خیرات داده و از جنایتی که مرتکب شده به شدت پشیمان است. حتی شنیده ام که از ترس قصاص و چوبه دار، ‌همه موهایش در اوج جوانی سفید شده است.

این زن ادامه داد: اتفاق دیگری که موجب شد برای بخشش قاتل دخترم مصمم شوم، ‌ بیماری من و همسرم است. هردوی ما به شدت بیمار شده ایم. من هم دیگر امیدی ندارم که زنده بمانم. بیماری من لاعلاج است و با خود گفتم، حالا که من در چند قدمی مرگ هستم چرا زندگی یک نفر دیگر را بگیرم و بهتر است او را به خدا واگذار کنم. نمی خواستم وسیله ای باشم برای گرفتن جان یک انسان، هر چند آن فرد کسی باشد که جان جگر گوشه مرا با بی رحمی گرفته است. من به خاطر خدا، او را می بخشم و امیدوارم که او هم پس از آزادی، ‌زندگی درستی را در پیش بگیرد.

 

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بزاجیبت

    دمشون گرم بازم...خیلی بزرگی میخواد واقعا این کار..

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج