چند نکته درباره کلیپ وایرال شده از دزدی کله پاچه
دیروز در فضای مجازی ویدئویی از یک جوان منتشر شد که با حضور در یک مغازه شلوغ طباخی یک دست کلهپاچه را ربود و با سرعت پا به فرار گذاشت، این ویدئو با واکنش گستردهای همراه شد.
برترینها: دیروز در فضای مجازی ویدئویی از یک جوان منتشر شد که با حضور در یک مغازه شلوغ طباخی یک دست کلهپاچه را ربود و با سرعت پا به فرار گذاشت، این ویدئو با واکنش گستردهای همراه شد.
عبدالرضا خزایی، روزنامهنگار در خصوص این ویدئو نوشت: دوربین مغازه روشن است. جوانی وارد میشود. چند ثانیه مکث میکند. نگاهش میدزدد، دستش را دراز میکند، یک کلهپاچه میقاپد و مثل کسی که سهمش را پس گرفته، میگریزد.
نه سرقت از بانک است، نه غارت طلا. فقط یک کله است؛ از سینی بخارزده یک طباخی.
اما چرا اینقدر سنگین است؟ چرا تماشای این صحنه، دل آدم را خالی میکند؟
چون این، فقط یک کله نیست.
تکهایست از کرامت.
تکهایست از زندگیِ عادی، از سفرهای که سالهاست کوچک و بیصدا ناپدید شده. چیزیست که حالا خیلیها دیگر توان خریدنش را ندارند.
روزی روزگاری، کلهپاچه غذای سحرگاهی کارگرها بود. نشانهای از جانکَنی شرافتمندانه و شکمی که لااقل یک روز در هفته سیر میشد.
اما حالا؟ شده نماد فاصله طبقاتی. غذای لوکس. لقمهای که باید برایش دستبرد زد. نه از سر طمع، از سر نداری.
جوانی که کله را میقاپد، احتمالاً نه خلافکار است، نه معتاد، نه ولگرد بالفطره.
او فقط یکیست از صدها هزار انسانی که از چرخ بیرون افتادهاند؛ از چرخدندههای زنگزدهی اقتصادی، از صفهای نامرئی رانت و آقازادگی، از قطار وعدههایی که هرگز برای او توقف نکرد.
او دزدی نکرده؛ زندگی را پس گرفته.
شاید نه برای فروش، نه برای تفریح. فقط برای یک شب بدون گرسنگی. برای نجات بخشی از عزت نفسش.
شاید دلش کلهپاچه خواسته. همینقدر ساده، همینقدر انسانی.
عدهای با دیدن این ویدیو خندیدند. بعضی پوزخند زدند. برخی تحلیل نوشتند.
اما کسی پرسید پیش از این کله، چه چیزهایی بیصدا از دست رفتهاند؟
شغل، امید، سفره، آبرو، احترام.
کله، فقط آخرین چیزیست که میشد با دست برداشت.
باقی چیزها، پیشتر رفتهاند.
بیدوربین، بیویدیو، بیصدا.
نظر کاربران
لذت بردم ازاین نگاه انسانی....آفرین به شما،دست وقلمتان را صمیمانه میبوسم
کله پاچه میگیرن میکنند زندان
اختلاس گرهای بزرگ میکنند تاجر نفت
مردم هر روز فقیر تر از دیروز ...به کجا چنین شتابان..کشور ثروت مند ..
کی آهمون دامنشونو میگیره
خدا از باعث و بانیش نگذره
در نوک قله ی اورستیم.
تا چندسال دیگه نون که دارین میبرین خونه روهم از دستتون میخوان بزنن این خط و نشون
پدرازخجالت بچه هایش میرود میمیرد ولی مسعول کشور ما بعنوان پدرملت ککش نمیگزد محکم چسبیده به صندلی
والا ما که همسرمون کاسبه خیلی وقته کله پاچه نخوردیم بسکه گرونه دیگه کارگر بیچاره با ۱۰تومن حقوق چجوری میتونه بخوره
شایدم زنش باردار بوده هوس کله پاچه کرده ونداشته بخره وشایدهای زیاده دیگه .....
قلمت سبز
این حرفهاخواندن یاسین درگوش مدیران کشوراست
دمت گرم و آفرین به نگاه عمیق شما ،
اگر قرار باشد انسان هر چه را هوس کرد قاپ بزند که نمیتوان در جامعه زندگی کرد، لطفا توجيه نکنید
خدا وکیلی پزشکیان این صحنه را ندید؟؟...وقت نکرد ببینه؟؟؟ ....بروید این جوان را پیدا کنید بهش جایزه بدهید که اینطور عمق فاجعه را نشان داد